اين هياهو براي چيست؟
اين روزها، اظهارات آقاي دكتر احمدي نژاد ،كه رژيم اشغالگر قدس را غيرقانوني دانسته و بر ضرورت محو كامل اسرائيل تاكيد ورزيده بود، اعتراض گسترده اي را از سوي آمريكا، برخي كشورهاي اروپايي و نيز، روسيه، كوفي عنان دبيركل سازمان ملل متحد و... در پي داشته است تا آنجا كه انگليس، آلمان، فرانسه، اسپانيا و روسيه، سفراي جمهوري اسلامي ايران را به وزارت خارجه خود احضار كرده و درباره اظهارات رئيس جمهور كشورمان توضيح خواسته اند.
در اين ميان، نماينده رژيم صهيونيستي در سازمان ملل متحد نيز، از رياست دوره اي شوراي امنيت خواسته است كه ايران را از جامعه جهاني طرد كند و... اين بازي همچنان ادامه دارد...
و اما، نكته درخور توجه اين كه ضرورت حذف اسرائيل از جغرافياي سياسي جهان، نظر مبارك حضرت امام(ره) و سياست تعريف شده جمهوري اسلامي ايران از آغاز تاكنون بوده و هست و رئيس جمهور محترم كشورمان، سخن جديدي نگفته و درباره اسرائيل، اظهارنظر تازه و بي سابقه اي ارائه نكرده است كه توجيه كننده اين همه سر و صدا و هياهوي سياسي باشد! رئيس جمهور، تنها بر ديدگاه منطقي و حكيمانه امام راحل(ره) تاكيد ورزيده است كه از ايشان و ديگر مسئولان ايران اسلامي، انتظاري غير از اين نبوده و نيست.
نظر حضرت امام(ره) درباره ضرورت «محو كامل اسرائيل از صحنه روزگار» بارها و به صراحت از جانب آن بزرگوار اعلام شده و به عنوان يك هدف استراتژيك در سياست هاي راهبردي نظام از سوي تمامي مسئولان مورد تاكيد قرار گرفته و تمامي كشورها و مجامع بين المللي از نگاه و ديدگاه جمهوري اسلامي ايران نسبت به رژيم صهيونيستي به خوبي باخبرند و مخصوصا آمريكا و اتحاديه اروپا تاكنون بارها مخالفت خود با اين ديدگاه راهبردي جمهوري اسلامي ايران را اعلام كرده و خواستار تجديدنظر ايران در نگاه خود به اسرائيل و پذيرش موجوديت رژيم صهيونيستي شده اند. بنابراين هنگامي كه همين ديدگاه از سوي رئيس جمهور كشورمان تكرار مي شود، نبايد آن را يك موضوع جديد تلقي كرده و به جنجال و هياهو درباره آن روي آورند تا آنجا كه با احضار سفراي ايران خواستار توضيح پيرامون اين اظهارات شوند. پس ماجرا چيست؟ و آبشخور سر و صداي اخير آمريكا، اروپا و برخي ديگر از كشورها و مجامع بين المللي كجاست؟! در اين باره گفتني هايي هست؛
1- پرونده هسته اي ايران و صف آرايي باج خواهانه آمريكا و متحدانش در برابر آن، مي تواند يكي از عوامل اصلي در راه اندازي سر و صداي اخير باشد و اظهارات آقاي احمدي نژاد را بهانه اي براي ادامه فضاسازي مسموم عليه ايران اسلامي يافته اند. با اين توضيح كه جمهوري اسلامي ايران را به خاطر تاكيد بر محو كامل اسرائيل از جغرافياي سياسي جهان، يك نظام جنگ طلب معرفي كرده و تلاش كشورمان براي برخورداري از فن آوري هسته اي را تلاش براي دسترسي به سلاح اتمي با منظور و با هدف براندازي رژيم اشغالگر قدس قلمداد كنند.
تقريبا تمامي مقامات آمريكايي و اروپايي در موضع گيري اخير خود عليه اظهارات دكتر احمدي نژاد به پرونده هسته اي ايران و نگراني از تلاش كشورمان براي دستيابي به سلاح اتمي اشاره كرده اند و برخي از كشورهاي اروپايي نيز بعد از احضار سفراي ايران كه به بهانه توضيح درباره اظهارات احمدي نژاد صورت گرفته بود، ماجراي پرونده هسته اي كشورمان را پيش كشيده و به تلويح يا تصريح اين اظهارات را زمينه اي براي توجيه دسترسي ايران به سلاح هسته اي دانسته اند.
