پنجشنبه 26 آبان 1384

پايان، رسانه جمعي از دانش آموختگان پلي تکنيک و فعالان جنبش دانشجويي راه اندازي شد

http://www.payaan.com

تارنماي پايان که منعکس کننده ديدگاههاي جمعي از دانش آموختگان و فعالان دانشجويي است پا به عرصه وجود گذاشت. علي افشاري، رضا دلبري، روزبه رياضي، پويا محموديان، روح الله فرج زاده، علي فرخي، حميد چمن و اکرم دادخواه نويسندگان سايت گروهي پايان هستند.
نويسندگان پايان روز جهاني دانشجو، 17 نوامبر را براي آغاز به كار سايت پايان در نظر گرفته اند.
هريک از اعضاي اين وبلاگ گروهي، نامي را بر صفحه وب خود نهاده اند. مهندس علي افشاري از چهره هاي شاخص جريان دانشجويي و سياسي کشور و عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحکيم وحدت، نام «رها» را بر وبلاگ خود نهاده است. روزبه رياضي سخنگوي فراکسيون مدرن دفتر تحکيم، دبير سياسي سابق انجمن پلي تکنيک و دبير کانون فرهنگي گفتگو، «ديده بان» را براي وب سايت خود انتخاب کرده است. پويا محموديان دبير سياسي اسبق انجمن اميرکبير و نماينده سابق مديران مسوول نشريات دانشجويي سراسر کشور «سيزده» را برگزيده است. روح الله فرج زاده فعال دانشجويي و عضو برجسته انجمن اميرکبير، عضو پيشين شوراهاي صنفي دانشجويان، مدير مسوول پژواک، اولين نشريه صنفي کشور، نام «بيداد» را انتخاب کرده است. حميد چمن، دبير تشکيلات سابق انجمن اميرکبير و از فعالان سابق صنفي و سياسي با عنوان «ديوار نوشته ها» به عرصه آمده است. علي فرخي دبير فرهنگي سابق انجمن اميرکبير و شوراي مرکزي کانون هاي فرهنگي_ هنري با نام «سايه» آمده است. اکرم دادخواه از فعالان دانشجويي و جنبش زنان، «آيينه» را برگزيده است. رضا دلبري دبير سابق انجمن پلي تکنيک و عضو پيشين شوراي مرکزي دفتر تحکيم، «واحه» را برگزيده است.
اين تارنماي گروهي منعکس کننده يادداشت هاي روزانه، دغدغه هاي اجتماعي و سياسي، خاطرات و مقالات سياسي و فرهنگي اعضاي آن خواهد بود.
در مطلبي با عنوان مانيفست پايان، علت اصلي قرار گرفتن اين جمع کنار هم، دغدغه هايي فردي و اجتماعي يکسان و اميد براي پايان دوره اي از رکود و انحطاط اندیشه و فرهنگ و تجربه قبلی کار مشترک عنوان شده است. در مانيفست پايان آمده است:« پايان هميشه ناخوشايند نيست. چه بسا که پايان را براي بسياري از امور و دوره ها طلب کنيم تا شاهد آغاز و زايشي حيات آفرين شويم. ما پايان انحطاط ملتي را به انتظار نشسته ايم تا شاهد آغاز رشد و شکوفايي آن باشيم. پايان رکود و رخوت، پايان هراس و وحشت. پايان بي انديشگي و نقد ناپذيري، پايان سکوت و سکون براي آغاز حرکت.»
هریک از نویسندگان پایان نیز توضیحی برای صفحه اختصاصی خود ارایه کرده اند. علي افشاري در مطلبي با عنوان با «رها آمده ايم» نوشته است: « رهايي همواره براي بشر دل انگيز و شوق آفرين بوده است .رهايي از تمامي قيد و بند هاي درون و بيرون . قيودي که همچون سدي مانع راه رشد انسان شده اند . موانعي که درصدند "شدن " را در نطفه خقه کنند . استعداد ها و توانمنديها را در قالبهاي جزمي از پيش تعيين شده ذبح کنند . مسير تاريخ را در گودالهاي تنگ و نکبت بار منافع حقير قدرت پرستان منحرف سازند. تمامي تاريخ مملو از صحنه ها و نبرد هاي آدميان است براي رهايي از قيد و بند ها و مقاومت در برابر بازتوليد اسارتها . اين داستان پايان پذير نيست . هر بار که رهايي و نجاتي حاصل آمده است؛ هراس از اسارت در بندي نوين و سربرآوردن دوباره ديو استبداد و استثمار ,لذت بهره مندي از رهايي و آزادي را دوامي نبخشيده است . داستان رهايي با تلاشهاي خستگي ناپذير و جانفشانيهاي ابرمردان تاريخ آغاز مي شود...»
روزبه رياضي وبلاگ خود را با نوشته اي با عنوان «ديده بان مشرف به صحنه» آغاز کرده است. روزبه رياضي در وبلاگ ديده بان آورده است « ديده بان در جايگاهي قرار مي گيرد که ديگران را کاملا مي تواند زير نظر داشته باشد. ديده بان مشرف به صحنه به او قدرت عظيمي مي بخشد. زيرا امکان مراقبت همه جانبه را براي او فراهم مي کند. ديده بان مشرف به صحنه همانند يک برج در ميان محوطه اي وسيع است که رفتارهاي نادرست را از نظر دور ندارد. علاوه بر نقش نظارت، ديده بان نقش حفاظت ، نگاهداري و نقادي را برعهده دارد. در حقيقت اين قدرت ها هستند که مدام از اين جايگاه به عرصه خصوصي و عمومي مردم تجاوز مي کنند اما اگر اين نقش را جامعه برعهده بگيرد، سنگر مناسبي در برابر تجاوز قدرت به وجود آورده است. بنابراين فعالان جامعه مدني مي توانند در اين جايگاه قرار گيرند تا از قدرت ديده بان در دفاع از جامعه مدني و تقويت آن استفاده کنند.»
پويا محموديان در يادداشتي روز جهاني دانشجو را معرفي كرده و علت نامگذاري و سابقه تاريخي اين را توضيح داده است. پويا محموديان افزوده است كه اين روز در اين به شدت ناشناخته مانده است.
روح الله فرج زاده در وبلاگ بيداد، مطلبي با عنوان پايان، نوشته است: «ديگر مدتهاست که هيچ خبر خوشي از ايران نيست. هر چه هست، هر چه مي خواني، هر چه برايت روايت مي کنند همه درد است و تلخي درد که روح آدمي را زخمي مي کنند. همه از نااميدي مي گويند.گويي همه چيز دارد تمام مي شود. همه خوشيهاي ايراني بودن....هر چه داشتيم، فرهنگمان، هويتمان، دينمان، عقلمان و عشقمان سوخت و تباه شد. ما تمام شديم... به «پايان» رسيديم.» او در ادامه مي افزايد: «آري به پايان رسيديم. به پايان يک دوره هراس. هراس از زندگي و ترس از انديشيدن. پايان زندگي زير سايه سنگين ايدئولوژي که زنجيري بود به پاي انديشه هامان. پايان ما آغاز دوره اي ديگر است. »

