*وقتی که یک فرد می میرد، کسی انتظار ندارد، که دوباره زنده خواهد شد، اما وقتی که یک نظام حکومتی در حال جان دادن و نزع است، امکان شکستن و جانشین کردن آن وجود دارد
پیش گفتار : مفسرین و تحلیلگران مسائل سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ، کلمهً بحران را برای بیان ظهور شرایط یک مرحله مشخص و فوق العاده در جامعه را بکار میبرند.جامعه انسانی یک سیستم زنده و پویا و در عین حال همیشه در حا ل تحول و دگرگونی است.در نظامهای دموکراتیک ، رابطهً دولت با جامعه ، بمانند رابطه مغز با اندامهای بدن است.مغز از طریق سلسله اعصاب، از واقعیتها و شرایط و حا لات مختلف اندامها با خبر میشود ،و فرامین لازم را برای رفع مسائل،و ا حتیاجات هر اندام ، در راستای ادامه حیات صادر میکند .
بحران های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وقتی در جامعه ظاهر میشوند ، که مغز قدرت تعقل و تصمیم گیری ، و رابطه خود را با اندامهای جامعه از دست میدهد ،و نمیتواند شرایط حاد جامعه را درک بکند. آنچه که در نظام ملا کراسی ایران اتفاق افتاده است ، یک بحران عمیق عدم ا عتماد در کانون قدرت است ، که در نهایت به فرو پاشی نظام منتهی خواهد شد .
نظامهای دموکراتیک جهان نیز با بحرانهای مختلف چون بحران اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، بر خورد میکنند . منتها ، چون این نظامها بر خا سته از اراده ً آزاد ملت هستند، ، و بعلاوه ، وجود تمام آزادی های بیان و اندیشه ، مطبوعات آزاد ، احزاب و سندیکا های صنفی و کارگری در این نظامها ، روابط مراکز تصمیم گیری قدرت ، با بطن جامعه و خواسته های ملت قطع نمیشوند .همین ارتباط مستقیم دولت با جامعه ، این امکان به مراکز تصمیم گیری را میدهد ، که به ریشه های بحران پی برده امکان و راه گذار از بحران را عاقلانه ، منطقی ، عادلانه و مصمم ، به اجرا میگذارد. بعنوان مثال وقایع ما ه مه 1968 فرانسه ، که با اعتراضات دانشجوئی شروع شد ،و به دنبال آن خواسته های کارگری و اقشار مختلف جامعه را به همراه آورد ، و اعتصابات دو ماهه بخش مهم نیرو های تولیدی جامعه اقتصاد کشور را فلج کرد ، با وجود این نظام دموکراتیک فرانسه سقوط نکرد.در نهایت رهبران سیاسی ، احزاب و سندیکا ها ، با مسئولین حکومتی بر سر میز مذاکره نشستند ، و با در نظر گرفتن منافع ملی و آینده کشور ،به توافقها ی اساسی و اصولی دست یافتند ، و به بحران خاتمه دادند .
در نظامهای خود کامه و تمامیت خواه چون نظام ملا کراسی در ایران ، (ولایت مطلقه فقیه ) اداره عاقلانه جامعه اصلأ هدف نیست .هدف حفظ قدرت خود کامه ، با هر وسیله و با هر روش و ا مکان است . همین روش حکومتی ، و نداشتن مشرو عیت قانونی نظام ، خود بزرگترین عا مل بحران زائی در جامعه است .قدرت حکومتی در نظام ملا کراسی ، روی 5 نقطه پایه گذاری شده است.
1-تحمیق جامعه از طریق تبلیغ جهل و خرا فات ، بنام دین.
2-تطمیع بخشی از شخصیتهای سیاسی ، فرهنگی ،و روحانی ضعیف النفس ، دادن امکانات ما لی مقامهای دولتی .
3-توسعه شبکهً سرمایداری مافیائی در اقتصاد ملی ، توسط روحانیون و فرزندان آ نان . معروف به آقازاده ها .
4- تهدید و بکار بردن سانسور ، فشار علیه شخصیت های سیاسی ، علمی ، فرهنگی و مطبوعاتی منزه .
5- زندانی کردن ،حذف فیزیکی مخالفان نظام .
