چهارشنبه 14 اردیبهشت 1384

تجربه هشت سال گذشته، سعيد رضوي فقيه، اقبال

در ماه‌ها و هفته‌هاي گذشته عبارت «تجربه هشت سال گذشته» بسامد بالايي در اظهارات شفاهي و كتبي افراد صاحبنظر و گروه‌هاي فعال اجتماعي و سياسي داشته است. حق هم اين است كه با نزديك شدن به پايان دومين دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي، در تلاش همگاني و جدي به جمع‌بندي هشت ساله جنبش اصلاحي دست يازيم و با توصيف و تبيين واقع‌بينانه وقايع به داوري منصفانه‌اي از عملكردها و نيز «عمل نكردها» بنشينيم. هشت سال گذشته دستكم مثل هر هشت سال عادي ديگر در گذشته و آينده جامعه ما حاوي تجربه‌هايي قابل اعتنا بوده است كه بايد به انبال تجربيات تاريخي ملي ما افزوده شود تا به كار ساختن آينده آيد.
اما پيش از برداشتن هر گام آغازين در مسير «جمع‌بندي هشت ساله»، نگارنده قصد آن دارد به برخي كاربردهاي نارواي عبارت پربسامد «تجربه هشت سال گذشته» در گفت‌ و نوشت برخي فعالان سياسي ايران امروز اشاره كند كه نه تنها به غناي ادبيات و انديشه سياسي مدد نمي‌رساند بلكه فقر انديشه سياسي را نيز به جهاتي كه معلوم خواهد شد ژرف تر وزيان‌بار تر مي‌كند.
مشكل از آنجا آغاز مي‌شود كه برخي چشم بسته بر داده‌هاي تجربي جامعه ايران در هشت سال گذشته – و همه هشت سال‌هاي گذشته- از يك سو، و بي‌توجه به دلالت‌ها و كاربردهاي لغوي و اصطلاحي واژه «تجربه» از سوي ديگر، عبارت «تجربه هشت سال گذشته» را به گونه‌اي بديهي و بي‌نياز از مشاهده و تحليل، معادل مفهومي يا مستلزم منطقي شكست جنبش اصلاحي و ناكارآمدي راهبرد اصلاح‌طلبي و مبارزات پارلمانتاريستي انگارند و بي‌طي مقدمات لازم، بي‌پروا بر اسب چوبي نتيجه دلخواه – كه البته از هر مقدمه‌اي قابل استنتاج است! – به آن سو كه مي‌خواهند مي‌تازند وخلاصه ساده دلانه يا شايد هم رندانه از آنجا آغاز مي‌كنند كه بايد پس از طي مراحل بدان برسند. طرفه‌تر اينكه برخي نيز شادكامانه مدعي مي‌شوند هم از آغاز و بدون گذشت هشت سال اين «تجربه» را شهود مي‌كرده‌اند!
پيش از هر سخن ديگر دفع اين دخل مقدر لازم است كه اينك بخت بر سر كاميابي و ناكامي اصلاحات يا كارآمدي اصلاح‌طلبان نيست بلكه جان گفتار در روش درست راه بردن عقل است در شناخت درست و واقع‌بينانه تحولات سياسي واجتماعي ايران امروز و مقدم بر آن كاربرد درست مفاهيم و واژه‌ها براي پرهيز از غلط‌افتادگي و غلط‌اندازي.
بحث بر سر اين است كه آيا مي‌توان به سادگي يك متن را با اين عبارت آغاز كرد كه «تجربه هشت سال گذشته نشان داد كه اصلاحات شكست خورده است» و چنين نتيجه سترگي را بدون ذكر مقدمات لازم بر صدر دفتر نشاند؟
براي روشن‌تر شدن موضوع بحث بسنده است تنها بر سر مفهوم كليدي «تجربه» و نه چيز ديگر اندكي درنگ كنيم تا معلوم شود آيا هنوز هيچيك از مصاديق و مدلول‌هاي «تجربه» به معناي فني و حتي لغوي آن در دسترس است كه نشان از شكست و ناكامي جنبش مردمي و مسالمت‌آميز اصلاحات در هشت سال گذشته داشته باشد؟
كساني كه تجربه هشت سال گذشته را شاهد مدعاي شكست جنبش مي‌انگارند پيرو هر مكتبي در معرفت شناسي باشند دستكم بخشي از تجربه‌ها را مفيد علم و معرفت مي‌انگارند. بنابراين يا مرادشان تجربه تحليل شده و به گزاره‌هاي معتبر و قابل اعتنا تبديل شده است و يا تجربه محض كه استعداد تبديل شدن به علم و گزاره‌هاي علمي دارد.
اما اولاً هيچيك از ما به تحليل و تجزيه دقيق حوادث ريز و درشت هشت سال گذشته در ابعاد ملي و بين‌المللي و در حوزه‌هاي سياسي و اجتماعي واقتصادي و فرهنگي ننشسته‌ايم و نه اساساً هنوز اطلاعات كافي به مثابه داده‌هاي خام گرد آورده‌ايم و نه فاصله زماني كافي با اين حوادث گرفته‌ايم. حتي جزوه‌اي خرد و كم حجم نيز در جمع‌بندي هشت ساله پديد نيامده است تا دلالت كند بر شكل‌گيري علم و معرفتي مبتني بر مشاهدات و تجربيات واقعي.
ثانياً اگر هم تجربه را به معناي مقدمه حصول معرفت در علم بينگاريم هيچگاه تجربه‌هاي هشت سال گذشته در كارگاه تاريخ به اندازه‌‌اي كه گزاره مورد نظر را اثبات، تأييد يا تقويت نمايند تكرار نشدند وعلاوه بر آن ما هيچگاه تجربه‌اي از وقوع حوادث نظير و بديل نداشته‌ايم تا بتوانيم از وقوع حوداث جزئي و تكرار ناپذير، نتايج كلي و ابطال ناپذير بگيريم. به عنوان مثال اگر خاتمي دردوره دوم انتخابات رياست جمهوري حضور نمي‌يافت چه مي‌شد؟
كدام تجربه تاريخي از عدم حضورش ادعاي ما را تأييد و تقويت مي‌كند؟ اين ادعاها را مي‌توان «پيشگويي گذشته» ناميد زيرا ارزش معرفتي آن در «تحليل گذشته» همان است كه در «پيش‌بيني آينده».
از قضا تجربه‌گرايي چه به معناي معتدل و چه به معناي افراطي آن حكم مي‌كند كه از سخن گفتن درباره آنچه رخ داده و تجربه‌اي از آن نداريم سكوت كنيم و حكم جزئيات معلوم را به كليات نامعلوم به ناروا تعميم ندهيم.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

