*احزاب مجاز به محدود كردن هم نيستند
*انقلاب اسلامي از حيث مردمي بودن كمنظير است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
مساله احزاب و مباحث مربوط به جامعه مدني طي چند سال اخير جايگاه ويژهاي را در فضاي سياسي كشور پيدا كرده است به طوري كه برخي بسياري ناكاميها را نتيجه عملكرد نامناسب احزاب و موفقيتها را از ثمرات فعاليتهاي درست آنها ميدانند.
دكتر غلامعباس توسلي در گفتوگو با خبرنگار تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به تفصيل از تاريخ احزاب در ايران، روند شكلگيري احزاب و وضعيت كنوني آنها سخن گفته است.
* احزاب فرآورده زندگي مدرن هستند
توسلي بحث خود پيرامون احزاب را از توضيح شيوه حكومتداري در جوامع گذشته آغاز كرد و گفت: «در نظامهاي سنتي دو عامل در شكلگيري حكومت تاثير داشت؛ اول قبيله و قومي كه به خاطر اعتقاد به نژاد برتر حكومت ميكردند و دوم جنگ و اعمال زور براي گرفتن قدرت. در مرحله دوم فرد يا گروهي كه قدرت را به دست ميگرفت بايد آن را به شكلي تاييد كرده يا مشروعيت ميبخشيد. اين مشروعيتبخشي از سوي پيشوايان ديني و يا ساير قبايل صورت ميگرفت.»
وي ادامه داد: «در نظامهاي مدرن، مساله حكومت مردم يا دموكراسي پيش آمده است؛ مسالهاي كه تاييد حكومت از سوي اكثريت قريب به اتفاق مردم را به بحث گذاشته است. حاكميت مردم در كشورهاي مدرن به دو صورت تبلور پيدا ميكند؛ در حالت اول يك گروه و يا فرد در راس هرم قدرت قرار ميگيرد و مردم به صورت تودهوار در سلسله مراتب بعدي قدرت جاي دارند. اين شيوه پوپوليستي (تودهگرايي) است و هرچند كه از نوعي مشروعيت زياد برخوردار است ولي پشتوانه نظري آن توده مردم هستند كه با احساسات تصميم گرفته و بعضا ناآگاهانه عمل ميكنند. اين نوع حكومتداري در چارچوب دموكراسي قرار ميگيرد. اما دموكراسي كه به معناي دخالت مستقيم مردم با آزادي كم و بيش كامل است، علاوه بر يك راس (گروه يا فرد) و مردم، گروههاي ميانجي را نيز شامل ميشود كه مردم را سازمان ميدهند و برنامه كاري و حق انتقاد دارند.»
اين استاد دانشكده علوم اجتماعي گفت: «در اينجا به ناچار بحث احزاب پيش ميآيد، گروههاي سياسي با اساسنامه معين و هدفهاي مشخص كه با شركت داوطلبانه اعضا شكل ميگيرند. قدرت احزاب بسته به مردم است و تعدد و تكثر آنها بستگي به اهداف و ايدهآلهاي جامعه دارد. احزاب فرآورده زندگي مدرن هستند. مجموعههاي شناسنامهداري كه با حفظ آزادي و حق شهروندي مردم، آنها را به راس قدرت متصل ميكنند و بر اساس حق حاكميت مردم، برنامههاي كلان خود را تنظيم ميكنند.»
* احزاب مجاز به محدود كردن يكديگر نيستند
توسلي در ادامه گفتوگو با ايسنا خاطرنشان كرد: «احزاب ويژگيهايي نيز دارند از جمله اينكه مجاز به محدود كردن يكديگر نيستند و حق انحصاري در انجام فعاليتها ندارند. از ضروريات ايجاد احزاب در يك حكومت، پذيرفتن نظام سياسي پلوراليستي است، به اين معنا كه يك فرد و يا يك حزب خاص وجود ندارد بلكه عقايد و شيوههاي رفتار سياسي متعدد است. با وجود نظام پلوراليستي، احزاب بر روي يك طيف كه بين چپ و راست است قرار ميگيرند و در واقع تمام افكار موجود در جامعه را پوشش ميدهند.»
