چهارشنبه 23 آذر 1384

جنبش دانشجوئي و انتظارات مبارزين، حشمت الله طبرزدي

من بنا ندارم به ارايه مفاهيم و تعاريف درباره جنبش دانشجوئي بپردازم . فرض را بر اين قرار ميدهم كه همه خوانندگان يا شنوندگان اين نگارش در اين باره توافق دارند يعني ميدانند كه من از يك سازمان حزب ، جبهه و جناح حرف نميزنم . بلكه سخن از حركت يك طيف از يك صنف حول برنامه ها و اهداف معين با روش هاي منحصر به فرد ميباشد. تاريخ جنبش دانشجوئي در ايران كه بيش از هفت دهه ميباشد و حدود سه دهه از عمر آن مربوط به دوره انقلاب بهمن 57 و پس از آن ميباشد ، بيش از پيش تعريف من از اين جنبش را روشن تر ميسازد. يعني اين تاريخ كوتاه و در عين حال مدون ما را از تئوري پردازي تا حدود زيادي معاف مينمايد .
حال كه سخن به اينجا رسيد اجاازه ميخواهم با همديگر توافق كنيم كه ما در دهه شصت جنبش دانشجوئي نداشته ايم. من هم درباره اين ادعا و هم درباره مفهوم جنبش دانشجوئي دو سال پيش دو مقاله نسبتا علمي نگاشتم كه فكر ميكنم در آرشيو برخي سايت هاي اينترتي ، اگر امكان دسترسي به آنها وجود داشته باشد ، موجود است .به ويژه سايتي كه به نام خودمن داير شده بود .
همچنين ميخواهم تاكيد كنم كه اصيل ترين جنبش دانشجوئي پس از انقلاب را 18 تيرماه سال 1378 ميدانم براي اينكه در اين جنبش ، دانشجويان ويژگي هاي يك جنبش اصيل را به نمايش گذاشتند . يعني توانستند ازاديخواهي و مبارزه عليه استبداد مذهبي حاكم را به عنوان يك خواسته ملي به درون لايه هاي گوناگون دانشجوئي و حتي ساير لايه هاي اجتماعي گسترش بدهند . همچنين موفق شدند ازطريق بسيج همه نيروها از جمله مطبوعات ، هيئت حاكمه را به چالش بكشانند . در عين حال مبارزه دانشجويان نه متكي به اسلحه بود و نه به نيروي قهريه ، بلكه از طريق يك مبارزه آگاهي بخش و مسالمت آميز بود . همه عناصري كه اگر در يك حركت جمع شوند ، ميتوان از آن بعنوان يك جنبش اصيل اجتماعي نام برد كه در جنبش دانشجوئي 18 تير وجود داشت . به اين معنا حتي جنبش 16 اذر 32 به اصالت و گستردگي جنبش 18 تير 78 مورد ارزيابي نخواهد بود .
نميخواهم بگويم كه اين جنبش نقطه ضعف نداشت . مهم ترين نقطه ضعف آن اين بود كه تشكل هاي دانشجوئي مثل جبهه متحد دانشجوئي نتوانستند به سازمان دهي دانشجويان بپردازند و دفتر تحكيم وحدت نيز در نيمه راه از دانشجويان روي بر گرداند و با دعوت از مردم ودانشجويان براي شركت در راهپيمائي 23 تير يا همان راهپيمائي سركوب عملا در خدمت رژيم وسركوب در آمد . فراموش نميكنم زمانيكه رهبران جبهه متحد دانشجوئي از طريق دستگاههاي امنيتي و انتظامي بازداشت شدند و زير شكنجه هاي قرون وسطائي قرار داشتند ، من در زندان اوين از طريق تلويزيون ناظر دعوت عمومي از طرف رهبران دفتر تحكيم از مردم براي پيوستن به راهپيمائي 23 تير ماه بودم . درواقع دوتشكل عمده دانشجوئي كه مي بايست در چنين زماني به ايفاي نقش موثر بپردازند ، آنگونه دچار ضعف ميشوند كه در پايان نيز آن جنبش با اصالت توسط بسيج و نيروهاي نظامي – امنيتي آنچنان سركوب ميشود .
البته قرار نيست كه جنبش دانشجوئي سركوب نشود يا در اولين حركت هاي خود ، حتما موفقيت حاصل نمايد طي يك دهه اخير جنبش دانشجوئي با رهبري دو تشكل ياد شده ، با همه فراز و نشيب ها ، موفق شدند تااز طريق برقراري تظاهرات ، ميتينگ و حركت هاي متعدد ، جنبش جديدي را بوجود بياورند . اين جنبش تا آنجا قدرتمند بوده است كه رژيم را وادار نموده تا به مقابله جدي با آن بپردازد . چرا كه اگر جنبشي قدرتمند نباشد هيچگاه يك رژيم استبدادي و سركوبگر را وادار نمينمايد كه تا اين اندازه به سركوبگري و عكس العمل هاي اين چنيني مبادرت بورزد.
من دوره فعلي را دوره سركوب مطلق جنبش دانشجوئي و ديگر جنبش هاي دموكراتيك ميدانم . در واقع پس از آنكه اين جنبش نشان داد كه قدرت آنرا دارد تا موجوديت يك تا بن دندان مسلح را به خطر بياندازد ، بدين معنا كه هم امكان رهبري يك جنبش دموكراتيك را از آن خود نمايد و هم اينكه امكان آنرا دارا باشد تا لايه هاي متوسط اجتماعي را در مسير يك انقلاب دموكراتيك بسيج نمايد، بهمين دليل رژيم دست بكار گرديد تا با سركوب مطلق براي دوره اي قابل پيش بيني اين خطر را به عقب بياندازد .
در عين حال رژيم در دوران سركوب مطلق تلاش مينمايد تا تشكلهاي حكومتي را تقويت نموده و از آن يك جنبش دانشجوئي بدلي را خلق نمايد . براي مثال تشكل شبه نظامي بسيج دانشجوئي يا تشكلهاي وابسته اي چون جامعه اسلامي و امثال آنرا صرفا در خدمت سركوب دانشجويان ازاديخواه بگيرد . ولو اينكه شعار آن بظاهر عدالت خواهانه باشد يا درصدد مصادره برخي ارمانهاي جنبش دانشجوئي و در پي تحريف ان بر ايند .
