شرق، اميرحسين مهدوى: ظهر ديروز دبيران كل سه حزب در شرق گردهم آمدند تا تفسيرى از نتايج انتخابات نهم رياست جمهورى ارائه كنند. سه حزبى كه نامزدهاى آنان در رده هاى اول و پنجم دوره نخست قرار گرفته و در دور دوم نتيجه را واگذار كرده بودند. سيدمحمدرضا خاتمى دبيركل جبهه مشاركت و ابراهيم يزدى دبيركل نهضت آزادى در انتخابات ۲۷ خرداد از مصطفى معين و غلامحسين كرباسچى دبيركل حزب كارگزاران سازندگى ايران از اكبر هاشمى رفسنجانى حمايت كردند و همه آنها در مرحله دوم در مقابل احمدى نژاد به هاشمى راى دادند. گفت وگوى شرق با سه دبيركل ۱۳۰ دقيقه طول كشيد كه متن كامل آن در ويژه نامه بررسى انتخابات شرق هفته آينده منتشر خواهد شد.
•••
غلامحسين كرباسچى دبيركل حزب كارگزاران سازندگى ايران هم خبر از فعال تر شدن اين حزب در آينده داد و گفت: سه شعار اصلى ما رفاه، توليد و آزادى است كه در چشم انداز بيست ساله توسعه هم بر آن تاكيد شده است. كارگزاران از حركت هر دولتى در اين چارچوب حمايت كرده و تلاش خواهد كرد با انتشار روزنامه، تربيت اعضا و گسترش فعاليت اين گفتمان را در جامعه نشر دهد. به اعتقاد وى با آزاد شدن بسيارى از مديران همفكر از مسئوليت هاى اجرايى افق فعال ترى براى اين جريان سياسى ترسيم خواهد شد. غلامحسين كرباسچى نقد قدرت در انتخابات را امرى طبيعى دانست و گفت: اينكه آقاى خاتمى همواره در صحبت ها پديده «نقد قدرت» را به عنوان دستاورد دوره خود برمى شمرند، قبول ندارم. زيرا اتفاقى كه در دوران هشت ساله ايشان افتاد، نقد دستگاه اجرايى بود كه پيش از آن هم توسط روزنامه سلام به شدت دنبال مى شد. وى ادامه داد: نقد قدرت در اين انتخابات هم انجام شد كه بخشى از آن طبيعتاً با رويكرد تبليغاتى و قسمتى ديگر در قالب شعارهاى ايدئولوژيك و سياسى و اقتصادى بروز يافت. او شعار انقلاب مديريتى و تغيير كاست مديران را طبيعت فعاليت جريانات سياسى دانست و از به تجربه گذاشته شدن شعار و برنامه هاى گروه هاى مختلف استقبال كرد: به همين خاطر دولت بايد كاملاً يكدست و هماهنگ تشكيل شود تا عذرى براى محقق نشدن وعده ها باقى نماند. بايد همه زمينه ها فراهم شود تا نيروهاى پيروز هر آنچه در كف دارند به آزمون اجرا بگذارند. با استقبال از اينكه هر فكر و روشى چه در زمينه هاى ايدئولوژيك و چه سياسى و فرهنگى را به منصه اجرا بگذارند. البته چارچوب هاى كلى حركت نظام تغيير نخواهند كرد، چرا كه اين گروه نه مى خواهند و نه مى توانند در ساختارهاى كلى تغيير ايجاد بكنند. دبيركل حزب كارگزاران سازندگى درباره نقش شكاف طبقاتى و تاثير مديريت ۱۶ ساله گذشته بر اين مسئله، دوره آقاى هاشمى را دوران طلايى خواند: در تريبون ها و خطابه هاى مختلف خيلى به اين دوره افتخار شد كه در اين ايام و سال هاى قبل متناوباً سعى در تخريب آن شد. البته عمده نارضايتى ها به دوره پس از آقاى هاشمى و گله مردم از مشكلات اجرايى كشور بازمى گردد. وى شكاف طبقاتى در پايان دوره هاشمى را كم از آغاز آن دانست و افزود: همه قبول دارند براى حل معضل بيكارى و ايجاد رونق اقتصادى جريان تبادل سرمايه با خارج بايد مثبت شده و سرمايه گذارى رشد پيدا كند. اين اتفاق تنها در سال هاى ۹۲ و ۹۳ افتاد و پس از آن با دخالت ها و بحث هايى كه مطرح شد، اين روند سير نزولى به خود گرفت و فرار سرمايه دوباره شتاب گرفت. آن دوره هم مثل تمام تجربه هاى اجرايى نقايصى داشته، اما