یکشنبه 1 آبان 1384

عضو مركزي مجاهدين انقلاب: اصلاح‌طلبان منشور وفاق بنويسند، ايسنا

مشكل چپ‌ها تك‌ساحتي‌ بودنشان است

بهزاد نبوي با بزرگان اصلاح‌طلب جلسه مي‌گذارد


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي

سيدهاشم هدايتي در گفت‌وگوي خود با خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا، در مورد وضعيت اصلاح‌طلبان در ابتدا مشخص مي‌كند كه اصلاح‌طلبي ضرورتي در جامعه‌ي ايران است كه حتي منهاي اصلاح‌طلبان كنوني هم به راه خود ادامه خواهد داد.

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران مي‌گويد: ملت ايران در چند مقطع از تاريخ معاصر، تمايل شديد خود را به اصلاح‌طلبي نشان داده‌اند و اين امر حاكي از آن است كه به هيچ وجه نمي‌توان در مقابل اين جريان ايستادگي كرد؛ البته هر چه ملت‌ رشد يافته‌تر باشد، گرايش اصلاح‌طلبانه‌اش بيشتر خواهد بود، هم‌چنين هر چه خودآگاهي سياسي بالاتر رود، ملت مي‌فهمد كه بهترين راه دستيابي به اهداف همان اصلاح‌طلبي است.

هدايتي به جريان كلي حاكم بر رفتار اجتماعي بشر در جهان امروز اشاره مي‌كند و مي‌گويد: قطعا هر چه نسل‌هاي جديد نوانديش ميدان‌دار مي‌شوند، امكان اين كه اصلاح‌طلبي تقويت شود، بيشتر است.

اين فعال سياسي در ادامه در تشريح جريان مقابل اصلاح‌طلبي اظهار مي‌كند كه «نه گفتن» به اصلاح‌طلبي به مفهوم حركت به سمت خشونت و يا حمايت چشم‌بسته از وضع موجود است كه در اين صورت احتمال رفتن به سوي انقلاب يا شكل‌گيري ديكتاتوري وجود دارد؛ از اين رو براي دورشدن از خشونت و انقلاب بايد به سمت اصلاح‌طلبي حركت كرد.

به نظر وي اصلاح‌طلبي يك فرايند است نه پروژه، جريان واحد و يا يك حزب و جبهه؛ فرآيندي كه پايان‌ناپذير است.

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي معتقد است در تعريف عام كليه‌ي افرادي كه با رويكرد اصلاح‌طلبانه در قرن‌هاي اخير عليه استبداد و خشونت مبارزه كرده‌اند، اصلاح‌طلبند و در تعريف خاص هم اصلاح‌طلبان همان‌هايي هستند كه از هشت سال پيش در قالب جبهه‌ي دوم خرداد فعال بوده‌اند.

وي مي‌گويد: اين‌ها يك طيف هستند كه در يك سر آن ملي مذهبي‌ها و دانشجويان راديكال قرار دارند و در سر ديگر آن، كارگزاران و جمعي از روحانيون.

هدايتي درباره اين‌كه آيا جريان‌هايي را كه خود را اصول‌گراي اصلاح‌طلب معرفي مي‌كنند اصلاح‌طلب مي‌داند يا نه؟ مي‌گويد: در مورد اين جريان‌ها چه آنها را صادق بدانيم و چه ساختگي، مهم اين است كه بدانيم در دل اقتدارگرايان جريان‌هاي اصلاح‌طلب ظهور خواهند كرد و اين اصل غيرقابل انكار و قابل پيش‌بيني است.

اين فعال سياسي در ادامه گفت‌وگويش با ايسنا سعي دارد با ترسيم وضعيت اصلاح‌طلبان در جامعه نشان دهد كه آنها از اختيارات زيادي براي اعمال نظر برخوردار نبوده‌اند و چنين توضيح مي‌دهد: حكومت در هر جامعه سه ركن حاكميت، جامعه‌ي مدني و بخش خصوصي دارد. اصلاح‌طلبان در بخش حاكميت فقط يك دوره مجلس را در اختيار داشتند كه البته اكثريت مطلق را نداشتند. در دولت خاتمي نيز حدود 50 درصد كادر اجرايي ‌از اصلاح‌طلبان بودند و در اين ميان سه جريان عمده‌ي جبهه‌ي مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب و مجمع روحانيون مبارز، سهم اندكي از قدرت را در اختيار داشتند. در قوه‌ي قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت و ساير بخش‌ها هم تنها نسيمي از اصلاحات مي‌وزيد و حضور اصلاح‌طلبي نامحسوس بود.

