جمعه 27 آبان 1384

رويكرد سنتى "دولت ايدئولوژيك" به مقولات دين و فرهنگ در گفتگوی بهنام باوندپور با مرتضي کاظميان، روزنامه نگار و فعال ملي - مذهبي، صداي آلمان

مرتضى كاظميان /


”نهادهای غیردولتی بقدری درلایه‌های اجتماعی پاگرفته‌اند که دولت توان محدودکردن فعالیت تمام اینها را نخواهد داشت“.


سه‌شنبه گذشته حسين صفارهرندى وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در نوزدهمين همايش ائمه جمعه سراسر كشور سخنانى گفت كه از نظر بسيارى از چهره‌هاى فرهنگى و روزنامه‌نگاران مستقل، مى‌تواند آغازى باشد براى كنترل هر چه بيشتر عرصه‌هاى مختلف فرهنگى و تشديد فشار بر نويسندگان، هنرمندان و روزنامه‌نگاران! سياست واقعى وزرات ارشاد در برابر فعالان فرهنگى عملا چه خواهد بود؟ آيا دولت جديد و وزارت ارشاد آن مى‌تواند تمامى عرصه‌هاى فرهنگى را زير نظارت خود درآورد؟ در همين رابطه، مرتضى كاظميان روزنامه‌نگار، عضو «انجمن دفاع از آزادى مطبوعات» و از فعالان ملى¬مذهبى، به پرسش‌هاى صداى آلمان پاسخ داده است.

مصاحبه گر: بهنام باوندپور

دویچه وله: آقای کاظمیان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای صفارهرندی، در سخنرانی اخیر خود، اگر بخواهیم خلاصه کنیم، بر کنترل هرچه بیشتر فرهنگ در تمام جلوه‌های آن تاکید کردند. شما از سخنان ایشان چه تعبیری دارید؟ آیا این سخنان نشانگر تمایل و حرکت دولت جدید بسوی نوعی جامعه‌ی تک‌صدایی ست؟

مرتضی کاظمیان: تفکری که در انتخابات ریاست جمهوری نهم درایران به پیروزی رسید و حاکم شد، نقطه‌ی عزیمت‌اش یک دولت ایدئولوژیک و اقتدارگراست که رویکردی سنتی به دین دارد. رویکردی که عناصر و لوازم مدرنیته را، مانند آزادی انسان، آزادی عقیده و بیان، کثرت گرایی، تنوع و مدارا برنمی تابد و در آنها این عناصر و لوازم مدرن وجود ندارد. این نگاه و این رویکرد سنتی به دین و این دولت ایدئولوژیک و اقتدارگرا طبیعتا برای خودش رسالت رستگاری و به بهشت رساندن جامعه را قائل می‌شود. این نگاهی بود که در انتخابات اخیر به پیروزی رسید و ارکان دستگاه اجرایی کشور را در اختیار خودش گرفت. مستقل ازاین تفکر عام تفکر خاصی هم، بطور متمرکز و ضمن این تفکر عام، در وزارت ارشاد حاکم است. یعنی آقای صفار هرندی، با توجه به سابقه و کارنامه‌ای که ما از ایشان می‌شناسیم و در نظر داریم و با توجه به آن مجموعه نگاه روزنامه‌ی کیهان و بويژه مدیران ارشدش، یک نگاه جذمی، متصلب و غیردمکراتیک و رویکردی اقتدارگرایانه داشت به تحولات سیاسی و سیاست را جاده‌ی یکطرفه ارزیابی می‌کرد. دگراندیش را غیرخودی می‌دانست و فقط برای خودی‌ها اجازه و امکان فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی قائل بود. به این معنا، این تفکر عام و آن تفکر خاص طبیعی ست که تلاش خودش را و نهایت عزم خودش را جزم خواهد کرد و از همه‌ی ابزارها و لوازمی که در اختیار دارند بهره خواهند گرفت، تا بتوانند حوزه‌ی فرهنگ، هنر و حوزه‌هایی مثل مطبوعات، سینما، تئاتر را تا حد امکان تحت سیطره‌ی ساخت قدرت و آن دولت ايدئولوژیک اقتدارگرا دربیاورند...