وي در مورد وضعيت حكومتها پس از انقلابها گفت: «بعد از هر انقلابي گروههاي زيادي ميخواهند كه حكومت را در دست بگيرند، ولي بر اساس ايدئولوژي كه به وجود ميآيد، يك گروه خاص به قدرت ميرسد كه اگر حقوق مردم را رعايت كند ناخودآگاه وضعيت پلوراليستي به وجود ميآيد و آزادي و اختيار در دست مردم قرار ميگيرد. ولي عملا بعد از هر انقلابي بخاطر وجود برخي افراطها و تفريطها، فضاي جامعه بسته شده و قدرت، منصفانه تقسيم نميشود.»
* انقلاب اسلامي از حيث مردمي بودن كمنظير است
توسلي در مورد تاريخچه احزاب در ايران نيز يادآور شد: «سابقه احزاب در ايران به كمي قبل از مشروطيت بازميگردد. حتي در مجلس شوراي ملي اول و دوم و سوم، احزاب مختلفي داشتيم. ولي با به قدرت رسيدن رضاخان و اداره حكومت از بالا، احزاب رفته رفته حذف شدند. از شهريور 1320 يعني زمان بركناري رضا شاه تا كودتاي 28 مرداد 1332، احزاب دوباره اوج ميگيرند. من اين دوره را الگوي مناسب پيشرفت از هرج و مرج به سوي منافع ملي ميدانم. دوراني كه احزاب با فعاليتهايشان به اهداف بزرگي از جمله ملي شدن صنعت نفت رسيدهاند. از آن به بعد دوباره شاهد ركود فعاليت احزاب بوديم. پس از آن با انقلاب اسلامي مواجه ميشويم كه از حيث مردمي بودن كمنظير است. فعاليت احزاب دو سال پس از انقلاب فروكش ميكند و با وقوع جنگ و تسخير سفارت آمريكا، فضاي سياسي جامعه بسته مانده و تبليغاتي عليه نظام در كل دنيا شكل گرفت.»
اين استاد دانشگاه افزود: «اين وضعيت ادامه داشت تا دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي كه بحث حقوق شهروندي و ايجاد احزاب و روزنامههاي جديد پيش آمد. در دوران اول رياست جمهوري ايشان احزاب دوباره پا گرفتند ولي اين مساله فراگير نبود و بحث خودي و غير خودي پيش آمد.»
وي ادامه داد: «در كشورهايي مثل ايران كه دموكراسي هنوز جايگاه خود را پيدا نكرده است، احزاب با نوسانات زيادي روبرو ميشوند. اصل مساله اين است كه ما بتوانيم اركان دموكراسي را پيدا كنيم و مردم را براي درك جايگاهشان آموزش دهيم. مردم كشور ما به خاطر حكومت ديكتاتوري كه در ادوار مختلف وجود داشته است از احزاب گريزانند و وابسته نبودن به احزاب را افتخار ميدانند. هرچه رويگرداني مردم از احزاب بيشتر باشد مشاركت آنها كاهش مييابد.»
