خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: سياسي
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز بعد از ظهر روز گذشته مراسمي با عنوان ”جنبش دانشجويي حركت به سوي آزادي،عدالت و معنويت“ در تالار اجتماعات دانشكده روانشناسي اين دانشگاه برگزار كرد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران ( ايسنا) - منطقه خوزستان - در اين مراسم مجيد حاجيبابايي، عضو سابق دفتر تحكيم وحدت، اظهار داشت: در حال حاضر هر كس عنوان كند كه ما ميخواهيم خط مشي معتدل و توام با عقلانيت بيشتري داشته باشيم و در درون يك جنبش دانشجويي به سمتي نرويم كه هزينههاي بيش از اندازه را بر اين جنبش تحميل كنيم به او ميگويند فردي سازشكار، با حاكميت دستش در يك كاسه است.
وي با اشاره به اينكه هر كس كه شعارهاي خلاف آنها را با صداي بلندتر و يا با گويشي ديگر بيان كند مبارز و راديكال نام ميگيرد، افزود: در فضاي دانشگاه به چند دليل راديكاليسم همواره به نوعي مورد پذيرش قرار گرفته است؛ يكي به اين دليل كه جريان دانشجويي يكي از آرمانگراترين تمرين جريانهاي اجتماعي درون كشور است و نه تنها در درون كشور ما بلكه در اكثر نقاط دنيا دانشجويي يك جريان آرمانگراست و راديكاليسم به يك نوعي با آرمانگرايي پيوند برقرار كرده است و هر جرياني كه آرمانگرايانه باشد اين استعداد را دارد كه راديكالتي باشد.
حاجي بابايي خاطرنشان كرد: اما توجه داشته باشيد كه نظر من نفي كامل راديكاليسم نيست بلكه اين راديكاليسم كور است، اگر ما كاربرد غلطي را از آرمانگرايي مدنظر قرار دهيم دير يا زود اين راديكاليسم نوعي انديشه و عمل سياسي خواهد بود و باعث ميشود كه در درون جامعه چنددستهگي و چند شقهگي بوجود آيد و ما نتوانيم عمل مثبتي را به سمت دموكراسي انجام دهيم و گامي را برداريم.
وي افزود نكته دوم اين است كه راديكاليسم بايد با توجه به شرايط اجتماعي و سياسي هر جامعه مطرح شود. اگر زماني در درون يك جامعه شرايط فراهم نباشد براي اين كه ما يك عمل راديكال را انجام دهيم اين دير يا زود به ضد خود تبديل ميشود. به عنوان مثال درون جامعهاي كه سطح سواد آن جامعه 10 درصد و مابقي بيسواد باشند، در آن جامعه حركت راديكالي و انقلابي براي ايجاد تحول به سمت دموكراسي بيترديد جواب نميدهد چون بنمايههاي يك حركت بايد وجود داشته باشد تا آنها بتوانند يك سازمان اجتماعي را تشكيل بدهند و در درون اين سازمان اجتماعي يك تحولي را در سطح جامعه رقم بزنند.
حاجي بابايي در عين حال تصريح كرد: اگر يك جريان يا افرادي بدون اين كه بر آن چيزي كه در درون جامعه خودشان ميگذرد فقط بر اساس پندارها و توهمات ذهني خودشان الگويي را در نظر بگيرند و بعد اين الگو را بخواهند در درون جامعه پياده كنند مطمئن باشيد كه با شكست مواجه ميشوند.
