سه شنبه 10 آبان 1384

گفتگوی تفصيلی ايلنا با محسن امين‌‏زاده از مسؤولان ارشد وزارت امور خارجه دولت خاتمي: قطعنامه اخير شوراي‏حكام گام بزرگي به عقب بود

اگر امروز تصميمي شجاعانه گرفته نشود, فردا خيلي دير است
اگر نگران توطئه‌‏ آمريكا هستيم بايد كشور را از بحران ارجاع به شوراي امنيت برهانيم


تهران- خبرگزاري كار ايران

اگر در زمان جنگ، فرماندهي مطلع مي‌‏شد كه دشمن در نقطه‌‏اي يك توان نظامي غير قابل رخنه ايجاد كرده است، مگر ما به جنگ او در آن نقطه مي‌‏رفتيم؟! مگر ما حاضر بوديم براي اينكه كوتاه نيامده باشيم در ميداني عمليات انجام دهيم كه همه نيروها قتل‌‏عام شوند؟ فرمانده چه مي‌‏كرد؟ آن صحنه را رها و از مسير ديگري تدبير مي‌‏كرد. سعي مي‌‏كرد راهي بيابد كه دشمن را در آن منطقه دور بزند. همه اين كارها را مي‌‏كرد ولي به جنگ با دشمن در صحنه تحت‌‏تسلط كامل حريف تن نمي‌‏داد.

"محسن امين‌‏زاده" يكي از مسؤولان ارشد وزارت امور خارجه در دولت خاتمي بود كه امروز ديگر در اين وزارتخانه مهم جايگاهي ندارد.
وي شوراي امنيت را يك منطقه غير قابل نفوذ آمريكا توصيف مي‌‏كند و معتقد است به هيچ وجه نبايد به اين منطقه نزديك شويم.
امين‌‏زاده كه از نزديك در جريان بسياري از مسائل حوزه ديپلماتيك كشور در هشت سال گذشته بوده، به خوبي مي‌‏تواند موفقيت‌‏ها و ناكامي‌‏هاي مديران اين وزارتخانه را توضيح دهد.
معاون آسيا و اقيانوسيه وزارت امورخارجه دولت اصلاحات به پرسش‌‏هاي خبرنگار خبرگزاري كار ايران (ايلنا) در زمينه‌‏هاي مختلف پاسخ داد كه در پي مي‌‏آيد:
ـ ابتدا عملكرد تيم جديد شوراي‏عالي امنيت‏ملي و وزارت امورخارجه را بررسي كنيد.
بررسي عملكرد همكاران جديد دبيرخانه شوراي‏عالي امنيت‏ملي و وزارت امورخارجه در فاصله كمي پس از شروع كار آنان، كار درستي نيست. طبعا زمان بيشتري لازم است تا عملكرد مديران جديد قابل ارزيابي جامع‏تري باشد. هم در وزارت امورخارجه و هم در دبيرخانه تغييرات زيادي صورت گرفته و بسياري از دست‏اندركاران جديد اصلاَ تجربه مديريت در اين سطح را نداشته‏اند؛ تجربه ديپلماسي هم ندارند. بايد منتظر ماند و ديد كه نتيجه كار آنان چه مي‏شود اما صرف‌‏نظر از دست‏اندركاران, مي‏توان نتايج كار و چشم‏انداز آن را ارزيابي كرد. اگر ملاك ارزيابي را روند كنوني مذاكرات هسته‏اي و قطعنامه اخير شوراي حكام قرار دهيم, من قبلاً هم گفته‏ام كه قطعنامه اخير شوراي‏حكام آژانس بين‏المللي انرژي‏اتمي را يك شكست براي ديپلماسي كشور مي‏دانم. البته با توجه به فراز و نشيب‏هاي گفت‏وگوهاي ما با آژانس و سه كشور اروپايي قبل از نشست، نگراني نسبت به نتايج آن وجود داشت اما حاصل كار بدتر و تندتر از حد انتظار بود. صرف‌‏نظر از اينكه چرا چنين شده و چه كسي مقصر است، اين نتيجه يك شكست ديپلماتيك مهم براي جمهوري اسلامي ايران و گام بزرگي به عقب در قياس با تجربه گذشته است كه جبران آن كار دشواري است.
ـ عملكرد اخير شوراي حكام در مورد پرونده ايران چگونه بوده و چرا آن را يك شكست تلقي كرده‏ايد؟
ادبيات قطعنامه شوراي حكام كاملاً متفاوت شده است. از ادبيات انتقادي در چارچوب اعتمادسازي خارج شده و حاوي ادبياتي اتهامي است. در اين قطعنامه شوراي حكام براي اولين بار رسماً از عملكرد ايران به عنوان" عدم پاي‏بندي" ياد كرده است. در بندي به قصور و تقصيرهاي ايران اشاره شده و تصريح كرده كه عدم پاي‏بندي ايران احراز شده است. درهمين بند به ماده‏اي اشاره مي‏كند كه بيان كننده ارجاع پرونده كشورهاي متهم به عدم پاي‏بندي به شوراي امنيت است.
در بخش مقدماتي قطعنامه به صراحت گفته شده كه سياست پنهانكاري ايران منجر به نقض بسياري از مقررات مربوط به پيمان توسط ايران شده است. درجاي ديگري ضمن تأييد بازرسي‏هاي متعدد آژانس گفته شده كه هنوز آژانس در موقعيتي نيست كه جواب همه ابهامات مطرح شده در مورد ايران را داشته باشد.
در چند بند به كوتاهي‏ها و قصورهاي مكرر ايران در اجراي پيمان منع اشاعه سلاح‏هاي هسته‏اي اشاره مي‏كند.
در يك بند به قصورها و نقض‌‏هاي ايران نسبت به قرارداد و پادمان اشاره مي‌‏كند. فكر مي‌‏كنم اين اولين بار است كه از عبارت" نقض" به اين صراحت استفاده شده است. در واقع اين عبارات و كلمات, عبارات و كلمات اتهامي هستند و بار حقوقي كلمات ماهيت قطعنامه را كاملاً اتهامي كرده است.
در بند ديگري به "تاريخچه مخفي‌‏كاري ايران" در زمينه هسته‌‏اي اشاره مي‌‏كند. به كار بردن اين عبارات خود مشكل‌‏آفرين است. به ويژه كه در ادامه همين عبارت در مورد "عدم وجود اعتماد" در مورد صلح‌‏آميز بودن برنامه هسته‌‏اي ايران اشاره كرده و مسأله را مرتبط با شوراي امنيت به عنوان ارگان مسؤول در صلح و امنيت جهان دانسته است.