این پنج عا مل به ظاهر آرامش و سکوت جامعه را تامین و نظمین میکنند.در حالیکه خود این پنج عامل بزرکترین نیروی مخالفت با نظام و شکل گیری و سازماندهی علیه ملا کراسی را فراهم میسازند . این مخالفتها و شکل گیری و سازماندهی مدام و منظم آن اگر چه بظاهر دیده نمیشود ، امآ بمرور مثل قطرات آب بارانها ، در پا یه های بنیادی نظام نفوذ میکنند . این مخا لفتها و مقاومتها ، در مقابل رژیم جهل و استبداد حتی دربطن کانون قدرت پیش میروند.
یک نظام حکومتی ، که در آن حا کمیت خرد جمعی ،نفی و طرد شود، و تمام دستگا های اسا سی و پارامتر های آن، از پیش تعین شده باشند، یک چنین نظام بمرور تبدیل به فسیل(سنگواره ) میشود . و نظام از با لا ترین تا پائینترین سطح آ ن نا توان ، معلول ، و فاقد قدرت ابتکار میگردد. این مرحله نماینگر شروع بحران در کانون قدرت است . امروز ملا کراسی در ایران وارد چنین مرحله شده است .
این بحران عدم ا عتماد در رابطه وا ختلاف عمیق سه شخصیت مهم نظام ، یعنی «آیت الله » خامنه ای،و آقای هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام مهدی کروبی را میتوان بطور روشن مشاهده کرد
.برای روشن شد ن مطلب به یک تجربه تاریخی اشاره میکنیم ، که چگونه بحران عدم ا عتماد در کانون قدرت ، به سقوط نظام کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی منجر شد .لئونید برژینف رهبر شوروی سابق از سال 1964 تا 1982 بکمک حزب کمونیست و سازمانهای پلیسی و نظامی با تمام قدرت بر روسیه و کشور های اقمار شوروی حکومت میکرد .در این مدت نظام آ نچنان به فساد و اختلاسو ایجاد باند ما فیائی روی آورده بود ، که بخشی از روشنفکران و وطن دوستان نگران آینده مملکت بودند. امٌا نظام تمامیت خواه شوروی ، هیچ سیاستی ، جز سیاست اختناق و فشار نسبت به ملت نداشت . بطوریکه بعد از مر گ برژ ینف ، نظام ایکه در دنیا به ثبات سیاسی معروف بود ، به مدت 7 سال با بحرانهای متعد روبرو شدو در آ خر از هم پاشید . بعد از مرگ برژینف ، یوری آندرو پوف از1982 تا 1984 ،کنستانتن چرننکو از 1984 تا 1985 میخائیل گوربا چف از 1985 تا 1991 ، روی کار آمدند و بلا خره چون سیاستنمداران نظام استبداد کمونیستی ، سیاستی جز سرکوب و خفقان ، هیچ راه منطقی و عاقلانه نداشتند، این نظام ، در سال 1989 از هم پاشید .
.
نظام کمونیستی در شوروی ، در بیلان مثبت خود ، با وجود جنایتهای هولنا ک اش ، حد اقل این کشور عقب مانده اروپائی را به یک کشور صنعتی تبدیل کرد ، تعلیم و تربیت را به دور ترین نکا ت کشور برد. برابری حقوق زنان و مردان را در جامعه نیمه فئودال روسیه تحکیم کرد. در صورتیکه نظام تما میت خواه ملا کراسی در ایران در طول 26 سال ، کار نامهً چندان مثبتی ندارد.
