مصاحبه از "پرستو سرمدي"
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي، معتقد است: بدنبال شكست اصلاحطلبان در انتخابات كه به دليل عدم ائتلاف آنها به وقوع پيوست، حركت ائتلافي موثري در سه لايه جامعه مدني ايجاد شده است كه در انتخابات بعدي آثار خود را نشان ميدهد، امروز اين حركت در شخصيتهاي كليدي چون خاتمي، هاشمي, كروبي، موسويخوئينيها، ميرحسينموسوي به چشم ميخورد.
حميدرضا جلاييپور در گفتوگو با خبرنگار "ايلنا"، با بيان اين كه اصلاحطلبان در انتخابات به اين معنا كه كانديدايشان رئيسجمهوري نشد، شكست خوردند، اما اين امر به معناي شكست خطمشي اصلاح طلبي در ايران نيست، افزود: اين تحليل كه اصلاح طلبان به اين دليل كه 20 ميليون راي 2 خرداد 76 را از دست دادهاند، پس اصلاح طلبي در ايران شكست خورده، تحليل اشتباهي است، چرا كه در دوم خرداد يك جنبش اجتماعي كه در درون جامعه نهفته بود، سرباز كرد. سرباز كردن يك جنبش هم فقط ناشي از اراده بازيگران سياسي نيست، لذا نبايد مبناي مقايسه ما دوران جنبش دوم خرداد باشد. اگر دقت شود اتفاقاً چهار ميليون راي اصلاحطلبان به صورت كمي و كيفي از همه نيروهاي فعال در انتخابات بهتر بود.
وي تصريح كرد: در مرحله دوم انتخابات رياست جمهوري نيز يك فرصتي سياسي براي حركت فقير دوستان در ايران به وجود آمد و احمدي نژاد توانست از اين فرصت، در حالي كه رقيبش در پي چند سال تخريب به عنوان نماد تبعيض فساد و نماد نظام معرفي ميشد، استفاده كند كه اين فرصتها هميشه تكرار نميشود. فقير دوستان از فرصت سياسي مذكور استفاده كردند و پيروز انتخابات شدند ولي هم اكنون با يك جمعيت طلبكار روبرو هستند.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي درتحليل خود از انتخابات رياستجمهوري سه عامل؛ دخالت نهادهاي شبه نظامي در انتخابات، عدم اجماع اصلاحطلبان بر روي يك كانديدا و تحريم انتخابات از سوي برخي اصلاحطلبان راديكال را به عنوان عوامل شكست اصلاح طلبان در انتخابات برشمرد و تصريح كرد: تصور نميشد نهادهايي كه مسوول بالا بردن قواي دفاعي كشور در برابر دشمن بيگانه هستند، با همه وجود مثل يك حزب ميليوني مخفي وارد صحنه انتخابات شوند، اگر اين امر اتفاق نميافتاد، نتيجه انتخابات اين نميشد كه شد.
وي افزود: اگر اصلاحطلبان كانديداي مشتركي مانند آقاي خاتمي داشتند، باز هم قادر بودند 20 ميليون راي كسب كنند اما اين امر محقق نشد و راي آنها در مرحله اول انتخابات متفرق شد.
جلاييپور همچنين معتقد است كه تحريم كنندگان انتخابات بيش از آنكه به محافظهكاران فشار وارد كنند، راي اصلاحطلبان را كاهش دادند، از اين رو در شكست اصلاح طلبان موثر بودهاند.
اين استاد دانشگاه با رد اين ديدگاه كه شكست اصلاح طلبان در انتخابات به دليل طبقاتيتر شدن و تودهاي شدن جامعه است، گفت: اگر جامعه تودهاي بود، انتخابات دو مرحلهاي نميشد. مرحله اول انتخابات كه بايد مبناي قضاوت در مورد انتخابات قرار گيرد، نشان دهنده متكثر بودن جامعه ايران است. اگر جامعه تودهاي بود يكي از كانديداها ميتوانست 20 ميليون راي كسب كند.