سير كلى حركت مملكت نمى تواند خارج از چارچوب آن باشد. شهردار اسبق تهران در پاسخ به سئوالى درباره آثار تغيير روش مديريت تهران طى دو سال گذشته و تفاوت آن با مشى شهردارى تهران در دهه ۷۰ گفت: تجربه همه كشورها حكم مى كند كه نبايد اجازه داد شهرهاى بزرگ به اندازه اى رشد كنند كه اداره آنها غيرممكن شود. تهران هم در صورت گسترش مهاجرت و رشد شهر به جايى مى رسيد كه دولت را به فكر تغيير پايتخت مى انداخت. تصميم بر اين شد تا هم از گسترش تهران جلوگيرى شود و هم هزينه هاى شهر از سوى شهروندان و نه دولت تامين شود. اين جريان در دو سال اخير هم با شدت بيشتر دنبال شد. اگر ما تراكم را مترى سى هزار تومان مى فروختيم و مسبب گرانى معرفى مى شديم، در حال حاضر تراكم در هر متر بين ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان فروخته مى شود. اصول و چارچوب هاى اداره تهران تحولى پيدا نكرد. تنها برخى ظرايف و كارهاى فرعى نظير ساخت سقاخانه كه كارهاى خوبى هم هست، تغيير كرد. محورهاى كلان اداره شهر مشتمل بر كنترل جمعيت شهر، ساخت وساز شهرى، فضاهاى خدماتى و احداث پل و جاده است كه بايد پول آن هم از مردم گرفته شود. لذا من اعتقاد دارم اداره كلان كشور در بقيه حوزه ها هم انتخاب هاى متعددى را پيش روى دولتمردان آينده قرار نخواهد داد. انشاءالله در آينده خواهيم ديد، چه رخ خواهد داد. وى با ذكر مثالى دستگاه اجرايى را به كارخانه اى تشبيه كرد كه مديران حزب اللهى وارد آن شده و با جمع بندى هاى تقريباً مشابهى خارج مى شوند. به گفته كرباسچى عمده مديران هاشمى و خاتمى نيز از سوابق جهادى، سپاهى و خدمت در ديگر نهادهاى انقلابى برخوردار بوده اند.
محمدرضا خاتمى دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامى درباره چشم انداز فعاليت آينده اين حزب گفت: جبهه مشاركت در دولت آينده شعارهاى آقاى احمدى نژاد را پيگيرى و مطالبه خواهد كرد. همچنين برنامه هايى نظير انتقال شركت هايى كه موضوع كارشان در تهران نيست و يا تغيير كاركرد مناطق آزاد از جانب اين گروه مطرح شده كه نسبت به آنها نقد جدى داريم. در بيانيه هم گفته ايم هر جا كارى به نفع كشور صورت پذيرد، حمايت مى كنيم اما مسائل مهمى هستند كه تاكنون از جانب طيف پيروز به آن پرداخته نشده است. در مراسم تنفيذ و تحليف آقاى احمدى نژاد ايشان يادى از عبارت «آزادى» نكردند. اين بحث به همراه توسعه سياسى و جامعه مدنى از اصول ما بوده است، آنها را مسئوليت هاى دولت دانسته و خواستار تحقق شان خواهيم بود. وى ادامه داد: اگر به عنوان يك حزب دولت دست ما مى افتاد، برنامه هاى جديدى را در عرصه هاى آموزشى، آموزش عالى، اقتصاد و... به اجرا مى گذاشتيم. حالا هم اين ايده ها را نشر مى دهيم تا دولت از آنها استفاده كند و يا جامعه با آنها آشنا شده و در شمار مطالبات عمومى قرار بگيرند.خاتمى در تشريح مشكلات مشاركت ضعف هاى اين حزب را طبيعى و نه ناشى از كم كارى دانست و افزود: حزب جوان و تازه كارى هستيم كه از نظر توان، تشكيلات و وضع مالى مشكلات زيادى داريم كه اگر اين مسائل نبود چه بسا در اين انتخابات هم پيروز مى شديم. به همين خاطر به طرف سازماندهى تشكيلات قوى تر و منسجم تر حركت خواهيم كرد و اصولمان را تغيير نخواهيم داد. ولى رويكرد اجتماعى خود را تنظيم خواهيم كرد. مشاركت تاكنون حزبى بوده كه بيشتر روشنفكران و نخبگان را مخاطب قرار داده و سعى داشته تا از طريق اينها با جامعه ارتباط برقرار كند كه اين وضعيت ناگزير در شرايط نبود رسانه فراگير است. از اين به بعد سعى خواهيم كرد با اقشار مختلف اجتماعى رابطه تعريف شده و ارگانيك برقرار كنيم.