پنجشنبه 13 مرداد 1384

درنگی بر خواسته آقای اکبر گنجی، احمد پناهنده

[email protected]

با احترام و احساس همدردی از مقاومت دلیرانه آقای اکبر گنجی در حاکمیت ولایت فقیه ِ جمهوری اسلامی، بایستی بگویم که خواست ایشان را مبنی بر اینکه " خامنه ای باید برود " را یک درخواست ضعیف ارزیابی می کنم. زیرا به نیکی می دانم که با رفتن خامنه ای مشکلی از معضل مبتلا به جامعه را حل نمی کند. هر چند با رفتن و یا مُردن او ممکن است بحرانی را در درون رژیم ولایت فقیه ایجاد کند، امّا باید بدانیم که با رفتن او، فرد دیگری بر مسند قدرت می نشیند. زیرا جمهوری اسلامی در تمایتش لانه ای است که چنین جانوران موذی و وحشی را پرورش می دهد. آیا گزافه است که بگوئیم، افرادی مثل رفسنجانی، خاتمی، مصباح یزدی، خلخالی، مشکینی، موسوی اردبیلی، فلاحیان، لاجوردی، احمدی نژاد و...از همین لانه جمهوری اسلامی بیرون آمده اند؟ به عنوان مثال در بحران ایجاد شده پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق و نوشیدن جام زهر بوسیله ولی فقیه اوّل و سپس دق مرگ شدن او، همگی شاهد بودیم که چگونه در آن بحران رهبری، آخوندهای وحوش در دار الخیمه مجلس خبرگان گرد آمدند و دست سید علی روضه خوان را بالا بردند و همگی گِرد او حلقه زدند. و چه نابخرادانه بودند افرادی که در اندر سجایای شیخ علی قلمفرسائی کردند و اورا در زمرهء اهل شعر و موسیقی و عرفان به مردم معرفی کردند و حتی اورا پاک و طاهر و در حد معصوم بالا کشیدند. امّا امروز همان افراد بدون کوچکترین انتقادی به خود بر او یورش می برند و اورا آنچه که هست می نمایانند. ناگفته پیدا است که همه آن افرادی که دل در گرو رژیم جمهوری اسلامی دارند، نباید از آنها انتظار داشت که بر علیه جمهوری اسلامی بشورند. آیا تجربه هشت سال دولت " اصلاحات " خاتمی کافی نیست که تمایزی بین آنها قائل نباشیم؟ خاتمی خواهان همان " کیان اسلام " است که دیگر آخوندهای دانه درشت در حفظ " خیمه عمود نظام " کوشا هستند. در لانه افعی جایی برای کبوتر نیست که پر َ پرواز در آورد و نوید آزادی بدهد و هر آن کس که پر َ پرواز در آورد به اپوزیسیون پیوست و خواهان سرنگونی کل رژیم جمهوری اسلامی شد. در حالی که جایگاه حجاریان ها، سروش ها، ابراهیم یزدی ها و ملی- مذهبی ها در کنار لانه افعی جمهوری اسلامی است تا پس مانده قربانیان رژیم جمهوری اسلامی را ارتزاق کنند.
امروز آنانیکه از مردم می خواهند پشت شعار " خامنه ای باید برود " حلقه بزنند، دنبال چه استراتژی هستند؟ فرض می کنیم که خامنه ای حتی داوطلبانه صحنه را ترک کرد، بعد چی؟ آیا این خواسته و رسیدن به آن، انرژی های ما را تلف نمی کند؟ چرا به جای این شعار از گنجی و مردم نمی خواهیم که حول آلترناتیو جنبش رفراندم ملی جمع بشوند و شعار رفراندم را فریاد کنند و خواهان برگزاری رفراندم شوند که کل نظام را برکنار کنند و قانون اساسی نوین و نوع نظام دلخواه را به رفراندم بگذارند؟
بنابراین با این توضیحات هر گونه مماشات با این رژیم، مقاومت و مبارزه ما را به بیراهه می کشاند.هر چند می دانم که برای امثال آقای اکبر گنجی که در ایران و زیر ساطور جمهوری اسلامی زندگی می کنند، آسان نیست، حتی شعاری مثل " خامنه ای باید برود " را بدهند و مطمئناً چنین توقعی هم نداریم. زیرا فریادهای در گلو خفه شده آنها را ما دراین دیار غربت می توانیم داد بکشیم و به گوش جهانیان برسانیم. ولی وقتی که انسانی مثل گنجی عزم را جزم می کند و با سرمایه وجودی اش به مبارزه بر می خیزد و رژیم ولایت فقیه را در انظار جهانی رسوا می کند و به چالش می طلبد، چنین شعار و خواستی کافی نیست. بلکه ایشان و امثال ایشان می بایستی تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و خواهان به زیر کشیده شدن و رفتن کل جمهوری اسلامی شوند. بر این پایه است که حول این خواسته می شود نیروهای درون وبیرون از ایران را متشکل کرد و رژیم را به زانو در آورد. بویژه اینکه امروز جنبشی تحت نام رفراندم ملی به خواست همگانی تبدیل شده است و آقای گنجی می تواند از چنین فرصتی برای تحمیل خواسته هایش رژیم جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کند. امروز وقت آن رسیده است ک با رژیم تعیین تکلیف شود. زیرا در شرایطی بسر می بریم که دنیای آزاد با جنبش دموکراتیک مردم همآواز شده است و نگاه حمایت آمیز از جنبش مردم دارند. بویژه اینکه پس از نهُمین دوره ریاست جمهوری و تحریم گسترده مردم آلترناتیو جنبش رفراندم ملی گردن فرازتر از روز پیش قد برافراشت و به برجسته ترین نقطه امید مردم تبدیل شده است. بنا براین امروز هر حرکتی در ایران جا دارد خود را با این جنبش هماهنگ کند و ثمره مقاومت جانسوز خود را در به ثمر رساندن جنبش رفراندم درو کند. زیرا مقاومت در برابر رژیم ولایت فقیه احتیاج به آلترناتیو دارد تا در پس به زمین زدن رژیم خلاء حاکمیت را پر کند. و امروز صرف گفتن " خامنه ای باید برود " آلترناتیوی ایجاد نمی کند و ای چه بسا ممکن است شوری ایجاد کند امّا چون عمق ندارد به شر تبدیل شود و همانطور که در بالا اشاره شد، رژیم جمهوری اسلامی مجموعه ای از خامنه ای ها تشکیل شده است و رفتن یک خامنه ای مشکلی را حل نمی کند بلکه باید کاری کنیم که همه خامنه ای ها بروند و مطمئن باشیم که این خواسته با جنبش رفراندم ملی عملی است. زیرا جنبش رفراندم ملی کل رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است که از پس آن قانون اساسی نوین را تدوین می کند و آن را همراه نوع نظام به رفراندم می گذارد.
