مرور تاریخ 60 ساله جنبش دانشجویی ایران موید این گزاره است که " آزادی و عدالت" ازشعارهای مشترک این جنبش ازآغاز تا کنون بوده است. گرچه آزادیخواهی بواسطه سنخیت کارویژه طبقه روشنفکر همیشه دغدغه نخست و بحق نیزمهمترین خواست مبارزات دانشجویان بوده اما نیازبه تحلیل وتبیین واقعی ازماهیت رفتاری لایه های جامعه به منظور درک روشن ترازقوانین تحولات اجتماعی ونیز لزوم امتداد مردمی این جنبش منجر به پی جویی شعاردیگریعنی عدالتخواهی گردیده است. البته بن مایه دیگری که ضرورت طرح این شعاراساسی را موجب می شود همانا خاستگاه اجتماعی دانشجویان است که بخصوص ناشی از شرایط ربع قرن اخیرمی باشد که منجربه حضور دانشجویان ازلایه های محروم درمراکزعلمی و دانشگاهی گردیده است. نگاه به تحرکات دانشجویی تا قبل ازدو خرداد حاکی ازآن است بواسطه فضای سیاسی حاکم(عدم امکان طرح مطالبات آزادیخواهانه ) مهمترین شعارهای دانشجویان معطوف به تبعیضات اجتماعی ، فساد اقتصادی درحاکمیت وخطرآریستوکراسی خلاصه می شد . بررسی شعارهای انتخاباتی دانشجویان درانتخابات مجلس سوم ویا تیترهای نشریه پیام دانشجو درزمینه افشای مفاسد مالی که درهردو موردبا اقبال اجتماعی واقع شد مبین این واقعیت است که توده ها سمت گیری عدالتخواهانه را بواسطه ملموس بودن درزندگی اجتماعی خود بیشترازدیگر شعارهای احزاب می پذیرند. موج دو خرداد وفراهم آمدن امکان نسبی طرح حقوق شهروندی و آزادی های مدنی موجب صرف همه نیروی دانشجویان دراین مسیر گردید. ازآنجا که حاکمیت ظرفیت لازم برای پذیرش وتحقق این شعارها را نداشت وازسویی دولت اصلاحات نیزبواسطه جوهره فکری گردانندگان و تثوریسین هایش اراده ای بر تحقق شعارها همچون ما به ازای واقعی آن دردنیای آزاد نداشته است . درنتیجه درکناراعمال فشارهای اقتدارگرایان ومماشات ودفع الوقت اصلاح طلبان ازیکسو همچنین فقدان پشتوانه موردنیازاجتماعی بواسطه نامانوس بودن ذائقه جامعه با شعارهایی که کمترنگاه به توازن اقتصادی و مشکلات مالی مردم داشت جملگی موجب ناکامی این حرکت شدند. اقتدارگرایان برغم بی برنامگی درسالهای نخست پس ازدو خرداد با مداقه دراین مهم به سرمایه گذاری دراین زمینه پرداخته بنحویکه بخشی ازتوده ها را نیز مفتون آن نمودند. احزاب و گروههای سیاسی ونیزجنبش دانشجویی تنها پس ازنتیجه انتخابات اخیرپی به نقطه آسیب بردند . امروزضرورت بازنگری دراستراتژی های جنبش دانشجویی برتشکلهای فعال دراین جنبش پیوسته مورد بحث ونظر است . مشی تعمیق جنبش دمکراسی خواهی که ازسوی جبهه متحد دانشجویی مطرح شده بود ونیزمشی دیده بان جامعه مدنی که ازسوی دفتر تحکیم وحدت اعلام گردیده درراستای این رویکرد ارزیابی می گردد اما به نظر می رسد لزوم پیوندهای وثیق تر جامعه ودانشگاه ضرورت طرح های عملی جهت حضوردانشجویان دربطن مردم راطلب می نماید. چگونه می شود مردم دریابند که دانشجویان مشکل 20 درصد ازجمعیت فاقد شغل را لمس وفریاد می کنند آیا بجای اردوهای تابستانی دراردوگاههای مجهز می شود دانشجویان روزو شبی را با کپرنشینان که دوباره درحاشیه شهرهای بزرگ روییده اند به سربرند. مردم مناطق زلزله زده وسیلاب زده که تنها دریک برهه خاص مورد تبلیغات دولتی قرارمی گیرند آیا می شود احساس کنند که مطالباتشان ازسوی گروههای دانشجویی دنبال می شود. بجای طرحهایی که ازسوی حاکمیت تحت عنوان امام علی و.. با سپردن انبان غذا که شبانه ازسوی شماری ازدانشجویان به برخی خانواده ها اعطا می شود !! آیا ممکن نیست که گروههای دانشجویی به تبیین ریشه های این فقر بپردازند و بجای معلول ها جامعه رابا علتها آشنا نمایند. ای بسا ورای کاستیهایی که دراحزاب داعیه داراصلاح طلبی و نیز اتمسفر سیاسی حاکم وجود داشت یک علت نقصان عمق استراتژیک دانشجویان درلایه های اجتماعی آن است که مردم احساس نمی کنند مطالبات عینی آنها ازسوی هیچ گروه پیگیری می شود. پرواضح است درکنارحضورملموس دانشجویان دربطن توده ها نقد سیاستها وبرنامه های حاکمیت دراین زمینه نیزبعد دیگراین رویکرد می تواند باشد. هردولتی درابتدای کارشعارهایی مطرح نموده اما ورای گزارش کاری که خود درپایان دوره می دهد عملکرد آن ملاک میزان تحقق شعارهایش می باشد. بعنوان مثال دولتی که درابتدای کارخود شعارسازندگی ورفاه مردم را سرمی دهد اگردرپایان دوره 8ساله آنگاه که ازبهشت برین موجود ودرسایه برنامه های خود سخن می گوید اما درعمل آخرین اقدامش طرح لایحه فقرزدایی باشد این امرخود گویای واقعیات جامعه ورای تبلیغات ومیزان تحقق شعارهای آن دولت است.
اگردولتی ازجامعه مدنی سخن گوید اما درپایان دوره 8 ساله و بعنوان آخرین اقدام هنوزنتوانسته باشد لایحه دفاع ازحریم خصوصی افراد را که الفبای حقوق شهروندی است قانون نماید خود مبین میزان تحقق شعارهای آن است . اکنون باید دید شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی و عدالت پروری که ازسوی دولت کنونی بعنوان شعارانتخاباتی مطرح بوده تا کنون چه مصداق عینی داشته و اصولا رویکرد این چند ماهه که به مثابه مشتی ازخروار است آیا نشان دهنده آن است که این دولت درمسیر اعلام شده راه می سپرد یا هنوز چند گامی ازتبلیغات انتخاباتی دور نشده آن شعارها را به طاق نسیان سپرده و سرگرم طی مسیر دیگری است؟
پرواضح است که جنبش دانشجویی نیازبه بحث ونقد ونظر مستمردارد تا همانگونه که یکبار یکی ازشعارهای اساسی خود را فدای شعاردیگرنمود امروز دچارهمین مشکل درسوی دیگرنشود . یقینا بدون آزادی هیچ عدالتی تحقق نخواهد یافت و آزادی بدون عدالت نیزپشتوانه لازم بمنظوربقا نخواهد داشت.
محمد مسعود سلامتی
[email protected]
http://rozane1.blogfa.com