-بحران عدم ا عتماد در کانون قدرت
ماهیت نظا م ولایت مطلقه فقیه در ایران ، از اولین روز از حا کمیت خود ، بر دروغ و نیرنگ ، مردم فریبی و حقه بازی ا ستوار است .در طول 26 سال حا کمیت ملا کراسی در ایران، هرگر انتخابات آزاد نبود ند ، اما چرا اینبار تقلبات وپخش شبنامه ها ، افشاً فساد حا کم در خانواده های رقبای انتخا باتی ، این چنین گسترده تر بود ؟ چرا از مجموعه بیش از هزار کا ندیدا در انتخابات ، شورای نگهبان در مرحله اول فقط 7 نفر و بعدأ با دخالت رهبر دو نفر آ قای مصطفی معین و آقای مهر علی زاده وا بسته به جناح اصلاح طلب درون حا کمیت را ، به لیست کاندیدا ها ی صاحب صلا حیت اضافه کردند؟ چرا آقای علی اکبر هاشمی ، با انواع ترفند ها مدتی ملت را سر دوانید ، تا علنأ کاندیداتوری خود را اعلام کرد ؟. آقای هاشمی رفسنجانی ، بجای اینکه اظهار بکند، که خدمت به ملت و مملکت یک فریضه است، با غمزه و اشاره ، هر از چند گاهی ، به تناسب رونق بازار مکاره سخنی را پیش میکشد ،و شرکت در انتخابات را به داروی تلخ تشبیه میکردند !!!اینها سئوا لاتی هستند که هنوز در پردهً ابهام باقی مانده اند .اما در عین حال بخشی از پارامتر ها و نشانه های ظهور بحران عدم ا عتماد در کانون قدرت هستند.
.
مسئله حیاتی امروز رژیم ملا کراسی ، بود و یا نبود آن است . رژیم ، مرگ و خط پا یانی خود را کا ملأ درک میکند .آ قای خامنه ای کا ملأ به این امر آ گاه است و در جواب به نامه تظلم خواهی آقای کروبی ، ناشی از تقلب و دستکاری در شمارش آرا ، رهبر نظام چنین مینویسد :
:آیا متوجه هستید که ایجاد بحران و بد بین کردن مردم کا ملأ در جهت خواست دشمنانی است که خیز برداشته اند، برای اینکه بلا ئی بر سر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در بیاورند، که همهً شما را در بر خواهد گرفت . به آقای کروبی بگوئید : من از شما مطلقأ انتظار چنین برخوردی ندارم و من به حول قوهً الهی نخواهم گذاشت ، افرادی در کشور بحران ایجاد بکند (ماخًذ سایت اطلاعات 20ژوئن 2005)
ملا حظم میشود که رهبر نظام ملا کراسی خوب میداند ، که نظام وارد یک بحران بسیار عدم اعتماد عمیق در کانون قدرت شده است ،و از آینده خود ، سخت نگران است .و اشاره میکند، که به حول قوه الهی نخواهد گذاشت که نظام سرنگون شود .
در این بحران عدم اعتماد در کانون قدرت ، به « فر مایشات ! » آقای هاشمی رفسنجانی دقیق میشویم . ایشان هم متوجه شده است ، که اینبار ، مثل سالهای گذشته نیست ، نه تنها ملت خصوصأ قشر فرهیخته جامعه ، اعتماد خود را از نظام سلب کرده است ، حتی در درون کانون حا کمیت هم ترس از فردای فرو پاشی نظام جای گرفته است .
آقای رفسنجانی در بیا نیه اش آورده که « حضور شکوهمند ملت ایران ، این با ر از نا حیه کج سلیقگی ها به رنج افتاد ، وطی رقابتهای انتخاباتی ، از طریق تخریب نامزد ها و زیر سئوال بردن غیر منصفانه ، عمل کرد های انقلاب اسلامی و مدیران کشور آغاز شد و در متن انتخابات به بر خی از دخالتهای سازمان یافته در هدایت آراً انجامید و معلوم نیست ، این رویه نا صواب اگر نهادینه شود ، رو به کجا خواهد بود ً وی ( آقای هاشمی ) از مسئولین ذیربط خواسته است در اسرع وقت نسبت به احقاق حق و بررسی به اعترا ضات و شکایاتی که نسبت به نتیجهً انتخابات و جود دارد ، اقدام قا طعانه و عادلانه کند و به شکایات مهدی کروبی در مورد انتخابات در بعضی از شهرستانها رسیدگی کند .