در بندهاي ديگر از ايران مي‌‏خواهد كه براي اقدامات شفاف‌‏كننده همكاري كند. از مديركل مي‌‏خواهد كه از عملكرد ايران گزارش دهد تا بعد درمورد ارجاع پرونده به شوراي امنيت تصميم بگيرد.
آنچه قطعنامه از ايران براي شفاف‌‏سازي مطالبه مي‌‏كند، خواسته‌‏هاي بي‌‏سابقه و سنگيني است. دسترسي به افراد براي مصاحبه و بازجويي, دسترسي به اسناد مربوط به خريد كالاهاي دومنظوره, دسترسي به برخي مراكز نظامي هم مواردي است كه كار را براي ما بسيار دشوارتر از گذشته مي‌‏كند.
از ما خواسته شده كه كارخانه UCF اصفهان را تعطيل كنيم. در بندهاي ديگري هم بر عدم ساخت رآكتور آب‌‏سنگين و تعليق كامل همه مراحل غني‌‏سازي و فرآوري به صورت پايدار و كامل تأكيد شده است. در مجموع و در مقام مقايسه مي‌‏توان گفت كه اين قطعنامه از قطعنامه‌‏اي كه در شرايط مشابه برضد عراق صادر شد، تندتر است؛ ضمن اينكه اين قطعنامه تنها با يك رأي مخالف, روايتي از عملكرد ما را بيان مي‌‏كند كه كاملاً با گذشته متفاوت است. مأموريت ديپلماسي كشور كه تبليغات و درگيري نيست, وظيفه ديپلماسي كشور اين است كه تلاش كند چنين قطعنامه‌‏اي بر ضد ايران تصويب نشود. اگر چاره‌‏اي نيست و قرار است قطعنامه‌‏اي بر ضد ايران تصويب شود، مانع از آن شود كه چنين تعابيري در آن درج شود. اگر در گذشته چنين قطعنامه‌‏اي تصويب نشده و چنين عبارات اتهامي بر ضد ما به كار نمي‌‏رفته و حالا به كار رفته است, نشانه آن است كه ما شكست مهمي در صحنه ديپلماسي خورده‌‏ايم.
در ايران كسي مخالف داشتن انرژي صلح‌‏آميز هسته‌‏اي نيست. در وزارت امورخارجه تا من بودم هيچ كس مخالف دستيابي به اين صنعت و تكنولوژي و حفظ آن نبوده است اما همه بحث برسر شيوه دستيابي به انرژي صلح‌‏آميز هسته‌‏اي است.
وظيفه ديپلماسي كشور اين است كه نسبت به برنامه‌‏هاي هسته‌‏اي ايران درسطح جهان ابهام‌‏زدايي و حمايت كشورهاي مؤثر عالم را جلب كند, از شكل‌‏گيري هرگونه اجماع عليه ايران جلوگيري كند, سازماندهي حريف را براي ايجاد اجماع در جهت مقاصدش خنثي كند, از همه روش‌‏هاي مذاكراتي و حقوقي براي رسيدن به مقصود بهره گيرد و براي كشور فرصت ايجاد كند تا انرژي صلح‌‏آميز هسته‌‏اي را توسعه دهد. اگر مرور كنيد به روشني درمي‌‏يابيد كه چرا من از تعبير" شكست" استفاده كردم. نتيجه كار نشان مي‌‏دهد كه ديپلماسي كشور در انجام اين وظايف ناموفق بوده است.

ـ پيش بيني شما از مراحل بعدي كار چيست؟ آيا پرونده به شوراي امنيت ارجاع خواهد شد؟
متاسفانه ما تا همين جا لطمه بدي خورده‌‏ايم. در سازمان‌‏هاي بين‌‏المللي تصميمات به كندي صورت مي‌‏گيرد اما تصميمات گرفته شده هم به كندي اصلاح مي‌‏شود. ما با اين قطعنامه به عقب رفته‌‏ايم و بايد اين مسأله را با تلاش بيشتر جبران كنيم. اما مشكل بزرگ‌‏تر آن است كه اين قطعنامه مقدمه مشكلات زيادتري در آينده است.
اگر ما چاره‌‏اي براي كار نينديشيم، با اين قطعنامه پرونده ما به شوراي امنيت ارجاع خواهد شد. با تلاشي كه كشورهاي دوست ما كرده‌‏اند يك مهلت سي تا چهل روزه به ما داده شده است كه خواسته‌‏هاي اين قطعنامه را اجرا كنيم و به ويژه فعاليت تأسيسات اصفهان را متوقف كنيم. از اين مهلت چيزي كمتر از سه هفته باقي است. اگر در اين مدت كاري از پيش برديم و با تدابير سنجيده و با كمك دوستان‌‏مان و با كمك همه آنان كه ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت به نفع آنها نيست, توانستيم كار را به روال قبل از قطعنامه برگردانيم و يا حداقل اين روند منفي را متوقف كنيم، طبعاً امكان بازسازي كار هست وگرنه پرونده به شوراي امنيت خواهد رفت.
ـ منظورتان از مخالفان ارجاع پرونده به شوراي امنيت چه كشورهايي هستند؟
من قبلاً هم گفته‌‏ام كه به عقيده من همه كشورهاي مؤثر غير از آمريكا و اسرائيل منافع‌‏شان ايجاب مي‌‏كند كه پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع نشود. اين شامل كشورهاي مؤثر اروپايي هم هست. شامل تقريباً تمام كشورهايي كه در شوراي حكام به قطعنامه بر ضد ما رأي مثبت و يا ممتنع داده‌‏اند غير از آمريكا نيز هست. البته هركدام از اين كشورها ممكن است نسبت به موضوع، تحفظ‌‏هاي خودشان را داشته باشند ولي دلايل زيادي براي مخالفت با ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت دارند. بسياري از كشورهايي كه به قطعنامه رأي موافق يا ممتنع داده‌‏اند، كشورهاي دوست ايران هستند, بسياري از آنان منافع اقتصادي قابل توجهي در ايران دارند و فكر مي‌‏كنند اگر مسائل ايران حل شود، منافع خيلي بيشتري هم خواهند داشت.
