t.roozbeh@freenet
ازدیربازیکی ازمهم ترین سوداهای رژیم اسلامی وبویژه اصول گرایان دست یابی به سلاح هسته ای بعنوان ابزاربازدارندگی دربرابرتهدیدات خارجی و ایجاد توازن اتمی در منطقه(باتوجه به تسلیح اتمی هند،پاکستان و بویژه اسرائیل که یکدیگر را متقابلا دشمن درجه 1 خود بشمارمی آورند) بوده است. سودای فوق باافزایش تهدیدات بین المللی ومحاصره نظامی کشور توسط دولت آمریکا ازطریق عراق و افغانستان و آسیای مرکزی و ترکیه وبرخی کشورهای عرب و حاشیه خلیج فارس نیرومندترهم شده است.همان طور که گزارش اخیرحسن روحانی مسؤل پیگیری پرونده هسته ای ایران ازسوی شورای امنیت ملی به خاتمی خاطرنشان می سازد،تلاش های پیگیرانه وطولانی رژیم درراه دست یابی به سیکل کامل تولید انرژی هسته ای،مطابق یک برنامه پنهانی ازسال ها پیش شروع شده بود که درمراحل تقریبا نهائی خود توسط جاسوسان افشاء گردید و رژیم درزیر فشارقدرت های غربی،بویژه برای پیش گیری از خطرحمله نظامی آمریکا،ناچارگردید که قبل ازبه پایان بردن برنامه های هسته ای خود،درب سایت ها و تأسیسات هسته ای را بروی بازرسان آژانس اتمی بگشاید.ازاین پس سیاست رژیم برآن قرارگرفت که پروژه دست یابی به سلاح هسته ای را درقالب اهداف صلح آمیزانرژی هسته ای وتحت عنوان تأمین خودکفائی درچرخه انرژی هسته ای-که مطابق قراردادهای آژانس غیرمجازهم نیست-دنبال کند.با این وجود برای دفع فشارها وتهدیدات آن زمان وبه ابتکاردولت خاتمی، رژیم وازجمله جناح حاکم حاضرشد حتی باخوردن جام زهروبستن عقد یک توافقنامه به تعلیق برنامه های هسته ای وفراوری اورانیوم تن دهد.
اما بعدها با تغییرشرایط و تشدید بحران ناشی ازاشغال عراق ومشاهده مشکلات روزافزون دولت آمریکا،وبا توجه به الگوی کره شمالی،رژیم بشدت ازعقد توافقنامه فوق پشیمان شد(همان طورکه ادامه حضوروعدم خروج به موقع خوداز"ن.پی.ت"را بزرگترین اشتباه خود می دانست و می داند).براین پایه همواره مترصد فرصتی بوده است که به تعلیق فرآوری اورانیوم پایان دهد.وحتی اگر شرایط مناسبی فراهم گردد خروج از"ن.پی.ت" را هم دردستورکارخود قراردهد.
شروع فعالیت "یو سی اف" اصفهان و صدورقطعنامه اخیرآژانس علیه دولت ایران، که پس ازرد پیشنهاد سه کشورکه حامل برخی مشوق های اقتصادی و تأمین سوخت راکتورها ازخارج کشور و تداوم تعلیق بود، صورت گرفت سبب شروع دورتازه ای ازبحران هسته ای گردید،که با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و جایگزین شدن احمدی نژاد مصادف بود.البته مدت ها قبل ازشروع "انتخابات"ریاست جمهوری،مذاکرات هسته ای بین دولت ایران و کشورهای غربی باتوجه به سیررویدادهای منفی تحولات درون حکومتی وباتوجه به نگرانی که کشورهای غربی ازاحتمال روی کارآمدن نیروهای اصول گرا واتخاذ سیاست های تازه هسته ای بهمراه تغییرتیم مذاکره کننده داشتند،این مذاکرات عملا منجمد شده بود.بهرحال ازنظرناظران سیاسی با به پایان رسیدن زمان "انتخابات"وگزینش احمدی نژاد شروع دورتازه ای از بحران هسته ای دورازانتظارنبود. اکنون هم مسؤل مذاکرات هسته ای تغییرکرده وعلی لاریجانی بجای اونشسته است وهم سیاست قبلی رژیم مبنی برتعلیق غنی سازی دگرگون شده است. با اتخاذ سیاست جدید، مذاکرات دوساله با سه کشوراروپائی عملا دچاربن بست گردید وچنانکه شاهد بودیم همه اعضاء شورای حکام باتفاق آرا به قطعنامه اروپا-بااندکی تغییرات مربوط به لحن آن- رأی مثبت داده و دولت ایران را که روی مخالفت کشورهائی چون روسیه و چین (باتوجه به قراردادهای مهمی که باآن ها بسته بود) ونیزکشورهای غیرمتعهد حساب بازکرده بود متحیرکرد. باین ترتیب باردیگرپرونده هسته ای-بصورت غیرعادی- دردستورکارشورای حکام قرارگرفت و سوم سپتامبرزمانی است که درپی گزارش رئیس آژانس،پرونده ایران می تواندراهی شورای امنیت سازمان ملل بشود.ودرهمین حال شاهدیم که بوش به موازات تأکیدبر ادامه فعالیت های دیپلماتیک دوباره به تهدیدهای نظامی و ارجاع پرونده ایران به سازمان ملل و تحریم های همه جانبه اقتصادی و غیراقتصادی روی آورده است.