(ماخذ سایت اطلا عات 20 ژوئن )
آقای هاشمی رفینجانی ، مگوید « اینبار از ناحیه کج سلیقگی ها ! گویی دروغ تقلب ، دستکاری در رای ملت ، حبس و قتل روشنفکران ، هر گز تا کنون در نظام ولایت نطلقه فقیه رخ نداده است ، و آقای هاشمی تازه متوجه میشود ، و از وجدان خود میپرسند ، معلو م نیست این رویه نا صواب اگر نهادینه شود رو بکجا خواهد بود ؟ آقای رفسنجانی برخی از رقبای انتخاباتی خود را متهم کرده ، که ملیارد ها تومان از بیت المال را صرف تهیه و نشر تهمتها و اهانتها و دروغهای خطرناک میکنند ، و تا کنون ملیونها شبنامه منتشر کرده اند و هنوز هم دست بردار نیستند ، ایجاد تفرقه میان نیروهای انقلاب راا در دستور کار خود قرار داده اند ، و آ گاهانه ، یا نا آگاهانه ایجاد تفرقه بین ارکان نظام را با جدیت پیگیری میکنند و با کوفتن بر طبل فتنه و تفرقه راه نفوذ دشمنان انقلاب را باز میکنند ( ماخًذ سایت اطلا عات 20 ژوئن2005)در ا ینجا هم آقای هاشمی مثل رهبر نظام تما میت خواه ملا کراسی ، آقای خامنه ا ی ، به کلمه ً دشمن و تفرقه بین ار کان نظام ، تکیه میکند و لی در عین حال عدم ا عتماد خود به کانون حاکمیت را نیز اشاره کرده اند .هزینه های چند ملیارد تومانی از بیت المال صرف تبلیغات میشود ! گویا آقای هاشمی هزینه ها ی تبلیغاتی شان را از جیب مبارکشان خرج کرده اند ! همه این بیانات عمق بحران وعدم ا عتماد در درون کانون قدرت را نشان می دهند.
-در این را ستا چند لحظه هم به نامًه آقای مهدی کروبی ، به رهبر نظام ملا کراسی آقای خامنه ا ی نظر میا اندازیم خوانندگان بخاطر بیاورند ، که بدنبال حرکتهای اصلاح طلبانه 2 خرداد 1376 ، شروع انتشار و پخش نشریات مستقل ، با یک فرمان آقای خامنه ای و پشتیبانی سازمانهای پلیسی ، گروه انصار حزب الله ،و دستگاه قضائی ، همین آقای کروبی ، که سمت رئیس مجلس شورای اسلا می را داشتند، اجازهً بحث به نمایندگان اصلاح طلب را در رابطه با آزادی مطبو عات را ندادند ،و علنأ گفتند، که حکم رهبر ، حکم حکومتی است ،و واجب الا جرا است ،و احتیاج به بحث و تفسیر ندارد .همین آقا امروز از این دستگاه ظلم و اختناق ، که خود نیز یکی از امران و عاملان آن است ، تظلم خواهی میکند .!هر ایرانی حق دارد از آقای مهدی کروبی رئیس مجلش نظام ملا کراسی در باره امران و عا ملان قتلهای معرو ف به قتلهای زنجیره ای بپرسد ، که شما بعنوان رئیس مجلس و شخص سوم دولت برای افشای و شناساندن امران این قتلها تا کنون چه کرده اید ؟
بخش از نامه! آقای کروبی به آقای خامنه ا ی رهبر بلا منازع نظام ملا کراسی در ایران>
....حضرتعالی استحضار دارید ، شورای نگهبان در زمان امام (ره )نیز گام اولیه برای دخالت فرا قانونی در انتخابات برداشت و تلاش کرد که انتخابات مردم تهران در مجلس سوم که خلاف دیدگاه اکثریت ا عضای شورای نگهبان بود را باطل نماید . البته خوشبختانه آن روز شورای نگهبان در این راه هیچ همراه و همفکری نداشت و نه وزارت کشور مانند امروز بی خاصیت و نا توان بود ، و نه صدا و سیما مانند امروز تحت فشار گروههای خاص قرار داشت . در عین حال امام (ره)در برابر نخستین نشانه های دخا لت غیر قانونی شورا در انتخابات ایستاد و اکنون نیز این جانب از شما تقا ضا دارم برای نجات انقلاب ، اسلام ، کشور از تبعات و دخالتها ی غیر قانونی بخشی از سپاه و نیز توقیف روشهای بد عت آ میز شورای نگهبان ، دستور لازم را صادر فرمائید. امیدوارم همانطوریکه ورود امام (ره ) به موضوع انتخابات مجلس سوم از ایجاد انحراف توسط شورای نگهبان جلو گیری کرد ، حضرتعالی به عنوان جانشین ا مام ( ره ) از روند خطرناک که نتیجه آن بی خاصیت شدن رای مردم است جلوگیری نماید.
