دوشنبه 13 تیر 1384

واپسين منزل علي‌شاه، مارتين ووله‌کات، گاردين، ترجمه آريوبرزن

حال رژيم بر سر يک دوراهي دشوار قرار خواهد گرفت: از سويي اگر بخواهد براي ادامه بقاي خودش هم که شده مردم را از سطحي از رفاه بهره‌مند سازد به سرمايه و تخصص غرب نياز دارد و از سوي ديگر از تاثير سياسي فرساينده ناشي از معامله با کشورهاي غربي در هراس است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

علي‌شاه لقب کنايه‌آميزي است که مردم ايران در ساليان اخير به آيت‌الله علي خامنه‌اي، رهبر ديني جمهوري اسلامي، داده‌اند. لقبي که گوياي برداشت مردم از سوداهاي ملوکانه و در عين حال نقطه‌ضعف‌هاي فاحش کسي است که وظيفه «هدايت» جمهوري اسلامي را 18 سال پيش از آيت‌الله روح‌الله خميني به ارث برد و اينک، پس از انتخاباتي که شخص موردنظر او را بر کرسي رياست جمهوري نشاند، تمامي نهادهاي اصلي حکومت ايران را در يد قدرت خود دارد.

در طول اين سال‌ها مشروعيت جمهوري اسلامي و سران آن و خاصه شخص خامنه‌اي رفته‌رفته رو به تحليل نهاده است؛ کسي که هيچگاه نتوانست هيمنه‌اي چونان خميني بيابد و ريشه کينه روزافزون بيشترينه مردم ايران به دين سياسي را بخشکاند، ليکن درهرحال سر آن داشته که به ياري ايادي خود در درون نظام حضور خويش را بر مسند قدرت تداوم بخشد.

مقصد نهايي تکاپويي از اين دست تحقق حکومتي اقتدارگرا ليکن بي‌بهره از اقتدار است و اين هدف امروز در ايران دست‌يافتني‌تر از هميشه مي‌نمايد. متوليان مناصب مهم مملکتي، ازجمله شوراي نگهبان، قوه قضاييه، وزارتخانه‌هاي امنيتي و قواي امنيتي، سالياني چند در مجلس و رياست‌جمهوري به اصلاح‌طلبان ميدان دادند و اين‌گونه توانستند چندصباحي ديوار فروريخته حمايت مردم را تااندازه‌اي مرمت کنند که نقطه اوج اين دوران دوره رياست محمد خاتمي بر قوه مجريه بود.

اما در انتخابات 2004 مجلس محافظه‌کاران با ردصلاحيت اکثر نامزدهاي ليبرال و قرار دادن کليه منابع حکومتي در اختيار نامزدهاي جناح راست بازي را بر هم زدند و اين‌گونه آغاز پايان آن دوران رقم خورد. و اينک با به رياست‌جمهوري برگزيده شدن محمود احمدي‌نژاد، شهردار پيشين تهران که مواضع بنيادگرايانه‌اش به ساده‌لوحي پهلو مي‌زند، آن دوران قطعا به سر آمده و رژيم خامنه‌اي وارد مرحله هولناکي از تحکيم قدرت شده که حتي مخالفان وفادار به نظام نيز جايي در آن ندارند.

خميني، فارغ از هر چيز ديگري که شايد درباره‌اش بگويند، گرچه شرکاي ليبرال خود، اعم از سکولار يا مذهبي، را که در شکل‌گيري انقلاب سهيم بودند از قدرت کنار زد، آنقدر بزرگ بود که سايه‌اش را بر سر تمامي تشکيلات برآمده از انقلاب بگستراند.

اما به‌خلاف او، خامنه‌اي و اطرافيان محافظه‌کارش وابستگي‌شان به حکومت امنيتي و لازمه اين وابستگي، يعني سرکوب فيزيکي يا تهديد بدان، بيشتر و بيشتر شده است. آنان به‌موازات افزايش اين وابستگي رفته‌رفته درهاي حلقه دروني قدرت را که حال ديگر به روحانيون و معدودي غيرروحاني متعهد محدود شده بر روي نمايندگان شاخه‌هاي امنيتي گشوده‌اند. خود احمدي‌نژاد هم سابقا عضو سپاه پاسداران بوده است.

