سه شنبه 4 مرداد 1384

اظهارات سردار قاسم كارگر، فرمانده‌ گردان مرصاد، درباره عمليات مرصاد و سرکوب نيروهای مجاهدين خلق، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ

فرمانده ناحيه مقاومت شهيد بهشتي اظهار داشت: «پيروزي در عمليات مرصاد نتيجه ايمان و تقوا و از خودگذشتگي رزمندگان و تدبير فرماندهي و اقتدار حضرت امام (ره) بود.»

***

با پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران اسلامي و طرح توطئه مجدد توسط رژيم بعث عراق با حمايت ابرقدرت‏هاي شرق و غرب در تجاوز به مناطق جنوب و غرب كشور، كه رزمندگان اسلام در جبهه‏هاي مختلف جنوب و غرب براي رفع تجاوز مجدد رژيم بعث عراق درگير بودند، منافقين وطن‌فروش و خيانتكار در اقدامي عجيب و كودكانه با حمايت مستقيم ارتش بعث عراق و حمايت مالي و لجستيكي آمريكا عملياتي را آغاز كردند.

با توجه به اطلاعات غلط سرويس‏هاي امنيتي آمريكا، اسرائيل و رژيم بعث عراق براي ضربه زدن به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، منافقين از چند روستا و شهر مرزي عبور كرده و به كشتار مردم بي‌گناه و تخريب اماكن عمومي و درماني پرداختند، غافل از آنكه رزمندگان غيور اسلام با استفاده از تجربيات خود در كمين‌گاه ”چارزبر“ آنان را به دام انداخته و همچون مرغان ابابيل بر سرشان فرود آمده و دشت حسن آباد و چهار زير را گورستان آنان خواهند نمود.

اين عمليات با انتقال لشكر 27، لشكر روح الله، تيپ نبي اكرم (ص) لشكر 41، لشكر ثارالله و لشكر عاشورا به اين منطقه و با مقاومت منسجم آغاز شد و در نهايت به پيروزي قاطع رزمندگان اسلام انجاميد.

سرويس تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در اين خصوص گفت‌وگويي با سردار قاسم كارگر، فرمانده‌ گردان مرصاد و فرمانده فعلي ناحيه مقاومت شهيد بهشتي انجام داده‌است كه متن آن را مي‌خوانيد:


***

سردار كارگر مي‌گويد: «در مورد عمليات مرصاد اول بايد ديد كه چرا دشمن اين حمله را انجام داد. بعد از پذيرفتن قطعنامه از سوي ايران، عراق براي اينكه ضرب شستي نشان دهد و بدون نتيجه از جنگ كنار نرود، دست به دامان منافقين شد. منافقيني كه بسيار احمقانه در مورد نظام جمهوري اسلامي ايران فكر مي‌كردند. در اواخر جنگ، مقام معظم رهبري كه آن زمان رياست جمهوري را بر عهده داشتند، اعلام كردند كه به عنوان امام جمعه شهر تهران در جبهه مستقر مي‌شوم و از ساير ائمه جمعه هم خواست كه اين كار را انجام دهند.»

وي با بيان اينكه اين احتمال وجود داشت كه عراق منافقين را از غرب وارد خاك ايران كند، افزود: «عراق از جنوب آخرين فشار را وارد كرد و تا نزديك اهواز هم پيشروي كرد. در آنجا نيرو‌هاي بسيجي ايستادگي كردند و عمليات غدير صورت گرفت. اين نقشه‌ از پيش تعيين‌شده‌اي بود كه عراق ما را در جنوب سرگرم كند و منافقين از غرب وارد خاك ما شوند و به قول خودشان تا تهران بيايند و نظام را ساقط كنند. البته همانطور كه دين ما گفته، منافقين احمق هستند و حرفهاي احمقانه‌اي مي‌زنند.»

كارگر افزود: «در عمليات مرصاد نواري را پيدا كرديم كه مسعود رجوي جلسه‌اي براي سرانشان گذاشته بود كه به راحتي مي‌گفت قصرشيرين را مي‌گيريم، سرپل ذهاب را مي‌گيريم بعد اسلا‌ آباد و باختران را هم مي‌گيريم كار استان كرمانشاه تمام مي‌شود، بعد سراغ استان همدان مي‌رويم آنجا را هم مي‌گيريم و بعد مي‌رويم سراغ تهران. يك نفر سوال كرد كه اگر نشد چي؟ و او جواب داد: مي‌شود. مگر مي‌شود كه نشود! اينها واقعا به دنبال اين بودند كه به تهران بيايند. يك فراخواني هم از كل دنيا داشتند. ما آلبومي را پيدا كرديم كه در آن اسم دختر يا پسري را كه در فلان تاريخ از ايران فرار كرده، در چه تاريخي به آنها پيوسته و در چه تاريخي براي اين حمله اعزام شده است.»