آنانیکه امروز برای آقای اکبر گنجی نامه پراکنی می کنند و ایشان را با ترفندهای مختلف به ترک مقاومت فرا می خوانند باید بدانند که با این عمل خود دسته گل به رژیم جمهوری اسلامی می دهند و در جهت ابقای آن تلاش می کنند. زیرا نقطه عزیمت آقای گنجی از روز شروع اعتصاب غذا این نبوده که در وسط راه مبارزه را به حریف واگذار کند بلکه خواست او شکست حریف بوده است و طبیعی است کسی که وارد گود مبارزه می شود عواقب جانی را پیش بینی می کند و گرنه مثل همین " اصلاح طلبان " دروغین نان را به نرخ روز می خورد. اصلا طلبانی که در سر فصل های مختلف همواره پشت مقاومت مردم را خالی کردند و باصطلاح جا خالی دادند. مگر یادمان زفته است که همین اصلاح طلبان و بعضاً همین نامه نگاران در سرکوبی وحشیانه دانشجویان در 18 تیر ماه 1376 پشت جنبش دموکراتیک را خالی کردند و دانشجویان را عناصر ارازل و اوباش لقب داند؟ مگر یادمان رفته است که همین افراد در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به عالیجناب رسوا شده توسط اکبر گنجی رأی دادند و آیا این یک دهن کجی به اکبر گنجی نبوده است؟ پس چگونه است که امروز این افراد از گنجی می خواهند از مقاومت دست بکشد؟ من مشکوک هستم زیرا هیچگونه حسن نیتّی در آنها نمی بینم بلکه معتقد هستم که آنها می خواهند مقاومت آقای گنجی را بشکنند و بگویند مقاومت در مقابل ولی فقیه بیهوده است. عملی که خود طی 27 سال انجام می دهند و بسان چوب زیر بغل رژیم انجام وظیفه می کنند. زیرا اکثریت این نامه نگاران تا دیروز با شناسنامه در حوزه رأی گیری حاضر بودند که به یکی از اوباشان دست چین شده رژیم رأی بدهند در حالی که آقای گنجی انتخابات را تحریم کرده بود. آخر چطور ممکن است کسانی که ابقای رژیم، از آرزوهای محوری شان است با حسن نیّت نسبت به آقای گنجی التفات داشته باشند، در حالی که آقای گنجی معتقد است که " خامنه ای باید برود " و مطمئناً با این خواسته می خواهد دین از سیاست جدا شود؟ امروز عمده کردن این موضوع سبب می شود که موضوعات دیگر تحت الشعاع قرار بگیرند و فضای تنفسی برای رژیم ایجاد کند. فراموش نکنیم که همین روزها جانوری بر سریر ریاست جمهوری جلوس می کند که پرونده آدم کُشی و ترور و تیر خلاص زدن در انبان دارد و نگاه جهانیان متوجه این موضوع است و لحن گفتاری و نوشتاری آنها نسبت به رژیم تندتر و شفاف تر شده است.
در حالی که افکار جهانی متوجه این موضوع است و رژیم را در رابطه با مسئله اتمی، حقوق بشر، صلح خاورمیانه و ترویسم منطقه ای و بین المللی به چالش کشیده است، اپوزیسیون بویژه بخش اصلاح طلبی اش از قماش جمهوری خواهی سوراخ دعا را گم کردند و افکار داخلی و بین المللی را منحرف می کنند و تمامی مبارزه خودشان را حول نامه پراکنی کوک کرده اند. البته باید صدای دادخواهی گنجی ها را به گوش جهانیان رسانید ولی این موضوع تمامی مشکلات مبتلا به ایران نیست بلکه یکی از مشکلات است. با آزاد شدن گنجی رژیم سرنگون نمی شود، هرچند برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی باید تلاش کرد. امّا با سرنگون کردن جمهوری اسلامی، ایران آزاد می شود که دیگر گنجی ها مجبور نیستند به خاطر عقیده شان به بند کشیده شوند.
تاریخ خونبار و خونچکان جمهوری اسلامی طی این 27 سال نشان داده است که تمامی جناع بندیهای داخل رژیم دل در گرو همین نظام ولایت فقیه دارند و اگر هم اینجا و آنجا مرتکب حرکتی می شوند اولاً برای سوپاب اطمینان جهت سد کردن طغیان مردم علیه کل رژیم جمهوری اسلامی است دومّاً برای گرفتن سهم بیشتری در قدرت هستند. صحت این گفتار تجربه هشت سال دولت " اصلاح طلبی " خاتمی است که سبب شدند هر گونه حرکت رهایی بخش مردم را خفه کنند. نمونه اش حرکت اعتراضی 18 تیر 1376 است که همین اصلاح طلبان در داخل و خارج در کنار اوباشان هار جمهوری اسلامی برای حفظ " کیان نظام " آن را سرکوب کردند. از افرادی که دیروز پرچمدار انقلاب فرهنگی بودند و می خواستند دانشکاه را از عناصر " طاغوت " پاکسازی کنند و حوزه را با دانشکاه ادغام کنند، چه انتظاری است که از روی دلسوزی برای اکبر گنجی نامه پراکنی کنند؟ پر واضح است که نامه پراکنی اینگونه افراد و وادار کردن گنجی بر ترک مقاومت فقط برای جلو گیری از سقوط رژیم جمهوری اسلامی است. بویژه اینکه امروز در مقابل رژیم جنبشی قد برافراشته است که می تواند تمامی نارضایتی های مردم را حول رهبری واحد جنبش رفراندم ملی گره بزند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