با این همه سردمداران رژیم هم چنان برطبل بحران می کوبند و ادعا می کنند که تصمیم نظام دراین مورد بازگشت ناپذیربوده وروزنامه های رژیم ازلزوم آماده شدن برای پرداختن هزینه های استقلال و هم چنین ازبلوف آمیزبودن تهدیدات و ازناتوانی های دول غربی ازباجرا درآوردن تهدیدات خود سخن به میان می آورند:ازجمله رئيس كميسيون انرژى مجلس می گوید،در حال آماده كردن طرحى هستيم كه بر اساس آن موافقتنامه تهران كه بين سه كشور اروپايى و ايران بسته شده بود را لغو كنيم.اواضافه می کند با جمعى از نمايندگان در حال آماده كردن طرحى هستيم كه طى آن موافقتنامه ايران و سه كشور اروپايى را لغو و مردود اعلام كنيم و به دولت اجازه دهيم كه اگر سه كشور اروپايى عذرخواهى كرده و نامه خود را پس بگيرند،به مذاكره ادامه دهدواگر عذرخواهى نكردند،با ضرب الاجل يك ماهه تاسيسات نطنز را زير نظر كارشناسان آژانس بين المللى انرژى اتمى افتتاح و عمليات غنى سازى را شروع كند.وى می افزاید: بر اساس اين طرح در صورتى كه آمريكا و اين سه كشور اروپايى بخواهند جوسازى كرده و افكار عمومى دنيا را فريب بدهند و تهديد كنند، عضويت در NPT را به حالت تعليق درمى آوريم.
سخنگوى فراكسيون اصولگرايان و نیزنایب رئیس مجلس با اشاره به قطعنامه صادرشده عليه ايران از سوى شوراى حكام، اظهار داشته اند که به هيچ وجه نبايد از آن خط قرمزى كه تعريف كرده ايم يعنى، توليد چرخه سوخت، عقب نشينى كنيم ... و اگر كشورهاى اروپايى بر اين پافشارى كنند كه ما نبايد چرخه سوخت داشته باشيم، بايد بى توجه به بيانيه ها و قطعنامه هاى آنها كار تاسيسات نطنز را نيز شروع كنيم.علاوه براین رژیم برای داغ کردن معرکه بحران، نهادهائی چون بسیج دانشجوئی و نظایرآن را وارد میدان کرده وازطریق اطلاعیه ها وبرپاکردن اکسیون ها و تظاهرات درمقابل سفارتخانه ها و سایت های هسته ای تلاش دارند که برموقعیت چانه زنی خود درپشت میزمذاکره بیافزایند.
تجربه های گذشته نشان داده است که وقتی جمهوری اسلامی سمبه را پرزوربه بیند برای بقاء خویش حتی حاضراست جام زهر را بنوشد،و درهمین رابطه باید بخشی از گردوخاک بپاشده را به حساب مانورها وبلوف هائی متعلق به این گونه منازعات، برای گرفتن امتیازات گذاشت. ورئیس جمهوری جدیدی هم گفته است که طرح های تازه ای دراین باره ارائه خواهد داد. با این همه عوامل چندی موجب احساس نیرومندی واعتماد بخوددرسرگردگان نظام و ترغیب آن ها به شکستن سیاست تعلیق شده که مهم ترین آن ها عبارتند از نمایش موفقیت آمیز"انتخاباتی"اخیرو تسخیرقوه مجریه بدست اصول گرایان سرسخت و وابسته به نهادهای نظامی،ذخایرارزی باد آورده ناشی ازافزایش قیمت نفت، مشکلات روزافزون آمریکا درعراق و افغانستان وهم چنین معضل دست یابی کره شمالی به سلاح اتمی ولاجرم تنگناهائی که برای گشودن جبهه جدید و مداخله گسترده نظامی درکشوردیگربوجود آمده،باضافه بحران درونی اتحادیه اروپا، و بالاخره حسابی که سران نظام روی قابلیت بسیج کنندگی شعار "ایران هسته ای ونیرومند"برای جلب جوانان و جلب حمایت افکارعمومی بازکرده اند. که بعنوان یک شعار هم ارز و حتی بالاترازملی کردن صنعت نفت توسط دولت مصدق ازسوی رژیم تبلیغ می شود.
