دکتر جودیت یافی سال ها به عنوان پژوهشگر ارشد و کارشناس خاورمیانه و ایران در وزارت دفاع آمریکا و سازمان اطلاعات مرکزی CIAاشتغال داشته است و از جمله در سال ٩١به دلیل پژوهش هایش در جنگ خلیج فارس به دریافت مدال شایستگی نائل شد. وی چندین کتاب درباره خاورمیانه و ایران تالیف کرده است; از جمله کتاب "ارزیابی مجدد رویارویی با ایران مسلح به سلاح اتمی"که اخیرا از سوی موسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا که توسط جودیت یافی و سرهنگ چارلز لوتس نوشته شده است. این دومین کتابی است که توسط وی درباره موضوع برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در کمتر از چهار سال منتشر می شود.
------------------------
درنا کوزه گر
- درکتابی که برای تحلیل بحران هسته ای ایران در موسسه مطالعات استراتژیک منتشر کرده اید، تاکید کرده اید که مدارا با دولت ایران اتمی برای آمریکا گزینه بهتری در برابر حمله نظامی یا پیروی از سیاست تغییر رژیم است. چه عواملی بطور مشخص می تواند سیاست آمریکارا دراین زمینه تعیین کند؟
- از نظر ما بهترین و موثرترین گزینه در برابر دولت آمریکا در مواجهه با ایران مسلح به سلاح های اتمی، پیش دستی کردن برای گشودن باب مذاکره است.
ما معتقدیم که یک حمله پیشگیرانه نظامی ممکن است دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای را به تاخیر بیندازد اما نمی تواند مانع از غنی سازی اورانیوم شود. حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران هم برای این کشور هم برای منطقه و هم ایالات متحده خطرناک است. اگرچه تلاش برای تغییر رژیم بهترین حالت برای ایرانیان است.
به هر روی سیاست آمریکا، ممانعت از گسترش تسلیحات اتمی در جهان است که اتحادیه اروپا نیز با آمریکا در این زمینه متفق است.
- چه نقطه نظرهایی در داخل آمریکا در زمینه سیاست آمریکا در برابر ایران وجود دارد ودر صورت بروز تحولات ناگهانی در ایران، چه راهکارهایی در برابر آمریکا باقی خواهد ماند؟
- اغلب سیاستمداران آمریکایی مخالف گسترش تسلیحات اتمی هستند و هیچ دلیلی نمی بینند که ایران ملزم به داشتن این تسلیحات باشد. آمریکایی ها اغلب به یاد می آورند که جمهوری اسلامی علیه آنان و منافع آنان از اقدامات تروریستی پشتیبانی کرده است؛ که شامل گروگان گیری آمریکایی ها در تهران و بیروت، هواپیماربایی و غیره می شود. آمریکایی ها نمی توانند استدلال های مقامات جمهوری اسلامی برای لزوم دستیابی به این گونه سلاح های کشتار همگانی را درک کنند. ما همچنین مطمئن نیستیم که رهبران جمهوری اسلامی استراتژی بازداری را درک کرده باشند. اگر آنها به همین دلیل خواهان سلاح اتمی هستند بنابراین آمریکایی ها و همسایگان ایران درخواهند یافت که رهبران ایران با دستیابی به این سلاح ها در پی افزایش نفوذ، قدرت و اعتبار خود هستند تا به قدرت بلامنازع منطقه بدل شوند واین سلاح های هسته ای را برای "تثبیت" رهبری جمهوری اسلامی لازم دارند.
اما اگر تغییری ناگهانی در ایران رخ دهد آن گاه این به ایرانی ها مربوط است که چه تصمیمی در باره این موضوع بگیرند.