* فشار از بالا به احزاب باعث ميشود مردم به اپوزيسيون بپيوندند
عضو هيات علمي دانشگاه تهران با بيان اينكه زماني كه فشار از بالا بر احزاب زياد ميشود مردم بيشتر به اپوزيسيون ميپيوندند، اظهار داشت: «در حال حاضر، جامعه خالي از احزاب و جبهههايي است كه به صورت نظاممند بتواند مسائل كشور را سامان دهد. البته فضاي چند سال پيش اميدواركننده و مشاركت مردم بالا بود ولي تحت تاثير محدوديتهاي فضاي سياسي، روزنامهها نقش حزبي و انتقادي خود را از دست دادند. در دوران كوتاهي بعد از انقلاب، احزاب دوباره زنده شدند و فعاليتشان را شروع كردند و احزابي كه خارج از كشور بودند نيز بازگشتند؛ چون ميخواستند كه درون نظام جايگاهي پيدا كنند. تعدادي حزب جديد هم به وجود آمد. فضاي سياسي باز ولي متشنج بود. با شروع جنگ و تشديد برخورد گروهها در سال 60 و 61 گروههايي كه به محوريت قدرت نزديكتر بودند، باقي ماندند. از سال اول جنگ نيز احزابي كه مانده بودند نتوانستند به فعاليت خود ادامه دهند و به دليل مشكلات داخلي منحل شدند. نمونه اين احزاب سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و حزب جمهوري است. احزابي هم كه باقي ماندند گاهي بيانيهاي صادر ميكردند ولي عملا امكان فعاليت حزبي نداشتند. احزاب قديمي هم كه آرزوهايي براي دموكراسي و آزادي داشتند در صحنه ماندند. جامعه مدني هنوز شكل نگرفته بود تا احزاب به صورت آزادانه فعاليت كنند ولي تشكيلات غير حزبي و مقتدر مانند جامعه روحانيت مبارز و دفتر تحكيم وحدت مشغول فعاليت بودند. در زمان آقاي خاتمي هم مشكلات زيادي بود. احزاب تحت فشار جناح اقتدارگرا قرار داشتند و خاتمي نيز بيان كرد كه بسياري از وعدههاي داده شده محقق نشد.»
* بعد از خاتمي فعاليت احزاب دچار ركود شد
توسلي فضاي سياسي فعلي را براي فعاليت احزاب مناسب ندانست و افزود: «بعد از خاتمي دچار ركود شديم. تنها گروههايي كه از درون نظام شكل گرفتهاند قادر به فعاليت هستند. افراد قديمي احزاب سركوب ميشوند و افراد جديد هم فرصت ندارند كه جايي براي خود باز كنند. احزاب از لحاظ قوانين و مقررات هم تحت فشار و محدوديت هستند. اگر احزاب در يك كشور دموكراتيك آزاد نباشند، فعاليتشان صوري ميشود و نميتوانند براي درازمدت برنامهريزي كنند. از سوي ديگر هم از احزاب انتظاراتي دارند كه به دليل محدوديت نميتوانند به آنها عمل كنند. نزديك شدن به احزاب نيز براي مردم هزينه دارد.»
وي ادامه داد: «وجود احزاب اپوزيسيون لازمه كشور دموكراتيك است. اين كار خلاف قوانين نيست كه گروهي بخواهد نقد و نظر مخالف خود را بيان كند. آنها هم بايد زمينه كار و ايجاد تشكل داشته باشند و براي نزديك شدن به مردم از يك روزنامه رسمي استفاده كنند. بايد روي موضوعات كار شود و به صورت معقول مانند همه جمهوريها جايگاه احزاب مشخص شود. در حال حاضر در شرايط مبهمي نسبت به احزاب قرار داريم. البته سايتهاي خبري تا حدود كمي اخبار احزاب را پوشش ميدهند ولي اين يك برخورد مجازي با مردم است و ارتباط بدون واسطه با آنها بسيار محدود است. در شرايط فعلي هم به احزاب تودهگرا و هم به احزاب نخبهگرا نيازمنديم. در بسياري از نقاط كشور ضرورت وجود حزب آنطور كه بايد ايجاد نشده است. احزاب براي گسترش بيشتر به افزايش كمي و كيفي نياز دارند.»
* حاكميت يك بار براي هميشه مساله احزاب را حل كند
توسلي تاكيد كرد: «حاكميت بايد يك بار براي هميشه به صورت شفاف و روشن مساله احزاب را حل كند. در شرايط افت كاري احزاب، آن دسته از گروههايي كه تا حدودي عقايد مشترك دارند و يا در موارد خاصي ميتوانند به صورت مشترك فعاليت كنند، بهتر است كه ائتلاف كنند تا بازده كاري آنها افزايش پيدا كند.»
توسلي در پايان صحبتهاي خود اظهار داشت: «ما نياز به احزاب ريشهدار با برنامه صحيح اصلاحات و توسعه اجتماعي و اقتصادي داريم. احزابي كه در حد بينالمللي به عنوان يك حزب شناخته شوند و حداقل اينكه منافع ملي را تشخيص دهند. اين احزاب ميتوانند جايگاه خود را در جامعه و در روند اصلاحات پيدا كنند.»