دفتر تحكيم وحدت امروز شوراي صنفي سياسي شده است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
شكوريراد، عضو سابق دفتر تحكيم وحدت گفت: به نظر من دفتر تحكيم وحدتي وجود ندارد. در حقيقت تنها يك مجموعه اين نام را حمل ميكند. دفتر تحكيم وحدت مورد نظر من مجموعهاي از سال 58 تا 77 است كه به آن افتخار ميكنم.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) علي شكوريراد طي سخناني تحت عنوان " بررسي نقش جنبش دانشجويي" كه از سوي جبهه مشاركت برگزار شد، با اشاره به دهه 60 اين دههي را پرحادثه توصيف كرد و يادآور شد: ابتداي اين دهه با انقلاب فرهنگي، جنگ، بركناري اولين رييسجمهور، يك دست شدن طرفداران انديشهاي امام(ره)آغاز شد و پايان يافتن اين دوره مقارن بود با پايان جنگ، آغاز دوران بازسازي و رحلت حضرت امام(ره) و حاكميت يك دست جناح راست در كشور. در آن زمان هرچند كه شهرهاي كوچك دانشگاه نداشتند، اما دانشجويان داراي آيندهي روشني بودند و دغدغه معاش نداشتند.
وي ادامه داد: به لحاظ اجتماعي در دههي 60 دانشجو بودن مقارن بود با عزت در جامعه، به خصوص در دانشجويان مسلمان، اسطوره دانشجويان پيرو خط امام به قدري قوي بود كه اين افراد به شدت در ميان مردم محبوب بودند. به لحاظ سياسي نيز پس از انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها عدهي كمي از دانشجويان در دانشگاه حضور داشتند و انقلاب فرهنگي ر اپيگيري ميكردند. عدهاي ديگر به نهادهاي انقلاب رفته و عدهاي هم كه با انقلاب سازگاري نداشتند به دنبال كار خود رفتند. در اين دوره دانشگاه فعالي كه حركت دانشجويي در آن وجود داشته باشد نداشتيم. دانشجويان در مراكز مختلف فعاليت ميكردند؛ دانشجويان سياسي چپ به مراكز مربوط به خود رفته و برخي دانشجويان مسلمان به حوزهها رفتند و دروس حوزوي خواندند، اما اتفاق مهمي كه در اين دوره افتاد ورود سازمان مجاهدين خلق به فاز نظامي و بركناري بني صدر بود كه اين دو اتفاق همزمان شدند و در نتيجه فضاي كشور راديكال شد. به همراه اين سازمان كه فعاليتهاي زيرزميني خود را آغاز كرده بود ساير گروههاي سياسي چپ هم زيرزميني شدند و عدهاي نيز - مانند چريكهاي فدايي خلق- در اين فضا براي تبري از مبارزه مسلحانه از جمهوري اسلامي دفاع ميكردند.
عضو سابق دفتر تحكيم وحدت افزود: با بازگشايي دانشگاهها دو بحث مطرح شد؛ يكي پاكسازي دانشگاه از دانشجوياني كه وابسته به گروههاي سياسي معاند بودند و ديگري گزينش در كنكور براي جلوگيري از ورود دانشجويان معاند به دانشگاهها. لذا در سال 61 با بازگشايي دانشگاهها، فضاي دانشگاه به لحاظ سياسي يكدست شد؛ فعاليتهاي سياسي به كنار رفت و در اين فضا تنها انجمنهاي اسلامي بودند كه به همراه نهاد جديدي تحت عنوان جهاد دانشگاهي فعاليت ميكردند.
وي خاطرنشان كرد: انجمنهاي اسلامي شامل دانشجويان مسلمان و به لحاظ فكري تابع انديشه حضرت امام(ره) بودند. اين انجمنها پايگاه اجتماعي بسيار قويي داشتند اما فعاليت سياسي نميكردند. اولين رقابت سياسي دانشجويان با ورود آنها به عرصهي انتخابات شكل گرفت و در انتخابات مجلس دوم دانشجويان براي جامعهي روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي رقيب شدند.