خوشبختانه گرايش مدرن دفتر تحكيم وحدت حتي اگر در اقليت باشد توانسته است تا با فاصله گرفتن از جناح چپ حاكميت ، خود را در درون ساختار كلي جنبش دانشجوئي قرار بدهد . طبيعي است كه نبايد انتظار داشته باشيم كه در دوران سركوب مطلق كه حتي عضويت در جبهه متحد دانشجوئي و ساير تشكلهاي دموكراسي خواه جرم بحساب مي ايد ، اين تشكلها بتوانند بگونه اي علني فعاليت چشمگيري داشته باشند . در چنين شرايطي طرح شعارهائي چون (( كنفدراسيون )) از سوي اصلاح طلبان صرفا بمنظور جذب تشكلهاي مورد حمايت حاكميت يا جناح هاي متعدد قدرت مطرح ميشود . ضمن اينكه ميبينيم حاكميت براي آنكه نشان بدهد كه در دانشگاهها مثلا نوعي فعاليت سياسي خنثي وجود دارد قويا تلاش ميكند تا به فضا سازي هاي كاذب بپردازد
در شرايط سركوب مطلق عناصر فعال جنبش دانشجوئي ، بويژه تشكلهاي مستقل دانشجوئي ميتوانند از طريق مشاركت در تشكلهاي صنفي و تقويت سازماندهي جنبشها و تشكيل ((NGO )) ها شرايط مناسب را براي آينده مساعد نمايند . در چنين وضعيتي هيچ تشكل دانشجوئي مستقل نميتواند بصورت رسمي و علني به فعاليت بپردازد ، مگر اينكه پيشاپيش الگوي نخ نما شده اصلاح حكومت از درون را باور داشته باشد .
جناح اقتدار گراي حكومت كه اينك بر تمامي اهرمهاي قدرت اعم از رهبري ، مجمع تشخيص ، شوراي نگهبان ، صدا و سيما ، خبرگان رهبري ، نيروهاي انتظامي ، نيروهاي نظامي و امنيتي ، و قواي سه گانه را در اختيار دارد ، درحال ((دگرديسي )) ميباشد . طبيعي است كه نتيجه چنين فرايندي به ضعف اساسي و بنيادي حاكميت ، انشعاب و تفرقه در ميان آنان منجر خواهد شد . در اين شرايط است كه حكومت از مرحله سركوب مطلق بمرحله ضعف حاكميت ميرسد و جنبش دانشجوئي قادر خواهد بود تا بار ديگر قد علم كرده و خواستار مطالبات واقعي مردم كه همانا ازادي و استقرار دموكراسي و جاري شدن موازين حقوق بشري بشود
بنظر من در شرايط فعلي حاكم بر كشور ، هيچ حزب يا سازمان مخالفي امكان فعاليت علني ندارد ، در مقابل جنبش دانشجوئي يگانه جنبش اجتماعي بالقوه صلاحيت داري است كه ميتواند زمينه ساز يك انقلاب دموكراتيك را فراهم نمايد . فراموش نكنيم كه هيچ رژيم استبدادي از طريق سركوب مطلق آزاديها بسوي ((دمكراتيزاسيون )) پيش نرفته و نخواهد رفت . يعتي اينكه رژيم اسلامي از اين قاعده مستثني نبوده بوبژه پس از شكست اصلاحات نتوانسته چنين مسيري را طي نمايد كه ما انتظار داشته باشيم جنبش دانشجوئي نيز روش مبارزاتي خود را تغيير دهد و از يك جنبش صد درصد اعتراضي به يك جنبش انتقادي تغيير وضعيت بدهد . ضمن اينكه اين نكته را نيز از ياد نميبريم كه به صرف سركوب مطلق از سوي قدرت مطلقه حاكم هيچ كدام از جنبشهاي اعتراضي و در راس آنها جنبش دانشجوئي تغيير ماهيت نخواهد داد . در واقع جنبش دانشجوئي اين منطق را نپذيرفته و نخواهد پذيرفت كه اگر نتوانستي استبداد و ديكتاتوري را منكوب كني ، پس بايد بر مشت او بوسه زده و در مقابل او سر تعظيم فرود آوريد !
رژيم پيشين از طريق سركوبهائي چون 16 اذر 32 درصدد بر آمد تا در پناه استبداد سياسي به توسعه اقتصادي ، اجتماعي و مدرنيته روي بياورد . رژيم اسلامي نيز تلاش ميكند تا از طريق سركوب مطلق جنبشهاي پيشرو به ((اسلاميزه )) كردن جامعه بپردازد . . يعني ما به لحاظ ساختار سياسي نه تنها نسبت به پيش از انقلاب هيچ پيشرفتي نكرده ايم ، بلكه با يك رژيم متعصب و واپس گرا و متحجر روبه رو هستيم كه در مقايسه با رژيم گذشته قياسي مع الفارغ است .
در جواب اصلاح طلباني كه ميخواهند به ما اثبات كنند كه رژيم اسلامي از رژيم گذشته (( شاهنشاهي )) بدتر نيست كه نياز به يك انقلاب دمكراتيك باشد ، پاسخ ما اين است كه اتفاقا همين گونه است . ما معتقديم كه رژيم گذشته صرفا ازاديهاي سياسي را سركوب ميكرد آنهم نه اينگونه كه امروز سركوب ميشود ، اين رژيم ضمن سركوب ازاديهاي سياسي و اجتماعي در تلاش است تا با تحميل ايدئولوژي عقب مانده خود به مردم ، كشور را به قهقرا ببرد . مضاف بر اينكه رژيم گذشته با جامعه جهاني هيچگونه جنگ و ستيزي نداشت ، در مقابل رژيم اسلامي گويا بنا دارد كه اسرائيل را نابود كند و جهان غرب را نيز به زور ... (( اسلاميزه )) نمايد و هزينه اين جنگ طلبي ها را نيز بايد ملت ايران بپردازد !