او با تاكيد بر لزوم مفهوم و قابل درك بودن مشاركت ادامه داد: بايد به مردم نشان دهيم اگر دموكراسى نباشد مطالبات اقتصادى و اجتماعى هم محقق نخواهد شد. محمدرضا خاتمى جامعه ايران را فاقد ساخت طبقاتى به معنى متداول دانست و گفت: به واسطه نبود طبقه، مشاركت با قشر جوان كشور ارتباط برقرار كرد كه در ميان آنها طيف هاى مختلف اقتصادى و اجتماعى به چشم مى خوردند. خاتمى در تفسير انتخابات نهم پايه صحيح تحليل انتخابات را نتايج دوره اول دانست: بايد بپرسيم در ۲۷ خرداد چه كسى پيروز شد؟ با بررسى آرا مشاهده مى كنيم كه اين مرحله پيروز نداشت و هيچ يك از جريانات و گفتمان هاى حاضر در صحنه قادر به غلبه معنى دار بر رقبا نشدند. نتيجه مرحله اول حاكى از پيروزى هيچ شخصى نيست بلكه آراى سازماندهى شده بخشى از حاكميت به سمت يك نامزد سوق داده شد و وى توانست با اختلاف اندكى به رتبه دوم ارتقا پيدا كند. وى همچنين تقلب هاى متعارف كه در تمام ادوار انتخابات وجود دارد را در اين دوره به علت رقابت نزديك تعيين كننده خواند و ادعا كرد: اگر به اعتراض آقاى كروبى رسيدگى و صندوق هاى دو يا سه شهر بزرگ بازشمارى مى شد و ديگر ما اين تحليل را نداشتيم. وى راى ۳ تير را راى نفى اى و سلبى دانست و گفت: مردم درباره سران حاكميت به يك شكل قضاوت مى كنند و اعتراض خود به روند هاى حكومت را با راى به كسى كه شانزده سال گذشته را انحراف از انقلاب دانست و وعده تغييرات ساختارى داد نشان دادند. به اعتقاد وى انتخابات طرف پيروز نداشت و فقط حاكى از تحول خواهى مردم بود. خاتمى احساس گسترش فساد و تعميق شكاف طبقاتى را از عوامل رفتار مردم در انتخابات دانست. به گفته خاتمى حزب مشاركت نتوانست اهميت دموكراسى خواهى را براى مردم ترجمه كرده و اثر آن در زندگى را براى اقشار مختلف معنى كند. او راى نفى را ناشى از دانش كم و نبود تعقل سياسى ندانست و گفت: هاشمى در دور دوم به نماينده نظم ۲۶ سال گذشته تبديل شد و آنان احساس كردند آقاى احمدى نژاد قادر به تغيير پايه هاى اداره كشور است. حتى مردم نگرانند كه پس از آغاز دوره رياست جمهورى آقاى احمدى نژاد رقباى ايشان و نهاد هاى حاكميت در مسير حركت دولت كارشكنى خواهند كرد.خاتمى درباره سهم شيوه اداره دستگاه اجرايى در دوران خاتمى در نارضايتى هاى عمومى گفت: طبيعتاً مردم از بخش هايى از حكومت و قوه مجريه ناراضى هستند. منجمله وزارت آموزش كه فرهنگيان از نحوه اداره آن و وضع معيشت خود ناراضى هستند. محمدرضا خاتمى كابينه دوم محمد خاتمى را دولت جبهه مشاركت ندانست: در سال ۸۰ ما هم همانند موتلفه و ديگر گروه ها ليست پيشنهادى كابينه را به آقاى خاتمى ارائه كرديم كه ايشان تنها به پنجاه درصد آن عمل كرد. به طور مثال آقاى حاجى در پيشنهادات ما نبودند. ايشان به رغم اينكه عضو مشاركت هستند اما طى دوران وزارت حتى يك بار هم در دفتر جبهه حضور پيدا نكرده اند. فهرست ما تلفيقى از وزراى قبلى و جديد و مشاركتى و غيرمشاركتى بود ما هم مهندس حجتى را پيشنهاد داده بوديم هم آقاى جهانگيرى را. بنابراين كل مسئوليت عمل دولت را نمى پذيريم و نارضايتى اقشارى از جامعه از بخش هايى از دولت را تائيد مى كنيم.
