محمود احمدی نژاد، رييس جمهور ايران، در واکنشی تازه به نقدهای طرح شده در مورد وضعيت حقوق بشر در اين کشور، پيشنهاد داده است ناظرانی از ايران به کشورهای اروپايی بروند تا وضعيت حقوق بشر را در اين کشورها بررسی کنند.
آقای احمدی نژاد در توضيح پيشنهاد خود گفته است: " ما نمايندگانی میفرستيم تا از وضع آزادی بيان و قلم، وضع زندانها، وضع زنان و کودکان در کشورهای اروپايی گزارش تهيه کنند، آنها هم عينا همين کار را در ايران صورت دهند و جمعبندی کنيم و به داوری افکار عمومی جهان بگذاريم." منبع خبر بی بی سی
-------------------------------------
نماینده حقوق بشر اسلامی جمهوری اسلامی، برای بررسی حقوق بشر در کشورهای اروپایی،وارد فرودگاه یکی از کشورهای غربی میشود.نماینده مورد نظر در همان بدو ورود،قلم و کاغذی به دست میگیرد تا همه موارد نقض حقوق بشر را،مو به مو به آقای احمدی نژاد گزارش کند.ولی قبل از هر چیز لازم است که ورود خود را به داداش برادر زن خاله پدرش که آقای احمدی نژاد باشد اطلاع دهد.
نماینده حقوق بشرمسلمان-الو !الو محمود.محمودالو.داری منو
محمود احمدی نژاد-جواد تویی .چه زود رسیدی .چه خبر دایی
نماینده-خبر که هنوز هیچی بابا.تازه پیاده شدم
محمود-یعنی چی هیچی؟پول بیت المال و بیخود هدر ندی جواد.از همون فرودگاه شروع کن و همه موارد نقض حقوق بشرمسلمان رو دونه به دونه گزارش بده.
جواد-چشم آق محمود،امر دیگه؟
محمود-خیر پیش بابا،قطع کن که پول تلفن زیاد شد.
نماینده حقوق بشر که آقا جواد باشد،در به در دنبال نماز خانه فرودگاه میگردد.
-به زکی!فرودگاه به این بزرگی نمازخونه نداره؟پس این بشر مسلمون کجا بره نماز بخونه؟
با زبان انگلیسی!! آقا جواد سعی میکند از عابرین، محل نمازخانه را سئوال کند ولی چیزی دستش را نمیگیرد.برای رفع حاجت وارد دستشویی میشود و فکر میکند نماز خانه باید همان کنار گوشه ها باشد.در کابین حاجتخانه را که باز میکند از تعجب خشکش میزند.
-پس آفتابه کو؟
به تمام کابینها سرک میکشد ولی از آفتابه خبری نیست.از آن گذشته همه توالتها فرنگی هستند و محض رضای خدا یک توالت اسلامی هم در فرودگاه یافت نمیشود.با خودش فکر میکند که همه اینها از موارد نقض حقوق بشر مسلمان است و در دلش به احمدی نژاد آفرین میگوید که با تاکید به او میگفت : جواد جان از همون فرودگاه به موارد نقض حقوق بشر مسلمان بر میخوری.هیچ چیز را از قلم ننداز و همه رو گزارش کن.
آقا جواد نماینده حقوق بشر مسلمان در حالی که موفق به رفع حاجت نشده است و عرقهایی به درشتی یک فندق از سرو رویش میچکد به ناچار وارد یکی از آن کابینها میشود و از توالت فرنگی بالا میرود و در حالی که دو پایش را روی دو لبه توالت گذاشته است،خودش را خلاص میکند و با نوشابه ای که خریده است طهارت میگیرد.در همان حال در دفترچه اش یاداشت میکند که شیرهای آب را در دستشویی به حدی پایین گذاشته اند که بشر مسلمان نتواند برای طهارت، شیشه نوشابه را از آب پر کند .
آقا جواد هنوز از فرودگاه خارج نشده، وضع بدی پیدا کرده است و به شکلی دارد شکنجه میشود.کشاله های رانش چسبناک و زخم شده اند و به درستی قادر به راه رفتن نیست.از آن گذشته در این فرودگاه اروپایی برای انداختن رعشه به تن مردان مسلمان،زنانی بدون حجاب اسلامی از هر سو در حرکتند.با اینکه گاه گداری زنان با حجاب نیز یافت میشوند ولی این حجاب خودش رعشه را افزایش میدهد.تعدادی مثلاً با حجاب که روسری هم دارند،چنان لبا سشان تنگ است که غسل را به آقا جواد واجب میکنند.
با کشاله های زخمین و وجدان ناراحت آقا جواد از ترانزیت عبور میکند و در به در دنبال چمدانش میچرخد.عجیب است که یک نفر هم در این ولایت به زبان مسلمانی(یعنی همان زبانی که آقا جواد میداند و به فارسی دری معروف است)صحبت نمیکند.
دفترچه یادداشت آقا جواد،در همین فرودگاه دارد از نقض حقوق بشر مسلمان پر میشود.فروشگاههایی را میبیند که به فعل حرام مشغولند و مشروبات الکلی را برای گمراهی مردم گمراه،به شکل هوس انگیزی روی هم چیده اند.مردی را میبیند که در همان فروشگاه بچه ای را در کوله ای فرو کرده و مثل کولی ها به پشتش بسته است و در حالی که دست زنی را در دست دارد،مشغول خرید مشروبات الکلیست.بی اختیار یاد حرف احمدی نژاد و نقض حقوق کودکان در اروپا میافتد و گریه اش میگیرد.بیچاره بچه ها را در کوله پشتی میاندازند و دست زنشان و طناب سگشان را میگیرند.
در هواپیمای شرکت ایران ایر نهار خورده بود ولی با گذشت چند ساعت، از کرسنگی داشت ضعف میرفت.اینجا چه میتوانست بخورد؟ اگر از ماهیت گوشت هم باخبر باشد،باز معلوم نیست که ذبح شرعی شده باشد.باداباد تصمیم میگیرد ماهی بخورد که خدا کند از نوع ماهی های پولکدار باشد.در دفترچه یادداشت که به آخرین برگش رسیده مینویسد: اینجا هیچ کس به فکر بشر مسلمان نیست،بشر مسلمان غریب و بی کس در این فرودگاه دراندشت در هر گوشه ای شاهد افعال حرام است و غریبانه شکنجه روحی (با یاد آوری کشاله های رانش) و جسمی میشود.جواد تاکید میکند که این هنوز آغاز کار است وهنوز از فرودگاه خارج نشده است.
بچه محل
[email protected]