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

بنا بر اين راه حل اصلاح طلبان براي تغيير رفتار بجاي تغيير بنيادي رژيم جواب نخواهد داد . بهمين دليل است كه الگوهائي را كه آنان (( اصلاح طلبان )) در جهت نوع مبارزات جنبش دانشجوئي يا ساختار سياسي و تشكيلاتي آن ارائه مينمايند ، نميتواند منطقي ، مقبول و مورد پذيرش قرار داشته باشد .
فعالان جنبش دانشجوئي نيز بايد بشدت مراقب باشند كه در شرايط كنوني ((سركوب مطلق )) وارد فعاليتهائي نشوند كه رژيم در پشت پرده كارگردان و هدايتگر آنها ميباشد ، تا با راه اندازي يك جنبش كاذب و بدلي بخواهد عوام فريبي بنمايد . چرا كه در شرايط سركوب مطلق كه رهبران جنبش با احكام طويل المدت در زندان بسر ميبرند و يا در سايه زور و تهديد (( خانه نشين )) و وادار به سكوت شده اند و هيچ تشكل مستقل و آزاديخواهي نميتواند فعاليت علني داشته باشد ، طبيعي است كه نميتوان ژست آزاديخواهي يا دمكراسي خواهي گرفت . بجهت اينكه اين رژيم سركوبگر هيچگونه زمينه موثري را براي فعاليتهاي علني باقي نگذاشته است .
بايد از طريق گونه اي مبارزات جمعي تلاش شود و به مردم نشان داده شود كه تيغ سركوب تا آن اندازه هم كه رژيم دوست دارد برندگي ندارد و مردم نيز چنين تصوري ندارند . حركتي كه گروهي از دانشجويان دانشگاه تهران در روز 16 آذر84 انجام دادند بسيا رجسارت آميز بود . بايد نسل جديد رهبران جنبش دانشجوئي در چنين شرايطي ظهور نمايند . جنبش جنبش دانشجوئي و بموازات آن ديگر جنبشهاي صنفي اينك به رهبراني آگاه و جسور نيازمند است تا از چنان شرايطي نهايت بهره برداري آگاهانه را بنمايند . فراموش نكنيم كه اگر چه سركوب مطلق اعمال شده است ، اما دهه 80 به هيچ وجه از دهه هاي 30 ، 40 ، 50 ، 60 و هفتاد بدتر و خفقان آور تر نيست . بويژه كه افكار عمومي جهان ، اينك پشتوانه اصلي در جنبش دمكراسي خواهي ملت ايران ميباشند .
زنده باد ازادي / برقرار باد دمكراسي / گسسته باد زنجير استبداد
زنداني سياسي / حشمت الله طبرزدي ديبر كل جبهه دمكراتيك ايران ((IDF ))
ايران/ تهران / زندان اوين / بند 350 كارگري / 16 اذر 84

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جنبش دانشجوئي و انتظارات مبارزين، حشمت الله طبرزدي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016