در اینجا ملاحظه میشود ، که آقای کروبی ، یا ما هیت نظام تما میت خواه ملا کراسی را نمیداند ، یا عمدأ برای مردم فریبی اظهار بی اطلا عی میکند .اما در عین حال اعتراف میکند ، که از ا ول انقلاب چنین روش های تقلب و دستکاری ها در رای مردم رایج بود ، منتها تا کنون این حضرت با ا ین نظام دروغ و نیرنگ و تقلب همکاری تنگا تنگ دارد، و با یدک کشیدن رئیس مجلس شورای اسلا می ، مدتها شخص سوم نظام ملا کراسی حا کم در ایران بود .
آقای کروبی در پارا گراف 3 مستقیم به دخا لت آقا زاده ها روحانیون در مسائل سیاسی و اقتصادی اشاره میکند و چنین مینویسد :به رغم شفافیت مواضع جنابعالی ، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما –آقای سید مجتبی – از یکی از کاندیدا ها منتشر شد ، که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم ، که مبا دا این موضوع مرتبط با دید گاه حضرتعالی باشد ، اما تجربیات سابق و شناختی که از شما داشتم ، مرا مطئن کرد ، که این موضوع نظر شخصی ایشان است پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتند، که « آقا زاده » حضرتعالی، از فلان شخص حمایت میکند، و شما فرمود ه اید ، ایشان آقا است ، نه « آقا زاده » ، و به هر حال مشخص شد که آن حمایت ها نظر شخصی آقای مجتبی بوده است . در عین حال کما کان خبر های در مورد فعالیت ایشان ، به نفع یکی از کاندیدا ها ، که سه روز قبل از انتخابات ، نا گهان ستاره ً بخت او افول کرد ، عنا یت ها به طرف دیگری سرازیر شد و حتی رفت آمد به ستاد انتخاباتی آن کا ندیدا منتشر شد .
در اینجا خوانندگان توجه بکنند ، که کانون قدرت در نظام ولایت فقیه ، بمانند ، سازمانهای غیر قانونی ما فیا ئی ، عمل میکند . در سازمان مافیا نه تنها ا عضای آن باید تا بی نهایت نسبت بهم وفا دار با شند، و در همان حال از همدیگر سخت میترسند ، که مبادا گروه های درون باند ، برای از بین بردن گروه دیگر دست به ائتلا ف و اتحاد بزنند . به همین جهت تا حد ا مکان از طریق جاسوسان و خبر چینان خود ، از همد یگر جاسوسی میکنند . هر کدام از رهبران معتبر نظام حا کم در ایران گروههای فشار ، مسلح و شبکه های جاسوسی ، و باندهای خود را دارند . و این ترس همیشه و جود دارد که گروهی علیه آن دیگری دست به کودتا بزند . بی جهت نیست ، که بخشی از محا فظان شخصی رهیران معتبر جمهوری اسلامی و سا ختمانهای معتبر دولتی راافراد حزب الله لبنان تشکیل میدهند. در ضمن اشاره ً آقای کروبی به فرزند آقای خا منه ای ، وبکار بردن اصطلاح «آقا زاد» ، که در ایران امروز این کلمه مترادف با فعلان باند ما فیای مالی و تجاری است ،و اینکه آقای خامنه ای فرزندش را آقا مینامد و نه آقا زاده ، کاملأ نشانگر ا علام جدائی ایشان ، با سایر روحانیون درون حا کمیت است ، که فرزندانشان مورد نفرت ملت هستند.