در بخش جامعه‌ي مدني اصلاح‌طلبان 18 حزب و گروه را تشكيل مي دادند كه اين احزاب و گروه‌ها كم و بيش به كار خود در دوره‌ي جديد نيز ادامه خواهند داد و احتمال توقف فعاليت آنان منتفي است.

در بخش خصوصي هم اصلاح‌طلبان در بخش‌هايي مانند بازار و نهادهاي اقتصادي حضور كمرنگي داشتند. در بخش صنعت البته حضور آنها فعال‌تر بوده است، ولي هيچ‌گاه نتوانستند به عنوان نماينده يك طبقه‌ي خاص، عرض اندام كنند؛ از اين رو در اين موضوع كه گفته مي‌شود اصلاح‌طلبان نماينده‌ي طبقه‌ي متوسط جديد هستند، مي‌توان تامل كرد.

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي معتقد است كه در حال حاضر حضور اصلاح‌طلبان در دولت تقريبا تمام شده است، البته نه كاملا؛ چون هنوز آنها در تمام سطوح حذف نشده‌اند، اما ديگر سكان‌دار نيستند.

اما در بخش خصوصي و دنياي صنعت، آنچه به نظر هدايتي حكمفرماست فرمول‌هاي حاكم است كه با تعويض دولت‌ها تغييرات زيادي به خود نمي‌بيند و به همين دليل است كه دولت جديد با وجود شعارهاي تندش ناچار به تعديل مي‌شود چرا كه مثلا بورس منطق خود را دارد و نظام ارزي و سيستم بانكي را نمي‌شود با بخشنامه تغيير داد؛ پس به ناچار روند گذشته با اندكي تغيير ادامه خواهد يافت.

به نظر وي با كنار رفتن اصلاح‌طلبان از بخش‌هاي حاكميتي اين جريان بيشتر به سوي بازسازي خود خواهد رفت و براي بيان ديدگاه‌هاي اصلاح‌طلبي جدي‌تر و با دستي بازتر عمل خواهد كرد، تا حدي هم خطر دولتي معرفي كردن احزاب اصلاح‌طلب رفع مي‌شود كه خود يك تحول مبارك است.

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، اصلاح‌طلبان را همچنان فعال پيش‌بيني مي‌كند و در عين حال پيشنهاد مي‌دهد كه آنها براي تغذيه فكري نيروهاي خود هسته‌هاي فكري تشكيل دهند؛ اين هسته‌ها هم در سطوح مختلف و هم در بخش‌هاي مختلف قابل اجراست؛ زيرا به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان در اين مقطع سخت نيازمند كار فكري و تئوريك هستند.

وي تداوم تركيب اوليه‌ي جبهه‌ي دوم خرداد را غيرضروري مي‌داند؛ چرا كه آنها در يك مقطع خاص حول يك هدف خاص شكل گرفته‌اند و درباره‌ي اين جبهه مي گويد: تعدادي حزب و سازمان و گروه سياسي براي برنده‌شدن در يك انتخابات با هم ائتلاف كردند و دوم خرداد را به وجود آوردند و به گروه‌هاي دوم خرداد معروف شدند. پس از آن موفقيت در چند انتخابات از جمله در انتخابات شوراها ناكام بودند. در انتخابات مجلس قلع و قمع شدند و در انتخابات رياست‌جمهوري هم ناكام بودند. اما با توجه به اين موفقيت كه تفكر حزبي و تحزب تا حدي رشد داشته، بسياري از كساني كه تحزب را پيشتر قبول نداشتند، هم‌اكنون خود به دنبال ساختن حزب هستند؛ از اين رو اگر به سوي تشكيل چند جبهه برويم به نظر من بد نيست؛ زيرا نيازهاي جديد، ائتلاف‌هاي جديد را مي طلبد. چه بسا ممكن است برخي از اعضاي جبهه‌ي فعلي اصلاحات از آن خارج و گروه‌هاي جديدي به آن بپيوندند و دست كم دو جبهه‌ي ديگر كنار جبهه‌ي اصلاحات شكل بگيرد.