كشورهايي كه براي حل مسأله تلاش كرده‌‏اند, مانند فرانسه, آلمان, انگليس و روسيه منافع‌‏شان ايجاب مي‌‏كند كه تلاش‌‏هاي سياسي آنان شكست نخورد و نتيجه كارشان كه نوعي ابتكار عمل در برابر آمريكا بوده، موفقيت‌‏آميز باشد. البته شايد بتوان گفت كه تمامي كشورهايي كه رأي ممتنع و يا حتي رأي بر ضد ما داده‌‏اند, از سياست‌‏هاي افراطي آمريكا و يك‌‏جانبه‌‏گرايي آمريكا ناخوشنودند. آنها نمي‌‏خواهند كه پرونده ايران به شوراي امنيت برود، چون در آنجا قدرت تحرك آمريكا خيلي بيشتر مي‌‏شود. آنها نمي‌‏خواهند كه در ماجراي ايران نيز مانند ساير مسائل منطقه ابتكار عمل به دست آمريكا بيفتد. آنها رفتن پرونده ايران را به شوراي امنيت دادن فرصت به آمريكا حتي به تعبيري واگذاري پرونده به آمريكا تلقي مي‌‏كنند.
اگر ما اين تفاوت ديدگاه‌‏ها, اختلاف نظرهاي آشكار و پنهان و البته محذورات و محدويت‌‏هاي اين كشورها را درست درك و شرايط را درست مديريت كنيم، مي‌‏توانيم از اين تمايل آنها به حل مسأله از طريق گفت‌‏وگو و بدون ارجاع به شوراي امنيت, كمك بگيريم همچنانكه در سه سال گذشته چنين كرده‌‏ايم.
ـ به نظر شما ايران در جلب دوست در عرصه ديپلماسي موفق بوده است؟ عدم همراهي كشورهايي مانند هند, روسيه و چين با ايران در شوراي حكام را چگونه تحليل مي‌‏كنيد؟
اين را قبلاً هم گفته‌‏ام. به نظرم ما شرايط اين كشورها را به درستي درك نكرديم. اگر تصورمان از دوستي آن باشد كه اين كشورها برخلاف منافع خودشان عمل كنند, من بدون ترديد مي‌‏گويم كه چنين دوستي در دنيا و جود ندارد و اگر منظورمان از دوستي اين است كه آنها ضمن توجه ويژه به منافع خودشان به مصالح ديگري هم توجه كنند و براساس آن به ما هم كمك كنند, در اين صورت بايد شرايط آنها را درك كنيم و انتظارات واقع‌‏بينانه‌‏اي از آنها داشته باشيم.
اين كشورها مثل همه كشورهاي در حال توسعه براي پيشرفت به بازار آمريكا و اروپا نياز دارند, به فناوري پيشرفته اين كشورها نياز دارند, به سرمايه اين كشورها نياز دارند و به هيچ قيمتي فرصت دستيابي به اين امكانات را از دست نمي‌‏دهند و به هيچ قيمتي هم حاضر به انجام كاري كه اين فرصت‌‏ها را از آنان سلب كند، نيستند. تا وقتي اروپا در كنار ما بود كار اين كشورها ساده‌‏تر بود و مي‌‏توانستند با همين توجيه به آمريكا هم نه بگويند اما وقتي بين آمريكا و اروپا بر سر مسأله ما اجماع ايجاد شد, منافع اين كشورها اجازه مخالفت آنها با اين اجماع را نمي‌‏داد.
از جنبه ديگر ما بايد توجه داشته باشيم كه اين كشورها و به ويژه روسيه ضمن دوستي با ما از توان هسته‌‏اي غيرصلح‌‏آميز ما واهمه دارند لذا از اقداماتي كه صلح‌‏آميز بودن فعاليت‌‏هاي هسته‌‏اي ما را تضمين كند, به صراحت يا به طور ضمني حمايت مي‌‏كنند. به اين زمينه‌‏ها،ترفندهاي آمريكا و ساير مخالفان ما را هم اضافه كنيد. آنها ابزار خودشان را براي توجيه و جذب اين كشورها دارند و به شدت هم فعالند.
ديپلماسي وقتي موفق عمل مي‌‏كند كه با شناخت كافي نسبت به طرف مقابل خود، با او به گفت‌‏وگو بنشيند. نتيجه رأي‌‏گيري شوراي حكام نشان داد كه ما در تحليل‌‏هاي‌‏ خود نسبت به ديگران مبتني برعلائق خودمان پيش‌‏بيني كرده‌‏ايم تا واقعيت‌‏هاي صحنه عمل. دست‌‏اندركاران مذاكرات هسته‌‏اي با تحليلي از جنس دوران جنگ سرد تصور مي‌‏كردند كه اين كشورها در مقابل آمريكا قد علم مي‌‏كنند و به خاطر تعارضاتشان با آمريكا به نفع ما رأي مي‌‏دهند. حتي آنان تصور مي‌‏كردند كه اين كشورهاي دوست درشوراي امنيت مصوبات بر ضد ما را وتو خواهند كرد.
رأي گيري اخير شوراي حكام اگر ضررهاي زيادي داشت و نشان داد كه ما به زور يك رأي داريم, حداقل اين فايده را داشت كه نشان داد روسيه و چين رأي منفي به قطعنامه بر ضد ما نمي‌‏دهند. معنايش اين است كه در شوراي امنيت هم قطعنامه‌‏هاي مشابه بر ضد ما را وتو نخواهند كرد. البته كارشناسان امر اين نتايج را كاملاً پيش‌‏بيني مي‌‏كردند و لازم نبود كه شوراي حكام را به رأي گيري بكشانيم تا از اين نتايج مطلع شويم ولي حالا كه هزينه رأي گيري را پرداخته‌‏ايم لااقل به واقعيات مهم حاصل از آن توجه داشته باشيم.