دكتر ابراهيم يزدى دبيركل نهضت آزادى ايران نيز ضمن ارائه تفسيرى از قانون احزاب كه به موجب آن تشكل هاى سياسى لزوماً نيازمند اخذ مجوز براى فعاليت نيستند نهضت آزادى را ملتزم به قانون اساسى و منتقد هر جريانى كه قانون را نقض كند خواند. يزدى ضمن تصريح مرزبندى نهضت آزادى با جريانات اپوزيسيون خارج از كشور دموكراسى را نياز دنياى امروز خواند و گفت: حاكميت ملى در جهان امروز جز با حاكميت ملت محقق نشده و دموكراسى تنها با جوشيدن از داخل سرزمين قابل حصول است. ابراهيم يزدى نتايج دور اول انتخابات را دور از تصور و برخلاف نتايج تمام نظرسنجى ها خواند و همانند دبيركل جبهه مشاركت بر سازمان يافتگى آراى نفر دوم تاكيد كرد. به گفته او هاشمى در انتخابات خود را در موقعيت بدى قرار داد: در اكثر انتخابات مردم از بين يك روحانى و يك مكلا بيشتر به فرد غيرروحانى راى مى دهند. اين ادعاى وى با مخالفت كرباسچى مواجه شد و يزدى پذيرفت كه در صورت حضور احتمالى سيدمحمد خاتمى يا عبدالله نورى در انتخابات، احمدى نژاد نامزد پيروز نبود كه يزدى آنان و شمار ديگرى از كسانى كه احتمال راى آورى داشتند را «استثنا» خواند. وى از منظرى حضور هاشمى را در اين صحنه اشتباه خواند: در نظر مردم احمدى نژاد به عنوان يك فرد غيرروحانى دانشگاهى در برابر يك روحانى كه سمبل كل دوران انقلاب بود، قرار گرفت.يزدى در ادامه از توصيه هاى خود به هاشمى در خردادماه خبر داد: به دوستان مشترك گفته بودم كه آقاى هاشمى در انتهاى عمر سياسى خود قرار دارد و بايد فكرى اساسى بكند كه آن شركت در انتخابات نيست. اما هاشمى خود را در جايى قرار داد كه به نمايندگى از كل نظام پاسخگو باشد.وى مقايسه آراى نامزد مورد حمايت نهضت آزادى با رقبا را به خاطر عدم امكان استفاده نهضت از فرصت هاى تبليغاتى ناممكن دانست و بخش زيادى از آراى معين را محصول حمايت نهضت آزادى و گروه هاى ملى _ مذهبى خواند.
گفتارش انباشته از داد و چهره رخشانش لبريز از قسط...
چقدر جهان خسته از بيدادگرى، هميشه نيازمند عدالت او است و چقدر گوش هاى آزرده از فريب، محتاج آن گفتار روحانى است كه والاترين و زيباترين مضامين را به دادخواهى و دادگسترى اختصاص داده بود.هميشه چقدر چشم هاى مستحيل از چهره هاى فسون بارگول دل بسته نگريستن بدان رخسار عدالت سيماست.هميشه چقدر انسان هاى ستمديده از اتراف و اسراف و اجحاف دلشده عدل اويند كه عدل را برخوردارى برابر همه انسان ها از امكانات اجتماعى و سياسى مى دانست. همو كه ساد ه انگارانه، ثروت ها را تنها به حلال و حرام تقسيم نمى كرد بل تمكن و تمول انباشته را بيدادى مى دانست در كنار كوخ هاى بر خاك نشسته. همو كه فرياد مى زد:
«و ما اخذالله على العلماء ان لايقاروا على كظه ظالم و لاسغب مظلوم» انديشمندان چگونه مى توانند تاب بياورند كه گرسنگان با گرسنگى همخانه باشند و مترفان با اسراف همخوابه.»
