آصقي سخنگوي وزارت امور خارجه اعلام كرد محكوميت “ جمهوري اسلامي ايران “ در سازمان مل براي نقض حقوق بشريك حركت سياسي است و دولت كانادابا ارائه قطعنامه در امور داخلي ايراان دخالت مي كند.
اينكه محمود آصفي از فن“ ديپلماسي “ تنها تكذيب كردن آنرا ياد گرفته است اين را نبايد خرده گرفت .زيرا وقتي خرازي و منوچهر متكي مردان ديپلماتيك كشور باشند از سخنگو نبايد توقع بهتري داشت.
سالهاي گذشته سوئد پيشقدم ارائه قطعنامه نقض حقوق بشر در ايران بود كه بعد از به قدرت رسيدن خاتمي ،سوئد دچار دوگانگي شد . كانادا هم مانند سوئد كشور ي است كه شهرتش در مجامع بين المللي بيشتر به “ پاسدار ي از صلح “ مشهور است تا نفوذ سياسي مانند انگليس . بنابر اين ارائه پيش نويس قطعنامه توسط كانادا ضريب محكوميت را بالا مي برد . هر چند كانادا دو سالي بود كه بدلايل سياسي سعي مي كرد در مورد پيگيري پرونده قتل زهرا كاظمي عليرغم اصرار نهادهاي غير انتفاعي كانادائي از ارجاع به مجامع بين اللمللي خودداري كند.
سال گذشته در ملاقات نمايندگان فعالين حقوق بشري ايراني و سازمانهاي مدافع آزادي بيان در كانادا با مقامات دولت كانادا در اتاوا قبل از برگزاري مجمع حقوق بشر سازمان ملل در ژنو ، نمايندگان دولت كانادا ( بطور ديپلماتيك ) ابراز داشتند كه مايل نيستند در مورد پرونده زهرا كاظمي قطعنامه اي عليه ايران ارائه بكنند . براي ما فعالين حقوق بشري كه به علم سياست آشنائي داريم ولي سياست باز نيستيم روند سياسي جريانات در كانادا مانند به قدرت رسيدن پل مارتين در يك روند غير عادي سياسي به نخست وزيري از يكسو و قرارداد هاي اقتصادي منجمله فروش گندم به ايران كه معادل 33% صادرات كانادا را در بر مي گيرد نشان ازچشم بستن دولت كانادا بر پرونده قتل خانم كاظمي در زندان اوين داشت. در سال 2004 قبل از شروع دادگاه اول زهرا كاظمي اين قرارداد بسته شد. صادران ايران به كانادا در حدود 30 ميلون دلار و واردات غير مستقيم از كانادا مانند لوازم يدكي آمريكائي براي صنايع نفت و غيره حدود 660 ميليون دلار بوده است 1.
نقش سفارتخانه ها در ايران
“ فيليپ مك كنين “سفير قبلي كانادا در ايران چنان در زمينه تجارت نقش داشت كه در يك مورد در هنگام مرخصي براي همراهي يك هيئت اقتصادي كانادائي به تهران بازگشته بود براي كساني كه در غرب زندگي
مي كنند مي دانند كه مرخصي چقدر براي يك غربي مهم هست .
اتفاقا نكته اي كه بسياري به ان واقف نيستنداين است كه تهران ممكن است براي ايرانيها جاي مناسبي براي زندگي نباشد بلكه تهران براي بسياري از ديپلماتهاي غربي و عربي يك موقعيت استثنائي براي پولدار شدن هم هست. تعدادي از سفارتخانه و سفير و كاردارها از فروش ويزا به خيل مشتاقان سفر به غرب به خصوص كانادا بي نصيب مانده باشد. در اين رابطه تاكنون دو بار ايتا ليا كاردار خود را در تهران تعويض كر ده است. بد نيست فروش مشروبات الكلي كه در بسته هاي مصون ديپلماتيك به تهران وارد مي شود (در حقيقت براي مصرف سفارت ) را بدان اضافه كنيم .از همه مهمتر خروج غير قانوني عتيقه جات و آثار باستاني ايران بدليل مصونيت دپلماتيك سفرا.
ايجاد ارتباط با بخش هاي تجاري و دولتي و قرار دادهاي آن كه همه از نحوه كميسيون (نام شرعي آن در ايران ) و رشوه ( نام واقعي ) آن باخبر هستند.
به اين ليست اضافه كنيد استفاده جنسي از دختران ايراني در مهماني هاي سفارت خانه ها كه سالهاست رواج دارد.
گاه گداري داستان سفارت خانه هاي كوچك شيخ نشين هاي خليج فارس در مطبوعات چاپ ميشود.
مثلا در سالهاي 70 (دوران جنگ ) دربان سفارت اسپانيا در تهران كه يك بنگلادشي بود از انجا كه بايد اجازه وارد شدن به سفارت را وي مي داد،به بسياري از انان نظر داشت.
گاها شاهد بوديم كه اعتراضاتي در مورد عدم بر خورد وزارت امورخارجه د رمورد سفرا در مطبوعات ديده ميشود كه ان را بايد به حساب تسويه حساب هاي جناحي گذاشت.
