بيانيه اخير انصار حزب الله اين تشكل را از سه جهت با ياران و هم پيمانان سابق خويش درگير ساخته است. تقابل هايى كه گرچه نقطه اشتراكى به نام «نقد بيانيه انصار حزب الله» دارند، اما خاستگاه آنان يكسان نيست. اين سه تقابل عبارتند از:
۱- تقابل فكرى
واكنش صريح و تا حدودى غيرمنتظره «عباس سليمى نمين» به بيانيه انصار حزب الله نمادى از تقابل فكرى ميان نيروهاى طيف راديكال جناح محافظه كار (موسوم به اصولگرايان) است. اين تقابل فكرى بر اثر برداشت هاى متفاوتى به وجود آمده كه اين دو جريان از پديده دوم خرداد دارند. هر دو جريان البته در اين تحليل مشتركند كه دوم خرداد واكنشى به اقدامات نيروهاى محافظه كار از سوى جامعه بوده است. به عبارتى، هر دو جريان دوم خرداد را واكنشى سلبى و «نه»اى به اقدامات جريان محافظه كار و مسلط در سال هاى پيش از ۷۶ ارزيابى مى كنند، اما نقطه افتراق آنجاست كه «كدام بخش» از جناح محافظه كار عامل اين واكنش بوده است. در يك تحليل (كه در اينجا سليمى نمين آن را نمايندگى مى كند)، برخوردهاى انجام شده در حوزه اجتماعى عامل رويگردانى شهروندان از جريان محافظه كار معرفى مى شود. همان طور كه سليمى نمين گفته، نماد اصلى و نيروى فعال محورى در جريان اين برخوردها انصار حزب الله بود كه در سال هاى نخستين دهه ۷۰ به عنوان «نماد خشم امت حزب الله» در برابر فعاليت روشنفكران در دانشگاه ها، آزادى هاى زنان و جوانان در خيابان ها و كتاب ها و فيلم هايى كه «ضدارزشى» خوانده مى شد در سينماها و كتابفروشى ها صف بندى كرده بودند. به عبارت دقيق تر، مجموعه جريان هاى حزب الله به بارزترين نماد مقاومت در برابر تغيير الگوهاى فرهنگى و اجتماعى دهه ۶۰ تبديل مى شد. الگوهايى كه در دهه اول انقلاب و تحت تاثير فضاى انقلابى، تسلط قابل توجهى بر ساير الگوها (و به ويژه ليبراليسم) نشان مى دهد. اين توان و اين تسلط در دهه دوم انقلاب به تدريج رنگ مى باخت. نمادها و نشانه هاى تفاوت فرهنگى و نيز شكاف اقتصادى از كنج خانه ها و پاره اى محلات خاص شمال شهر به سطحى عام تر نفوذ يافت. چنين بود كه مراكز شهرها به صحنه اى آشكار از تفاوت ها تبديل مى شد. تفاوت هايى كه مقاومت هايى را هم برمى انگيخت. انصار حزب الله به مثابه نماد اصلى اين مقاومت، در آن سال ها چنان عمل كرد كه طبق تحليلى كه اكنون سليمى نمين آن را بيان مى كند، يك «دوقطبى اجتماعى» در جامعه شكل گرفت كه حاصل آن كسب ۱۰۰ كرسى مجلس هفتم توسط ائتلاف چپ و كارگزاران (ميانه) و مهم تر از آن پيروزى محمد خاتمى در انتخابات دوم خرداد بود، يك روحانى خندان و ميانه رو كه مخالفت او با خشونت و دفاعش از تنوع و تكثر فرهنگى و اجتماعى شكى در برگزيدنش براى شهروندان باقى نمى گذاشت. سليمى نمين بر مبناى چنين تحليلى است كه بر بيانيه انصار حزب الله خرده مى گيرد، چرا كه تكرار روندهاى سال هاى نخست دهه ۷۰ توسط چنين جريان هايى را بسترساز بازگشت اصلاح طلبان و ميانه روها به قدرت و تبديل دوقطبى هاى «فساد/ عدالت» يا «فقر/ غنا» (به عنوان زمينه