دویچه وله: حالا آقای کاظمیان، آیا فکر می‌کنید با توجه به مقاومت روزنامه نگاران مستقل و فضای کلی جامعه سیاست وزیر ارشاد در کنترل فرهنگ موفق خواهد بود؟

مرتضی کاظمیان: این پرسش مهمی ست. به این معنا که با توجه به طیف و لایه‌ای از جامعه که درون آن روزنامه نگاران، اهل قلم و فعالان سیاسی و فکری و شخصیت‌های فرهنگی مستقل وجود دارند، با توجه به جمعیت فارغ التحصیل کشور،‌ با توجه به نرخ جمعیت جوان درایران، با توجه به وجود اینترنت و ماهواره و اساسا بحث فن آوری ارتباطات و تکنولوژی موجود به نظر می‌رسد که این تلاش ساخت قدرت، اگرچه پیروزی‌ها و موفقیت‌هایی خواهد داشت، ولی بطور عام نخواهد توانست جلوی این موج و این خواست اساسی را که در لایه‌های اجتماعی وجود دارد بگیرد و مانع از آن حرکت کلی بطرف یک فضای آزاد و توام با تحمل و مدارا بشود.

دویچه وله: آقای صفارهرندی گفته‌اند که وزارت ارشاد در رابطه با تخلف‌های مطبوعاتی ابتدا «تذکر» می‌دهد و بعد برای «توجیه» دعوت می‌کند، «خواهش» می‌کند و سعی می‌کند «برخورد آنچنانی» نکند. برخی از روزنامه نگاران مستقل در این گفته‌ها نوعی «سیاست تطمیع» را می‌بینند که اتفاقا بیشتر باعث رعب و وحشت می‌شود. نظر شما در این خصوص چيست؟

مرتضی کاظمیان: اگر این مطلب آقای صفار هرندی به معنایی برقراری یک دیالوگ، یک گفت و گوی آرام و در یک فضای امن با اهل فرهنگ و مطبوعات باشد، این امر پسندیده و قابل تاملی ست. اما، متاسفانه، آن سابقه و آن تجربه‌ای که ما در ذهن داریم و آنچه را که شاهدیم، شنیدیم و می‌شنویم، این در واقع دامن زدن به یکنوع خودسانسوری ست در اهل قلم، در اهالی مطبوعات که بدتر از سانسور است. یعنی به نوعی تلاش می‌کند فضای آزادی‌های مطبوعاتی را پیشاپیش محدود بکند و مانع از این بشود که اساسا این تخلف‌ها به حوزه‌ی دستگاه قضایی کشیده بشود، و تا حد امکان سعی می‌کند با استفاده از اهرمهای خودش که این اهرم‌ها می‌توانند تهدید باشند، می‌توانند تطمیع باشند و یا با اشکال مختلفی صورت بگیرند که متاسفانه پوشیده نیست برای اهالی فرهنگ و سیاست و مطبوعات در این کشور. این پیشاپیش تلاش می‌کند که حوزه‌ی مطبوعات و حوزه‌ی آزادی‌های مطبوعاتی و آزادی عقیده و بیان را محدود کند، و یا بطرف آن سمت و سو و به آن نگاهی که خودش مایل است سوق بدهد.