وي در ادامه گفت‌وگويش با ايسنا توضيح مي‌دهد كه بايد در هر مقطع اهدافي را براي جبهه‌ي اصلاحات تعريف كنيم. در اين صورت در شرايط كنوني لازم نيست يك جبهه وجود داشته باشد؛ چرا كه نه انتخاباتي هست و نه هدف خاصي تعريف شده است. اما براي انتخابات خبرگان و شوراها در آينده مي‌توان به فكر تشكيل يك جبهه فراگير بود؛ گرچه بايد توجه داشت تعدد جبهه‌ها در شرايط فعلي اشكالي ندارد، مشروط به اين كه جبهه‌هاي متعدد خنثي‌كننده‌ي توانايي‌هاي يكديگر نشوند، بلكه مكمل هم باشند.

هدايتي معتقد است در مواقع لازم اصلاح‌طلبان در كنار هم قرار خواهند گرفت چرا كه تجارب تاريخي نشان مي دهد فرهنگ ايرانيان فرهنگ بحران است. به همين دليل در آينده اگر ديديد كه با وجود اختلافات زياد همه در كنار هم قرار گرفتند تعجب نكنيد. مطمئنا اگر بحران پيش بيايد بعيد نيست اينها همه در كنار هم قرار بگيرد.

وي برخي از اختلافات را كه اخيرا در ميان اصلاح‌طلبان بروز كرده در حد گله‌هايي مي‌داند كه بيان آنها خيلي هم بد نيست و مي‌گويد: اين امر نشان مي دهد كه اصلاح‌طلبان هنوز نمرده‌اند و ويژگي يك جريان پويا هم، اختلاف‌نظر است. به علاوه جرياني كه يك ليدر واحد مافوق ندارد حتما بايد طيف باشد نه يك بسته و قالب.

و در عين حال خاطرنشان مي‌كند: ما دوست نداريم اصلاح‌طلبان در مقابل هم از لحن «هذا فراق بيني و بينك» استفاده كنند. برخي از انتقادات آقاي كروبي را مي‌توان با اغماض، تسامح و تحمل درك كرد. همان طوري كه گفتم اشكالي هم در اين زمينه نبايد باشد كه حتما همه در جبهه‌ي اصلاحات كنوني گرد هم آيند. بلكه جبهه‌ها بايد هر كدام قسمتي از كار را بر عهده بگيرند .

وي خبر داد كه بهزاد نبوي – عضو برجسته سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي – براي تلطيف بين جريان‌هاي اصلاح‌طلب اخيرا با بسياري از بزرگان از جمله موسوي خوئيني‌ها و برخي از بزرگان اصلاح‌طلب جلساتي داشته‌ و اين اقدام ادامه دارد.

هدايتي در ادامه با اعتقاد به اين‌كه اصلاح‌طلبان تنها پنجاه درصد دولت موسوم به اصلاحات را در اختيار داشتند، در حالي كه مردم با بهترين راي به خاتمي به عنوان شاخص جريان چپ راي داده بودند، درباره برخي از اظهارات مبني بر اين‌كه «چپ» توان تشكيل يك دولت با ثبات و فراگير را ندارد؟ مي‌گويد: مشكل جريان چپ در سطح جهان تك‌ساحتي بودن است. چپ‌ها غالبا تنها به بعد سياسي توجه داشته‌اند. چپ ايران هم از اين قاعده مستثني نبوده. البته الان اين جريان در حال تجديد نظر است، بحث تشكيل دولت سايه نيز نشان‌دهنده‌ي خروج از اين وضعيت است. البته نمي‌توان با ملاك گذشته اين نتيجه را گرفت كه در آينده نيز چپ چنين مشكلي خواهد داشت.

معتقدم در گذشته احزاب چپ در ايران برنامه جامع و چند بعدي براي همه‌ي ابعاد زندگي نداشته‌اند. از سوي ديگر مشكل بعد از دوم خرداد اين بود كه ستاد راهبري و فرماندهي نداشت. جريان چپ چنين نبود. خاتمي هم دولت خود را به صورت حزبي و حتي جبهه‌اي نچيد و وزراي خود را از همه‌ي طيف‌ها از راست راست تا چپ چپ انتخاب كرد؛ چون خود تيم كاري و مجموعه‌ي متشكل و منسجم نداشت و از احزاب حامي هم مشورت نمي‌گرفت. اين يكي از مواردي است كه به خاتمي انتقاد مي‌شود و او خود بايد پاسخگو باشد نه ديگران.