ساز تقويت موقعيت احمدى نژاد و حاميانش) به دوقطبى «آزادى/ محدوديت» يا «خشونت/ آرامش» (به عنوان پاشنه آشيل جريان به قدرت رسيده) معرفى مى كند. در مقابل، انصار حزب الله به دوم خرداد و روى كار آمدن خاتمى به مثابه يك فرصت مى نگرد كه «از رهگذر آن بازشناسى جريان هاى نفاق بى پرده و نقاب ممكن شده» و از اين رو، «در فرصت هاى پيش رو، پالايش زلال انقلاب از خس و خاشاك و آلودگى هاى نفاق ميسر شود.» طبق اين تحليل، نقطه ضعف جريان محافظه كار در سال هاى قبل از دوم خرداد، نه برخوردهاى جريان هايى چون انصار حزب الله با نمادهاى تغيير و تحول در حوزه هاى فرهنگ، انديشه و اجتماع كه ضعف جريان هاى مديريتى و اطلاعاتى در شناسايى و برخورد با «جريان هاى نفاق» بوده است. طبق اين تحليل، ضعف و ناتوانى در شناسايى «جريان هاى نفاق» در نيمه اول دهه ،۷۰ زمينه ساز تقويت اين جريان ها و نفوذ آنها به درون حاكميت پس از روى كار آمدن خاتمى شده است. از همين رو است كه انصار حزب الله فرصت به دست آمده در يكپارچه شدن حاكميت را غنيمت مى شمارد تا «قلع و قمع گسترده شاخ و برگ و رگ و ريشه منافقان» صورت گيرد و بازگشت دوره اصلاحات را ممتنع سازد. اين دو تحليل متفاوت، تقابلى فكرى را در جريان پيروزى در انتخابات نشان مى دهد. گرچه به نظر مى رسد اين تقابل پيش از اين و در جريان انتخابات هم رخ نموده بود. آنجا كه چهره هاى با سابقه تر طيف راديكال جناح محافظه كار نظير «سليمى نمين»، «احمد توكلى»، «الياس نادران» و نيز جمعيت ايثار گران انقلاب اسلامى به حمايت از «محمد باقر قاليباف» پرداختند. چهره اى كه عملكرد او در نيروى انتظامى، نمادى از تاثير گفتمان اصلاحات و تحولات سال هاى پس از ۷۶ محسوب مى شود. تغيير نگاه و حتى شكل برخورد هاى نيروى انتظامى در اين سال ها چنان بارز بوده كه حتى اصلاح طلبانى نظير «مصطفى تاج زاده» آمدن قاليباف به نيروى انتظامى را نمادى از توفيق و غالب شدن گفتمان اصلاحات در جامعه طى سال هاى پس از ۷۶ ارزيابى مى كنند. حاميان قاليباف در انتخابات رياست جمهورى، سر آن داشتند تا در پرتو موقعيت مناسب قاليباف در افكار عمومى، چهره اى مدافع آزادى هاى اجتماعى و حقوق شهروندان را نامزد انتخابات كنند كه در عين حال، در حوزه هاى اقتصاد و سياست كه روند كلان جامعه را تحت تاثير قرار مى دهد، همان نگاه محافظه كارانه و هدايت گرانه را ادامه دهد. در مقابل انصار حزب الله و نيز جريان هايى نظير طلاب پيرو آيت الله مصباح يزدى چنين كانديدايى را برنتافتند. نامزدى كه نقاط افتراق او با نامزد هاى اصلاح طلب و ميانه رو مشخص نبود و نمى توانست نماينده مناسبى براى جريان طرفدار «مديريت ايدئولوژيك» باشد. مديريتى كه در آن، نه تنها منافع و خواست هاى كلان جريان اقتدار گرا در حوزه سياست، اقتصاد و ديپلماسى بايد تامين شود كه رفتار هاى شهروندان هم بايد طبق الگوهاى مطلوب اين جريان تنظيم شود. چنين بود كه انصار حزب الله و نيز شاگردان مصباح يزدى در دوران انتخابات در نشريات خود («پرتو» و «يالثارات