عضو سابق دفتر تحكيم وحدت سال 62 را دوره تعبدي براي دانشجويان خواند و ادامه داد: دانشجويان خط امامي پس از تسخير لانهجاسوسي و بازگشايي دانشگاهها به سپاه، بسيج، كميتههاي انقلاب و برخي دستگاههاي دولتي رفتند. هنوز مفهوم چپ و راست در جامعه شكل نگرفته بود. دانشجوياني كه در انتخابات شركت كردند گرايش مختصري به چپ داشتند. چون جامعه فضاي يكدست سياسي داشت در آن انتخابات دانشجويان توفيق پيروزي پيدا نكردند، اما فضا براي فعاليت سياسي بازتر شد. البته نارحتيهايي هم به وجود آمد.
اين فعال سياسي ادامه داد: سال 67 و با آغاز به كار مجلس سوم دانشجويان عملا در جايگاه رهبري سياسي انديشه چپ قرار گرفتند، اين با جنگ و برآورده كردن نيازهاي اين مقطع از سوي دولت همزمان بود. تا اين سال دانشجويان حامي نخستوزير تلقي ميشدند و نخست وزير نيز از انها حمايت ميكرد. در سالهايي كه وارد فاز انتخاباتي مجلس سوم ميشديم، دفتر تحكيم وحدت، خانهي كارگر و انجمن اسلامي معلمان براي معرفي كانديدا براي اين مجلس اقدام كردند كه خانهي كارگر در ائتلاف با دانشجويان، ائتلافي تحت عنوان محرومين و مستضعفين شكل داده و براي اعلام نام كانديدا يشان به مجلس سوم آماده شدند.
شكوريراد با بيان اين كه " دانشجويان آن زمان كه وارد عرصهي سياسي شدند فاقد تجربهي سياسي بالا بودند" گفت: اين دانشجويان ادعاي رهبري جنبش چپ را داشتند كه موجب شد جريان دانشجويي در سال 70 تا 72 تاوان آن را پس دهد؛ سعي كردند نقش يك حزب سياسي را ايفا كنند اما چون نتوانستند ضربه خوردند.
وي دانشجويان اين دوران را بر دو محور پيرو عدالت و آزادي تقسيم كرد و افزود: گروهي به آزادي ليش از عدالت پايبند بودند.اين گروه تحت عنوان راست مدرن برنامههاي آقاي هاشمي را پيش بردند كه در دورهي آنها فاصله طبقاتي رشد كرد. گروهي هم بودند كه هيچ كدام - نه ازادي و نه عدالت - را قبول نداشتند و شامل راست سنتي ميشدند. گروهي نيز هم به آزادي و هم به عدالت معتقد بودند و به عنوان گروه چپ شناخته ميشدند.
اين فعال سياسي در بيان روايت تاريخي خود از گذشته جنبش دانشجويي ادامه داد: دانشجويان ارتباط نزديكي با آيتالله منتظري داشتند تا جايي كه در سال 67 مطرح شد كه شوراي نمايندگان آيتالله منتظري در دانشگاه يك نفر دانشجو را به عضويت ميپذيرد لذا دانشجويان نمايندگان خود را ارائه دادند اما اين موضوع با مخالفت آيتالله گيلاني، آيتالله محفوظي و آيتالله جنتي روبرو شد و همان موقع عدم حمايت آيتالله منتظري از دانشجويان و سنگ روي يخ شدن دفتر تحكيم وحدت مساله ايجاد كرد.
