جمعه 4 آذر 1384

آيا رضازاده در ياد مردم ايران جاودان خواهد شد؟ علي هنري



«او پوریای ولی نبود , او هیج کس نبود , او خودش بود , بگذار دیگران را به نام او و با حضور او بسنجیم , او مبنا و معنای آزادگی است»
جلال آل احمد

اين روزها ورزشکارانی که در عرصه رقابتهای بین المللی با نام ایران و ایرانی ظاهر می شوند مورد توجه ویژه مردم قرار دارند ، چرا که مردم ناتوانی خود را در توانایی این قهرمانان به دست فراموشی می سپارند و غرور ازدست رفته را در جامعه جهانی در افتخار آفرینی ورزشکاران بازمی یابند. قهرمانان نشان های جهانی را با غرور بر سینه می فشارند و بر سکو های افتخار گام می گذارند ولی نباید فراموش کنند که آنچه بیش از این قهرمانی ها ارزش دارد آن است که مردم آنان را سزاوار لقب پهلوانی بدانند و بازوبند پهلوانی را بر بازوی آنان بندند. مردم با دقت و ریزبینی رفتار. کردار و گفتار آنان را زیر نظر دارند و هر آینه با الگوهای پهلوانی مقایسه می کنند. کسب افتخار پهلوانی برای قهرمانان دشوار است ولی جاودان نمودن این عنوان كاری است بس دشوارتر كه تاكنون انگشت شمار پهلوانانی به اين موفقيت دست يافتند.
از جمله ورزشکارانی که با تداوم چند ساله در قهرمانی سنگین وزن وزنه برداری جهان جایگاهی در میان مردم ما باز کرده حسین رضازاده است. بی مناسبت نیست به بهانه قهرمانی او در مسابقات اخیر بار دیگر او را به آن چه که تختی را اسطوره فنا ناپذیر پهلوانی این سرزمین تبدیل نمود یاد آور شویم . تختی كه معیار سنجش پهلوانی برای همه ایرانیان است براستي مناسب ترين الگو برای رفتارهای اجتماعی قهرمانان است و رمز و راز جاودان ماندن در تاريخ اين سرزمين را قهرمانان ميتوانند در منش و روش زندگی اجتماعی او جستجو كنند .

تختی معیار سنجش پهلوانی
تختی از طبقه مرحوم جامعه ایران برخاست و تا بایان عمر دمی از آن طبقه جدا نشد و به خاستگاه طبقاتی خود پشت نکرد. او در فقر و ظلم دیکتاتور ساخته، کودکی را گذراند و این دوران و همه آنان که با او حقوق شان زیر یوغ استبداد رضا شاهی پایمال می شد را تا پایان عمر از یاد نبرد. آن چه که در آستانه بلوغ و آغاز قهرمانی های او در یاد مردم است, رفتار و کرداری است که حاکی از جوانمردی و نمونه آزادگی در روزگار خفقان رژیم کودتا است. تختی به هرجا می رفت و با هر که روبرو می شد با تواضع و فروتنی برخورد مینمود، ولی افزون بر پایداری او بر ارزش های اخلاقی که برگرفته از شخصیت او بود، روح آزادگی و آزادیخواهی او بود که تختی را از بسیاری از افتخار آفرینان صحنه ورزش ایران متمایز نمود و به او چنان جایگاهی بخشید که دیگر قهرمانان این دیار را با او محک میزنند. آن چه که تختی را پهلوانی افسانه ای و ماندگار نمود، حضور موثر او در مبارزه ملی با قدرت فاسد حاکم و نقش پررنگش در جنبش های اجتماعی بود. تختی در دوراهی قدرت و ثروت شاه داده و عزت و احترام مردمی , راه نزدیکی به مردم رابرگزید که براستی این باارزش ترین و ماندگارترین توشه برای اوبود. همگامی او با مردم در مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض که برآمده از استبداد بود -استبدادی که با حمایت نیروی خارجی بر ایران مسلط شده بود- و پیگیری و استقامتش در این راه ،‌او را همنشین جمعی از بزرگان ساخت که آموزه های آنها او را در راهی که انتخاب نموده بود راسخ تر و آگاه تر کرد. بهره مندی از پندها و آموزه های آیت الله طالقانی و سید رضا زنجانی و ارادتش به این بزرگان، او را بیش از پیش به مردم نزدیک می نمود و از آلودگی وابستگی های مالی و مقامی قدرت حاکم، مصون می داشت. شاه و درباریان برای جلب توجه او و انحراف او از مسیر خود به او پیشنهاد های وسوسه انگیزی چون منصب شهرداری تهران را ارائه کردند ولی او هیچ پیشنهادی را نپذیرفت و در راه مبارزه با خودکامکی قدمی پا پس نگذاشت. در این روزها دلبستگی اش به نماد ایستادگی بر خواست های مردم، مصدق و همفکرانش درجبهه ملی روز به روز افزون می شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