ـ چرا سه كشور اروپايي چنين قطعنامه‌‏اي را پيشنهاد دادند؟
جواب اين هم چيزي شبيه مورد قبلي است. از ابتدا كشورهاي اروپايي به دعوت ما تلاش كردند كه شرايط را كنترل كنند و نگذارند كه وضعيت بر ضد ما تند شود، چون اين كشورها بسيار علاقه‌‏مند بودند كه سرنوشت يك كشور مهم باقيمانده منطقه يعني ايران به دست آمريكا نيفتد و آنان ابتكارعمل حل يك بحران مهم در اين منطقه را به دست آورند. آنها به مذاكره با ما نشستند و ماه‌‏ها فشارهاي بي‌‏امان آمريكا را تحمل كردند و نقش كنترل‌‏كننده خودشان را از دست ندادند. آمريكا آن‌‏گونه كه از اظهارات مقامات اين كشور برمي‌‏آيد دائماً مدعي بود كه ايران قابل اعتماد نيست و مذاكره با ايران بي‌‏فايده است. اروپاييان نيز مدعي بودند كه اين مذاكرات نتيجه‌‏بخش است. ظاهراً در يك مقطع, آمريكا به معامله‌‏اي با اروپا دست زده است. پذيرفته است كه اندكي كوتاه بيايد و به اروپا وقت بدهد اما از اروپا خواسته است كه اگر حاصل مذاكراتش با ايران به نتيجه نرسيد اروپا در كنار آمريكا قرار گيرد. شرايط و روند كار به سمتي رفت كه نتيجه همان شد كه آمريكا مي‌‏خواست. مديريت اين بحران توسط ايران در مرحله اخير ناموفق بود. ما نتوانستيم از اين اختلاف جدي ميان اروپا و آمريكا به نفع خودمان بهره بگيريم, مسؤولان ذي‌‏ربط در تحليل‌‏هاي خود به شيوه دوران جنگ سرد, مسائل را سياه و سفيد مي‌‏ديدند و لذا توقعاتشان از اروپا خيلي بيش از توان اروپا بود. روش عمل ما باعث شد كه اروپا به عنوان طرفي كه در مقابل آمريكا كم آورده بود به سمت سياست‌‏هاي آمريكا برود.
ـ به نظر شما برخورد مناسب با سه كشور اروپايي، هند، روسيه و چين چيست؟

سياست اعتمادسازي فرصت‌‏هاي بزرگي براي ما ايجاد كرد. مبناي اين سياست اين بود كه دوستي‌‏هاي بيشتر، فرصت‌‏هاي ما را افزايش مي‌‏دهد و تهديدات بر ضد ما را كاهش مي‌‏دهد. ادامه اين سياست ايجاب مي‌‏كند كه ما به دوستان‌‏مان نزديك‌‏تر شويم و به دنبال دوستي‌‏هاي بيشتر باشيم و از افزايش مخالفان‌‏مان جلو گيري كنيم.
حالا كه درشرايط بحراني قرار گرفته‌‏ايم به طور طبيعي بايد براي حفظ دوستي‌‏ها و جلب همراهي آنها بيشتر تلاش كنيم. گفتم كه در صحنه جهاني همه دوستي‌‏ها مشروط است و كشورها براي منافع خودشان اولويت قائل مي‌‏شوند. اين شرط ميزان دوستي‌‏ها را متفاوت مي‌‏كند اما ما به همه دوستي‌‏ها نياز داريم و بايد تلاش كنيم كه آمريكا در نهادينه كردن اجماع ايجاد شده بر ضد سياست‌‏هاي هسته‌‏اي ما موفق نشود. گفتم كه بر اساس منافع ملي, اين كشورها همچنان دلايل زيادي دارند كه به ما كمك كنند و همراه آمريكا نشوند.
ـ عده اي بر اين عقيده هستند كه ارجاع پرونده به شوراي امنيت مسأله مهمي نيست و ما اگرچاره ديگري نداشته باشيم بايد به اين مسأله تن در دهيم و كوتاه نياييم. نظر شما چيست ؟
من كاملاً مخالفم. ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت يك شكست بزرگ و تاريخي براي كشور است. اگر ما آمريكا را كشور مخالف و حريف خودمان مي‌‏دانيم رفتن به شوراي امنيت به شكلي در واقع واگذار كردن صحنه به كشور مخالف وحريف‌‏مان است و اين طبعاً هيچ چيزي جز ناكامي عايد ما نمي‌‏كند.
چون بسياري از مديران كشور تجربه نظامي دارند من مثال نظامي مي‌‏زنم. اگر در زمان جنگ فرماندهي مطلع مي‌‏شد كه دشمن در نقطه‌‏اي يك توان نظامي غير قابل رخنه ايجاد كرده است مگر ما به جنگ او در آن نقطه مي‌‏رفتيم؟ مگر ما حاضر بوديم براي اينكه كوتاه نيامده باشيم در ميداني عمليات انجام دهيم كه همه نيروها قتل‌‏عام شوند؟ فرمانده چه مي‌‏كرد ؟ آن صحنه را رها مي‌‏كرد. از مسير ديگري تدبير مي‌‏كرد. تلاش مي‌‏كرد كه قبل از حمله, توان دشمن را خنثي كند. سعي مي‌‏كرد راهي بيابد كه دشمن را در آن منطقه دور بزند و از اين طريق توان عملياتي حريف را خنثي كند. همه اين كارها را مي‌‏كرد ولي به جنگ با دشمن در صحنه تحت‌‏تسلط كامل حريف تن نمي‌‏داد. اگر فرماندهي حتي سهواً هم در صحنه‌‏اي جز اين كرده باشد و نيروهايش تارومار شده باشند, هرگز نمي‌‏تواند خاطره اين اشتباه بزرگ را از خودش دور كند و خودش را نمي‌‏بخشد. او امروز هم بعد از چندين سال فكر مي‌‏كند كه اگر آن اشتباه را مرتكب نمي‌‏شد شايد نتيجه كار چيز ديگري بود. اگر اين روايت از تاكتيك و استراتژي در جنگ درست است من مي‌‏خواهم بگويم شوراي امنيت صحنه‌‏اي است كه دشمن ما همه ابزارها را براي سركوب ما در اختيار دارد. چگونه ممكن است و با چه منطقي ممكن است ما بگوييم موضوع مهمي نيست. نه برعكس خيلي مهم است.
همه دوستان ما به ما توصيه مي‌‏كنند كه تلاش كنيم كه پرونده ما به شوراي امنيت ارجاع نشود. متقابلاً تندروترين مخالفان ما در آمريكا و اسرائيل بيش از همه از اين مسأله استقبال مي‌‏كنند و معناي آن اين است كه رفتن پرونده ما به شوراي امنيت ايجاد فرصت بيشتر براي افراطي‌‏ترين جريان‌‏هاي مخالف ما در دنياست. همه اين شواهد تأييد مي‌‏كنند كه ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت براي مصالح كشور بسيار خطرناك است.