به خروش تو محتاجيم تا دوباره بر زيادبن ابيه فرياد كشى كه: (به خداى سوگند كه اگر مرا اطلاع رسد كه از بيت المال كم يا زياد، اندك يا بسيار، خيانت نموده اى، چنانت خشم آورم كه هماره ندار مانى و در اداره خانه ات وامانى و جامه ذلت پوشى. والسلام)
امروز بيش از هر روز به تو نيازمنديم. اى زلال جارى داد.. مى دانيم آنچه از شهرها و آبادى ها مى رسيد كم يا زياد بالسويه در ميان مسلمانان تقسيم مى كردى؛ خوانده ايم و دانسته ايم كه روزى دو زن به خدمتت رسيدند و از درويشى و نادارى شكايت كردند و تو فرمان خوراك و پوشاك دادى تا گرد فقر از چهره شان بسترى، زن تازى زبان به شكوه گشاد كه «ما تازيان را با مواليان يكسان ننگر» و تو مشتى خاك برداشتى و بر دست گرفتى و بدان نگريستى و فرمودى: آنچه مى دانم اين است كه خداى هيچ كس را بر ديگرى برترى ننهاده است. چقدر مثل هميشه به تو محتاجيم و نيازمند. حتى سهم خويش را از بيت المال نمى ستدى... تو مى دانيم كه «هارون بن عنتر» از پدرش روايت كرده است كه:
در فصل زمستان در خورنق تو را ديده بود كه بر دوشت قطيفه اى كهنه نهاده بودى آنچنان فرسوده كه از سرما محافظتت نمى توانست كرد. تو را گفته بود از بيت المال سهمى بردار چون ديگران و چنين بر خود سخت مگير و تو فرموده بودى به خداى سوگند من از شما هيچ نخواهم و به بيت المالتان چشم ندارم. اين قطيفه را نيز از مدينه با خود داشتم و امروز ماييم با آنان كه با قطيفه اى فرسوده آمدند و هم اينك حله پرنيان و حرير بر تن دارند و نقاب پارسايى بر چهره چقدرهميشه به شكيب و بردبارى ات نيازمنديم، تو كه مردم را صاحب حق مى دانستى.
«فاما حقكم على فالنصيحه لكم و توفير فيكم عليكم و تعليمكم كيلا تجهلوا و تاديبكم كيما تعلموا»
به تو نيازمنديم كه تاب تحمل مخالفان خويش را نداريم و گفتارشان را شنيدن نياريم، دانسته ايم آن هنگام كه خوارج در ميان كلامت قرآن مى خواندند و سخنت را مقطوع مى ساختند و حتى به مخالفت شعار سر مى دادند، تو آرام مى فرمودى: شما را بر ما سه حق است كه آن سه را برجاى آوريم: با شما در مسجد خواهيم بود، سهمتان را از بيت المال قطع نخواهيم كرد و تا جنگ را نياغازيد كنارتان زندگى خواهيم كرد.
اى عطوفت جارى، اى عدل مستمر... وقتى دشمنانت با آيات قرآن كنايه ات مى زدند تو خشمگين نمى شدى بل مستند جوابشان مى گفتى تا خشنود مى شدند و دل آرام باز مى گشتند... امروز به تو نيازمنديم تا راه را نشانمان دهى و از بى راه بازمان دارى. خوانده ايم وقتى خوارج به حرورا رفتند ابن عباس را فرستادى تا بازشان گرداند، اما آنها تنها تو را مى خواستند تا با تو سخن گويند. تو كنارشان رفتى با عبدالله بن كوا و يارانش سخن گفتى، آرامشان ساختى و به راه حق بازشان گرداندى...
به نصيحت ناصحان گوش فرا مى دادى و نقد را برمى تافتى، حتى نصيحت آشكار و نهان جامعه در برابر حكومت را از وظايف مردم مى دانستى... قدرتت را با اراده و خواست مردم ممزوج كردى...
«اما والذى خلق الحبه و برالنسمه لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر و ما اخذالله على العلما ان لايقا رواعلى كظه ظالم و لاسغب مظلوم لالقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكاس اولها...» متكبر نبودى، سرگردان و فخر فروش، گردنكش و مغرور نمى نمودى.