وي با بيان اين كه " در آن زمان انتخابات آزاد دانشجويي وجود نداشت" انجمنهاي اسلامي آن زمان را انجمنهايي آرمانگرا توصيف كرد و افزود: در انتخابات نوعا دانشجويان چپ برنده ميشدند البته برخي از انجمنهاي اسلامي مانند دانشگاه علم و صنعت راست بودند و از همان ابتدا ساز مخالف زدند و در تسخير لانه جاسوسي شركت نكردند و در برههاي دفتر تحكيم وحدت را با چالشهاي زيادي روبرو كردند. پس از انتخابات سال 62 عقبه تفكر چپ در دفتر تحكيم وحدت آشكار شد. با تشكيل انجمن اسلامي دانشجويي توسط طبرزدي، جامعه اسلامي دانشجويان - كه غيررسمي بودند - نيز تشكيل شد و در سال 69 - 70 شوراي عالي انقلاب فرهنگي آنها را به رسميت شناخت.
اين عضو سابق دفتر تحكيم وحدت گفت: دفتر تحكيم وحدت از ادعاي رهبري سياسي آسيب ديدند و همچنين جريان جريان دانشجويي نتوانست همپاي فعاليت جامعه پيش برود.
وي همچنين به رسميت نشناختن تكثر در دانشگاهها را يكي از عوامل مهم عدم موفقيت دفتر تحكيم وحدت عنوان كرد و گفت: از انتخابات مجلس چهارم دفتر تحكيم وحدت دچار تعارضات دروني شد كه با ارائه ليست 30 نفره و عدم موافقت شوراي نگهبان به دليل تصويب نظارت استصوابي ناگزير به تحريم انتخابات شدند.
وي طولاني شدن ادعاي رهبري سياسي و ديدگاههاي اين فعاليت را يكي از انتقادات مهم به دفتر تحكيم وحدت خواند و گفت: پس از دوم خرداد دوباره به ادعاي رهبري سياسي بازگشتيم كه انتقاد من به دفتر تحكيم وحدت اين بود كه اشتباهات گذشته خود را تكرار نكنند. دانشجوياني كه در دوم خرداد 76 به اوج رسيدند باز با پاي خود به جايگاه خود بازنگشته و زمين خوردند.
در ادامهي اين جلسه يكي از حاضران از شكوريراد پرسيد " اگر بخواهيد توبه كنيد چه ميگوييد" كه اين عضو سابق دفتر تحكيم وحدت گفت: در دههي 60 هيچ كدام از كارهايمان را خيانت به مردم و يا ضايع شدن حق آنان نميدانم كه بخواهم توبه كنم. دفاع من از عملكردهايمان كلي بود. در قضيه كوي دانشگاه مشاور وزير بهداشت بودم و تمام تلاش خود را كردم حتي در اولين فرصت در كوي حاضر شدم اما متاسفانه به دليل اشتباهاتي كه بر كوي دانشگاه متردد شد و گروههاي خودسر محكوم نشدند كاري از پيش نرفت. به قول آقاي خاتمي كوي دانشگاه تاوان پيگيري قتلهاي زنجيرهيي بود.
وي همچنين در پاسخ به سوال احمد آدينهوند عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت كه انتقادات شكوريراد نسبت به دفتر تحكيم وحدت را يادآور شد و از او در اين مورد توضيح خواست، گفت: معتقدم دوم خرداد نو شدن انقلاب اسلامي بود. متاسفانه در آن زمان دفتر تحكيم وحدت گيج شد و با ديد بلند نگاه كرد، شعار عبور از خاتمي و اصلاح قانون اساسي بدترين شعارهايي بود كه از دفتر تحكيم وحدت شنيده شد، معتقدم اگر دفتر تحكيم وحدت در جايگاه خود و چارچوب خود قرار بگيرد بهتر است. دفتر تحكيم وحدت امروز شوراي صنفي سياسي شده است. من دفتر تحكيم وحدت امروز را به رسميت نميشناسم.
شكوريراد انتقاد خود را اينگونه ادامه داد: بدترين كاري كه دفتر تحكيم وحدت كرد معرفي كانديدا به انتخابات ميان دورهاي بود. دفتر تحكيم وحدت خود را فداي كسي كرد كه ميخواست كانديدا شود كه كانديداي خاص او رد صلاحيت و به اعتراضات 11 اسفند كشيده شد، درست در شرايطي كه اصلاحات به نرمي پيش ميرفت.