درمورد سازمان‌‏هاي بين‌‏المللي گفتم كه تصميم‌‏گيري‌‏ها كند است, اما وقتي چيزي تصويب مي‌‏شود, تغيير آن مصوبه هم تلاش و زمان زيادي مي‌‏طلبد. در شوراي امنيت مشكل مهم‌‏تري هم وجود دارد و آن حق وتوي آمريكاست. يعني اگر مصوبه‌‏اي بر ضد ايران تصويب شود, اصلاح آن مي‌‏تواند در معرض وتوي آمريكا قرار گيرد و در نتيجه آمريكا طرف بلامنازع ما در مسأله شود. تجربه‌‏اي كه ليبي را در برابر آمريكا به ذلت كشاند. معناي اين مطلب اين است كه هر آنچه كه در آنجا بر ضد ما تصويب شود ابزاري خواهد شد براي آمريكا كه براي هميشه عليه ما به كارگيرد. مثلاً اگر تحريمي عليه ما به تصويب برسد لغو آن نيازمند موافقت همه اعضاي دائمي از جمله آمريكا خواهد بود و در آن شرايط كار ما بسيار دشوار خواهد شد. ليبي مجبور شد براي لغو قطعنامه‌‏هاي بر ضد خودش در شوراي امنيت، همه را رها كند, سراغ آمريكا برود و براي اينكه لغو تحريم‌‏هايش همچون گذشته با وتوي آمريكا مواجه نشود, به همه خواسته‌‏هاي آمريكا تن دهد.
ـ در شوراي امنيت به نظر شما چه اتفاقي خواهد افتاد ؟
البته آنچه من مي‌‏توانم بگويم همه متكي به اخبار و اطلاعات رسانه‌‏هاست و طبعاً ارزيابي و تحليل من هم در همين محدوده است. از تحولات غيرعلني مطلع نيستم اما من فكر مي‌‏كنم كه اتفاقات مهمي روي مي‌‏دهد. البته در شوراي امنيت هم روند تصميمات كند خواهد بود و تا رسيدن ما به بحراني‌‏ترين مرحله مدتي طول خواهد كشيد. به ما مهلت داده خواهد شد. دوستان ما تلاش خواهند كرد كه ما مهلت بيشتري داشته باشيم اما نهايتاً تصميمات سرنوشت سازي عليه ما گرفته خواهد شد.
من فكر مي‌‏كنم اولين اقدام شوراي امنيت كه زياد هم طول نخواهد كشيد, صدور قطعنامه‌‏اي مشابه قطعنامه شوراي حكام با خواسته‌‏هاي مشابه اين قطعنامه خواهد بود. آنها از ما خواهند خواست كه كليه مراحل غني‌‏سازي و فرآوري اورانيوم از جمله فعاليت كارخانه UCF اصفهان را متوقف كنيم و موارد ديگري كه در اين قطعنامه آمده، اجرا كنيم. اگر بخواهيم قطعنامه را اجرا كنيم كه طبعاً اقدام نابخردانه‌‏اي خواهد بود كه زير بار شوراي حكام و تقاضاي دوستانمان در دنيا نرويم و ذيل قطعنامه تحكمي شوراي امنيت همان‌‏ها را عمل كنيم. اگر بخواهيم چنين كنيم شرط عقل آن است كه تلاش كنيم پرونده به شوراي امنيت نرود و اگر بخواهيم بر سر چيزي كوتاه بياييم حالا و قبل از تحكم شوراي امنيت كوتاه بياييم و امتيازات اطمينان‌‏ساز هم بگيريم. با اين كوتاه آمدن اجماع ايجاد شده بر ضد خودمان را بشكنيم و مثل چند ماه قبل غالب كشورها را همراه خودمان كنيم.
اگرقطعنامه را اجرا نكنيم طبعاً شوراي امنيت مصوباتي براي مجازات ما خواهد داشت و باز از مراحل مقدماتي‌‏تري شروع خواهد كرد و به تدريج ما را به بحراني‌‏ترين شرايط خواهد رساند و تا اجراي مصوبات توسط ايران فشارها و مجازات‌‏ها را ادامه خواهد داد. فكر مي‌‏كنم اولين گام براي مجازات ما, توقف كامل همه همكاري‌‏هاي هسته‌‏اي دنيا با ايران است. بر اين اساس روسيه كارش را در نيروگاه بوشهر متوقف خواهد كرد و ساخت نيروگاه بوشهر به شدت لطمه خواهد خورد و تا زمان پايان بحران و شايد براي هميشه متوقف خواهد شد. ما به هرحال هنوز به طور جدي در فناوري صلح‌‏آميز هسته‌‏اي وابسته به خارج هستيم. بدون روسيه و ديگران نمي‌‏توانيم نيروگاه اتمي بوشهر را هم پس از يك ربع قرن تمام كنيم. در نتيجه اولين حاصل تصميمات شوراي امنيت مي‌‏تواند از دست رفتن و يا تعليق نامحدود همان چيزي باشد كه ما به خاطرش مقاومت مي‌‏كنيم و به چنين بحراني تن مي‌‏دهيم.
چنين مجازات‌‏هايي ممكن است محدود به صنايع هسته‌‏اي نباشد و براي بعضي صنايع ديگر هم اعمال شود. ممكن است به كالاي دو منظوره تسري يابد و به شكلي كالاهاي دومنظوره تعريف شوند كه فهرست خيلي وسيع‌‏تر از ممنوعيت‌‏هاي فعلي را به صنايع ما تحميل كنند كه چنين اتفاقاتي براي صنايع در حال توسعه ما بسيار لطمه زننده خواهد بود.
آنگونه كه گفته‌‏اند, گام بعدي تحريم‌‏هاي هوشمند خواهد بود. منظور از تحريم‌‏هاي هوشمند شكل پيچيده‌‏تر بلايي است كه بر سر عراق آوردند و نامش را نفت در برابر غذا گذاشتند. اجازه صدور نفت و واردات غذا و دارو را به شكل بسيار تحقيركننده‌‏اي دادند. كشور ما يك كشور در حال توسعه با نرخ رشد بالاست. ما در يك مرحله جهش اقتصادي قرارداريم و طبق آنچه در دولت گذشته طراحي و اجرا شده است، مي‌‏توانيم به لحاظ ثروت و در آمد سرانه به سرعت خودمان را در جهان چندين پله بالاتر بكشيم. ما ديگر يك كشور جنگ‌‏زده يا منزوي نيستيم. ما رشد سريع را تجربه كرده‌‏ايم . ما اقتصاد مولد را تجربه كرده‌‏ايم. ما سرمايه‌‏گذاري‌‏هاي زيربنايي زيادي انجام داده‌‏ايم و صنايع مهمي مثل پتروشيمي را به باروري نسبي رسانده‌‏ايم. ما عراق يا كره‌‏شمالي يا ليبي نيستيم كه چيزي براي از دست دادن نداشته باشيم و تحريم‌‏هاي اقتصادي را سال‌‏هاي طولاني با گرسنگي و فلاكت تحمل كنيم. چنان وضعي شايسته ملت و كشور پرظرفيت ما نيست. با چنين فرصت‌‏ها وچشم‌‏اندازي از توسعه است كه مي‌‏گوييم تحريم مي‌‏تواند براي ما بسيار بسيار گران تمام شود و متأسفانه دنياي ارتباطات و الكترونيك و پيوندهاي اقتصادي جهان باعث مي‌‏شود كه حريف ما آمريكا كه در اين زمينه‌‏ها صاحب فناوري و علوم برتري است براي لطمه زدن به كشور پرتحركي به لحاظ اقتصادي مثل ما ابزار خيلي بيشتري از گذشته در اختيار داشته باشد. اين تحريم‌‏ها مي‌‏تواند در مراحل بعد تحريم‌‏هايي باشد كه ضمن داشتن خسارات سنگين اقتصادي، به لحاظ شئونات هم تحقيركننده است مثل تحريم‌‏هاي هوايي و .... يا دخالت در گردش‌‏هاي مالي ما مي‌‏تواند بسيار لطمه‌‏زننده باشد.