وي خاطرنشان كرد: «به هر كدام يك كوله‌پشتي با امكانات جنگي داده بودند با يك اسكناس 500 توماني كه خيالشان راحت باشد به تهران مي‌رسند و پول را خرج مي‌كنند!»

كارگر ادامه داد: «قرار عراق اين بود كه اولاً در جنوب ما را سرگرم كنند ثانياً آنها در شكستن خط نقش داشته باشند و منافقين داخل شوند. امكانات و تجهيزات خوبي هم در اختيار داشتند. قرارشان اين بود كه در حين عمليات، پشتيباني هوايي هم از طريق عراق انجام شود.»

فرمانده ناحيه مقاومت شهيد بهشتي اضافه كرد: «آنها تمام منافقين داخل كشور را در فراخواني جمع كرده بودند. جاده غرب به شدت شلوغ شده بود. ماشين‌ها از شهرهاي مختلف به سمت جبهه غرب و اسلام‌آباد براي پيوستن به منافقين حركت كرده بودند. شروع حركت منافقين سوم مرداد بود كه آنها از مرز عبور كردند، سرپل ذهاب و كرند غرب را گرفتند و تا اسلام‌آباد آمدند. در اسلام‌آباد با مقاومت مردم روبرو شده و درگير شدند و جالب اين بود كه چون نيروها هم در جنوب مشغول پاسخگويي به حمله‌ عراق بودند در غرب نيروي كمي مستقر بود و امكاناتشان هم محدودتر بود. توقف منافقين در جاده‌ اسلام‌آباد - كرمانشاه بخاطر ترافيكي بود كه بوجود آمد. منافقين از خودروهاي تويوتا استفاده مي‌كردند. مردمي كه از اسلام‌آباد به سمت كرمانشاه فرار مي‌كردند بخاطر اينكه به ماشينهايي كه از كرمانشاه به اسلام‌آباد مي‌رفتند هشدار بدهند كه نروند، در جاده ايستاده بودند. زماني كه منافقين به آنها رسيدند، ماشين‌ها را رها كردند و رفتند و ترافيك عجيبي به وجود آمد كه منافقين زمين‌گير شدند. به نيرو‌هاي رزمنده خبر داده شد كه درغرب چنين حمله‌اي صورت گرفته. ما نيرو‌هايمان را براي عمليات به دوكوهه برده ‌بوديم كه برگشتيم.

نيروهاي مردمي و تعداد نيرو‌هايي كه در غرب كشور بودند در مقابل منافقين خاكريز زدند و آنها را در پايين ارتفاعات چارزبر زمين‌گير كردند. از طرف دو كوهه هم ما نيروهايمان را آورديم و از اينجا كه نيرو‌هاي ايراني وارد شدند، عمليات مرصاد آغاز شد.»

وي گفت: «همه يگانهاي سپاه در جنوب با عراقي‌ها درگير بودند. چند گردان لشكر 27 محمد رسول‌الله از جمله گردان ما به غرب اعزام شديم. شب چهارم مرداد به منطقه ‌آمديم و بدون اينكه شناسايي داشته باشيم مستقر شديم. شب پنجم به سمت جاده اسلام‌آباد - كرمانشاه براي برخورد با منافقين حركت كرديم. منافقين از رفتن به سمت كرمانشاه و تهران مأيوس شدند و در چارزبر زمين‌گير شدند. عده‌اي از آنها عقب‌نشيني و فرار كردند.»

سردار كارگر ادامه داد: «صبح پنجم مرداد، قبل از نماز صبح به جاده اسلام‌آباد رسيديم و بعد از نماز با منافقين درگير شديم. منافقين هيچ شناسايي روي منطقه نداشتند. در واقع اولين جنگ تن به تن و نزديك در عمليات مرصاد صورت گرفت.

در عملياتهاي زيادي شركت داشتم اما اگر در مرصاد نبودم هيچ خاطره‌اي از جنگ نداشتم.»

فرمانده سابق گردان مرصاد مي‌گويد: «درگيري با منافقين لذت ديگري داشت. آنها در داخل ضربات بسياري را به نظام وارد كرده بودند و بعد در خارج از كشور توطئه‌هاي زيادي را عليه نظام چيده بودند. خداوند ما را با عمليات مرصاد 40 – 50 سال جلو انداخت. اگر قرار بود در كل كشور و دنيا به دنبال تك تك اين افراد مي‌گشتيم زمان بسيار زيادي مي‌خواست. اما اينها با پاي خودشان در جبهه‌اي قرار گرفتند كه رزمندگان اسلام در مقابلشان بودند. ما در روايات بسياري خوانده بوديم كه منافقين بي‌ايمان هستند. آنجا به عينه برايمان معلوم شد. هر كس براي رسيدن به هدفش تا آخرين قطره‌ خونش مي‌ايستد، اما آنها اصلا اينطور نبودند و معلوم بود كه به دنبال هيچ هدفي نيستند، چراكه با يك شليك رزمندگان پا به فرار مي‌گذاشتند.»