در آخر نامه آقای کروبی ، به اصطلاح فرهنگ روحانیون اتمام حجت میکند و در پاراگراف 7 مینویسد : اینجانب بار ها در سا لهای گذشته ، از ینکه تعدادی از احزاب ، توسط قدرتمندان درست شده و رقابت را در سایر احزاب و گرو ها سخت کرده اند ، انتقاد کردم . امروز ، برای آنکه خودم مشمول این انتقاد نباشم ، و شائبه هر گونه سو ء استفاده از قدرت سیاسی و اجرائی در تشکیل و ادامهً فعالیت حزب منتفی شود ، ضمن تشکر از ابراز اعتماد جنابعالی ، از این لحظه از کلیه مسئولیتها ی سیاسی ، از جمله مشاورت حضرتعالی ، و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا میدهم
قا عدتأ با شناختی که از اینجانب در بین همهً دوستان از جمله حضرتعالی وجود دارد ، همگان مطمئن خواهند بود ، که این جانب ، کما کان بر اصول و آرمانهای خود پا فشاری خواهم کرد و اجازه نخو اهم داد ، مرزهای ضروری ، با افراد که مبانی اصلی نظام ، یعنی جمهوریت ، و اسلامیت ، را قبول ندارند، شکسته شود . اگر چه در هر شرایطی حتی دفاع از حقوق شهروندی کسانی که با آنها اختلاف عقیده دارم ، چه متحجران و چه سکولار ها ی مخا لف حکومت دینی را فرا موش نخواهم کرد و به عنوان یک وظیفه بر آن پا فشاری مینمایم .
در این پا راگراف آقای کروبی خیلی چیز ها را در لفافه اعتراف میکند ، که ما فقط به سه نکته اشاره میکنیم .
1- ایشان اعتراف میکند ، که مشاوررهبر جمهوری اسلامی بودند . به عبارت دیگر در تمام و یا بخش مهم از تصمیم گیری های کلان نظام ، بعنوان مشاور ، اطلا ع دارند.و عضو مجمع مصلحت تشخیص نظام نیز بودند ، و از این بابت نیز هر تصمیمی که نظام در را بطه با ملت و مملکت میگرفت ، مشاور و شریک هستند.
2- آقای کروبی علنأ اعتراف میکند ، که با تشکیل یک حزب سیاسی مستقل ، قدم در راه مبارزه سیاسی خارج از کانون قدرت گذاشته اند و در این مبارزه بر اصولی پایبند هستند ، که آن اصول را جمهوریت و اسلا میت نظام میداند . اگر چه دانش سیاسی آقای مهدی کروبی بیشتر از دانش آقای خامنه ا ی نیست ، بین جمهوریت و اسلا میت و یا هر دین دیگر ، اصلأ و ابدأ هر گز هیچ همگونی و و هم آ هنگی وجود ندارد ، ا ما مسلمأ هر انسان آزادیخواه ، به اندیشه های این روحانی ، معترض ناراضی از نظام ملا کراسی ، احترام میگذارد ، به شرطی که این شخصیت محترم ، آنقدر شهامت داشته باشد ، در طول 26 سال ایکه در دستگاه حکومتی بود ، آ نجا ئیکه حکومتگران با سوء استفاده از قدرت ، به جان ، مال و ناموس ملت تجاوز کردند، و ایشان نیز شاهد این جنایتها بودند، حد اقل برای آرامش و وجدان خود و پوزش از ملت دست به قلم برده و اعترافات خود را برای رشد وآ گاهی ملت به روی کا غذ آورده به اطلاع مردم برسانند.
3- آقای مهدی کروبی ، حد اقل در حرف ، مرز خود را از متحجرین ، و همپیمانان دیروز خود ، مشخص کرده است و این بار میخواهد از حقوق شهروندی ، تمام ملت ایران ، حتی ایرانیان ایکه به ملا کراسی اعتقاد ندارند ، و جمهوری اسلامی را یک نظام استبدادی میدانند دفاع بکند .
آقای مهدی کروبی اولین روحانی نیست که به ماهیت و عمل کرد این نظام بعد از 26 سال تجربه ، پی برده است .در همین ایران روحانیونی نیز بودند، که از اولین روز به این نظام و همکاری با آن جواب رد دادند ،و حتی بعض از آنها در این راه نیز جان باختند .اما چرا آقای کروبی یکی از شخیصیتها ی روحانی و سیاسی نظام ملا کراسی بعد از 26 سال متو جه شدند ، که این نظام آن نظامی نیست ، که باور داشتند،لازم میدانم ، عین همین سرنوشت آقای کروبی را از زبان یک کشیش پروتستان ، که شاهد روی کار آمدن نظام فاشیزم هیتلری بود ، برای ایشان و تمام همو طنان عزیز و گرامی بطور خلاصه در چند سطر بیان بکنم. امروزملت ایران مراحل بسیار حساسی را میگذرانند،کوچکترین اشتباه چه بسا ممکن است به اضمحلال و حتی تجزیه ایران منتهی شود .اگرچه متا سفانه بخشی از روحانیون و دولتمردان تشنه قدرت و ثروت نمیخواهند، یا نمیتوانند ، این مسائل را درک بکنند.
