هم میهنان عزیزم:
نامه بیش از ۷۰ دانشجوی آزادیخواه خطاب به احزاب و شخصیّت های اپوزیسیون ایران و نیز نامه اخیر ۶۷۴ نفر از فعّالان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دانشجوئی، بار دیگر رهبران سیاسی و روشنفکران ایران (خصوصاً در خارج از کشور) را مورد خطاب (و گاه «عتاب») قرار داده است. این دو نامه، در شرایطی انتشار یافته اند که با سخنرانی های جنون آمیز رئیس جمهور و دیگر رهبران رژیم اسلامی، میهن ما اینک در پرتگاه هولناک ماجراجوئی ها و جنگ افروزی های جدید قرار گرفته است. این دو نامه – در عین حال – نشانة بیداری ملّی و تلاش ملّت ما در تحقّق خواست های آزادیخواهانه و مطالبات عادلانه ای است که بی اعتنائی رهبران جمهوری اسلامی به آنها، اینک محور مشترک مبارزات مردم ما را شکل می دهد: مبارزة مشترکی که اساس آن، آزادی ایران از چنگ رژیم حاکم و سپس تعیین نوع نظام سیاسی آینده برمبنای حقوق بشر و با آراء و ارادة آزادانة ملت ایران می باشد.
این خواست معقول، مدنی، مسالمت آمیز و دموکراتیک، امروزه حتّی برای «ابجدخوانان کلاس سیاست» نیز قابل درک و قبول است، لذا اگر هنوز کسانی هستند که با الهام از «گورستان» ها یا بقول زندانی شجاع و سرفراز (اکبر گنجی): با ایجاد «سنگرهای مصنوعی» و طرح «شبه مسئله ها»، مردم را از «مسائل اساسی» باز می دارند ... در واقع به دوام و بقای رژیم حاکم کمک می کنند.
در این شرایط حسّاس و سرنوشت ساز، همة احزاب، سازمان ها و شخصیّت های سیاسی باید «منافع ملّی ایران» را بر «مصالح سیاسی – ایدئولوژیکِ» خود ترجیح دهند تا با تفاهم، اتحاد و مبارزه مشترک برای پایان دادن به کُلیّت این رژیم جهل و جنون و جنایت، به مسئولیّت ملّی و وظیفة تاریخی خویش عمل کنند.
در این اتحاد و مبارزة مشترک، من در کنار همة آزادیخواهان ایران بوده ام و خواهم بود.
پاینده ایران
رضا پهلوی