تجربه در معناي كانتي آن نيز مجموعه‌اي پخش و نامنسجم است از يافته‌هاي حسي كه تا در هيأت مفاهيم و مقوله‌هاي كلي شكل نگيرد، ارزش معرفتي ندارد. داده‌ها واخبار و اطلاعات هشت سال گذشته نيز عجالتاً مجموعه‌اي درهم و انباشته است كه تا تبديل شدن به معرفت تاريخي راهي دراز در پيش دارد. بگذريم از اين نكته كليدي كه مجموعه ياد شده اساساً هنوز مجموعه‌اي ناقص است و بسياري از وقايع پشت‌پرده يا حتي در زواياي صحنه از چشم ناظران پنهان مانده است. وقايعي كه قطعاً مي‌توانند رمزگشاي بسياري از رازهاي سر به مهر هشت سال گذشته باشند و مسير داوري‌ها را تغيير دهند. به سخن ديگر ما اكنون حتي از تجربه محض – كه بدون عقل كور است و هيچ ارزش معرفتي ندارد – نيز محروميم تا چه رسد به آنكه بتوانيم از آن گزاره‌هاي قطعي در ابعاد جامعه‌اي بزرگ مثل ايران استنتاج كنيم.
باز هم تأكيد مي‌شود در اينجا قصد اثبات يا نفي هيچ ادعا و مدح و ذم هيچ شخصي و گروهي در كار نيست. باب نقد نسبت به همه همچنان باز است. اما منطقي بودن يك ادعا بيش از آنكه به صدق مدعا بسته باشد به نحوه چينش مقدمات و توجيه مورد ادعا وابسته است و البته ادعا در باب كاميابي و ناكامي جنبش هشت‌ساله اصلاحات آنقدر مهم است كه بي‌شاهد آن را نپذيريم. حال اين ادعا هر چه مي‌خواهد باشد. تا بعد.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22001

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تجربه هشت سال گذشته، سعيد رضوي فقيه، اقبال' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016