برای نوشتن این مطلب مدت های مدیدی با خودم کلنجار رفته ام. نگرانی ام این نبود که جمهوری اسلامی یا هواخواهانِ رنگ رنگ آن از این مطلب سوءاستفاده کنند، چون آن مجموعه را بی آبروتر از آن می دانم که چیزی یا کسی بتواند برایش آبرو بخرد. خوشبختانه کار این رسوایی به جایی رسیده است که کسی حاضر نیست علناً ننگ هواخواهی از این مجموعه را بپذیرد و بسیاری از نمک پروردگانِ نظام مستقر پُز
غیر سیاسی بودن، حرفه ای بودن، پژوهشگر و عالم محض بودن می گیرند یا حداکثر می گویند نمی خواهند روشنفکر جدا از "توده ی مسلمان" باشند.تردید من در نوشتن این مطلب بابتِ هاله ای از مفاهیم است که پیرامون اوپوزیسیون جمهوری اسلامی شکل گرفته است. مفاهیمی چون گذشت، صداقت، شهادت، شکنجه، تبعید، دربدری، رنج، ایمان، آرمان خواهی، مردم دوستی، عدالت اجتماعی، تساوی خواهی و مانند آن که بسته به پایگاه نظری هرکس به مراتب مختلف ممکن است برای گروه های مختلف اوپوزیسون صدق داشته یا نداشته باشد. همدلی من در انتسابِ این مفاهیم به
طیف هایی از اوپوزیسون (حداقل در دوره هایی معین) است که در من تردید برمی انگیزد.
بخش های نه چندان اندکی از این اوپوزیسیون در نیم قرن اخیر آماج سرکوب و
شکنجه ای بوده و رنجی تحمل کرده که در نوع خود نظیر نداشته است. اما هیچ یک از این نکات دلیلی بر نقدناپذیری نیست و این پرسش ممکن است (فقط ممکن است) برای بعضی نقطه ی آغازی برای نقد باشد.
بدیهی است که هیچ پرسشی در خلاء نمی روید و هرپرسشی بر پیشفرض هایی استوار است و پرسشگر حتا اگر پاسخ احتمالی خود را ارائه نکند، آن را در پس ذهن دارد و مستقیم یا غیرمستقیم برای تداعی آن پاسخ های احتمالی است که طرح سوال
می کند. اما گمانه زنی در باره ی پیشفرض های خودم را هم جزوی از پرسش قرار
می دهم. مثلاً این حقِّ خواننده است که فکر کند نویسنده ی این سطور مزدور جمهوری اسلامی است. اما به گمان من ثابت شدنِ این نکته هم از اهمیت پرسش نمی کاهد. و اینک آن پرسش که هرکس برای پاسخ احتمالی خود به آن حتما دلایلی دارد:
اگر در طی پانزده سال اخیر (مثلاً از سال 1368 به بعد) هیچ یک از گروه های سیاسی اوپوزیسون مطلقاً وجود نمی داشتند و بالطبع هیچ یک از کارهایی که این گروه ها در خارج و داخل کشور کرده اند رخ نداده بود، چه اتفاقی می افتاد، اوضاع چه تفاوتی می داشت؟ از مجموعه ی رخدادهایی که طی این سال ها شاهد آن بوده ایم چه چیزی حذف و یا بر آن اضافه می شد؟
توضیح آن که قید زمان پانزده سال صرفاً برای درنظر گرفتن یک دوره ی تاریخی است و نزدیک ترین دوره به ما دوره ی پس از کشتارهای سال 1367است. امیدوارم که این پرسش پاسخی ورای گمانه زنی در باره ی انگیزه های نویسنده بیابد.