وي ادامه داد: به نمونهاي بسيار كوچكي نگاه كنيد، در درون جامعهاي كه باورها و اعتقادات مذهبي وجود دارد، و اين جامعه اعتقاد عميق و راسخ به مذهب دارد، يك عده انسانهايي كه بر اساس تفكرات و مطالعات پيشبيني و تئوريك خود به اين نتيجه رسيدهاند كه در مذهب بايد تغيير يا جرح و تعديل ايجاد كنند يا كاملا نفي كنند، اگر همينها باور ذهني خود را در قالب يك عمل راديكال بخواهند پياده و جامعه را دعوت كنند به اين كه از ما تبعيت و پيروي كنيد، در درون آن جامعه، اينها به نتيجه نميرسند. چون ساختار آن جامعه يك بافت و ساختار مذهبي است به همين دليل است كه شما در اينجا نميتوانيد بدون توجه به ريشههاي فرهنگي و اجتماعي جامعه خود يك انديشه و يك تفكر را تئوريزه و بر اساس آن عمل كنيد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، حاجي بابايي توضيح داد: نكته دوم اين است كه اگر قرار است راديكاليسم درون جامعهاي به وجود بيايد بايد شرايط اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي آن جامعه را در نظر بگيريم و متناسب با آن شرايط عمل كنيم. مساله را تئوريپردازي كنيم و جلو برويم و اگر اين كار را نكنيم دير يا زود به ضد خودش تبديل ميشود و يك جريان سر خود، منزوي و حاشيهنشين ميشود؛ جرياني ميشود كه با هيچ نيروي اجتماعي نميتواند تعامل كند؛ نميتواند حرف بزند و كسي نيست كه حرفش را بشنود، اگر حرفي براي نشنيدن باشد نگفتنش بهتر است. حرف بايد شنيده شود؛ مخاطب داشته باشد تا متناسب با آن عمل شود.
وي يادآور شد: نكته بعدي كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه در درون جامعه ما راديكاليسم به شكل مبتذلي دستخوش تغيير شده است و به خصوص در بخشهايي از جريان دانشجويي كه خود ما با آن سروكار داريم و احتمالا شما هم با آن سروكار داريد يك نوع لمپنيسم به جاي راديكاليسم نشسته است. اصلا راديكاليسم در اين معنا بعضا وجود ندارد و مشاهده نميشود وقتي فرد ميخواهد راديكاليسم را تعريف كند، مشاهده ميكنيم هيچ عمل راديكالي از دل آن بيرون نميآيد. نهايتش اين ميشود كه حرفهايي بزند، كارهايي كند و بعد به خارج از كشور برود و مشغول زندگي شخصي خود شود. شما نمونههاي آن را ديدهايد اين يك نوع لمپنيزم و راديكاليزم است؛ راديكال كسي است كه مبارزه ميكند.
وي با اشاره به اينكه راديكاليسم نظري، به تنهايي فايده ندارد، تصريح كرد: بگذريم از اين كه راديكاليسم نظري در جامعه ما متاسفانه راديكاليسم نظريكوراست. يعني نه عملي در آن است نه هدفي دارد. به همين دليل ميبينيد دونكيشوتوار فقط شمشيرش را به طرف آسيابهاي بادي كه در ذهن خودش ساخته مياندازد، به عنوان يك پهلوان ميجنگند بدون اين كه هيچ بازتاب عملي در درون جامعه داشته باشد.
حاجي بابايي اظهار داشت : پس اينجا ما جرياني به نام راديكاليسم واقعا نميبينيم، يك راديكاليسم نظري است كه در عين حال كور است و هيچ هدف مشخصي را در عرصه نظر و در عرصه عمل در جامعه دنبال نميكند. پس اين نيز نكتهاي است كه بايد با قاطعيت بپذيريم كه ما در حال حاضر بخصوص در درون جريانهاي دانشجويي جريان راديكال نداريم، چون عمل خاصي نميتوان انجام داد. شما هر روز ميشنويد كه در يك انجمن را بستهاند، يك دانشجو را از دانشگاه اخراج كردهاند و خيلي كارهاي ديگر اتفاق افتاده است ولي هيچ حركتي در دانشگاه صورت نميگيرد. از سه روز پيش تاكنون بيش از ده برنامه انجمنهاي اسلامي لغو شده و مجوز ندادهاند، دريغ از يك حركت، دريغ از يك اعتراض، دريغ از يك فرياد.
