اعتصاب غذاى اكبر گنجى هفتادمين روز خود را پشت سر گذاشت. او از حدود ۱۵ روز پيش در بخش مراقبتهاى ويژه بيمارستان ميلاد بسترى است. به دليل قطع ملاقات گنجى با همسر، فرزندان و مادرش، كسى خبر مستقيم يا موثقى از حال او ندارد. اين درحاليست كه در روزهاى گذشته، نامه اى از سوى ۱۲۲ نفر از نيروهاى اصلاحطلب خطاب به آقايان كروبى، هاشمى، خاتمى، موسوى و معين نوشته شده، تا از نفوذ و امكانات خود، براى نجات جان گنجى استفاده كنند. گويا اين تلاشها تا حد ملاقات با شخص رهبر مذهبى ايران نيز پيش رفته است. گفتگوى صداى آلمان با عيسى سحرخيز از دوستان نزديك اكبر گنجى در همين زمينه.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
دویچه وله: آقای عیسی سحرخیز، آیا خبر جدیدی از دوستتان آقای اکبر گنجی دارید؟ آیا هنوز اجازه ی ملاقات به خانواده ی ایشان داده نشده است؟
عیسی سحرخیز: نه، من خبر جدیدی که مطرح باشد ندارم. هنوز که هیچ ملاقاتی نداشته است.
دویچه وله: الان کار تیمی سه نفره میانجیگری به کجا رسیده؟ آیا کماکان به تلاشهای خودش ادامه می دهد؟
عیسی سحرخیز: در واقع کارش به بن بست کشیده شده و به جایی نرسیده است. برای همین از هر راهی، از هر طریقی و هر کسی کاری بتواند بکند ما استقبال می کنیم. ما در خلا هستیم و هیچ اطلاعی نداریم. حداقل تا دیروز من می دانم که خانواده اش هم ملاقات نکرده بودند. به هیچ کسی ملاقاتی نداده بودند وحتا آقای مرتضوی که مدعی بود به مادرش ملاقات می دهند، به مادرش هم اجازه ندادند و ایشان حالت بسیار نگران و ملتهبی داشت. بهرحال هیچ کس از دوستان نزدیکش و خانواده اش تا آنجایی که من مطلع هستم تا دیروز ملاقاتی را انجام ندادند.
دویچه وله: آقای محمود سالارکیا، معاون دادستان تهران، روز چهارشنبه اعلام کردند که از روز سه شنبه آقای گنجی رسما به اعتصاب غذای خودشان پایان داده اند. تقریبا همزمان با این مسئله آقای مرتضوی صحبت از «اعتصاب غذاى ادعایی» آقای اکبر گنجی کرده بودند. این مسئله را چگونه می شود توضیح داد؟ یعنی اگر این اعتصاب غذا دروغ و فقط ادعاى اعتصاب بوده، پس چطور از طرف آقای محمود سالارکیا اعلام شده که این اعتصاب غذا شکسته شده است از طرف آقای گنجی؟
عیسی سحرخیز: آقای مرتضوی حتا خودش هم در جاهایی بحث شکستن اعتصاب غذا می کند و اگر نگاه بکنید هیچ جا اینها رسما اعلام نمی کنند که اعتصابی در میان بوده و در آخرین صحبت هایی هم که آقای مرتضوی می کند دوباره کماکان بحث مغزبادام و مغزگردو و از این مسایل را مطرح می کند. ولی واقعیت آنچیزی را که ما می دانیم و پزشکها هم تایید می کنند آقای گنجی در یک اعتصاب «تر» بسر می برد و جز چای و قند و آب، آنهم در حد محدودی، مصرف نکرده. غیر از زمانی هایی که به او قبل از بیمارستان و یکروز بعد از آوردن به بیمارستان که از سرم استفاده می کردند و احیانا مواد غذایی از طریق سرم به او می دادند چیزی چون نخورد. اینهم که الان گفته اند ایشان غذا می خورند و بصورت عادی، هیچ پزشکی چنین حرفی را تایید نمی کند. بعد از چنین وضعیتی که اکنون صحبت خونریزی معده وجود دارد، طبیعتا امکان خوردن غذا برای چنین فردی وجود ندارد و هر چیزی اگر اتفاق بیفتد از طریق سرم