سرانجام دولت مستضعفان نقاب از چهره برداشت و بطور علنی و رسمی به کارگران شرکت واحد چنگ و دندان نشان داد. این امر قابل پیش بینی بود زیرا کارگران سرانجام بر تردیدها و توهمات قبلی خود غلبه کرده و به این نتیجه رسیدهاند که جز خود آنان کسی غم و غبطه تأمین حقوق و منافع آنان را ندارد و از اینرو گرد هم جمع شدهاند ، سندیکا تشکیل دادهاند تا امر معیشت خود و زن و فرزندشان را بوسیله نمایندگان خودشان پیگیری کنند و این گناهی کبیره است. شفاف شدن مناسبات اجتماعی و زوال توهمها خطرناک است و قدرتی که بر این توهمها بنا شده باشد ناگریز است از گسترش این خطر جلوگیری کند. اما حرکت جامعه طی بیست و چند سال گذشته توهمات بسیاری را از ذهن مردم پاک کرده است که این هم یکی از آنهاست اکنون دیرزمانی است همه پی بردهاند که در پس پرده قدرت بر سر ثروت ملی آنان چه میآید و ماجراهای "آقایان" و "آقازادگان" و قصه اسکلههای پنهان و سرمایه گذاریهای برون مرزی بر کشیدگان دولت مستضعفان نقل هر مجلس و محفلی است.
بهرحال ، به محض اینکه کارگران از توهمات یا تردیدهای قبلی خود بدرآمدند و برای تأمین ابتداییترین حقوق و نیازهای معیشتی خود گرد هم آمدند ، قدرت مداران نیز بدون تأمل و تردید ماسک و تعارفات خود را دور انداختند و به آنان یورش بردند و به این ترتیب اکنون همه چیز شفاف و علنی شده است.
ابتدا چماقداران و مزدوران را با قمه و قداره و تیغ موکت بری به سراغشان فرستادند تا آنها را متنبه کنند. به موازات آن هم جای ضارب و مضروب را عوض کردند و آنان را که در "خانه" خود مورد حمله قرار گرفته بودند متهم ساختند که به چماقداران حمله کرده و موجب سلب امنیت آنان شدهاند. اما چاره ساز نبود. آنگاه مستقیماً به میدان آمدند و نمایندگان کارگران را به اوین آوردند تا به نمایندگی از طرف بقیه کارگران طعم "عطوفت اسلامی" آنها را بچشند. شنیدهام در میان آنان منصور اسالو پس از دستگیری به قاچاق سلاح هم متهم شده است!. معنی این اتهام را هرکس نداند و در آن شک کند من خود میدانم و در آن شک نمیکنم و این سلاح قاچاق را هم خوب میشناسم. فقط معلوم نیست چرا مأمورین فراموش کردهاند این موضوع را در همان زمانی که او قاچاق سلاح میکرده است اعلام و او را تعقیب کنند و فقط هنگامی که برای سرکوب سندیکا هیأت مدیره آنرا دستگیر کردهاند به یادشان آمده است که رییس این هیأت مدیره قاچاق سلاح هم کرده است!
من احتمال میدهم او موقع دستگیری مشروب الکلی هم مصرف کرده بوده اما این موضوع را هم ندیده گرفتهاند!
دنباله کار هم معلوم است. مثل همیشه باید بکوشند میان کارگران تفرقه اندازند. مشتی را "مجذوب" و بقیه را مرعوب کنند و آنها را رو در روی هم قرار دهند. عناصر آگاهتر جدیتر و دلسوزتر را شناسایی و آنها را با انگها و اتهامات واهی از جمع جدا کنند تا بتوانند بقیه را راحت تر مهار کنند. اما آیا واقعاً این روشها دیگر اثری دارد؟ آیا مزدورانی که با قمه و قداره و تیغ موکت بری بر سر مردم زحمتکش میریزند و کسانی که درپس پرده آنها را سازماندهی و اعزام میکنند علیه امنیت داخلی کشور اقدام کردهاند یا کارگرانی که گرد هم جمع شدهاند تا درباره مسایل صنفی خود تبادل نظر کنند؟ آیا کسانی که امروز این چنین گلوی زحمتکشان را میفشارند نمیدانند اگر روز سیاهی برای این کشور پیش آید فقط نیروی مردم میتواند کشور را نجات دهد پیش آید بهتر است بدانند هیچ خطری برای امنیت و استقلال کشور بالاتر از نارضایی مردم نیست و نان شب زحمتکشان و زن و فرزند آنان موثر تر از بمب هسته ای میتواند امنیت کشور را تأمین کند و دستها را از گریبان زحمتکشان کوتاه کنند.
دی ماه١٣٨٤
زندان اوین
ناصر زرافشان