قدر مسلم نامزدهاي شکست‌خورده در انتخابات رياست‌جمهوري اين اتهام را مطرح کرده‌اند که حجم عظيمي از امکانات حکومت امنيتي براي تضمين پيروزي او به کار گرفته شده. پيش از انتخابات جلسات نامزدهاي ليبرال را بر هم زدند، انفجارهاي مرموزي اينجا و آنجا رخ داد ـ که احتمالا کار دستگاه‌هاي اطلاعاتي بوده ـ گفته شده که مبالغ هنگفتي از بيت‌المال در اين راه هزينه شده و گروه‌هاي شبه‌نظامي داوطلب [نيروي بسيج]، که همه‌جا يکي‌دوتايشان يافت مي‌شوند، ناظران و مجريان بي‌جيره‌ومواجب انتخابات بودند. وانگهي شمار اين جور آدم‌ها به‌قدري زياد است ـ 300000 نفر شامل اعضاي بسيج، نيروي انتظامي، سپاه، بدون احتساب ارتش ـ که تاثير آرايشان چنانچه در جهت نامزدي خاص سازماندهي شود بسيار چشمگير است.

اما قطع‌نظر از اينکه ابعاد چنين حمايتي همان‌قدر گسترده بوده که برخي بازندگان انتخابات ادعا کرده‌اند يا خير، اين تنها دليل پيروزي احمدي‌نژاد نبوده است. حملات شديد او عليه فساد و وعده‌هاي او براي استفاده از پول نفت براي بهبود معيشت مردم عادي نيز در پيروزي او قطعا تاثير داشته است. اما اين دقيقا همان حوزه‌اي است که او نمي‌تواند وعده‌هاي مربوط به آنش را عملي سازد.

جمهوري اسلامي رژيمي است فاسد که در آن رابطه حرف اول را مي‌زند. به جز معدودي انسان شرافتمند، همه دولتمردان و روحانيان ايران چه از راه‌هاي نامشروع و چه از طريق سوءاستفاده از پست و مقامشان ثروت‌هاي هنگفت به جيب زده‌اند. آيت‌الله اکبر هاشمي رفسنجاني، رقيب احمدي‌نژاد در انتخابات، يکي از بارزترين نمونه‌هاي اين قضيه است که همين امر در رقابت‌ها به ضرر او تمام شد. ولي در ميان همان اشخاصي هم که به پيروزي احمدي‌نژاد کمک کردند افراد زيادي يافت مي‌شوند که به همين اندازه يا تقريبا به همين اندازه مال‌ومنال جمع کرده‌اند. آيا اين جناب سالم‌الدوله گريبان آنان را هم خواهد چسبيد؟

براي کشورهاي غربي، مهم‌ترين مساله ناشي از اين پيروزي تقويت موضع کساني است که به‌هيچ‌وجه سر سازگاري يا آشتي با اروپا و امريکا ندارند و مخصوصا بعيد است حاضر به توقف غني‌سازي هسته‌اي شوند؛ موضوعي که رژيم خامنه‌اي مي‌کوشد بدان وجهه‌اي ملي‌گرايانه ببخشد.

حال رژيم بر سر يک دوراهي دشوار قرار خواهد گرفت: از سويي اگر بخواهد براي ادامه بقاي خودش هم که شده مردم را از سطحي از رفاه بهره‌مند سازد به سرمايه و تخصص غرب نياز دارد و از سوي ديگر از تاثير سياسي فرساينده ناشي از معامله با کشورهاي غربي در هراس است. مناسبات ايران و امريکا به احتمال قريب به يقين به سوي تشنج بيشتر پيش خواهد رفت و چنانچه بر سر مسايل هسته‌اي مصالحه‌اي صورت نگيرد احتمال حمله امريکا، که هنوز زياد نيست، قوت خواهد گرفت.

منتها در اين ميان آنچه براي مردم ايران هم مايه بيم است و هم مايه اميد اين است که اين تلاش براي تحکيم قدرت دست‌وپازدن‌هاي آخر است. اکنون خامنه‌اي دامنه قدرتي بس فزون‌تر يافته اما رژيم قدرت انعطاف و همان اندک مشروعيتي را هم که برايش مانده بود از دست داده است.


ترجمه: آريوبرزن
گاردين 27 ژوئن

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'واپسين منزل علي‌شاه، مارتين ووله‌کات، گاردين، ترجمه آريوبرزن' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016