هایی که از داروها و از مواد پروتینی یا تقویت کننده ی درون سرم بزنند، هست. این صحبت ها، مخصوصا با این عبارتهایی که گفته می شود، طبیعتا از لحاظ پزشکی تایید نمی تواند بشود. ولی بهرحال، آنچیزی که ما می دانیم اینست. تا افراد نزدیک به ایشان، خانواده اش و یا حداقل فیلمی که خبرنگاران یا عکاسان و یا فیلمبرداران از آنجا فیلمبرداری بکنند، و یا پزشکان معتمد و مستقل ببینند و گزارش بکنند هیچ چیزی را نمی شود تایید بکنند و پیش بینی سخنان کذب دادستان و دیگر مقامات قضایی که آن را در اختیار خودشان قرار داده اند جایی نگذاشته که کسی به حرف اینها اعتماد بکند و صحبت اینها را که اعتصاب غذا را شکسته و بگونه ی دیگری دارد رفتار می کند قبول کند. ولی چیزی که ما از منابع پزشکی و آنهم بصورت جسته و گریخته داریم این هست که وضعیتش خوب نیست، به وضعیتی بوده که مجبور شده اند به ICU منتقلش کنند، خون لخته شده، دست کرخ و بی حس شده، خونریزی معده صورت گرفته و در شرایط بحرانی ست. این آخرین اطلاعاتی ست که من تا دیروز داشتم.
دویچه وله: آقای سحرخیز، الان تقریبا تمامی نیروهای فعال حقوق بشر در سطح ملی و بین المللی خواهان این شده اند که آقای گنجی به اعتصاب غذای خودش پایان بدهد. آیا امکانی بوجود آمده برای اینکه آقای گنجی مطلع بشود که تقریبا همه ی فعالان حقوق بشر و خانواده و دوستان ایشان خواهان پایان اعتصاب غذای او هستند؟
عیسی سحرخیز: ما دسترسی به آقای گنجی نداریم. منظور از ما، دوستان و خانواده ی ایشان هست. پیش از این بهرحال بخشی از اطلاعات ایشان از طریق رادیو و تلویزیون کسب می شده که حدود یک هفته ای ست که این اطلاعات هم به دلیل اینکه ایشان را به آی.سی.یو منتقل کرده اند، طبیعتا قابل انتقال نیست. احیانا ایشان جسته گریخته حرفی، حدیثی را از مقامهای پزشکی یا کادر پزشکی و یا مسئولینی که آنجا هستند بشنوند که طبیعتا مورد وثوق ایشان نمی تواند باشد. حرفهایی را هم که آن نگهبانان دژ میلاد مطرح می کنند که شخصیت و پیشینه ی آن افراد بگونه ایست که طبیعتا آقای گنجی آنها را باور نمی کند. حرفهایی که مرتضوی می زند به دلیل اینکه در یکروز صدجور حرف می زند و حرفهای ایشان خودش را نقض می کند و پیشینه ی سخنانی کذب ایشان جای برای اعتماد فراهم نکرده و حتا آقای مرتضوی الآن در جایگاه چوپان دروغگو نشسته است.
دویچه وله: آقای سحرخیز، فکر می کنید اگر این اجازه به شما یا دوستان دیگر آقای گنجی یا خانواده ی آقای گنجی داده بشود که به ایشان این اطلاع را برسانند که جملگی فعالان حقوق بشر در سطح ملی و بین المللی خواهان پایان اعتصاب غذای ایشان هستند، واکنش آقای گنجی چه خواهد بود؟
عیسی سحرخیز: آقای گنجی را باید در یک فضای آرامش قرار بدهند، به ایشان اطمینان بخشی بکنند و طبیعتا باید افراد معتمد ایشان بتوانند در آنجا دسترسی داشته باشند و اطلاعات درست را منتقل کنند. تاکنون هم خانواده یشان و هم دوستانشان، چه شخصی و چه از طریق پیغامها و اخباری که داشته اند، تشویقشان براین بوده که این پذیرش را در ایشان ایجاد بکنند که اعتصاب غذای خودشان را بشکنند و آنچیزی را که پزشکان برای سلامت ایشان توصیه و تجویز می کنند استفاده کنند و مطرح کنند...