به اعتقاد جلاييپور، شاخصهاي اقتصادي نشان دهنده توزيع عادلانهتر درآمدهاي اقتصادي است، اگر ابتداي دوران خاتمي، 30% جمعيت زير خط فقر بودند، در پايان دوره 12% جمعيت زير خط فقر بودند، اتفاقا در دوران خاتمي اندازه طبقه متوسط، بيشتر از گذشته شد.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي، پيروزي جريان احمدي نژاد در انتخابات را ناشي از يك حركت پوپوليستي "بد زمان" خواند كه توسط عدهاي از فقيردوستان كه خودشان از طبقه متوسط هستند با شعار ريشهكني فقر، فساد و تبعيض براي طبقه محروم به وجود آمد
وي در ادامه افزود: اين پوپوليسم به اين خاطر، "بد زماني" است كه نوع اصيل آن در دو دهه پيش، در ايران تجربه شده است. يكي از دلايل اين بد زماني اين است كه از ميان ده ميليون بسيجي- كه گفته ميشود- فقط حدود سه ميليون نفر در دوره اول به اين فقيردوستان راي داده اند.
جلاييپور در عين حال حركت پوپوليستي مذكور را قابل تكرار ندانست و تصريح كرد: اين حركت پوپوليستي ناهمزمان بوده است، در حالي كه پوپوليسم زمان انقلاب همزمان بود و در جريان انقلاب ميليونها نفر به طور صادقانه حاضر بودند كه خودشان را فداي يك شخصيت كنند، در حاليكه پوپوليسم فعلي يك حركت سياسي با استفاده از امكانات دولت پنهان عليه كانديداهاي اصلاح طلب بود.
اين عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي در ادامه سخنانش با بيان اين كه اصلاحطلبان 25 درصد قدرتي را كه در اختيار داشتند، از دست دادند و از اين نظر كه همكاري دولت با نهادهاي مدني براي پيشبرد دموكراسي موثر است، تصريح كرد: اصلاحطلبان اگر در انتخابات پيروز ميشدند، بهتر بود. اما چون جامعه ايران تغيير كرده است، هم اكنون در پي اين انتخابات براي اصلاحطلبان دو خصيصه مثبت قابل طرح است كه شرايط مطلوبي را براي ادامه حركت اصلاحطلبان فراهم كرده است.
وي با اشاره به حر كت ائتلافي به وجود آمده در جريان اصلاحات ،گفت: اين حركات يكي در سطح شخصيتهاي كليدي مثل هاشمي, خاتمي, كروبي, ميرحسين موسوي, موسوي خوئينيها و بهزاد نبوي و يكي در سطح گروه هاي سياسي است كه هماكنون زمينه براي تشكيل سه جبهه سياسي؛ جبهه اعتدال، جبهه اصلاحات(همان دوم خرداد) و جبهه دموكراسي و حقوق بشر فراهم شده است و در سطح نهادهاي مدني هم زمينه براي دوري از بچهبازيهاي سياسي قبل از انتخابات فراهم شده است.
به گفته جلاييپور؛ اصلاحطلبان با در اختيار داشتن تنها 25 درصد از قدرت، بايد پاسخگويي مطالبات مردم ميبودند، درحالي كه امروز اين انتظارات كه متراكم شده، متوجه دولت جديد شده و مردم سفرههايشان را پهن كردهاند تا پول نفت، آن را رنگين كند.
وي با بيان اين كه جريان حاكم به دو صورت ميتواند نسبت به فعاليت اصلاحطلبان واكنش نشان دهد؛ يا اجازه فعاليت بدهد و يا از آن ممانعت كند، ابراز عقيده كرد كه در صورتي كه اجازه فعاليت به اصلاحطلبان داده نشود، اصولگرايان در برابر جامعهاي كه حداقل60 درصد آرا آن را در اختيار ندارند، با گسترش نارضايتي مواجه ميشوند كه اين پاشنه آشيل اصولگرايان است.
جلاييپور تصريح كرد: عقلاي جناح اصولگرا نسبت به خطرات گسترش نارضايتيهاي اجتماعي آگاه هستند، همچنان كه در سالهاي اخير سعي كردهاند به اين نارضايتي دامن نزنند و حتي خود را مدعي رفع اين نارضايتيها معرفي كنند.
