حراست حيا كن، دانشگاه را رها كن
حراست حيا كن، دانشجو را رها كن
شنبه 23 مهر دانشگاه ما صحنه مبارزه و اعتراض دانشجويان بود.
صبح كه مي خواستيم از درب هميشگي وارد دانشگاه بشويم، حراست جلوي ما را گرفت و گفت درب ورودي دختران و پسران جدا شده و بايد از درب ديگري وارد بشويم. در ضمن پسران ديگر اجازه ندارند پيراهن آستين كوتاه بپوشند. همه خيلي عصباني شده بوديم. فكر كرديم اين ها هم بلاي جان ما هستند و هم احمقند. چون حالا درب ورودي را جدا مي كنيد، توي راهروها كه به هم مي رسيم. يا سر كلاس كه اگر چه رديف هايمان جداست اما باز زير يك سقف هستيم. به هرحال وارد شديم و سر كلاس رفتيم.
ساعت 11 و نيم صبح دانشجويان دختر و پسر به تعداد زياد توي راهرو هاي دانشكده فني يك، جمع شدند. همه يكصدا شعار مي دادند: حراست حيا كن، دانشگاه را رها كن. دانشجو را رها كن. دانشجويان كه خيلي خشمگين بودند شروع به شكستن در و پنجره كردند. نيروهاي حراست كه وحشت زده شده بودند خود را كنار كشيده و مشغول شناسايي فعالين بودند. رئيس حراست جلو آمد و به بچه ها گفت: خراب كنيد. بعدا هزينه اش را خودتان خواهيد پرداخت. اين حرف همه ما را بيشتر عصباني كرد. همه او را هو كردند و شروع به كندن چراغ مهتابي ها كردند. از آنجايي كه سقف هاي كاذب كار گذاشته شده همراه با اينكار سقف راهرو فرو ريخت. دانشجويان سطل هاي آشغال را بلند كرده و به طرف نيروهاي حراست پرتاب مي كردند. و شيشه هاي بزرگ را خرد مي كردند. كولرهاي آبي از جا كنده شد و آب از همه جا سرازير شد. چيزي جلو دار بچه ها نبود. وقتي مدير مسئول آن بخش جلو آمد تا دانشجو ها را آرام كند، او را به عقب هل داده و دفتر او را درب و داغان كردند. فقط صداي خرد شدن شيشه ها و شعار حراست حيا كن، دانشگاه را رها كن، بگوش مي رسيد.
دختران دانشجو بسيار فعال بودند و پسران و دختران هم صدا شعار مي دادند و به سمت نيروهاي حراست حمله مي كردند. براي برخي از دانشجويان كه در اعتراضات دانشجويي كوي دانشگاه در چند سال پيش شركت داشتند، اين صحنه ها آن مبارزه را تداعي مي كرد و حالت نشاط و شادابي زيادي بوجود آمده بود.
امروز دانشگاه تعطيل شد و بسرعت به سر و سامان دادن خرابي هاي وارد شده مشغول شدند تا كسي نفهمد امروز در دانشگاه چه غلغله اي بپا بوده. حتما سراغ بر و بچه هاي فعال خواهند رفت. كه در صورتي كه اتفاقي براي آن ها بيفتد بايد كاري كنيم.