خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: سياسي
حسين اللهكرم گفت: امروز ما بايد شرعا از دولت احمدينژاد حمايت كنيم تا او بتواند در مقابل مفسدهگران اقتصادي و غربيها بايستد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منطقه خراسان، حسين اللهكرم كه در همايش پنجاهمين سالگرد شهيد نواب صفوي در مسجد فقيه سبزواري مشهد سخن ميگفت، زندگي و روش مبارزه اين شهيد را براي يكايك ملت ايران عبرتآموز دانست و اظهار داشت: فداييان اسلام و در رأس آن شهيد نواب صفوي در جريان ملي شدن صنعت نفت، مهمترين نقش را ايفا كرد و چنانچه امروز نيز زنده بود، از برخورداري ايران از انرژي هستهيي حمايت ميكرد.
وي افزود: در سال 1329 هنگام طرح ملي شدن صنعت نفت در مجلس پانزدهم، رزمآرا نخستوزير وقت، حاضر نبود پيشرفت مردم ايران را ببيند و معتقد بود مردم ايران توانايي ملي كردن صنعت نفت را ندارند. اين امر باعث شد فداييان اسلام و نواب صفوي با وي مبارزه و تصميم به اعدام انقلابي رزمآرا بگيرند.
وي افزود: امروز هم شاهديم عدهاي ميگويند شما مگر ميتوانيد انرژي هستهيي را اداره كنيد؟، مگر ميتوانيد اين تكنولوژي را نهادينه كنيد؟. مگر برخي نيستند كه ميگويند بهتر است با اين همه نفتي كه داريم از انرژي فسيلي استفاده كنيم و چرا بايد به سراغ انرژي اتمي گرانقيمت برويم. آن روز هم همين نوع روشنفكران غربزده و وابسته به تمام معني به غرب، همين حرفها را ميزدند.
اين فعال سياسي ادامه داد: يكي از وژگيهاي بارز شهيد نواب صفوي، شهادتطلبي بود؛ يعني همان چيزي كه متأسفانه امروز عدهاي آن را مسخره ميكنند. مدت 16 سال عدهاي با شعار توسعه اقتصادي و عدهاي ديگر با شعار توسعه سياسي تمام جمعيت جوانان ما را زير پا گذاشتند.
وي با بيان اينكه انديشه مقاومت و شهادتطلبي نواب صفوي نه تنها جنبه داخلي، بلكه در جهان اسلام نيز تأثير به سزايي داشت، گفت: در لبنان با الهام از فرياد مقاومت و شهادتطلبي شهيد، لبنانيها در جنوب كشورشان موفق شدند با اسرائيل مبارزه و آنها را مجبور به عقبنشيني كنند. در واقع فرياد مقاومت از شهيد نواب صفوي تا امام خميني و از امام تا جبهههاي جنگ تحميلي شنيده ميشود؛ اما متأسفانه بعضيها آن را زير پا گذاشتند.
اللهكرم در ادامه در تاريخ معاصر ايران به جريانهاي نهضت ملي، قيام مشروطه و انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: در جريان مشروطه، نياز مردم از سوي علما در چارچوب تأسيس عدالتخانه مطرح و با تحصنهايي كه بسيار مؤثر بود، قيام آغاز شد. اما جريان روشنفكري به رهبري انگلستان نيز در اين دوران تأسيس عدالتخانه را به مشروطهخواهي تبديل كرد و اين بار روحانيت اين جريان را ادامه داد و خواستار مشروطه در چارچوب قوانين اسلامي، يعني مشروطه مشروعه شد.
وي افزود: از آنجا كه در آن دوران، روسها در ايران نفوذ زيادي داشتند، انگلستان در پي كاهش قدرت و نفوذ آنها برآمد كه اين امر مستلزم كاهش قدرت شاه بود. بنابراين تأسيس عدالتخانه خود به خود قدرت شاه و نهايتا روسها را كاهش ميداد، بنابراين انگلستان از قيام مشروطهخواهي حمايت كرد، {در صورتي كه} خواهان مشروطه مشروعه نبود؛ اما اين قيام توسط محمدعلي شاه سركوب شد.
اللهكرم در ادامه اظهار داشت: پس از سركوب مشروطهخواهان، دوران استبداد رضاخاني شروع شد و او انتقام مشروطهاي را كه با جانفشاني شيخ فضلالله نوري به مشروطه مشروعه تبديل شد، گرفت و به زندانيكردن و اعدام شيخ اقدام كرد؛ بنابراين به جاي عدالتخانه يك ديكتاتوري مورد نظر انگلستان روي كار آمد و رضاخان جريان ديكتاتورياي را به وجود آورد كه در تقابل با سنت و اسلام بود.
وي در ادامه به جريان تاريخي نهضت ملي اشاره و گفت: در جريان نهضت ملي نيز بزرگاني همچون شهيد نواب صفوي، آيتالله كاشاني و تا حدودي مصدق فعال بودند و اين جرياني كه به راحتي ميتوانست مقدمهاي سريعتر براي انقلاب باشد، به دلايلي شاهد فروپاشي دولتي شديم كه خونهاي شهداي 30 تير و در نهايت خون نواب صفويها در آن ريخته شد.
اللهكرم افزود: نهضت ملي متشكل از سه رده مذهبيها يعني همان فداييان اسلام به رهبري نواب صفوي، مليگرايان به رهبري مصدق و چپگرايان بود كه در جريان ملي شدن صنعت نفت، مؤثرترين و بااهميتترين نقش، از آن فداييان اسلام و شهيد نواب صفوي بود.
وي افزود: در جريان انتخابات مجلس شانزدهم به دستور آيتالله كاشاني كه خود در تبعيد به سر ميبرد، فداييان اسلام از فهرست 12 نفره مليگرايان حمايت كردند تا اين گروه در صورت راهيابي به مجلس از طرح مليشدن صنعت نفت كه از تفكرات آيتالله كاشاني بود، حمايت كند؛ اما مليگرايان و مصدق كه با كمك فداييان اسلام به مجلس راه يافتند، زماني كه مصدق نخستوزير شد، در پاسخ به حمايت فداييان اسلام، شهيد نواب صفوي را به زندان افكندند و شرط آزادي وي را دست برداشتن از سياست اعلام كردند.
وي گفت: متأسفانه امروز عدهاي تاريخ را تحريف ميكنند و ميگويند چرا مردم و روحانيت در 28 مرداد از حكومت مصدق حمايت نكردند. اين در حالي است كه منابع تاريخي ثابت كردهاند كه در آن زمان مصدق، نواب صفوي و ياران وي را زنداني و تبعيد و خود، دست حمايت آنها را رد كرد، پس چگونه انتظار داشت كه مردم و روحانيت در آن دوران از دولت وي حمايت كنند؟