وي تاكيد كرد:راديكال كسي است كه عمل كند، اگر به او ميدان نميدهند ناله نكند. اگر راديكال هستي فضاي كار را بايد خودت ايجاد كني و اگر نه، كنار بنشيني و هم درست را بخواني و هم حكومت با تو كاري نداشته باشد و هم ژست مبارزه بگيري، اينها با هم قابل جمع نيست. يعني بايد از يكي از اينها بگذري، كسي ميتواند ادعا كند كه من راديكالم كه از خيلي از چيزها بگذرد. نميتواني ادعاي اين را داشته باشي كه رهبر جنبش دانشجويي هستي و بعد عروسي پر خرجي در بهترين هتل برگزار كني، اينها با هم جور در نميآيد. راديكالها چريك بودند. كساني بودند كه در كوه عقد و ازدواج ميكردند. از جانشان ميگذشتند تا بتوانند مبارزه كنند و راديكال باشند.
وي خاطرنشان كرد: در حال حاضر، پديدهاي به نام جنبش راديكال نميشناسم البته افراد راديكال ممكن است وجود داشته باشند، اين را قبول دارم، بعضي در برخي از دانشگاهها ممكن است راديكال باشند، آنها هم شايسته احترام هستند ولو اينكه با عقيده من يا شما مخالف باشند. ولي كسي كه حاضر است به خاطر عقيده خود يك سري اصول را كسب كند،بسيار شايسته احترام است ولي خيليها متاسفانه اينگونه نيستند و تنها ژست آن را ميگيرند.
حاجيبابايي گفت : اين نوعي لمپنيسم و نوعي ظاهرسازي براي اهدافي ديگر است و اصلا اهداف دموكراتيك و اهداف آرمانگرايانه پشت آن نيست. نمونههاي آن را شما زياد ديدهايد كساني كه از اين جا چه در قدرت داخلي چه در قدرت خارجي براي رفتن به جاهاي ديگر پله درست كردهاند.
advertisement@gooya.com |
|
وي اضافه كرد: نكته پنجم اينكه در يك چنين شرايطي اگر ما زمانهي خود را درك نكنيم و در عين حال بخواهيم همچنان بدون اينكه به محيط پيرامون خود كاري داشته باشيم در توهمات خود تنيده شويم و عمل هم نتوانيم انجام دهيم و فقط راديكاليسم ما نظري باشد در عين حال كور هم باشد، هيچ جاي مشخصي را هدف نگيرد فقط و فقط به خاطر اينكه كاري را انجام داده باشد يا كسي يا جرياني را تخريب كرده باشد حرفي بزند، در اين جا به روند دموكراسيخواهي ضربه زده ميشود، يعني مانع اين ميشود كه در درون جامعه تحول آرامي شكل بگيرد و جامعه از طريق حركتهايي كه به قول معروف گامبه گام و آرام و اصلاحي است به جايگاهي كه ميخواهد، برسد.
عضو سابق دفتر تحكيم وحدت تصريح كرد: در اين زمان اگر دليلي براي آن ارائه نشود و تنها قصد تخريب وجود داشته باشد،اين جمله مصداق پيدا ميكند كه ”اي زائر اگر چراغي در اين معبد روشن نميكني، شمعي كه پيش از اين افروخته شده را خاموش مكن“؛ متاسفانه در جامعهي ما روند اين گونه است، نه تنها در آن معبد چراغي روشن نميشود كه شمع رفتگان را هم خاموش ميكنند، يعني ميگويند حالا كه ما نميتوانيم حركت كنيم هيچ حركتي نبايد انجام شود. اين خودخواهي و كورانه عصازدن و بدون جهت حركت كردن است.
حاجيبابايي عنوان كرد : بايد توجه داشت كه نظريه راديكاليسم كور ميتواند در خدمت ارتجاع، استبداد و هر نوع اقتدارگرايي در جامعه ما باشد. خلاف ظاهري كه دارد و گوياي مبارزه است دقيقا در حال كمك به تحكيم پايههاي اقتدارگرايي در جامعه است.
وي يادآور شد: چيزي كه به نظر من در حركت راديكال وجهه بارزي دارد، عملگرايي است يعني عملگرايي يك راديكال بايد در حد بالايي باشد. كسي كه حرف ميزند يك مصلح اجتماعي است و كسي كه عمل مي كند راديكال است. راديكاليسم كور نخستين ضربه را به جريانهاي پيشرو و دموكراسي خواه وارد ميكند و تنها حسني كه ميتواند داشته باشد ايجاد توهم آرامشبخش براي عدهاي است.