دویچه وله: آقای کاظمیان، رییس «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران»،‌ آقای مزروعی، در مورد سخنان وزیر ارشاد این گمان را مطرح کردند که این بحث‌ها مقدمه‌ای ست برای تعطیل کردن یکی دو روزنامه‌ی باقیمانده‌ی مستقل. اما آقای صفارهرندی مطرح کرده‌اند که قصد بستن روزنامه‌هایی با تيراژ ۵ هزارتایی را ندارند که تازه ۳ هزارتای آنها برگشت می‌خورند!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مرتضی کاظمیان: واقعیت اینست که برخلاف آن ۸ سال دو دولت آقای خاتمی، یک اختلاف نظر تقریبا محسوسی میان دستگاه اجرایی و دستگاه قضایی وجود داشت، در حال حاضر این اختلاف معنادار حداقل در حوزه‌هایی از دستگاه قضایی که با فعالین مطبوعاتی و با فعالین سیاسی برخورد می‌کرد و حوزه‌ی وزارت ارشاد یا دستگاه اجرایی اختلاف نظر یا اختلاف عقیده‌ی معناداری را ما شاهد نیستیم. بدین معنا، بدیهی ست که وزیر ارشاد یا دستگاه اجرایی تلاش خودشان را خواهند کرد تا حد امکان، حتا همان نشریاتی که تيراژ ۳ هزارتا یا ۵ هزارتا دارند، با محدودکردن فعالیت شان و یا با سمت و سو دادن به فعالیت‌های مطبوعاتی ـ فرهنگی شان یا با القای دیدگاه خودشان تا حد امکان به ابزاری در راستای تحقق سیاست‌های دستگاه اجرایی و وزارت ارشاد کنونی دربیاورند. وگرنه جای پرسش دارد که آن نشریاتی که ۳ هزارتا مخاطب دارد یا ۵ هزارتا مخاطب دارد اساسا چه تهدیدی برای دستگاه ایدئولوژیک حاکم ایجاد می‌کند که اینهمه ابزار رسانه‌ای و مطبوعاتی دارد و متعدد است، از صدا و سیما می‌توانیم بربشماریم تا روزنامه‌هایی مثل همشهری،‌ ایران، جام جم، کیهان و... و... و... اینها همه نشریاتی هستند که بنوعی از امکانات عمومی و بودجه بیت المال استفاده می‌کنند.

دویچه وله: وزیر ارشاد گفته‌اند «نمی توانیم ادعا کنیم در این مدت هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. چرا که صدها انجام فرهنگی و هنری وجود دارد که کاملا تحت نظارت ما نیستند.» آیا، به نظر شما، مگر وزارت ارشاد و بطور کلی دولت جدید توان این را دارد که این صدها انجمن فرهنگی و هنری، بخوانیم نهادهای مدنی، را کاملا تحت نظارت خودش دربیاورد، و اگر می‌تواند، با چه ابزاری؟

مرتضی کاظمیان: اینکه اساسا یک اتفاقی در حوزه‌ی جامعه مدنی ایران در حال وقوع است که دوم خرداد محصول آن بود، انتخابات مجلس ششم محصول آن بود و انتخابات ۱۸ خرداد و این تحولات آتی، این ناظر است به یک اتفاقاتی، همانطور که گفتم،‌ مانند جمعیت فارغ التحصیل ما، افزایش آگاهی‌های اجتماعی و فکری ـ فرهنگی زنان ما یا نرخ رشد جمعیت جوان در ایران یا ارتباطات اینترنتی و ماهواره‌ای و مشابه آن. بدیهی ست که شکل گیری این NGO‌ها و این نهادهای غیردولتی و سازمانهای غیردولتی بقدری گسترده است و درلایه‌های اجتماعی پاگرفته‌اند که بلوک دولت توان و امکان محدودکردن و مسدودکردن فعالیت تمام اینها را نخواهد داشت. اما اینکه به نوعی به اشکال مختلف، اعم از عدم اعطای مجوز برای فعالیت اینها یا دادن امتیازها یا رانت‌هایی که در زمان دولت آقای خاتمی وجود داشت،‌ این را بتواند مانع بشود و طبیعتا بنوعی محدود کند فعالیت‌های اینها را، بله، به نظر من می‌آید که قطعا در این دوران ما شاهدش خواهیم بود. اما این به این معنا نیست که اساسا بتوانند فعالیت‌های جامعه مدنی و فعالیت‌هایی را که با نقطه عزیمت‌های فکری ـ فرهنگی دیگری دارد صورت می‌گیرد، اینها را بتوانند متوقف و مسدود کنند.

[لينک به اصل مطلب در سايت صداي آلمان]

در همين زمينه:

Copyright: gooya.com 2016