ماجراي آقاي اكبر گنجي به تدريج به مسئله اي بغرنج و نگران كننده تبديل مي شود. نيك روشن است كه وضعيت موجود براي هيچكس نه اكبر گنجي و خانواده وي، نه براي دوستان او نه براي نظام و كشور مطلوب نيست. اين وضعيت تنها مطلوب حاميان جديد گنجي است كه تا ديروز و زماني كه به عنوان منتقد نظام در كنفرانس برلين سخن مي گفت او را مزدور مي خواندند و تلاش و فعاليت او را در دوران انقلاب و عضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اوايل دهه شصت ذنب لايغفر مي شمردند. سابقه اي كه از نظر ايشان حتي با نوشتن مانيفست جمهوري خواهي زدودني و بخشودني نيست. در صورت بروز هرگونه مشكلي براي گنجي تنها اين جماعتند كه بدون كمترين ارادت و علاقه اي به سابقه و لاحقه وي از آن بهره خواهند برد.
اكنون جاي اين سئوال است وضعيت امروز گنجي محصول نمونه و مستوره كدام سياستها و تفكرات در كشور است، و كدام مرجع و افرادي با اقدامات نسنجيده و غيرمسئولانه خود ماجرا را به گونهاي تدبير و مديريت كرده اند كه اكنون منافع و مصالح كشور و ملت در گرو اين مشكل قرار گيرد. آنچه كه امروز به عنوان مسئله گنجي افكار عمومي داخلي و توجهات محافل سياسي و حقوق بشري بين المللي را به خود معطوف كرده است نمونه اي از نتايج روشهاي و اعمال و رويكردهايي است كه طي هشت سال گذشته در برخورد با مخالفان و منتقدان سياسي صورت پذيرفته است. گنجي نه اولين مورد بود و نه احتمالا آخرين مورد. دستگيري فعالان ملي مذهبي به جرم براندازي، بازداشت و محاكمه دكتر آقاجري به اتهام ارتداد، دستگيري و محاكمه عباس عبدي و حسين قاضيان به اتهام فروش اطلاعات به بيگانگان، دستگيري مستمر دانشجويان، دستگيري و محاكمه شركت كنندگان در كنفرانس برلين، محاكمه و حبس وكلاي متهمان سياسي به اتهامات واهي، احضار و بازداشت و محاكمه پي در پي نمايندگان مجلس ششم به اتهام هاي رايج و شناخته شدهاي مانند تشويش اذهان عمومي، بازداشت و كشته شدن زهرا كاظمي در زندان و ... تنها نمونه هايي اندك از كارنامه مراجع و افراد مذكور طي هشت سال گذشته است. اين اقدامات و تصميمات اگر در اكثر موارد به علت خويشتنداري و نجابت متهمان و محبوسان به جنجال نينجاميده و صرفنظر از هزينههايي كه براي كشور داشته معضلي جدي نيافريده است، در برخي موارد نظير كشته شدن زهرا كاظمي به بحراني در سطح داخلي و خارجي تبديل شده است كه هنوز آثار و نتايج خسارت بار آن را ملت پرداخت مي كند. با اين تفاوت كه در اين موارد برخلاف مورد زهرا كاظمي اين فقط ملت نخواهند بود كه هزينههاي سنگين آن را متحمل خواهند شد.
تأسف بار اينكه در كليه اين ماجراها فقط به اين علت كه فرد از منتقدان نظام است و يا رفتار و وضعيت وي موجبات خشنودي و رضايتمندي كانون هاي قدرت را جلب نمي كند، دست افراد و بخشهايي از حاكميت براي هر اقدام غيرمسئولانه و شخصي عليه ايشان باز است و براي حفظ خاطيان و ناقضان قانون كه براي جلب خشنودي و رضايتمندي امتثال امر كرده اند به هزينهاي از جيب نظام و ملت حتي فشارهاي سنگين بين المللي و از دست رفتن حيثت كشور و ضررهاي هنگفت اقتصادي و مادي به سادگي پذيرفته و تحمل شده است. تأسف بارتر اينكه در برخي موارد از جمله مورد گنجي برخلاف بديهي ترين اصول و قواعد عقل حكومت و كشور داراي ماجرا به لجاجت هاي شخصي و كودكانه كشيده شده است. تحميل چند سال حبس به فرد به اتهام نگهداري بولتن برنامه هاي سياسي راديوهاي خارجي كه هر كس با يك راديو دو موج قادر به شنيدن آن است، به بهانه محرمانه بودن بولتن مجازاتهاي سنگين حتي اعدام عليه منتقدان سياسي كه در مرحله تجديدنظر به كلي منتفي مي شود، محروم كردن زنداني از حق قانوني ملاقات با بستگان اگر لجاجت نيست، چه نامي برازنده آنست اينهمه كه به هيچ وجه برازنده و زيبنده يك نظام سياسي نيست محصول و نتيجه نگاه قيم مآبانه به كشور و مردم است.
اما اين لجاجت آنجا كه به برباد رفتن همه چيز يك انسان انجاميد نتيجه اي جز كينه لجاح متقابل ندارد و مسئله گنجي نمونه بارز چنين حقيقي است.
بايد ضمن هشدار نسبت به حساسيت مسئله گنجي از مسئولان كشور مصرانه خواست تا اين ماجراي نامعقول را هر چه زودتر تدبير كنند و با آزاد كردن گنجي به وضعيتي كه ادامه آن هيچ سودي به حال كشور و ملت ندارد پايان دهند. مسلما بودن گنجي در زندان مانع طرح و انعكاس افكار و اظهارات وي نيست و در صورتي كه چنين چيزي ممكن باشد، امثال اين افكار و آرا در محافل داخل و خارج براي هر كس به سادگي دست يافتين است. آقايان بايد بپذيرند كه با حبس و بند افراد نمي توانند انتظار نقد افكار و آراي ايشان را داشته باشند. اين امر نه اخلاقي است و نه معقول. تنها نتيجه چنين رفتاري جذابيت بيشتر انديشه هاي مذكور، محروم ساختن جامعه از نقد و نظر منصفانه و محروم ساختن افراد از وقوف به اشتباهات و نارساييهاي نظري احتمالي آراي خويش است. از آقاي اكبر گنجي نيز انتظار اين است به توصيه دوستان خويش عمل كند و سفارش برخي بزرگان را پاس بدارد. و به سهم خود براي پايان دادن به اين وضعيت بكوشد. اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت رندان و از ما بهتراني كه روند انتخابات اخير را تدبير و هدايت كردهاند هم دست در كار خلق مسايل جديد هستند و هم از دامن زدن به هر مسئله اي كه افكار عمومي را از رخدادهاي بي سابقه در انتخابات مذكور منحرف سازد به شدت استقبال ميكنند.