نقش وزارت اطلاعات و سفرا
نكته مهم در اين است كه در تمام كشورها دنيا مقامات سفارت خانه هاي غير دوست ،رفت و امدشان در كنتر ل هست. و از انجا كه ماموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسدارن بخش اطلاعات ابتدا در روماني دوره مي ديدند و سالهاست كه افسران چيني و كره شمالي به انان در دانشكده سپاه و دانشكده اما م جعفر صادق تدريس مي كنند. بنابر اين مقامات امنيتي ايران از نحوه كار سفرا و كاركنان خارجي اطلاع كافي دارند .
بسياري از دولتها نظر سفير را در تصميم گيري هايشان را مهم مي دانند. واحتمالا كمتر سفيري است كه نمك گير نشده باشد و يا آلوده نشده باشد و شايد مجبور به دادن اطلاعات هم بشود كاري كه كا.گ.ب. در زمان اتحاد جماهير به فراواني انجام مي داد. شيوه اي كه بارها در غرب هم توسط اف.بي. آي استفاده شده است . در جمهوري اسلامي هم بر عليه مخالفين سياسي بارها ازين مسئله استفاده شده است.
براي اطلاع بدنيست نمونه اي را ذكر كنم كه در سالها ي 65تا 68 اتفاق مي افتاد. كاردار عربستا ن در ايران كه همسر ايراني داشت و برادرش باتهام همكاري با مجاهدين در زندان بود . براي رعايت حال فرد مذكور به بسياري از دست اندركاران زندان اوين در دوران حج ، خارج از سهيمه ويزا صادر مي كرد. اينكه اين كمكها نقشي در بهبود شرايط فردزنداني داشت را من در دست ندارم.
بنابر اين بر خلاف نظر آصفي عدم محكوميت “ جمهوري اسلامي “ بايد يك حركت سياسي بر عليه مردم ايران و انسانيت تلقي شود نه محكوميت ايران . زيرا نقض حقوق شهروندان ايراني يك حقيقت تلخ است كه محكوميت سازمان ملل تنها به ان جنبه جهاني مي دهد. محكوم شدن يا نشدن چيزي اززشتي بي عدالتي عليه مردم ايران نمي كاهد . وجود ميليونها ايراني مهاجر و پناهنده دليل آشكا ربي عدالتي و ستمي است كه بر ما رفته است..
. عدم حق برگشت براي هزاران پناهنده سياسي و فعال سياسي به ايران كه حق طبيعي و ذاتي هر انساني هست
مشروعيت يك اشتباه در مقايسه كردن آن با يك اشتباه ديگر
نقض حقوق بشر توسط هر گروه و دولتي محكوم است وجمهوري اسلامي نمي تواند نقض حقوق بشردر يك كشور را بهانه اي براي مشروع جلوه دادن نقض حقوق شهروندان ايراني در داخل و خارج كشور قرار دهد . بنابراين
مقامات “ جمهور ي اسلامي “ بايستي در عوض شكايت از كانادا براي نقض حقوق بشر ، به بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران بپردازند .
تشكيل كميته حقيقت ياب متشكل از نيروهاي مستقل و غير دولتي در قتل زهرا كاظمي مي تواند تضميني براي ميزان حسن نيت و اراده واقعي حكومت ايران براي بهبود وضع حقوق بشر باشد.
وقتي ايراني ها غريبه ميشوند و خارجي ها بچه محل
به عنوان يك ايراني يك علامت سوال براي من هست چگونه مقامات حكومتي اجازه حضور ناظران مستقل
د رچريان بررسي پرونده زهرا كاظمي را نمي دهند در حاليكه درجريان پرونده هسته اي اجازه بازرسي ازمحرمانه ترين اسناد و تاسيسات را به خارجي ها مي دهند. اطلاعات محرمانه حكومت را به انها مي دهند؟چرا ؟
نمي توان نتيجه گرفت كه بالاترين مقامات حكومتي در جريان قتل زهرا كاظمي مسول بوده اند ؟ در غير اينصورت چرا مقامات حكومتي ادعا ميكنند پرونده زهرا كاظمي يك پرونده داخلي است وخارجيها حق دخالت ندارند ولي در پرونده هسته اي كه با آينده نسلهاي آينده مردم ايران ارتباط مستقيم دارد خارجيها حق دخالت و بازرسي دارند ولي خود مردم ايران كو چكترين اطلاعي از اين تاسيسات بجز آنچه كه رادبو و تلويزيونها ي خارجي منتشر كرده اند ،ندارند ؟ اين دو بام و هوا را چگونه پاسخ مي دهيد؟
اين شيوه را همسايه ديكتاتور مان ( صدام حسين ) هم تجربه كرد. در حاليكه كوچكترين اطلاعات نظامي و امنيتي وي را توسط بازرسان سازمان ملل بدست آورده بودند و حتي اتاق خوابهاي صدام را هم بازديد كرده بودند ولي صدام براي مردم عراق ادعا مي كرد كه منتظر پيروزي بزرگ باشيد.
الان عراق ويران شده . براي بازسازي آن نياز به 100 سال زمان در شرايط عادي دارد تا به سال 2003 برگردد.
مردم عراق آزاد از دست ديكتاتوربزرگ ، اسير عاملان خارجي در حسرت امنيت و آب و برق بسر مي برند.
آيا با غريبه دانستن مردم و عدم پاسخگوئي عملكردهاي خودكامه آينده بهتري را براي مردم ايران مي توان تصور كرد ؟
مقامات حكومت ايرا ن نمي توانند براي هميشه از پاسخگوئي به مردم سرباز بزنند.
منابع:
1. سايت بازتاب
[email protected]
www.cdhriran.blogspot.com