الحسين») در مواردى به انتقاد از شعار هاى فرهنگى و اجتماعى و نيز شكل تبليغات قاليباف پرداختند و در نهايت هم، «محمود احمدى نژاد» را نامزد اصلى خود قرار دادند. نامزدى كه گرچه در ظاهر و طبق نظر سنجى ها، شانس چندانى نسبت به قاليباف براى پيروزى نداشت، اما به الگوى ايده آل مديريت ايدئولوژيك نزديك تر و نماينده مناسب ترى براى حاميان اين الگو در مبارزات انتخاباتى بود. نامزدى كه در عين حال كه به مبارزه با مفاسد اقتصادى و جنگ فقر و غنا پاى مى فشرد، از «مديريت اسلامى» هم دفاع مى كرد و به عبارتى، در همه حوزه ها تابع ايدئولوژى بود و نه تنها در سياست يا اقتصاد. البته اين تنها انصار حزب الله نبودند كه احمدى نژاد را نامزد مناسب ترى براى طيف راديكال جناح محافظه كار مى دانستند، بلكه بدنه هوادار اين جناح و تشكل هايى نظير بسيج دانشجويى هم هرچند به شكل غير رسمى، چنين نظرى را ابراز مى داشتند. حاصل آنكه پس از مجموعه تحولاتى در سطح سياسى، تصميم گيران غير رسمى و پنهان طيف راديكال جناح محافظه كار هم در آخرين روز هاى مانده به ۲۷ خرداد، حمايت از احمدى نژاد را به قاليباف ترجيح دادند تا قاليباف تنها بتواند نقش «راى خراب كن رقبا» (هاشمى رفسنجانى و معين) را براى جريان مخالف اصلاحات بازى كند. اين تصميم و نتيجه نهايى انتخابات، ظاهراً دست بالا را به نيروهاى عملياتى و بدنه جناح اقتدارگرا داده تا دست كم در حوزه هاى اجتماعى و فرهنگى خواست هاى آنها پيگيرى شود. امرى كه با مخالفت چهره هاى باسابقه ترى نظير سليمى نمين مواجه است.
۲ _ تقابل تشكيلاتى
اما در كنار مباحث فكرى و استراتژيك، انصار حزب الله با تقابل تشكيلاتى هم مواجه است. انصار حزب الله موجود در واقع بخشى از جريان اوليه انصار حزب الله است كه در سال هاى اخير رسماً از يكديگر جدا شده اند. توضيح آنكه، انصار حزب الله در سال ۷۳ بنيان نهاده شد. اما به تدريج به دليل اختلافات عقيدتى _ تشكيلاتى، سه تن از بنيانگذاران آن (حسين الله كرم، مسعود ده نمكى و فرج الله مراديان) به تدريج از سال ۷۵ همكارى خود با اين تشكل را قطع كردند اما رسمى شدن اين جدايى تا سال ۸۲ به طول انجاميد. در ۲۱ مهرماه اين سال، روزنامه رسمى كشور (وابسته به دادگسترى تهران) اطلاعيه اى را با عنوان «آگهى رسمى موسسه انصار حزب الله به شماره ثبت ۸۴۲۰» به اين شرح درج كرد: «با استناد صورت جلسه مجمع عمومى فوق العاده مورخ ۳۰/۷/۷۵ و دادنامه شماره ۹۸۷ _ ۹۸۶ _ ۹۸۵ مورخ ۲۸/۷/۸۱ صادره از شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومى تهران و دادنامه شماره ۳۹۳ مورخ ۸/۵/۸۲ صادره از شعبه دادگاه تجديدنظر استان تهران و نامه شماره ۸۱/۵۲۳ مورخ ۱۰/۶/۸۲ رئيس محترم شعبه ۹ دادگاه ۱۸ عمومى تهران قائم مقام شعبه ۱۰۳ سابق و آقايان عبدالحسين الله كرم، فرج الله مراديان و مسعود ده نمكى با واگذارى سهم الشركه خود به اعضاى ديگر از موسسه خارج و ديگر هيچ گونه سمت و مسئوليت و سرمايه اى در موسسه فوق ندارند.» اين در حالى است كه الله كرم در زمان