سردار كارگر گفت:‌ «جاده‌ اسلام‌آباد - كرمانشاه روز پنجم مرداد پاكسازي شد، منافقيني كه مانده بودند اسير شدند و اجساد كشته‌شدگانشان هم جمع‌آوري شد. آنها به گمان اينكه ايران قطعنامه را پذيرفته و در ضعف است، احساس كردند مي‌توانند به راحتي به اهدافشان برسند، اما نيرو‌يي كه در عمليات مرصاد و بعد از قطعنامه به جبهه آمد در كل جنگ بي‌سابقه بود و اين نشان داد ما در موضع ضعيف نيستيم و حضرت امام بنابر دلايلي قطعنامه را پذيرفتند.»

وي با بيان اينكه بزرگترين سلاح رزمندگان ايمان آنها بود، افزود: «در عمليات مرصاد در دقايق يا ساعاتي حتي يك فشنگ هم نداشيم، اما همان ايمان و انگيزه باعث شده بود كه به راحتي در مقابل منافقين بجنگيم. پذيرفتن قطعنامه نه تنها در مردم ضعفي را به وجود نياورد، بلكه حتي به مردم قوت و قدرت داد. از نظر تعداد نيرو‌ و انگيزه در موضع ضعف نبوديم، بلكه دشمن ما در موضع ضعف بود. با هوشياري مردم و علي‌رغم فراخوان منافقين در داخل شهرها هيچ شورشي صورت نگرفت و منافقين به اين علت آنها را به سمت مرزها فراخواني كرده بودند.»

كارگر يادآور شد: «با توجه به هجوم نيرو‌هاي مردمي و رزمنده‌هايي كه از تهران و شهر‌هاي ديگر به سمت غرب مي‌آمدند، منافقين نتوانستند عرض اندام كنند. عده‌اي از افرادي كه طي فراخوان‌ها در داخل به سمت جبهه‌ غرب در حركت بودند با شنيدن اين خبر كه منافقين حتي نتوانسته‌اند اولين شهرك كرمانشاه را هم نگه دارند به سمت شهرهاي خود برگشتند كه عده‌اي از آنها شناسايي و دستگير شدند و خداوند 40 – 50 سال ما را در دستگيري منافقين جلو انداخت. در ديگر شهرها اين افراد شناسايي، بازداشت و محاكمه شدند و به جزاي خود رسيدند.»

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

وي افزود: «منافقين هميشه در پشت مرز‌هاي عراق آموزش و حركات نظامي داشتند و كمپ‌ها و پادگانهاي مختلف داشتند و اين احساس وجود داشت كه ممكن است شاهد حركتي از سوي آنها باشيم اما نه بعد از پذيرش قطعنامه كه پايان جنگ اعلام شده بود.»

كارگر ادامه داد: «چون خود را موظف مي‌دانستيم كه به مفاد قطعنامه احترام بگذاريم، فكر نمي‌كرديم دشمن ما اين كار را انجام دهد، اما اين حماقت را كردند و خاتمه جنگ را براي ما با شيريني همراه كردند و آن از بين بردن منافقين كوردلي بود كه به مراتب منفورتر از نيرو‌هاي عراقي بودند.»

فرمانده ناحيه مقاومت شهيد بهشتي در پاسخ به اين سوال كه منافقين چه چيزي را پيش‌بيني نكرده بودند كه اينگونه شكست خوردند؟ گفت: «آنها هنوز به ايمان مردم ايمان نياورده بودند. احساس مي‌كردند با پذيرفتن قطعنامه حضرت امام ضعيف شده و حرفش ديگر در بين مردم خريدار ندارد. گفتند الان مردم هم آماده هستند غافل از اينكه مردم ما هميشه براي حفظ نظام ايستاده‌اند. مردم هميشه نظامشان را دوست داشته‌اند و از همه مهمتر اينكه مردم ما دينشان را دوست دارند. آنها از اين موضوع غفلت كرده بودند و براي همين در اولين شهر سر راهشان كه از كوچكترين شهرهاي كشور است متوقف شدند و حتي به يك درصد از اهدافشان هم نرسيدند. اين پيروزي نتيجه ايمان و تقوا و ازخودگذشتگي رزمندگان و تدبير فرماندهي و اقتدار حضرت امام (ره) بود.»

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: سميه مومني

Copyright: gooya.com 2016