بحران آفرینی و سرکوب به مثابه ابزارعبورازبحران وتثبیت حکومت اسلامی
بحران های سه گانه درون حکومتی،شکاف بین مردم و رژیم(که تحریم گسترده، اعتراضات سراسری کردستان و پژواک مقاومت گنجی ازیک سو و گسترش سرکوب های سیاسی و مدنی و اجتماعی ازسوی دیگر گوشه هائی ازآن را به نمایش می گذاشته اند) وبالاخره تشدید تنش های بین المللی دست دردست هم بحرانی بنام "بحران موجودیت رژیم" را رقم می زنند.درچنین شرایطی عروج باند اصول گرایان وابسته به بیت رهبری و نهادهای نظامی برای قبضه قدرت،تنها گام نخست را برای مقابله با بحران مزبور تشکیل داده و آن ها برای تثبیت اقتدارلرزان خویش نیازمند،جومناسبی برای عبوراز بحران های سه گانه فوق هستند.درنزد اصول گرایان عوامل مساعد برشمرده شده دربالا شرایطی را فراهم می سازد که رژیم با محوریت بحران هسته ای- وهم چون برکتی- برآن ها فاتق گردد. دردرون حکومت با عمده کردن خطرخارجی دربرابرنظام،رقبای خود را همانطورکه درنشست اخیر سران رژیم شاهدبودیم(مرکب ازرفسنجانی، خاتمی، میرحسین موسوی، بهمراه خامنه ای و احمدی نژاد) وادار به تمکین نماید، برحرکت ها و اعتراضات مردمی و پتانسیل عظیم اعتراضی نهفته دراعماق لایه های گوناگون اجتماعی ازطریق دوقطبی کردن فضا و برانگختن احساسات ملی و ناسیونالیستی فائق گردد،و بالاخره ازموضع قوی تر وبازدارندگی بیشتر با قدرت های بین المللی که پیشاپیش موضع منفی خویش دربرابرتحولات جدید رژیم را اعلام کرده اند، مواجه گردد.
بااین همه عبورازبحران ازطریق بحران آفرینی بیشتر شمشیر دودمی است که باتوجه به آسیب پذیری ها و شکنندگی های رژیم ونیزماهیت ماجراجویانه باندهای حاکم، می تواند به عقب نشینی های افتضاح آمیزویا اقدامات ماجراجویانه و پرهیزینه ای برای مردم کشور که رژیم آن ها را گروگان خود می پندارد،بیانجامد.
دولت های غربی روشن ساخته اند که عزم آن دارند بهرقیمتی که شده مانع دست یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای گردند.وبرای این کاراگرلازم باشد آمادگی دارند تا ازگزینه های سیاسی،افتصادی و نظامی ودرجات گوناگونی ازترکییب آن ها بهره جویند و هم اکنون نیز با خطربه بن رسیدن مذاکرات هسته ای وتداوم آن، مشغول برنامه ریزی های تازه ای دراین باره هستند.
بی تردید مردم ایران و بویژه زحمتکشان ایران،برای رفاه و خوشبختی و عدالت اجتماعی و آزادی و استقلال خود نیازی به مسلح شدن به سلاح اتمی ندارند.سلاح اتمی برخلاف تبلیغات وادعاهای رژیم برای تأمین امنیت فقط می تواند به ماجراجوئی های رژیم و رقابت تسلیحاتی و تشدید تنش های سیاسی و نظامی منطقه ای و بین المللی وافرایش تهدیدات علیه مردم وکشور بیانجامد.گرچه رد پیشنهاد تأمین سوخت راکتورهای هسته ای توسط کشورهای خارجی ازسوی رژیم،بیش ازهرچیز نشان دهنده جاه طلبی های اتمی رژیم است،اما حتی اگربپذیریم که هدف رژیم تأمین برق و انرژی هسته ای باشد، درکشوری با ذخایربی پایان نفتی و گازی مانند ایران، تأکید برانرژی وراکتورهای هسته ای نه توجیه اقتصادی دارد و نه با توجه به خطرات عظیم زیست محیطی این گونه تأسیسات، بسود مردم خواهد بود.ازاین روافشاء نیات میلیتاریستی وبحران آفرینی رژیم و تلاش برای تبدیل آن به یک مسأله ملی وبرانگیختن احساسات ناسیونالیستی و"استقلال طلبانه" که قبل ازهرچیز قصد تثبیت موقعیت متزلزل وسرکوب جنبش های اعتراضی را دارد،ازاهمیت زیادی است.
علاوه برآن مخالفت با سیاست های میلیتاریستی و ماجراجوئی های رژیم،به معنای نادیده گرفتن سیاست های میلیتاریستی و امپریالیستی قدرت های بزرگ،بویژه مداخلات وتهدیدهای دولت آمریکا نیست.برعکس باید هرلحظه خاطرنشان ساخت که وجود چنین تهدیدات ومداخلاتی نه فقط موجب بازتولید وتقویت ماجراجوئی های رژیم و بطورکلی تقویت سیاست های تروریستی و جنگ افروزانه درمنطقه می شود،بلکه علاوه برآن عملا درخدمت تقویت حکومت های سرکوب گروسرکوب جنبش های اعتراضی توسط آنان قرارمی گیرد.بنابراین مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و مبارزه علیه هرگونه مداخلات امپریالیستی و مبارزه علیه جنگ افروزی و علیه سیاست های تبعیض آمیزدر برخورد با کشورهای دارای تسلیحات اتمی و مبارزه برای صلح و خلع سلاح اتمی همه کشورها،پشت وروی یک سیاست واحدی را تشکیل می دهند.