تشكيل انصار حزب الله مسئوليت عمده سياستگزارى و فرماندهى انصار را بر عهده داشت و ده نمكى هم در حوزه فرهنگى و تبليغاتى اين جريان فعال بود. در همان زمان «مسعود ده نمكى» در مصاحبه اى با سايت «رويداد» در اين باره توضيح داد: «جريان انصار حزب الله با همگرايى گروه هاى مختلف حزب الله در سال ۷۳ شكل گرفت. قبل از آن، طيف هاى مختلف با نام هاى متفاوت فعاليت مى كردند. در سال ۷۳ چون احساس مى شد كه راه اندازى نشريه و اقدامات سياسى نيازمند داشتن يك شخصيت حقوقى است، شركتى غيرانتفاعى تحت عنوان «انصار حزب الله» ثبت شد كه هيات موسس آن ۸ نفر بودند.» ده نمكى از پاسخگويى به اين پرسش كه «اين ۸ نفر چه كسانى بودند؟» خوددارى كرد و تنها توضيح داد كه «شما اين اسامى را مى توانيد از ثبت شركت ها بگيريد. البته ۳ نفر كه من، آقاى الله كرم و آقاى مراديان بوديم و ۵ نفر ديگر هم از گردانندگان فعلى نشريه «يالثارات الحسين» ارگان رسمى انصار حزب الله هستند.» وى در ادامه سخنانش گفت: «در سال ۷۵ اختلاف نظرهايى در مجموعه حاصل شد كه از آن پس آن ۵ نفر تحت عنوان «انصار حزب الله» و آقاى الله كرم تحت عنوان «دانشجويان حزب الله» به فعاليت خود ادامه دادند و من هم به انتشار نشرياتى چون «شلمچه»، «جبهه» و بعدها «صبح» و «صبح دو كوهه» پرداختم. بدين شكل، وضعيت تقريباً به حالت قبل از سال ۷۳ بازگشت. به عقيده ده نمكى، «اين وضعيت به شفاف سازى بيشتر مواضع منجر شد و ما آن را به معنى اختلافات گسترده تلقى نمى كنيم بلكه وضعيتى است كه هر كس پاسخگوى عملكرد خود خواهد بود. با اين حال، از آنجا كه افكار عمومى از اين جدايى اطلاع روشن نداشت، هر اقدامى انجام مى شد به اسم انصار حزب الله تمام مى شد. ضمن آنكه آقاى الله كرم به خاطر سابقه اى كه در اين مجموعه داشت، نمى توانست جدا از آن تلقى شود. در نتيجه تلاش شد همگرايى دوباره اى وجود آيد كه اين كار مسائل حقوقى خاص خودش را داشت كه در نتيجه كار به پيگيرى از طريق ثبت شركت ها و دادگاه كشيد كه در نهايت راى عليه آقاى الله كرم صادر شد و در نتيجه وى به همراه من و آقاى مراديان به طور رسمى از انصار حزب الله خارج شديم.» اين جدايى، البته مانع از ادامه فعاليت جريان تحت هدايت الله كرم نشد. چنانكه وى در جريان انتخابات اخير شوراى هماهنگى حزب الله را فعال كرد و به ويژه در شهرهاى اصفهان (به مديريت كميل كاوه)، مشهد (به مديريت حميد استاد) و تهران با هدايت شخص الله كرم فعاليت هايى را انجام داد. هرچند كه مشخص نشد كانديداى اين جريان در نهايت كدام يك از نامزدهاى محافظه كار فعال در عرصه انتخابات بود. در جريان صدور بيانيه اخير هم، چهره هايى چون ده نمكى و الله كرم ضمن نقد مواضع انصار حزب الله، سعى كردند آن را متفاوت از «مواضع اصلى نيروهاى حزب الله» معرفى كنند. چنانكه الله كرم در مصاحبه اى با سايت «انصار نيوز» درباره بيانيه اخير كه اين سايت از آن به عنوان «بيانيه انصار تهران» ياد كرده، گفت: «نظر به اينكه در حال حاضر آمريكاى جنايتكار سعى دارد پيرامون