- در این تحلیل شما به امکان ناموفق بودن حمایت از دو نیروی اپوزیسیون نامحبوب یعنی سلطنت طلبان و مجاهدین خلق از سوی آمریکا اشاره کرده اید؛ بطور کلی چه تحلیلی از وضعیت آرایش نیروهای سیاسی در ایران دارید و تصور می کنید در کوتاه مدت تغییر این آرایش چه تاثیراتی در سیاست آمریکا خواهد داشت؟
- مجاهدین خلق یک گروه تروریستی است که به خدمت صدام حسین درآمد و آمریکایی ها، ایرانی ها و عراقی ها را به قتل رسانده است. سلطنت طلب ها هم همچون خاندان سلطنتی در عراق، در ایران نا محبوب هستند. درباره وضعیت نیروهای سیاسی در ایران و یا احتمال حمایت از نیروهای اپوزیسیون توسط آمریکا نیزحرفی برای گفتن ندارم.
- واضح تر می پرسم، در عراق و افغانستان، آمریکا متحدانی داخلی داشت که به وسیله آنها موفق شد رژیم های حاکم بر این دو کشور را از میان بردارد. در مورد ایران در حال حاضر نومحافظه کاران آمریکا نیز معتقدند باید نیروهای هم سوی آمریکا برای تغییر رژیم مورد حمایت قرار گیرند؛ چه شباهت ها و تفاوت هایی بین نیروهای متحد آمریکا در این دو کشور با ایران می بینید؟
-آمریکا مدت مدیدی در انتظار قیام مردم علیه رژیم صدام حسین بود. آنها نتوانستند این کار را بکنند. بعد از حمله یازده سپتامبر، آمریکا مصمم شد تا به مرکز القاعده حمله کند.در افغانستان تحت سلطه طالبان هیچ حکومت مشروعی وجود نداشت. آمریکا به خوبی عناصر مخالف طالبان و حسین را پشتیبانی کرد. اگر چه دولتمردان بوش از حکومت ایران دل خوشی ندارند اما گفته های وزیر خارجه کندالیزا رایس و سفیر ما در عراق حاکی است که ما درصدد مذاکره با ایران در عراق درباره منافع دوجانبه هستیم و موضوع اصلی این است که باید این منافع دو جانبه را تقویت کرد.
- ایده تغییر رژیم و یا حمله نظامی و اشغال ایران از سوی برخی محافل آمریکایی را چقدر با واقع بینی نزدیک می بینید و تصور می کنید این ایده از چه پشتیبانی نظری در میان دولتمردان آمریکایی برخوردار باشد؟
- این که ایالات متحده درصدد تغییر رژیم از طریق حمله نظامی یا اشغال ایران برآید، به کلی نامعقول است. آمریکایی ها مایلند که واقع بین باشند و همواره پاسخی صریح از جانب آنها در برابر این سوالات خواهید شنید؛ آنها به پاسخ های مبهم و گنگ در باره تغییر وضعیت سیاسی در ایران عادت ندارند.
- سیاست خرید زمان از سوی دولت ایران برای دستیابی به سلاح اتمی تا سال ٢٠٠٧ تا کجا می تواند با توجه به تحولات اخیر در مجادله بر سر برنامه اتمی ایران ادامه یابد؟ یعنی نقطه پایان این سیاست کجاست؟
از سوی دیگر سیاست هویج و چماق اروپایی ها در برابر ایران به نظر می رسید با پیشرفت اندکی روبرو بوده است. آیا تصور می کنید که زمان برای دور تازه ای از مجادله میان دولت ایران وجامعه بین المللی آغاز شده است؟
- این که ایران درصدد وقت تلف کردن در برابر اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تکمیل تاسیسات غنی سازی اروانیوم باشد وحشتناک است.
- تا چه حد احتمال مداخله نظامی اسرائیل با توجه به پراکندگی و مخفی بودن اهداف نظامی در ایران را جدی می دانید و در صورت این اقدام عواقب آن را چگونه ارزیابی می کنید؟ تصور می کنید اسرائیل برای حمله به ایران بتواند چراغ سبزی در یافت کند؟
- اسرائیل از فراخوان رئیس جمهور احمدی نژاد برای نابودی آن نگران شده است و از این وحشت دارد که یک ایران مسلح به سلاح هسته ای برعلیه آن وارد عمل شود و با سلاح اتمی به آن کشور حمله کند.
