دكتر ورجاوند: "حاکمیت ایران همواره در چارچوب تخیلات و پندارگراییها خواسته است دپیلماسی جهانی خودش را به پیش ببرد."
مناقشه اتمى ايران روز بروز ابعاد خطيرترى پيدا میكند. بحرانى كه به گفته صاحبنظران غرامت آنرا فقط مردم بايد بپردازند. اينكه مجموعه شرايط پديد آمده در عرصه جهانى چه پيامدهايى براى ايران دارد، موضوع گفتگويى است با دكتر پرويز ورجاوند صاحبنظر مسايل بينالملل و عضو شوراى مركزى جبهه ملى ايران.
امروز در پى اقدام دولت ايران مبنى بر برداشتن لاك و مهر تاسيسات اتمى نظنز و آغاز مجدد تحقيقات هستهاى اين كشور، پنج قدرت اتمى جهان يعنى آمريكا، فرانسه، بريتانيا، چين و روسيه كه در عين حال از اعضاى دائمى شوراى امنيت سازمان ملل نيز هستند، طى بيانيههاى جداگانهاى رسما از ايران خواستند كه اين تحقيقات و هرگونه فعاليتهايى كه مغاير با توافق سال ۲۰۰۴ اين كشور با اتحاديه اروپاست را متوقف سازد. هم چنين طرفهاى مذاكره اتحاديه اروپا با ايران اعلام كردند كه احتمال لغو مذاكراتى كه براى نيمه ماه ژانويه برنامه ريزى شده بود وجود دارد.
مصاحبه: مریم انصاری
دویچه وله: آقای دكتر ورجاوند فکر میکنید، درخواست ۵ عضو دائمی شورای عالی سازمان ملل، یعنی آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین و روسیه از ایران مبنی بر توقف هرگونه فعالیت اتمی و تحقیقاتش در این زمینه میتواند تاثیری برسیاست دولت بگذارد؟
پرویز ورجاوند: مسئلهای که مهم است، عبارت از اینست که این رویداد، این تقاضایی که از جانب این ۵ قدرت بزرگ هستهای و دارای حق وتو در شورای امنیت مطرح شده، به روشنی حکایت از این دارد که حاکمیت ایران در طول دوران بعد از انقلاب، بويژه در طی این دو سه سال اخیر که مسئلهی غنیسازی اورانیوم در ایران مطرح بوده، هیچگاه با واقعیتها خودش را انطباق نداده، در چارچوب تخیلات و پندارگراییها خواسته است دپیلماسی جهانی خودش را به پیش ببرد.
دویچه وله: جدا از موضعگیری این ۵ کشور، اتحادیه اروپا هم اعلام کرده که بی توجهی ایران به اجماع عمومیای که در مقابل سیاست اتمیاش شکل گرفته است، امکان دارد مذاکرات را که برای نیمهی ماه ژانویه که در وین برگزار شده بود منتفی بکند و اسکات مک کليلن، سخنگوی کاخ سفید هم دیروز تاکید کرد که پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت ارجاع داده میشود. با توجه به مجموعهای که در حال حاضر در برابر ایران صف کشیده است، فکر میکنید که چه آیندهای در انتظار این کشور و فعالیتهای هستهای آن هست و آیا میتوان هنوز به یک راه حل دیپلماتیک امید داشت؟
پرویز ورجاوند: ببینید، دپیلماسی امروز در جهان دیکته کردن اینکه یک کشوری، حتا یک کشور پرقدرت جهانی، قادر بر این باشد که مطلبی را بگوید و بخواهد روی آن مطلب بایستد و پافشاری داشته باشد برای قبولاندن نظر خودش، حتا اگر آن نظر یک چارچوبهای حقوقی منطقیای را داشته باشد، نيست. بله، ایران در چارچوب ام.پی.تی حق غنی سازی اورانیوم را دارد. ولی چه بخواهیم، چه نخواهیم، عملکردی که از دوران بعداز انقلاب آغاز شده است تا بحال که با داستان گروگانگیری شروع میشود و تداوم پیدا میکند در ابعاد مختلف، یک فضایی را در دنیا بوجود آورده است که فضای تقابل با سیاست خارجی ایران است. از سوی دیگر، در طول این دوران حاکمیت در قبال مسایل درونی نتوانسته است نحوهای عمل داشته باشد که حمایت همه جانبهی مردم را و ملت ایران را داشته باشد. یعنی مسایل اساسی، مثل حقوق بشر در ایران، مثل حاکمیت ملی در ایران بشدت خدشهدار بوده است. بنابراین، قدرتهای جهانی که درصدد ایجاد تغییراتی بنیادی که در بعد کلان در منطقه خاورمیانه و حتا فراتر از آن خاورمیانهی بزرگ هستند از این