اين درحالي است كه ايران نه فقط تمامي ضوابط بين المللي و مفاد نظارتي معاهده NPT براي اطمينان بخشي از عدم انحراف فعاليت هسته اي خود از حالت صلح آميز را پذيرفته و عملياتي كرده است، بلكه اساسا در معادله قدرت بر سلاح هسته اي تاكيدي ندارد و... كه در اين باره تاكنون، توضيحات مستند و قانع كننده اي از سوي مسئولان محترم كشورمان ارائه شده و تكرار آن، توضيح واضحات خواهد بود.
2- بعد از انتخاب دكتر احمدي نژاد به رياست جمهوري كه نشان از رويكرد گسترده مردم به ارزش ها و مباني اصيل انقلاب اسلامي داشت، بسياري از خواب هاي به اصطلاح طلايي! آمريكا و متحدانش كه عليه ايران اسلامي ديده بودند، به كابوس تبديل شد و اين كابوس براي آمريكا و اتحاديه اروپا به اندازه اي وحشتناك بود كه از ابراز علني و بي پرده آن امتناع نورزيدند ولي از آنجا كه انتخاب احمدي نژاد، بعد از لطف خدا، خواست و اراده ملت بود، براي مقابله با آن به فضاسازي عليه آينده ايران اسلامي روي آوردند و از آن ميان، بيش از همه بر ناهمخواني ديدگاه هاي رئيس جمهور جديد ايران با فضاي حاكم بر روابط بين المللي تاكيد ورزيده و در اين شيپور فريب دميدند كه حضور وي در رأس قوه مجريه، مي تواند نگراني! جامعه بين الملل و خشم آنها را در پي داشته و ايران اسلامي را با تنش و ناآرامي روبرو كند.
سروصداي اخير عليه اظهارات احمدي نژاد -كه سخن جديدي نيست و تاكيد چندباره بر ديدگاه هميشگي جمهوري اسلامي ايران است- را مي توان ادامه فضاسازي مسموم مورد اشاره تلقي كرد.
و در اين ميان، نمي توان تلاش غرب براي دامن زدن به برخي از اختلاف سليقه هاي داخلي را ناديده گرفت. چرا كه بعد از انتخابات اخير رياست جمهوري و حضور اصولگرايان در رأس قوه مجريه، برخي از گروه هاي داخلي -به عمد يا به غفلت- اصرار دولت جديد بر اصول و ارزش هاي انقلاب اسلامي -كه بعضا كمرنگ يا به فراموشي سپرده شده بود- را زمينه يا بهانه اي براي تشديد دشمني ها و كينه توزي هاي آمريكا و متحدانش عليه ايران اسلامي تلقي كرده و بر اين باور بودند -يا به اين توهم خودساخته دامن مي زدند- كه بازگشت به اصول اوليه انقلاب، مي تواند آرامش كنوني را برهم زده و ايران را در عرصه بين المللي با دشواري هاي ناخواسته و پيش بيني نشده روبرو كند. افرادي از اين طيف، تا آنجا پيش رفته بودند كه جدايي مباني ايدئولوژيك از تصميم سازي ها و سياست پردازي هاي نظام را پيشنهاد مي كردند! و...
هياهوي اخير آمريكا و متحدانش را مي توان، تلاش و حركتي به منظور تقويت اين ديدگاه انحرافي تلقي كرد.
3- و اما، با اهميت تر از همه اين كه، آمريكا و متحدانش با هياهوي اخير، خط مقدس و حيات آفرين امام راحل(ره) را نشانه رفته اند و توپخانه غرب، به سوي ديدگاه و بينش و منش آن بزرگوار شليك مي كند و احمدي نژاد و دولت وي در اين ميان، فقط يك بهانه براي آتش اين توپخانه است.
آمريكا و متحدانش از طريق هياهوي اخير كه با نوعي تهديد همراه است، در پي القاي اين توهم هستند كه اصرار و پافشاري بر ديدگاه ها و بينش و منش حضرت امام(ره)، هزينه هاي سنگيني در پي دارد.
4- و بالاخره؛ كمترين عقب نشيني از ديدگاه امام راحل(ره) درباره رژيم غيرقانوني و اشغالگر قدس، مي تواند از يك سو، غرب وحشي را به برداشتن گام هاي باج خواهانه ديگر ترغيب كند و از سوي ديگر، اميد و آرزوهاي مردم اين مرز و بوم و تمامي ملت هاي مسلمان را كه به راه و روش امام راحل(ره) و خلف حاضر او چشم دوخته اند، به يأس و نااميدي مبدل سازد. بايد بازهم با صراحت اعلام كنيم كه بر عهد خويش با امام راحلمان ايستاده ايم و به چيزي كمتر از محو كامل رژيم صهيونيستي از جغرافياي سياسي جهان رضايت نمي دهيم.
حسين شريعتمداري