اما عقیده عمومی بر آن است که این اسرائیل است که باید در برابر این وضعیت به چاره اندیشی بپردازد. دولت آمریکا نمی تواند به اسرائیل دیکته کند که چه باید بکند یا نکند.
- در رسانه های آمریکایی از کسانی که به دسیسه چینی برای براندازی یک حکومت می پردازند با عنوان "توطئه گر" نام می برند؛ اما به نظر می رسد که در مورد ایران تا کنون راهکاری عملی از سوی آنان ارائه نشده است. تصور می کنید آن ها اصولا تا چه حد شناخت دقیقی از اوضاع ایران دارند؟
- سیاست رسمی دولت آمریکا نه تحت تاثیر "توطئه گران" قرار می گیرد و نه دیدگاه واحدی در برابر ایران در میان سیاستمداران وجود دارد. برخی معتقدند که باید با جمهوری اسلامی مذاکره کرد و برخی مخالف گفتگو با تهران با وجود دولت کنونی ش هستند. گلوگاه اصلی این جاست: ایران و آمریکا و ایران و اسرائیل هیچ رابطه ای با هم ندارند و یا ارتباط مستقیمی با هم ندارند. وقتی این ارتباط با واسطه باشد شما نمی توانید بفهمید که طرف مقابل چه تصوری دارد و آیا می تواند نظرات و یا خط قرمزهای شما را درک کند.
خط قرمز جایی است که هیچ مذاکره ای بر روی آن نمی تواند صورت بگیرد یا وقتی نادیده گرفته شود به رویارویی منجر می شود. اگر ایران و اسرائیل و ایران و آمریکا مستقیما با یکدیگر مذاکره نکنند، یک خطر مرگبار همیشه وجود دارد.
- آیا شما فکر می کنید دولت ایران با آگاهی از اینکه خطر فوری از جانب آمریکا او را تهدید نمی کند می کوشد تا هر چه سریعتر به نقطه امنی برای بقای خود یعنی دستیابی به سلاح اتمی برسد؟
- من دلیلی نمی بینم که ایران بدون درک نظرات آمریکا در تصور خطر قریب الوقوعی از سوی آمریکا باشد. این اشتباه بسیار خطرناک است.
- راهبرد تحریم دیپلماتیک و اقتصادی ایران با توجه به نقش حامیان فعلی جمهوری اسلامی از جمله چین و روسیه برای بازداشتن از دستیابی به سلاح اتمی را چقدر موثر می دانید؟
- پیش تر، اقدامات یک جانبه ایالات متحده برای جلوگیری از دسترسی جمهوری اسلامی به تجهیزات ساخت و یا آموزش سلاح های اتمی، مانع از دستیابی ایران به آن چه لازم داشت نشد. همان گونه که در مورد عراق تحت تحریم نیز نتیجه ای نداد. با این حال تحریمی که در مورد ایران توسط شورای امنیت وضع خواهد شد می تواند تاثیری عمیق تر بر روی ایران بگذارد. به افزایش انزوا به بهای افزایش همبستگی بین المللی با آن بیانجامد.
- مهم ترین نقاط ضعف سیاست آمریکا وایران در برابر هم را چه مواردی ارزیابی می کنید؟
- مهم ترین نقاط ضعف سیاست آمریکا از دید من: نارسایی ارتباط با طرف مقابل، خودداری ازترسیم منافع مشترک در امنیت منطقه وخودداری از معامله با دولت ایران است.
در مورد ایران نقاط ضعف عبارتند از:
خودداری از ابراز نیات واقعی از غنی سازی اورانیوم ( که تنها فرض پیش روی تولید سلاح هسته ای است)،
ادامه حمایت از حزب الله، حماس و سایر نیروهای افراطی در حمله به اسرائیل که تنها به دامن زدن بحران می انجامد و سعادت فلسطینی ها را به مخاطره می اندازد.
ومداخلات نابجا در عراق که آمریکا را به ستوه می آورد وموقعیت عراق را متزلزل نگه می دارد.
درنا کوزه گر
روزنامه نگار مستقل
[email protected]