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

حميد چمن در مطالب خود به معضلات اجتماعي ايران پرداخته است. او در نوشته اي با عنوان بازتوليد ابدي زن مدرن ايراني، به تشريح ديدگاههاي خود در زمينه نگاه به زن مدرن ايراني و نحوه شکل گيري آن پرداخته است. حميد چمن در ديوار نوشته ها زن ايراني را بيش از آنکه زاييده فطرت و سرشت آن بداند، زاييده محيط و فضاي اطراف آن مي داند که زن در آن فضا شکل گرفته است.
علي فرخي در مطلبي با عنوان در باب سايه نوشته است:« سايه اگرچه خود من نيست اما نمايشي از من است‏‏ از حضورم، وجودم و كيفيت بودنم. سايه اگرچه به واسطه متن بودنش مبتلاي در دام مرگ مولف است اما بديهي‌ترين زيباترين و مدرنترين حضور مولف است.» و در نوشته ديگري به نام در باب زندگي آورده است: « طول ساليان گذشته كه گفتمان جامعه مدني مطرح گرديد و بر گمان و انتظار ما كليد ورود به جامعه مدرن و زندگي بهتر درب هاي نا گشوده را گشود. نكته اي بيش از هر چيز مغفول ماند:وضعيت انسان.اينكه ما آموخته ايم توليد نارضايتي كنيم،اعتراض كنيم،فاش كنيم و حتي براي بهبود جامعه تلاش كنيم امري است نكو اما آنچه مغفول مانده آن است كه ما هيچ گاه از خود نپرسيديم كه زندگي لذيذ تر چگونه حاصل ميشود؟و ما از زندگي شخصي مان چه مي خواهيم كه به اصلاح جامعه نيازمنديم؟ در واقع فراموش كرديم كه از خود بپرسيم كه ما به عنوان انساني كه بيش از يك بار زندگي نمي كنيم به دنبال كدام كيمياييم كه در جامعه مدني يافته ميشود.»
اکرم دادخواه، در نوشته اي با عنوان « آشنا و آيينه وار آغاز کرده ايم» نوشته است: « در فضايي كه ميتوان ناآشنا و مبهم گفت و نوشت، ما آشنا و شناخته آمده ايم، به كنجي دور نرفته ايم تا نزديك غمگين ترين قصه ها بنشينيم و تنها روزها ، هفته ها و سالهاي بي شكايت را مرور كنيم .
آمده ايم تا در حد توان آزاد بنويسيم و رسالت قلم را ادا كنيم و با تمام سختيها و موانع از بازترين پنجره از جنس زمان با مخاطبانمان سخن بگوييم. مهم اين است كه آينده هم خواهد گذشت و ما پشت هر ديوار بلندي كه باشيم مرور خواهيم شد.»
رضا دلبري، در وبلاگ خود به نام واحه شعري را با عنوان «تحقق باران حتمي است» مانيفست خود قرار داده است. ابياتي از آن به اين شرح است :
«اکنون پاي بر تيغه هاي آتش، به دنبال واحه اي هستم
تا حجم حقارت را از تن بودن بزدايم

در واحه چشمه سار خنکي است، که در آن،
پيش چشم خشک بيابان

مي توان واژه ها را غسل داد، وريشه هاي باور را سبز نمود

وباتمام حنجره هاي خسته، فرياد زد: " تحقق باران حتمي ست". »

اين وبلاگ گروهي، شامل بخش هاي ديگري از قبيل ميهمان هفته و خبرهاي برگزيده نيز مي باشد.
علاقه مندان مي توانند براي بازديد از اين سايت و استفاده از مطالب آن به آدرس اينترنتي http://www.payaan.com مراجعه کنند.

Copyright: gooya.com 2016