خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
من ندانم در نگاه تو چه رازي است نهان، كه من آن راز توان ديدن و گفتن نتوان
جملاتي خطاب به خبرنگاران ايسنا ميگفت، البته نه با شور و حرارت سالهاي گذشته و نه به صراحت آن ايام؛ به طوري كه نميتوانستيم متوجه شويم چه ميگويد. حتي ديگر از آن حركات پرمعناي دستها و بيان نافذ هم خبري نبود و شايد اگر اين مرد خاموش و بيمار را معرفي نكنند، هيچگاه كسي او را نشناسد. نگاه به او، نشسته بر يك صندلي، براي آشنايان با بيان شيواي استاد، كمي آزاردهنده است. بايد گفتوگوي خاموش خود را با فصاحت نگاه دنبال ميكرديم و پاسخ بسياري از سوالاتمان را يا از نگاههاي او مييافتيم يا از زبان همسرش كه اين روزها هم زبان "حجازي" شده است و هم پرستارش.
او ميگويد: «آقاي حجازي از ماه رمضان سال گذشته به اين وضعيت دچار شد و قدرت تكلم خود را از دست داد. البته چندين بار از او سي تي اسكن گرفتيم ولي هيچ موردي يافت نشد تا اينكه او را به سوئيس برديم و پزشكان تشخيص دادند كه در خون آقاي حجازي ماده مسمومي وجود دارد كه هرگاه از اطراف مغز او ميگذرد در آنجا رسوب ميكند و به همين دليل ايشان قدرت تكلم خود را از دست داده است.»
همسر فخرالدين حجازي از مشكلات پيشروي خود ميگويد و ميافزايد: «آقاي حجازي يك راننده و يك ماشين داشت كه بسيار هم كمك حال ما بودند، اما اخيرا اين امكانات را از ما گرفتند. الان هم مدتهاست كه حقوق بازنشستگي او را (از وزارت آموزش عالي) را به دليل عدم توانايي قلم به دست گرفتن و امضاء كردن دريافت نكرديم.»
او در مورد عيادت مسؤولان و دوستان استاد فخرالدين حجازي از وي ميگويد: «هرچند وقت يك بار بعضي از دوستان و مسؤولان از آقاي حجازي عيادت ميكنند. به طور مثال چند روز پيش آقاي كروبي آمده بودند و پيشنهاد كمك به حجازي را داشتند و گفتند بگذاريد هزينه قرصهايي كه از آمريكا براي ايشان ميفرستند (نزديك به ماهي 800 هزار تومان) را ما پرداخت كنيم. اما بنده نپذيرفتم و گفتم فعلا قادر به پرداخت هزينههاي بيماري ايشان هستيم.»
او تأكيد ميكند: «خدا را شكر وضعيت عمومي آقاي حجازي مطلوب است. فشار خون، قند خون و در مجموع به لحاظ جسمي وضعيت مساعدي دارند و هفتهاي يك بار نيز ايشان را به استخر ميبريم تا بتواند راه برود و وضعيتش بهبود يابد.»
بهترين جمله هنگام خداحافظي همان بود كه بگوييم: "خداحافظ".