اين استاد دانشگاه افزود: بنابراين اصولگرايان يا بايد اجازه دهند كه جامعه مدني حركت خود را ادامه دهد و يا جامعه را ببندند. در اين صورت بايد تبعات نارضايتيهاي اجتماعي را بپذيرند.
وي با بيان اين كه اكثر كساني كه توانايي مستقل از حكومت داشتند( اعم از توانايي فكري, تخصصي, ديني و مالي)، به كانديداي پيروز رأي ندادهاند، اين امر را چالش دولت جديد دانست و اظهار داشت: جامعه مدني وكساني كه در بدنه كارشناسي دولت و جامعه، كشور را اداره ميكنند، به فقيردوستان راي ندادهاند و لذا فقيردوستان پيروز راهي ندارند جز اين كه اين قشر تواناي جامعه را راضي نگه دارند. شما ببينيد همين مطلب را همين مجلس هفتم- كه خودش يك مجلس استصوابي است- بخوبي فهميده است، به طوري كه به وزراي نزديك به احمدينژاد راي نداد.
جلايي پور با اشاره به شعار مبارزه با فساد دولت جديد، خاطرنشان كرد: دولت جديد در جريان انتخابات، وجود يك لايه فاسد در دولت را عامل وجود فساد در كشور بيان كرده است، الان بايد اعلام كند اين افراد چه كساني هستند و بايد به وعده هاي انتخاباتياش عمل كند. بايد مشخص كند چه نهادهايي كالاهاي قاچاق از اسكلههاي غيررسمي وارد ميكنند، پيمانكاراني كه زير پوشش نهادها عمل غيرقانوني ميكنند، كدامند؟!
جلاييپور در ادامه گفتوگو با خبرنگار "ايلنا" با اشاره به ائتلافهاي جديد اصلاحطلبان، حاميان معين در انتخابات را در پيگيري تشكيل جبهه دموكراسي و حقوق بشر جدي خواند و در عين حال، تصريح كرد كه تشكيل اين جبهه، نيازمند بررسي و توافق همه گروهها در مورد چارچوبها و اهداف اين جبهه است. فكر اين جبهه نيازمند بحث و گفتوگوهاي زيادي است و پروژهاي نيست كه با يك نشست و برخاست و يا با يك سلام و صلوات به تصويب برسد.
وي اظهار داشت: بحثهايي درون جبهه دموكراسيخواهي و حقوق بشر مطرح است كه بايد در مورد آن توافق صورت گيرد. مثلاً اين كه اين جبهه بايد از احزاب تشكيل شود و يا متشكل از ديگر نهادهاي مدني و افراد تأثيرگذار هم باشد.
اين عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت تصريح كرد: جبهه دموكراسيخواهي و حقوق بشر به طور عملي از چند سال پيش شكل گرفته است، يعني از وقتي كه مرزهاي خودي و غيرخودي غير قابل دفاع، در ميان اصلاحطلبان رخت بست.
وي همچنين به تلاش هاشمي رفسنجاني براي تشكيل ائتلاف جديد اشاره كرد و گفت: شرايط بهگونهاي شده است كه حتي آقاي هاشمي احساس نگراني ميكند، ايشان در تأسيس نظام جمهوري اسلامي نقش محوري داشت و در زمان امام دومين شخص حكومت محسوب ميشد، اما پس از 27 سال از پيروزي انقلاب، عليه ايشان دهها هزار شبنامه چاپ شد و چهرهاش تخريب شد، اما هيچ كس خطا كار شناخته نشد و يك ليوان آب هم روي آن خوردند.
جلاييپور برخورد با هاشمي رفسنجاني را همانند برخورد با برخي مقامات درجه اول حكومت در چند سال گذشته دانست كه به اعتقاد وي اين اقدام، زمينهاي را براي دفاع هاشمي از جمهوريت نظام فراهم كرده است.