وي در پاسخ به انتقاد برخي به سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران و جبهه‌ي مشاركت ايران اسلامي، مبني بر ناكارآمدي در دولت خاتمي گفت: مگر خاتمي چقدر به حرف سازمان و حزب مشاركت گوش كرد كه انتقادها به دولت او متوجه اين احزاب باشد؟ نكته‌ي جالب توجه اين است كه سازمان مجاهدين انقلاب كه اين همه متهم است دولت ناكارآمد داشته است، در هشت ساله‌ي دولت خاتمي فقط معاون وزير داشته كه يكي از آنها پيشتر وزير بوده و سرنوشت يكي از آنها هم آن بود كه بر سر آقاي تاج‌زاده آمد. در هر حال اگر خاتمي در تصميم‌گيري‌هاي دولت احزاب حامي را به مشورت مي گرفت، احتمالا موفق تر بود. او مي توانست از نيروهاي چپ موسوم به خط امام استفاده‌ي بيشتري ببرد. در حالي كه بخش اقتصاد را به يك جريان سپرد و فرهنگ را به جرياني ديگر و در كل، دولت يكدست واقعا اصلاح‌طلب تشكيل نداد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

هدايتي در پاسخ به اين سوال كه آيا جريان راست اين فراگيري را دارد؟ اظهار مي‌كند: ما جريان راست واقعي در كشور نداريم. يكي از مهمترين مشخصه‌هاي راست غيرانقلابي بودن و وابستگي به طبقه مرفه و به اصطلاح بورژواست، كه چنين چيزي نيست. راست در كشور ما انقلابي بوده است و پايگاه مشخصي براي خود تعريف نكرده است. منهاي موتلفه كه مدافع بازار بوده و شايد بتوان آنها را تا حدي راست پذيرفت. البته آنها هم گرايش‌هاي انقلابي داشتند. راست هم در هيچ مقطعي حاكم مطلق ايران نبوده است. الان هم چنين نيست و تا به حال نتوانسته است چنين كاري كند. بعيد مي دانم محافظه‌كاران راديكال تماميت‌خواه بتوانند يك دولت كارآمد مستقل تشكيل دهند. به نظر مي‌رسد آنها فعلا گرم هستند و نمي‌دانند با رفيق‌بازي و قوم و خويش‌بازي نمي‌توان دولت كارآمد تشكيل داد.

وي به مشكلي ساختاري در كشور اشاره مي‌كند و مي‌گويد: در كشور ما بين اختيارات دولت و مراجعه به آراي عمومي، تعادل منطقي برقرار نيست. در دنياي پيشرفته بخش عمده‌ي كارهاي اجتماعي در دست حرفه‌اي‌هاست و در آن موارد نيازي به مراجعه به آراي عمومي نيست؛ اما در كشور ما همه‌ي مسائل را در همه‌ي سطوح و بخش‌ها منوط به مراجعه به آراي عمومي كرده‌ايم و حرفه‌اي‌گري و اعمال نظريات كارشناسي ضعيف است؛ يعني مثلا كار حرفه‌اي مثل كار يك پزشك كه جراحي خود را به آراي عمومي نمي گذارد. به همين دليل در كشورهاي با بخش اجرايي حرفه‌اي وقتي تغييرات در دولت انجام مي‌شود خيلي در روند امور اختلال ايجاد نمي‌شود. اما در كشور ما يك انتخابات همه چيز را تغيير مي‌دهد كه اين امر در واقع به معناي هدردادن تجربيات و شايد يك فاجعه است.

وي براي همگرايي بيشتر اصلاح‌طلبان پيشنهاد داد كه آنها به جاي اصرار بر وحدت اجرايي، يك منشور وفاق بنويسند كه كلي باشد، چشم‌اندازها و استراتژي‌ها و آرمان‌هاي كلي را بيان كند و هدف را دفاع از تحقق اراده‌ي ملت بر سرنوشت خود و جلوگيري از ديكتاتوري بداند.

وي در پايان گفت‌وگويش با ايسنا گفت: شك ندارم كه جبهه‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان در شرايط بحراني دور هم جمع مي‌شوند و از اين بابت جاي نگراني نيست. كساني كه خواب از هم پاشيدگي اصلاح‌طلبان را مي‌بينند، مطمئن باشند چنين نيست؛ چرا كه رويكرد اصلاح‌طلبي حتي در قلب محافظه‌كاران نيز رسوخ كرده است و بي گمان آينده از آن جريان اصلاح‌طلبي است.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'عضو مركزي مجاهدين انقلاب: اصلاح‌طلبان منشور وفاق بنويسند، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016