چون گاهي سؤال پيش مي‌‏آيد كه اگر آمريكا چنين ابزارهايي بر ضد ما دارد چرا آنها را امروز به كار نمي‌‏گيرد. بايد اضافه كنم كه البته براي آمريكا به كارگيري ابزارهايش آسان نيست. همين ابزارهاست كه براي اقتصاد و فناوري آمريكا فرصت ايجاد مي‌‏كند لذا اين كشور نمي‌‏تواند در شرايط عادي همه ابزارهايش را بر ضد ديگران به كار گيرد و استفاده يا سوءاستفاده از هركدام از اين نوع ابزارها بر ضد ما يا ديگران، براي آمريكا هم مشكل‌‏آفرين است و هزينه‌‏هاي خود را دارد اما به هرحال به وجود آمدن اجماع عليه ما ميان كشورهاي مؤثر جهان و ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت امكان استفاده از اين ابزار با كمترين هزينه را به حريف ما مي‌‏دهد.

ـ آيا ممكن است نفت ايران را تحريم كنند؟
نه فكر نمي‌‏كنم صدور نفت ايران را تحريم كنند. چون طرف‌‏هاي مقابل به ادامه صدور نفت ما احتياج دارند اما روش‌‏هايي كه اعمال مي‌‏كنند ممكن است به شدت دست ما را در هزينه كردن درآمد نفت ببندد. متقابلاً البته ما هم نمي‌‏توانيم صدور نفت را متوقف كنيم و از اين طريق به آنان فشار آوريم، چون اقتصاد ما وابسته به نفت است و بدون درآمد نفتي بسياري از مشكلات، عملاً بر ما تحميل خواهد شد و ما را از پاي در خواهد آورد.
ـ آيا احتمال حمله نظامي وجود دارد؟
نه فكر نمي‌‏كنم، حمله نظامي هم صورت گيرد.حداقل انتخاب كنوني آمريكا نيست و آمريكا از هزينه‌‏هاي سنگين آن واهمه دارد و به علاوه فكر مي‌‏كند ابزار كافي براي يك جنگ نرم موفق با ما در اختياردارد. طبعاً آمريكا الان هم در حوزه‌‏هاي مورد حمله‌‏اش دچار مشكلات جدي است و بعيد است به فكر حمله به ما بيفتد. به ويژه كه اشاره كردم آمريكا متأسفانه ابزار بي‌‏نظيري براي موفقيت در يك جنگ نرم بر ضد ما در اختيار دارد.
ـ ارزيابي شما از پيشنهادهاي مطرح شده توسط رئيس‌‏جمهور و رئيس شوراي‌‏عالي امنيت‌‏ملي درباره برنامه هسته‌‏اي كشورمان چيست؟
تا آنجا كه مي‌‏دانم دو پيشنهاد مطرح شده است. يكي پيشنهاد داشتن چرخه كامل سوخت هسته‌‏اي با مشاركت كشورهاي ديگر است كه در آن از ساير كشورها دعوت شده كه در توسعه چرخه سوخت هسته‌‏اي با ما مشاركت كنند و عملا ً با حضورشان امكان نظارت و كنترل طبيعي هم داشته باشند. اين طرح البته طرح تازه‌‏اي نيست. قبلاً هم از طرف ايران و هم از طرف كشورهاي ديگر با روايت‌‏هاي متفاوت پيشنهاد شده است. فكر مي‌‏كنم كار خوبي است و در چارچوب اعتمادسازي هم مفيد است. به لحاظ اقتصادي و صنعتي نيز هم به نفع ماست و هم به نفع شركايمان. پيشنهاد ما براي اين مشاركت ايجاد چرخه سوخت در ايران بوده است و پيشنهاد ديگران مبتني بر يك چرخه سوخت ناقص در ايران و انجام باقي فرايند در خارج بوده است. يعني انجام فرآوري تا توليد كارخانه UCF اصفهان در ايران و تكميل فرايند يعني غني‌‏سازي در خارج. تفاوت اين پيشنهادها مبتني بر اختلاف‌‏نظر بر سر اجراي مرحله غني‌‏سازي با سانتريفيوژ در ايران و يا تعليق آن در مرحله كنوني بوده است. طبعاً مطلوب ما داشتن چرخه سوخت كامل و مطلوب آمريكا و اسرائيل، تعطيلي كامل چرخه سوخت ماست. پيشنهاد دوستان ما هم اين بوده است كه چرخه سوخت ناقص شامل UCF اصفهان را بپذيريم و داوطلبانه در مرحله كنوني، ساخت سانتريفيوژ را متوقف كنيم.