وي تصريح كرد: چنين برخوردي كه با هاشميرفسنجاني صورت گرفت، در آينده در حوزه علميه قم و با ديگر بزرگان نيز ممكن است صورت بگيرد. تندروها اگر راه را باز ببينند، ممكن است فيلشان ياد هندوستان سعيد امامي بكند.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي با بيان اين كه جبهه اي گسترده از جوادي آملي تا نيروهاي نهضت آزادي و نيروهاي عاقل دگرانديش در برابر پوپوليستهاي "بد زمان" عملاً شكل گرفته است، افزود: اين عامل، حركت اصلاحطلبان را به جلو ميبرد. آنها تا ديروز ميخواستند از طريق نهادهاي حكومتي اصلاحات را پيگيري كنند كه نتوانستند، لذا امروز در جامعه مدني اصلاحات را تداوم مي بخشند.
جلاييپور در تحليل خود از نيروهاي سياسي ايران در شرايط جديد سياسي، گروههاي سياسي را در دو طيف اصولگرايان متكي به دولت پنهان و با شعارهاي پاپوليستي و طيف نگران از اين وضعيت دانست.
وي افزود: طيف نگران از پوپوليستهاي "بد زمان" طيف وسيعي است كه از دگرانديشان طرفدار حركت قانوني مسالمتآميز، نهضت آزادي، نيروهاي ملي- مذهبي، جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، كارگزاران سازندگي تا بخشهايي از جامعه روحانيت مبارز و حتي مدرسين حوزه علميه قم را در برميگيرد.
جلاييپور معتقد است كه جبهه اصلاحات درحال گستردهتر شدن است و ديگر تنها اصلاحطلبان دوم خردادي را شامل نميشود.
وي تصريح كرد: اين طيف وسيع الان آرام است و رفتار فقيردوستان را زير نظر دارد، البته اكثريت اين طيف وسيع ضمن انتقاد از وضع موجود، افراد بخيلي نيستند. اگر دولت جديد بتواند ريشه فقر، فساد و تبعيض را بكند و در سياست خارجي آب نبات به اروپا بدهد و گوهر بگيرد، دولت را دعا خواهند كرد و خشنود خواهند شد، ولي از يك آموزه اخلاقي و عقيدتي نبايد غافل شد و آن اين است كه عدالت جزو اصليترين ارزشهاي اخلاقي با هر روشي از جمله تقلب در انتخابات را نميتوان در جامعه پياده كرد.
اين عضو جبهه مشاركت ايران اسلامي ازمحمد خاتمي، هاشمي رفسنجاني, موسويخوئينيها، مهدي كروبي، ميرحسينموسوي و بهزاد نبوي به عنوان افراد تأثيرگذاري نام برد كه فقيردوستان متكي به دولت پنهان نميتوانند آنها را ناديده بگيرند و به دليل وزني كه دارند از اين به بعد نقش تعيينكنندهاي در پيشبرد اصلاحات در جامعه خواهند داشت.
وي معتقد است كه زمينه همكاري مناسبي براي اين افراد به وجود آمده است كه جبهه مشاركت نيز از آن استقبال كرد.
جلاييپور در ادامه اين گفتوگو در ارزيابي عملكرد اصلاح طلبان در انتخابات رياستجمهوري، با بيان اين كه افتخارآميز است كه اصلاحطلبان براي كسب راي، شعارهاي مردم فريب و پاپوليستي سر ندادند، افزود: اصلاحطلبان بايد شعارهاي موزاييكي براي اقشار متفاوت جامعه ميدادند.
وي تصريح كرد: شعار دموكراسيخواهي بيشتر مطلوب طيف متوسط شهرهاي بزرگ بود، اما در ايران، اقشار متنوعي با مطالبات مختلف وجود دارند. اصلاح طلبان ميتوانستند اين مطالبات را در شعارهايشان مطرح كنند، همچنان كه هاشمي در دور دوم اين كار را كرد، اما ديگر دير شده بود.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي در مورد آينده اصلاح طلبي در ايران، گفت: اصلاحطلبان وجود دارند و در انتخابات نشان دادند كه حداقل 10 ميليون پايگاه كيفي اجتماعي دارند. اين را نميتوان در سالهاي آينده ناديده گرفت. ده ميليون راي كه با دوز و كلك و فريبكاري، تقلبكاري و سوءاستفاده از نهادهاي حكومتي و دين فروشي بدست نيامده است.