دویچه وله: پس اگر درست فهمید باشم آقای سحرخیز، اگر چنین اجازه ای به خانواده یا بستگان آقای گنجی داده بشود و یا دوستان ایشان برای ملاقات، امکان نجات جان آقای گنجی وجود دارد!
عیسی سحرخیز: مسلم است. پیش از این هم وجود داشت. اصلا همین ماموریت ما در شرایط بحرانی ایشان در زندان به همین نیت شروع شد و آن زمانی بود که بهرحال دوستان متعددشان از ایشان خواسته بودند که همزمان بود با نامه ای که آقای سروش نوشته بودند، همزمان بود با اقدامی که آیت اله منتظری داشتند انجام می دادند و درخواست کرده بودند و همه ی آن خواسته ها بود که ایشان را بصراحت انداخت که بپذیرند از زندان به بیمارستان منتقل بشوند و تحت مداوا پزشکان قرار بگیرند. متاسفانه رفتار آقای مرتضوی، تیم حفاظتی و دست اندرکاران مستقیم قضایی باعث شد آن روندی را که ما فکر می کردیم به نتیجه برسد جواب ندادند. الان هم اگر آن فضا فراهم بشود برای دوستان ایشان و خانواده ی شان، طبیعتا این امید هست که بشود کاری کرد.
دویچه وله: ۱۲۲ نفر از اصلاح طلبان نامه ای نوشته اند به آقایان هاشمی، خاتمی، کروبی، میرحسین موسوی و دکتر مصطفی معین برای نجات جان آقای گنجی و خواهان این شده اند که این شخصیت ها وارد عمل بشوند برای آزادی آقای گنجی، و مهمتر از آن برای نجات جان آقای گنجی. آیا تاکنون واکنشی از سوی این شخصیت ها دیده شده است؟
عیسی سحرخیز: آنچیزی را که من اطلاع دارم، تک تک این افراد بصورت مستقیم و غیرمستقیم در جهت حل این معضل اقدام کرده و حتا با مقام رهبری هم گفتگو کرده اند. ولی تمام آن گفتگوهای پشت پرده بی نتیجه بوده است. این نامه شاید آنها را به این مسئله برساند که پاسخ بدهند به ملت که این اقدامشان چه چیزی بوده و چه کار جدیدی کرده اند. این نامه فقط شامل ۱۲۲ نفر نبوده است. به دلیل وضعیت بحرانی در یک لحظه و در یک جمع کوچکی این نامه امضا شده و طبیعتا اگر فرصتی می بود و نگران وضعیت آقای گنجی نبودند امضاهای این نامه بسیار بالاتر می بود وهمینطور که به روشهای مختلف نامه نوشته شده، اگر الان آن مجموعه ها را جمع بکنند هزاران نفر در داخل وخارج از ایران مسئله ی استمدادی را مطرح می کنند که جان گنجی را از خطر نجات بدهند و طبیعتا آن نامه خواسته اش اینست که وضعیت به دلیل اینکه از دست آقای مرتضوی مسئله گرفته بشود و در جایگاهی که رییس قوه قضاییه هم مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده که کاره ای نیست و کاری نمی تواند از پیش ببرد، طبیعتا خواسته اینست که مستقیم از آقای خامنه ای بخواهند که در هر جایگاهی که هست از این فاجعه انسانی جلوگیری بکند. وگرنه، طبیعی ست که پیامد این ماجرا به کجا می کشد.