به هرحال ابتدا بايد يك تصميم سياسي درباره ميزان انعطاف ما نسبت به موضوع توسط مسؤولان عالي كشور گرفته شود و در مرحله بعد بايد سراغ كشورهايي رفت كه آمادگي چنين مشاركتي را داشته باشند. اما مشكلي كه ما اكنون با آن مواجه شده‌‏ايم اين است كه روند اعتماد سازي و گفت‌‏وگو در جهت تفاهم بيشتر، متوقف شده و همه چيز منوط به اجراي قطعنامه اخير شوراي حكام شده است و براي اينكه بتوان بر سر اين پيشنهاد يا هر پيشنهاد ديگري به گفت‌‏وگو نشست, بايد ابتدا جريان مذاكرات با اروپا, با ساير كشورها و با شوراي حكام را به روند قبلي بازگرداند؛ يا قطعنامه شوراي حكام را اجرا كرد و يا براي آن راه‌‏حل پيدا كرد و درمرحله بعد اين بحث‌‏ها را دنبال كرد. اين پيشنهادها با توجه به موضع آژانس و اجماعي كه بر ضد ما شكل گرفته تأثيري در فضاي فعلي كار ندارد. اگر فضاي سنگيني كه بين ما و شوراي حكام ايجاد شده تلطيف نشود اين راه‌‏حل‌‏ها جواب نخواهد داد و اگر پرونده ما به شوراي امنيت برود ديگر جاي اين بحث‌‏ها نخواهد بود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

پيشنهاد دومي همه مطرح شده مبني براينكه ما خودمان را به مذاكره با اروپا محدود نمي‌‏كنيم و آمادگي داريم كه با ديگران هم گفت‌‏وگو كنيم. اگر منظور از اين پيشنهاد الگويي مشابه مذاكرات شش جانبه كره شمالي است يا چيزي شبيه مذاكرات كشورهاي گروه "شش به اضافه دو"ي افغانستان كه ما و آمريكا هم عضوش بوديم، مورد نظر است؛ پيشنهاد قابل توجهي است. يعني اگر در پس اين موضع راديكال در پي يافتن راه‌‏حلي هستند كه آمريكا را وارد مذاكرات هسته‌‏اي ايران كنند به نظر من ابتكار خوبي است. چون خواه ناخواه آمريكا در روند كار نقشي مؤثر و حتي تعيين‌‏كننده ايفا مي‌‏كند و نقشش در پس صحنه كاملاً تخريبي است و با ايجاد فشار به ديگران مانع نيل به نتايج بهتر شده است. عملاً تجربه نشان داده كه بر عكس شوراي امنيت كه در آن آمريكا حق وتو دارد و ابتكار عمل را به دست مي‌‏گيرد, در چنين اشكالي از نشست‌‏هاي چندجانبه كه ما و آمريكا دو عضو برابر يك جلسه جمعي مي‌‏شويم قدرت تحرك ما افزايش مي‌‏يابد و قدرت تخريب آمريكا كمتر مي‌‏شود اما اگر منظور از اين پيشنهاد اين است كه چون فرضاً به اروپايي‌‏ها هم نمي‌‏شود اعتماد كرد لذا از خير اروپايي‌‏ها هم بگذريم و سراغ مثلاً غيرمتعهدها برويم و تصور كنيم كه با كمك آنها مي‌‏توانيم كاري از پيش ببريم, اين اقدام به معني نهادينه كردن اجماع نظر ميان اروپا و آمريكا و دور كردن اروپا از خودمان است كه اصلاً به مصلحت نيست. به علاوه نه غيرمتعهدها حاضرند و نه قادرند كه در مقابل چنين اجماعي بايستند همچنانكه در شوراي حكام نايستادند.
ـ از نظر شما راه‌‏حل چيست؟ آيا بايد مصوبه شوراي حكام را اجرا كنيم؟
استنباط من اين است كه در اين مرحله, ما چاره‌‏اي جز اجراي مصوبه شوراي حكام نداريم. مشكل كار اين است كه دوستان ما التماس كرده‌‏اند كه ما كارخانه UCF اصفهان را راه نيندازيم و يا حتي راه‌‏اندازي آن را چند روز به تأخير بيندازيم اما به دليلي كه من مطلع نيستم ما آن را نپذيرفته‌‏ايم و تأسيسات اصفهان را راه انداخته‌‏ايم. حالا يك قطعنامه محكم و تند ما را ملزم به اجراي كاري كرده كه به خواهش دوستان‌‏مان در دنيا, انجامش نداده‌‏ايم و طبعاً انجام آن براي ما مشكل است اما به هرحال تصميم سرنوشت‌‏سازي است كه مسؤولان عالي كشور مي‌‏گيرند. شايد چاره ديگري براي خروج از اين بحران و حفظ صنايع صلح‌‏آميز هسته‌‏اي در گسترده‌‏ترين ابعاد ممكن نباشد. ممكن است معناي اين كار در افكار عمومي عقب‌‏نشيني تلقي شود اما اگر امروز تصميمي شجاعانه گرفته نشود, ممكن است فردا خيلي دير باشد و ما به اتخاذ تصميمات بسيار تلخ‌‏تر و گران‌‏تري تحت فشارهاي شوراي امنيت سازمان‌‏ملل‌‏متحد ملزم شويم.
يكي از امامان جمعه تهران فرمودند مبادا كاري كنيم كه در آينده پشيمان شويم و نتوانيم از كرده خودمان دفاع كنيم. سخن درستي است. وقتي امروز نمي‌‏توان از عملكردي كه حاصلش قطعنامه شوراي حكام است دفاع كرد, فردا پاسخگويي خسارات جبران‌‏ناپذير، عدم تصميم‌‏گيري درست در اين مقطع را بسيار سخت‌‏تر خواهد بود.
ـ عده‌‏اي مي‌‏گويند دشمني آمريكا حد و حدود ندارد. اگر ما را به بهانه پرونده هسته‌‏اي به شوراي امنيت نبرند فردا به بهانه واهي ديگري خواهند برد مانند بهانه تروريسم يا حقوق بشر يا هر چيز ديگر. لذا چرا بر سر اين مسأله كه بسيار به نفع كشور است و همه از آن حمايت مي‌‏كنند,كوتاه بياييم. بگذاريم كه يكبار براي هميشه تابوي رفتن به شوراي امنيت فرو بريزد تا دائم ما را با اين مسأله تهديد نكنند.
در اينكه ما با آمريكا درصحنه جهاني اختلافات جدي داريم و اين اختلافات فعلاً تداوم خواهد يافت و آمريكا و البته اسرائيل دائم درصدد ايجاد مانع و مشكل براي ما خواهند بود, شكي نيست اما تفاوت اساسي بحث هسته‌‏اي با هر بحث ديگري اين است كه آمريكا با روش كار خود توانسته به نوعي يك اجماع بر ضد ايران ايجاد كند. مصوبه شوراي حكام هم حاصل آن است. با چنين وضعيتي عدم انعطاف ما اگر به معناي رودررويي ما با همه كشورهاي مؤثر دنيا باشد, اين عين خسارت براي ما و عين پيروزي براي حريق قدر ماست. ما بايد راهي را دنبال كنيم كه چنين اجماعي بر ضد ما حاصل نشود و اگر ايجاد شده هر چه زودتر شكسته شود. ما در تمامي سال‌‏هاي گذشته توانسته‌‏ايم از اجماع بر ضد خودمان جلوگيري كنيم و به ويژه در هشت سال گذشته آمريكا كاملاً از چنين اجماعي نااميد بوده است. در آينده هم اگر درست عمل كنيم مي‌‏توانيم ترفندهاي مخالفان‌‏مان را خنثي كنيم و از اجماع بر ضد خودمان جلوگيري كنيم. بحث هسته‌‏اي ما در اين مقطع زماني با هر پديده ديگري كاملاً متفاوت است. نه ربطي به اتهامات ديگر بر ضد ما دارد و نه شباهتي با مشكلاتي كه در گذشته تجربه كرده‌‏ايم. نه آمريكا قادر است بر سر مسأله ديگري بر ضد ما چنين اجماعي ايجاد كند و نه در گذشته چنين شرايطي عليه ما شكل گرفته است.