مسائل هسته اى، حقوق بشر و تروريسم عليه ايران اجماع جهانى به وجود آورد، بهتر است سعى مان را در اجماع داخلى به منظور مقابله با آمريكا متمركز نماييم. البته مسئله منافقين داخلى كه در رابطه با اپوزيسيون خارجى سعى بر دامن زدن به واگرايى هاى قومى و مذهبى دارند، بايد مورد توجه و دقت نيروهاى انقلاب باشند.» وى در پاسخ به اين سئوال كه «يعنى شما معتقديد بحث «امر به معروف و نهى از منكر» و بحث «منافقين جديد» كه در بيانيه انصار تهران مطرح شده است را رها كنيم؟» اظهار داشت: «خير. از آنجا كه جامعه ايران، اسلامى است، بايد امر به معروف و نهى از منكر احيا شود، البته برخى معتقدند «منكرهاى مد نظر انصار تهران» زيربنايش در فقر و فساد نهفته است كه مبارزه با اين دو، از عناصر اصلى گفتمان اصلاحات انقلابى است. در بحث منافقين جديد نيز بايد گفت كه مردم ماهيت آنان را شناخته و در انتخابات شوراى اسلامى دوم شهر و روستا، انتخابات هفتم مجلس شوراى اسلامى و انتخابات نهم رياست جمهورى دست رد به سينه آنان زدند و از سوى ديگر چون يكى از محورهاى آتى عملكرد دكتر احمدى نژاد، براساس «مهرورزى» است بهتر است به راى مردم و محور «مهرورزى» بسنده كنيم.» سايت انصارنيوز پرسيد: «انصار تهران» تحت عنوان «مسئوليت ما در دوران حاكميت اصولگرايان» معتقد به «پالايش زلال انقلاب از خس و خاشاك و آلودگى هاى نفاق» است. در اين مورد نظر شما چيست؟الله كرم در پاسخ گفت: «همانطور كه در پاسخ به سئوال اول عرض كردم، مى بايد حساب منافقين گره خورده با اپوزيسيون خارج از كشور را كه درصدد دامن زدن به شكاف هاى قومى و مذهبى در جوار مرزها هستند، با گروه هاى رقيب جدا كرد. از سوى ديگر به نظر مى رسد اجرايى كردن گفتمان عدالتخواهى و گفتمان اصلاحات انقلابى از اهداف اصلى و كنونى انقلاب اسلامى است. در اين صورت است كه رقباى مد نظر انصار حزب الله تهران هرگز امكان بازگشت به قدرت و هم سويى با دشمنان نظام را نخواهند يافت.» اما نكته اصلى در پاسخ الله كرم آنجا بود كه به اين سئوال پاسخ داد: «انصار» معتقد است «نفاق داخلى درصدد انتقام گيرى از خدمتگزاران اصلى دولت و نظام برخواهند آمد لذا عناصر و نيروهاى حزب اللهى در سراسر كشور بايد به شناسايى آنها پرداخته، به تكليف خود عمل كنند»، نظر شما چيست؟ پاسخ الله كرم چنين بود: «جريانات حزب اللهى وظايف خود را بر اساس بيانات و اوامر مطروحه مقام معظم رهبرى در سخنرانى هاى عمومى و علنى اتخاذ و تنظيم مى كنند و از آنجايى كه فضاى فوق الذكر در بيانات مقام معظم رهبرى ديده نمى شود، تحليل اخير «انصار» نمى تواند مورد توجه نيروهاى حزب اللهى قرار گيرد.» الله كرم تصريح كرد: «عملكرد ناصحيح ناشى از تحليل هاى اشتباه، در گذشته نيز از «انصار تهران» ديده شده است. به عنوان نمونه انصار در خرداد ۸۲ مرتكب اشتباه در تحليل از وضعيت موجود شد و با عملكردى نادرست در مقابل بخشى از نيروهاى اراذل و اوباش در اطراف كوى دانشگاه وارد درگيرى شد. در حالى كه مقام معظم رهبرى در سخنرانى چند