موقعیتی که بوجود آمده، موقعیت بشدت نامناسب از یکسو، و موقعیت تنش آفرین و به اصطلاح برخوردهای غیرمنتظرانه با دنیای غرب از سوی دیگر، بخودش اجازه داده است که از مجموعهی این فرصتها بهره بگیرد برای اینکه حاکمیت ایران را در قبال آن پدیدهای که از بعد حقوقی منطقیست که ایران از آن دفاع بکند، محرومش بدارد. این یک واقعیتیست که امروز ایران با عملکرد بد دیپلماسی خودش در بیرون، با عملکرد بد خودش در قبال ملت ایران که از نحوه ساختار دور از دمکراسی در ایران نارضایی دارد، شرایطی را بوجود آورده است که این شرایط میتواند ملت ایران را در برابر یک بن بست بسیار مهمی قرار بدهد که این بن بست مهم لطمههای سنگینی را به ملت ایران وارد خواهد کرد. چون بیبرو برگرد قدرتهای جهانی اصلا ذهنیت اینکه منافع ملی ایران و مردم ایران را از مسئلهی برخوردهای حاکمیت بخواهند جدا بکنند، ندارند. یعنی اگر قرار بشود که به این مملکت و به زیرساخت هایش حمله و ضربه زده شود، این حمله مستقیم به ملت ایران وارد میشود و کک صاحبان قدرت هم نخواهد گزید. بنابراین میخواهم بگویم که در عمل شرایطی بوجود آمده که ملت ایران در تنگنا قرار گرفته است و بهرحال امروز جامعه ایران را یک التهابی فراگرفته که معلوم نيست فردای ایران با برخوردها و موضعگیریهایی که ممکن است در شورای امنیت در چارچوب تحریمها، از تحریمهای هوشمند گرفته تا فراتر از آن و تا برخوردهای نظامی، چه خواهد بود.
دویچه وله: آقای دکتر ورجاوند، آمریکا خواهان آن بود که ۵ عضو دائمی شورای امنیت بیانیهی مشترکی در برابر ایران صادر کنند. اینکار صورت نگرفت و آنها هرکدام آمدند و جداگانه بیانیه دادند. آخرین سوال من از شما اینست که آیا این میتواند بعنوان فرجهای برای ایران تلقی بشود، موقعیتی که بتواند از آن به نفع خودش بهرهبرداری بکند؟
پرویز ورجاوند: این واقعا به گونهای یک تفکیک کاملا درست بود و آن عبارت از اینست که اولا هم اتحادیه اروپا و هم دو کشور اروپایی دارای حق وتو در سازمان ملل و در شورای امنیت از یکسو، چین و روسیه هم از سوی دیگر اگر میخواستند در این فضای موجود در قالب اعلامیهای یک کاسه و یکجا این کار را بکنند، اعتبار و موقعیت به اصطلاح «چانهزنی» خودشان را که بهرحال درابعادی دلخواه با آمریکا دارند، بکلی از دست میدادند و قدرت مانور خودشان را در منطقه خاورمیانه از دست میدادند. یعنی این استنباط بوجود میآمد که آمریکا قادر بر اینست که در قالب یک اجماع خیلی روشن و شفاف همهی این ۴ قدرت را به دنبال خودش بیاورد. بنابراین، آنها با معادلاتی که دارند (بعنوان مثال) الان بمقدار فراوان فرانسه فرض کنید دلش میخواهد در منطقه خاورمیانه در لبنان به دلیل سوابق و پیشینهاش نقشآفرین باشد. الان انگلستان در خاورمیانه در عین حالی که خودش را به آمریکا گره زده است، دلش میخواهد به اعتبار پیشینهی استعماری طولانی مدت خودش قدرت مانور خاص خودش را داشته باشد. چین و روسیه هم درصدد این هستند که هم برای ایجاد بازارهای اقتصادیشان، هم برای نفوذ سیاسیشان، هنوز روسیه میخواهد در آسیای مرکزی در قفقاز صاحب نفوذ باشد و چین میخواهد و تلاش میکند این نفوذ را گام به گام بدست بیاورد، بنابراین از نظر استراتژی کلانی که هریک از اینها دارند، بهیچوجه منطقی به نظر نمیرسد که کاری را که باید در داخل جلسه ی شورای امنیت انجام بدهند با یک فاصلهی زمانی در قالب یک اعلامیه انجام بدهند. و این به اعتقاد من فرصتی را فراهم آورده است تا اینکه ایران قدرت مانور واقعی و واقعبینانهی خودش را بکار بگیرد که از این نحوهی عملکرد بتواند بهره بگیرد و به گونهای بتواند این معضل و این شرایط بسیار پیچیده و بحرانی خودش را ساماندهی کند.