ضمناً يك جنبه ديگر مسأله هم اين است كه متأسفانه وقتي پرونده ايران در شوراي امنيت باز مي‌‏شود اين امكان فراهم مي‌‏شود كه آمريكا و كشورهاي ديگر هر روز برگ تازه‌‏اي به آن پرونده اضافه كنند. يعني اگر ما متهم شوراي امنيت سازمان ملل‌‏متحد بشويم, دليلي ندارد كه ماجرا به بحث هسته‌‏اي ختم شود و در واقع ما صحنه را براي آمريكا و هر مخالف ديگري فراهم كرده‌‏ايم كه هر روز قصه بي‌‏ربط و با ربط تازه‌‏اي را در همه زمينه‌‏ها عليه ما باز كند.
اگر نگران توطئه‌‏هاي آمريكا هستيم بايد با كمك دوستان‌‏مان بهترين راه‌‏حل و پرمنفعت‌‏ترين راه‌‏حل را پيدا كنيم و كشور را از بحران ارجاع موضوع به شوراي امنيت كه همانند سپردن پرونده ايران به دست آمريكاست، برهانيم. مرتكب اين اشتباه هم نشويم كه دوستان خوبمان در شوراي امنيت هم هستند. توانايي همان دوستان ما هم براي كمك به ما, قبل از ارجاع پرونده ما به شوراي امنيت كاملاً با بعد از ارجاع پرونده به شوراي امنيت متفاوت است.
ـ در چند روز اخير بحث جديدي در مورد موضع رياست‌‏جمهوري در صحنه بين‌‏المللي در مورد نابودي اسرائيل هم مطرح شده است و تبليغات گسترده‌‏اي بر ضد ما به راه افتاده است. آيا اين ماجرا نيز در مسأله هسته‌‏اي ما مؤثر است ؟
البته اين موضوع خود نياز به بحث مستقل و مفصل‌‏تري دارد كه اميدوارم در فرصت ديگري به آن بپردازم اما در پاسخ شما مي‌‏توانم بگويم كه بله حتماً مي‌‏تواند تأثير داشته باشد. علت هم روشن است. حريف ما در پي آن است كه يك اجماع بر ضد ما شكل دهد و همه را درمخالفت با صنايع هسته‌‏اي ما با خودش همنوا كند. آمريكا توسعه صنايع هسته‌‏اي در كشورهاي مخالف خود را خطري براي همه جهانيان تعريف مي‌‏كند و به طور مداوم در اثبات اين عقيده و تعيين مصاديق آن تلاش مي‌‏كند. بعد از يازده سپتامبر نيز توانسته است ارتباط محكمي ميان تروريسم و سلاح هسته‌‏اي ترسيم كند و آن را به عنوان بزرگ‌‏ترين تهديد صلح جهاني جا بيندازد. ايجاد اجماع نظر در مورد خطر توسعه سلاح‌‏هاي هسته‌‏اي در كشورهاي ماجراجو, به ويژه نزد كشورهاي غربي و پيشرفته كار دشواري نيست و عملاً تحقق‌‏يافته است؛ اما تعيين مصاديق آن محل اختلاف است.حريف ما از جمله تلاش دارد كه در مورد ايران ديگران را قانع كند كه جمهوري اسلامي ايران قابل اعتماد نيست. مدعي است كه ايران به دنبال سلاح هسته‌‏اي است و كشوري ماجراجوست و مخالف صلح و امنيت درجهان است. متقابلاً ما به ويژه در سال‌‏هاي اخير تلاش كرده‌‏ايم كه به خوبي نشان دهيم كه عميقاً دغدغه صلح جهاني داريم و به علاوه در پي سلاح هسته‌‏اي نيستيم. طبعاً تغيير ادبيات رسمي ما و تند شدن لحن ما در باره موضوعي كه بتواند در اين صحنه حساس به حريف ما درجا انداختن ادعاي نادرستش بر ضد ما كمك كند, شايسته نيست. بحث من دراين سطح حتي بر سر تأييد يا نفي موضع اتخاذ شده هم نيست, بحث بر سر شيوه بيان و ادبيات رسمي ماست. چيزي كه همواره مي‌‏تواند تأثير زيادي بگذارد و براي ما فرصت و تهديد در پي داشته باشد. ما طرفدار مردم و حقوق مردم فلسطين هستيم. در اين زمينه شهرت جهاني داريم و بابت آن هزينه هم مي‌‏پردازيم. بنا هم نداريم از حقوق مردم فلسطين كوتاه بياييم. در تمام سال‌‏هاي پس از انقلاب چنين بوده و در هشت سال گذشته هم كه در سياست‌‏خارجي با تدبير بيشتر عمل كرده‌‏ايم و ادبيات رسمي ما در سياست‌‏خارجي اعتمادساز و صلح‌‏مدارانه شده, چنين بوده است. طبعاً حالا هم در پي حفظ اصولمان هستيم و درعين حال باور من اين است كه اتفاق جديدي هم نيفتاده و بنا هم نداريم رويه جديدي در پيش گيريم و به ستيزه برخيزيم و ديگران را به ستيز با خودمان تشويق كنيم. نه كوتاه مي‌‏آييم و نه ظاهراً قرار است در عمل مشي ماجراجويانه‌‏اي در پيش گيريم. اگر چنين است, نمي‌‏دانم بيان مواضعي كه منجر به محكوم كردن آن توسط رهبران همه كشورهاي مؤثر جهان مي‌‏شود و به حريف ما در ميانه ماجراي خطير هسته‌‏اي, امكان تهاجم سياسي جديدي بر ضد ما را مي‌‏دهد به چه منظور انجام مي‌‏شود.

Copyright: gooya.com 2016