وي معتقد است كه همچنان مطالباتي مانند دفاع از انتخابات آزاد و سالم دفاع از حقوق فردي و شهروندي، نهادهاي مدني و آزادي مطبوعاتي خواسته اصلي بخش موثر جامعه خواهد بود.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: روندي در ايران آغاز شده، تحت عنوان رشد فزاينده فرديت به اين معنا كه افراد ميخواهند نوع فعاليت اقتصادي، سياسي و اجتماعي خود را، خود انتخاب كنند. پوپوليستهاي بدزمان طبق شعارهايش بايد با اين روند اجتماعي برخورد كند اما به نظر نميرسد كار سادهاي باشد.
جلاييپور با اين اعتقاد كه پوپوليستهاي بدزمان تنها به دنبال حفظ قدرت خود هستند و براي اين كار حتي اگر لازم باشد با آمريكا مذاكره ميكنند، گفت: در انتخابات اخير رياستجمهوري تا آخرين سهشنبه منتهي به انتخابات، به دنبال پيروزي قاليباف بودند، چون تا آن زمان فكر ميكردند اگر به طبقه متوسط و جوانها بها دهند، پيروز ميشوند، اما وقتي متوجه شدند كه شعارهاي اقتصادي كروبي سبب افزايش رأيش شده است، به همين دليل تاكتيكشان عوض شود و از ديگري حمايت كردند. اين تغييرات 180 درجه اي را در آينده هم خواهند داشت.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي در بخش ديگري از سخنانش در مورد احتمال تغيير دبيركل حزب متبوع خود به دليل شكست در انتخابات رياست جمهوري، گفت: حدود دو سال پيش، آقاي خاتمي پيشنهاد داد كه از دبيركلي كنار بروند كه با مخالفت شديد كنگره روبرو شد. در كنگره آينده هم به نظر من اعضاي كنگره زير بار استعفاي دبيركل نميروند، چون دبيركل خوبي است، لذا ايشان بعد از انتخابات بحث گذشته را دوباره مطرح كرد كه با مخالفت شوراي مركزي مشاركت مواجه شد، به همين دليل اين مساله بايد دركنگره مطرح شود كه در كنگره هم امكان راي آوردنش، كم است.
وي تصريح كرد: در كشورهاي دموكرات، دبيركل احزابي كه در انتخابات شكست ميخورند، بايد استعفا دهند، اما شرايط ايران شباهتي به آن كشورها ندارد. ما در انتخاباتي شكست خورديم كه يك جريان از ابتدا آمده بود، بازي را به هم بزند. اتفاقاً دبيركل ما دبيركل حزبي است كه چهار ميليون رأي بدون تقلب و بدون سوءاستفاده از بيت المال آورده است. حزب مشاركت از لحاظ تعداد كمتر از حزب پنهان با آن همه هزينه راي نياورده است.
به اعتقاد جلاييپور، همه نيروهاي جبهه مشاركت 20 هزار نفر نميشود، اما آن جريان 300 هزار نفر آدم سر صحنه انتخابات داشت، لذا به هيچ وجه شرايط عادلانهاي وجود نداشت. حالا بايد ديد با اين بيعدالتيها، انشاالله طرفداران عدالت چه خدمتي به مردم خواهند كرد.
اين عضو ارشد جبهه مشاركت ايران اسلامي معتقد است كه برخي واكنشها ناشي از تحليلهاي نادرست از انتخاباتي است كه قبلاً اصلاحطلبان در آن پيروز شدند، چرا كه اصلاحطلبان به دليل يك جنبش اجتماعي، توانسته بودند راي بالايي كسب كنند، الان اين جنبش اجتماعي به طور عيان در ايران وجود ندارد و آنچه عيان است يك خواست و حركت دموكراسيخواهانه و اصلاحطلبانه هست كه فقيردوستان ميتوانند سرعت آن را كم و زياد كنند، اما جلوي آن را نميتوانند بگيرند. شما عجله نكنيد، دوباره نسيم و حتي موج اصلاحطلبي و آزاديخواهي و پيگيري خواستههاي تحقق نيافته انقلاب اسلامي( آزادي و جمهوري اسلامي) به راه خواهد افتاد. من شك ندارم كه با شعار" دولت اسلامي" نميتوان در برابر "جمهوريت" نظام ايستاد و آن را كم رنگ كرد.