روز قبل از اين ماجرا، در ورامين نيروهاى حزب اللهى و جوانان متدين را از حضور در آن صحنه ها منع كرده بودند.» وى حتى به كنايه اضافه كرد: «اگرچه شناسايى منافقين داخلى بايد صورت گيرد، لكن بايد دانست مردم زودتر از گروه هايى مانند «انصار تهران» آنها را شناسايى كرده و با راى خود ميخ آخر را به تابوت منافقين داخلى زدند.» الله كرم در اين مصاحبه همچنين به دفاع از سليمى نمين در برابر انصار حزب الله پرداخت. وى گفت: «يكى از اشتباهات نشريه يالثارات ارگان «انصار تهران» و روزنامه كيهان و... بى توجهى به امثال آقاى سليمى نمين است. اين وضعيت در حالى است كه نشريات زنجيره اى توجه بيشترى به اين افراد مى نمايند و صد البته مباحث خود را از زبان اينها طلب مى كنند و در برخى مواقع موفق هم مى شوند. در حال حاضر وضعيت فوق به گونه اى شده است كه اين افراد تحت عنوان استفاده از رسانه تن به مصاحبه با هر رسانه داخلى و خارجى هم مى دهند. از اين رو به نظر مى رسد نگاه ها را بايد گسترده تر كرد.» وى در عين حال تفاوت مجموعه حزب الله با «انصار تهران» را به سليمى نمين هم يادآور شد: «البته آقاى سليمى نمين نيز از همين جنس «نيروهاى حزب اللهى» به شمار مى رود و نبايد گذشته خود را فراموش كند. از اين رو بهتر است حداقل در تحليل هاى خود حساب حزب الله را از «انصار تهران» جدا نمايد، زيرا «انصار تهران» يك گروه كوچكى از جريانات حزب اللهى بيش نيست كه اكنون فقط در قالب يك نشريه به ارائه برخى از ديدگاه هاى جريانات حزب اللهى اقدام مى كند و البته بيشتر مباحث آن حالت شعارى پيدا كرده است. اين حزب الله است كه در همه مراتب و سختى هاى نظام حضورى به موقع در صحنه داشته و به درستى و هوشيارانه عمل كرده است.» بر اين مبنا است كه مى توان گفت انصار حزب الله با طرح مواضع غيرهماهنگ با ساير نيروهاى جناح اقتدارگرا، با نقدهاى تشكيلاتى و روشن تر شدن تمايزهاى داخلى اين جريان هم مواجه شده است. هر چند كه به نظر مى رسد آنان چندان از مشخص شدن اين تمايز و اختلاف ها ناراضى نباشند.
3- مسائل قانونى
بيانيه انصار حزب الله البته به طرح پرسش هايى تكرارى هم منجر شد. پرسش هايى كه به جايگاه قانونى تحركات اين جريان برمى گردد و طرح آن، البته با پاسخ هايى از سوى مسئولان قضايى هم همراه شد. چنانكه «عباسعلى عليزاده» رئيس كل دادگسترى تهران در جمع خبرنگاران گفت: «در قانون چيزى به نام انصار ضابط دستگاه قضايى دانسته نشده مگر اينكه بسيجى باشند كه تا به حال بسيجيان خارج از ضابطه عمل نكرده اند.» اين همان پاسخى است كه سخنگوى دستگاه قضايى هم به اين مطلب داده است. هر چند كه به نظر مى رسد اين موضع گيرى ها هم نتواند مانع از نگرانى سياستمداران جناح محافظه كار شود. كسانى چون سليمى نمين و «محمدرضا باهنر» كه فكر مى كنند اقدامات احتمالى انصار مى تواند حكومت كردن جناح محافظه كار و آينده سياسى اين جريان را با چالش هاى دوباره اى مواجه كند. آنها قدر تلاش هايى را كه به يكدست شدن حاكميت انجاميده به خوبى مى دانند.