از زمانی که علایق سیاسی تختی با حضور او در کنگره جبهه ملی و انتخاب او در شورای مرکزی آن مشخص گردید، فشارها بر او دو چندان شد. او که پیش از این هم به دلیل سر فرود نیاوردن و دم برنبستن در مقابل زور، از بسیاری امتیازهای دولتی محروم شده بود ،‌ این بار با غضب دربار حقوق او از تربیت بدنی و فدراسیون کشتی نیز قطع شد ولی او پاداش خود را از آن پیرزنی میگرفت که چادرش را به او هدیه میکرد. او به مردمی دلخوش بود که اگر زمین می خورد همه زمین می خوردند و اگر پیروز می شد همه پیروز می شدند مردمی که دیگر نه از او مدال می خواستند نه مقام. مردم دیگر وجود او را می خواستند و او تنها کارگزار مردم بود.
تختی هیچگاه از الطافی که معمولا حاکمان خودکامه برای تملق گویان و کسانی که در جهت تحکیم بخشیدن قدرت آن ها گام بر می دارند تخصیص میابد بهره ای نبرد. بودند بسیاری که برای خوش آمد حاکمان از انجام هیچ نمایشی ابایی نداشتند. ولی تختی تنها برای مردم به روی تشک می رفت و بس.

در جریان جمع آوری کمکهای مردمی برای زلزله زدگان بویین زهرا بود که همگان به میزان نفوذ او در قلب ایرانیان پی بردند، حساسیت های اجتماعی او که با اعتماد و علاقه مردم به او همراه شده بود باعث گردآوردن حجم گسترده ای کمکهای نقدی و غیر نقدی گردید.

تختی در سالهای پایانی عمر خود مال و منالی نداشت. این را از وصیت او می توان دریافت، ولی در سالهای عمر کوتاه خود گنج گرانبهای نیکنامی و خدمت گذاری مردم را برای خود اندوخته کرد.

تختی به راستی روشنگر شکاف حاکمیت دیکتاتور و مردم تحت سلطه بود. او هرجه که بیشتر به قلب مردم کوچه و خیابان رسوخ می کرد ، مورد خشم و نفرت بیشتر دستگاه حاکم قرار میگرفت. او که در بازگشت تیم ملی کشتی از آمریکا در فرودگاه نیو یورک عکس مصدق، نماینده ملت را بوسید، هیچگاه حاضر نشد در برابر دشمن آ زادی ملت ،‌ شاه تعطیم کند و چنین بود که در مسابقات توکیو پرچم ایران را برای رژه مراسم افتتاحیه از او گرفتند و به کسی دادند که نه مقام جهانی و المبیک داشت نه مورد مهر مردم بود، فقط شاید که او جایی سر تعطیم به خواست قدرت خودکامه فرود آورده بود. اکنون که دیری از آن تاریخ نمیگذرد اندک ایرانی است که پرچمدار المپیک توکیو را به خاطر می آورد، ولی یاد و نام تختی در یاد هر باشنده ایرانی گرامی است و جاودان خواهد بود.

علی هنری (دانش آموخته دانشگاه صنعتی امیرکبیر)

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آيا رضازاده در ياد مردم ايران جاودان خواهد شد؟ علي هنري' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016