امروز کردستان در آتش و خون می سوزد و هموطنان کردمان حماسه می آفرینند و تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را به مبارزه طلبیدند. آیا جای آن نیست که افکارها را متوجه حرکت دلاودانه کردستان کنیم و سراسر ایران را به عرصه جنگ با رژیم بکشانیم؟ مطمئن هستم که مبارزه نا فرمانی مدنی شروع شده است و رژیم با تمامی جناح بندیهایش کمر به نابودی مقاومت مردم در سراسر ایران گرفته است. بر ما است که در این روزهای سرنوشت ساز اختلافات درون جنبش را کنار بگذاریم و در یک صف متحد در برابر رژیم جمهوری اسلامی به خط شویم و صدای دادخواهی ملت سرفراز ایران را در گوش جهانیان آواز دهیم. و مطمئن باشیم که اختلافات درون جنبش در یک شرایط دموکراتیک قابل بررسی و حل است. پس بکوشیم ابتدا مانع شرایط دموکراتیک را بر داریم که همانا رژیم جمهوری اسلامی در تمامیتش است و برای به ثمر رسیدن این خواسته جنبش رفراندم ملی را تقویت کنیم که خواست همه ایرانیان در آن متمرکز شده است.

به امید آن روز و روز رهایی ملت با فرهنگ ایران

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'درنگی بر خواسته آقای اکبر گنجی، احمد پناهنده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016