بعد از فروپاشی نظام فاشیستی و شکست ارتش هیتلری درجنگ دوم جهانی ، یک کشیش پروتستان ، که بخشی از عمر خود را در زندانهای هیتلر گذرانده بود ،در جواب به سئوال یکی از روزنامه نگاران جوان ، که از او میپرسد چگونه ، هیتلر به قدرت رسید ، مردم آلمان که یکی از با فرهنگترین ملتهای اروپا است ، چگونه این سرجوخه بیسواد این ملت را فریب داد ، چنین جواب میدهد.
هیتلر و دارو دسته اش خیلی وعده و عید میدادند ، اله خواهیم کرد بله خواهیم کرد . مردم در ابتدا باور کردندو اما بعد از بقدرت رسیدن ، در در جه آول سعی کردند ، مخالفان خود را ازبین ببرند. اول به سراغ یهود یان رفتند، و آنها را بازداشت کردند . من بعنوان یک انسان و یک آلمانی پروتستان به این اعمال غیر قانونی نازی ها اعتراض نکردم ، و بخود م گفتم ، به من چه ، من که یهودی نیستم .بعدأ کولی ها را دسگیر کردند ، باز هم کسی به این بی قانونی اعتراض نکرد ، من هم از جمله یکی از آنها بودم ،و بخود گفتم به من چه ،من که کولی نیستم. بعد ها کمونیستها را بازداشت کردند باز من هم مثل ملیونها آلمانی اعتراض نکردیم و بخود مان گفتیم به درک ما که کمونیست نیستیم. بعدأ سوسیالیتها را بازداشت کردند، کسی ا عتراض نکرد ، بعدا کشیشهای مترقی کا تولیکها را بازداشت کردند ،و من باز گفتم به من چه من که کا تولیک نیستم . یک زوز صبح قبل از طلوع آفتاب گشتاپو به خانهً من ریخت ، و مرا همراه با کتابهایم به زندان برد . آنروز فکر کردم که اشتباهی رخ داده است و حتمأ مرا آزاد خواهند کرد . یک روز ، دوروز گذ شت . مرا آزاد نکردند . با خود گفتم حتمأ یکعده به باز داشت من اعتراض خواهند کرد . اما روز ها گذشت ، کسی نبود که به باز داشت من اعتراض بکند . آن روز فهمیدم ، کسانی که میتوانستند به باز داشت من اعتراض بکنند، قبل از من باز داشت شده بودند ،و من به بازداشت آنها هیچ ا عتراضی نکرده بودم ، که من یهودی ، کمونیست ، سوسیالیست ، کاتولیک نیستم ، به من چه که بازداشت شده اند . آری این چنین هیتلر و دارو دسته اش قدرت را بدست گرفتنه ، و جنگ و ویرانی به ملت ار مغان آوردند . این داستان کا ملأ شبیه بروی کار آمدن نظام ملا کراسی در ایران تحت رهبری « آیت الله » خمینی است . .. آقای مهدی کروبی و ا مثال ایشان میبایستی از اولین روز حا کمیت بی قانونی ، زورگوئی و اختناق ، جهل و فساد ،قتلهای زنجیره ای ، محفلی ، اعدام های سال 1367 به نظام اعتراض میکردند ، تا این جنایتها و قانون شکنی ها این چنین نهادینه نمیشدند . باز هم دیر نشده است ، بشرط اینکه این اعتراض هادست در دست هم داده تبدیل به قدر ت باز دارنده ،حا کمیت جهل وخرافات ، فساد و جنایات شده وراه برای یک اصلا حات ساختاری نظام از طریق قانونی باز شود .
به قلم : کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی [email protected]
*اقتباس از این مقاله بطور کامل و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت عصر نو آزاد است