تهران- خبرگزاري كار ايران
روز گذشته مراسم بزرگداشت انور خامهاي از قديميترين روزنامهنگاران ايران با حضور نويسندگان و اهالي سياست در محل انجمن صنفي روزنامهنگاران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، احسان نراقي طي سخناني در اين مراسم، گفت: اگر جوان بودم رساله دكتراي خود را در رابطه با فعاليتهاي سياسي و زندگي خليل ملكي و انورخامهاي مينوشتم چون اين دو نفر ماركسيست ماندند اما هم زمان ملي بودند، آنها وطن خود را به دنياي چپ نفروختند.
وي افزود: در اين مملكت آدمهايي مثل كيانوري از حزب توده صدماتي به جمهوري اسلامي و انقلاب زدند ولي ملكي و خامهاي با انشعاب از لنينيسم و مائوئيسم مبتكر مكتب ماركسيسم ملي شدند.
اين استاد دانشگاه افزود: انور خامهاي و خليل ملكي انسانهاي روشنفكري بودند كه به هر شكل ممكن در قالب طنز, نظم, نثر يا استعاره را حرف خود را ميزدند و اين خاصيت يك روشنفكر است.
در ادامه اين مراسم، ماشاءالله شمسالواعظين با اشاره به اينكه انور خامهاي بيش از 65 سال روزنامهنگاري كرده است، گفت: روزنامهنگاري در پرتلاطمترين دوران سياسي ايران افتخاري است كه نصيب هيچ كدام از ما نشده است.
وي افزود: دكتر انور خامهاي در زمان دو كودتا و يك انقلاب روزنامهنگار بود و از ملي شدن صنعت نفت تا انقلاب سفيد را به چشم ديده و با قلم نگارش كرده است.
سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات تاكيد كرد: اين مرد سالها فعاليت سياسي داشته و انشعاب از حزب توده به عنوان يك حركت انقلابي در كارنامه وي ثبت شده است.
شمسالواعظين اضافه كرد: انور خامهاي در عرصه سياست همه كار كرده است، از سياستورزي و فعاليت مبارزاتي تا روزنامهنگاري و تحقيق در علوم مختلف.
در پايان اين مراسم، انور خامهاي در سخناني كوتاه تاكيد كرد: هيچ جامعهاي نميتواند بدون وجود روزنامهها و رسانههاي راستگو ادامه حيات دهد.
وي ادامه داد: من در يك خانواده مطبوعاتي بزرگ شدهام، در روزنامه كار و از روزنامهنگاري امرار معاش كردهام.
كهن سالترين عضو انجمن صنفي روزنامهنگاران در پايان سخنان خود گفت: من اولين مقالهام را در رابطه با تاريخ علم به نشريه دنيا دادم و حتي بعد از آزاد شدن از زندان به جاي ادامه تحصيل به روزنامهنگاري پرداختم.
در پايان اين مراسم لوح يادبودي توسط علي مزروعي، رييس انجمن صنفي روزنامهنگاران به انور خامهاي اهدا شد.
زندگينامه كهنسالترين عضو انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران به قلم خودش
در 1295 خورشيدي در تهران به دنيا آمدم. پدرم دبير و سردبير روزنامههاي حبلالمتين تهران, مجلس و ايران بود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان رساندم. در دانشكده صنعتي ايران و آلمان در رشته مهندسي شيمي سه سال تحصيل كردم ليكن به علت بازداشت جزو گروه 53 نفر ناتمام ماند.
در آبان 1317 با همين گروه در دادگاه فرمايشي محاكمه و به شش سال زندان محكوم شدم. در مهر 1320 از زندان آزاد شدم و در روزنامه "مردم ضد فاشيسم" به كار نويسندگي پرداختم. پس از توقيف اين روزنامه در روزنامه رهبر ارگان حزب توده مشغول شدم كه تا زمان انشعاب از اين حزب (13 دي 1326) ادامه داشت.
همزمان با فعاليت روزنامهنويسي از بهمن 1321 به عنوان دبير رياضيات و علوم دبيرستانهاي تهران به استخدام دولت درآمدم كه تا سال 1355 ادامه داشت و در اين سال به وزارت علوم منتقل و به عنوان دانشيار عضو هيات علمي شدم و هم اكنون بازنشسته اين وزارت هستم.
در دوران ملي كردن صنعت نفت با گروهي از دوستان "جمعيت رهايي، كار و انديشه" را تاسيس كرديم كه با حزب توده و مخالفان نهضت مبارزه ميكرديم و ارگان آن هفتهنامه "جحاد" بود پس از كودتاي 28 مرداد فعاليت نگارشي را در محلهها و روزنامههاي رسمي ادامه دادم و از 1335 تا 1339 در روزنامه اطلاعات كار ميكردم و مدتي سردبير اطلاعات هفتگي بودم.
در فرودين 1340 براي درمان بيماري مزمن گوارشي به آلمان رفتم و چون درمان به طول انجاميد در دانشگاه هايدنبرگ در رشته اقتصاد و علوم اجتماعي به تحصيل پرداختم. اين تحصيلات سرانجام در دانشگاه فرمبورك سوئيس پايان يافت و به دريافت درجه دكترا در اقتصاد با امتياز زياد نايل آمدم و همزمان ديپلمهاي روزنامهنگاري را از "انستيتوي روزنامهنگاري" اين دانشگاه به دست آوردم. سرانجام در شهريور 1353 به ايران بازگشتم و بلافاصله به سراغ دوستان و همكارانم در روزنامههاي اطلاعات, كيهان و آيندگان رفتم و با استقبال گرم آنها رو به رو شدم. سر دبيران هر سه روزنامه مصراً خواستار همكاري با آنها بودند. در اين سالها بعضي از 6-1353 تقريباً هر روز در يكي از اين روزنامهها مقالهاي از من در زمينههاي مختلف اقتصادي, اجتماعي, نقد و طنز منتشر ميشد. در دوران جمهوري اسلامي نيز با مجلههاي گوناگوني مانند آدينه، دنياي سخن، ايران فردا، گزارش و اطلاعات سياسي و اقتصادي، انديشه جامعه، چشم انداز ايران و خواندنيها همكاري داشتهام و خواهم داشت.