نبايد در ماجراي هستهاي از هتاكي در مواجهه با رقيب استفاده كرد
تهران- خبرگزاري كار ايران
عماد افروع، رييس كميسيون فرهنگي مجلسهفتم در مصاحبه اختصاصي با خبرنگار پارلماني "ايلنا"، به انتقاد از برخي رفتارها در زمينه سياست خارجي و تبيين راهكارهاي جديد مواجهه و تعامل با نظام فرهنگي جهاني پرداخت، متن كامل اين گفت و گو در پي ميآيد.
ايلنا : ادبيات مسوولان سياسي كشور با توجه به مشكلاتي كه در روابط ديپلماتيك و پرونده هستهاي كشور به وجود آمده، به نظر شما چگونه بوده است و چگونه بايد باشد؟
افروغ: به طور كلي در وضعيت اخير در سياست خارجي سه كار را نبايد انجام داد؛ اول، هتاكي نبايد كرد و از الفاظ ركيك در مواجهه با رقيب نبايد استفاده كرد، دوم، خروج از NPT به هيچ وجه نبايد در دستور كار باشد و سوم اين كه قطع روابط ديپلماتيك معنا ندارد اما بازنگري در روابط ديپلماتيك قابل طرح و بررسي است.
بالاخره بايد نسبت به كشورهايي كه مخالف, ممتنع و موافق با ما راي دادند، تفاوت قائل بود و حتي مخالفين خود را هم بايد رتبه بندي كنيم و همه را با يك چوب نرانيم، حساب انگليس و آلمان و فرانسه و آمريكا از بقيه جداست ولي ما متناسب با برخوردهايي كه كشورها با ما دارند، عكسالعمل نشان نميدهيم، در حالي كه بايد اين كار را انجام دهيم.
بنا نيست كه حجم روابط بازرگاني ما با انگليس و فرانسه دست نخورده باقي بماند، ضمن اينكه قطع روابط ديپلماتيك را به هيچ وجه نمي پسندم. اگر ما روابط را قطع كنيم، چگونه ميتوانيم كار فرهنگي كنيم؟
من بازنگري در روابط سياسي را هم توصيه ميكنم اما به فضاي تعديل آن و نه قطع روابط، به علاوه تقويت روابط فرهنگي هم بايد در دستور كار قرار گيرد حتي با كشورهاي مخالف ما. براي اينكه اگر ما بخواهيم حرفهايمان را به گوش دانشمندان و فيلسوفان و نخبگان غرب برسانيم، راهش اين است كه رابطه و ديپلماسي داشته باشيم و گفت وگوهاي فرهنگيمان را بالا ببريم.
تنها نقطه قوت ما قابليتهاي فرهنگي و نرم افزاري ماست، بنابراين بايد از رهگذر روابط سياسي اين قابليتها را به فعليت برسانيم اما قرار هم نيست كه همان روابط گسترده اقتصادي را داشته باشيم، بلكه بايد با اين كشورها برخورد اقتصادي و سياسي كنيم اما روابط فرهنگي را مخدوش نكنيم.
من البته هميشه منتقد فعاليتهاي فرهنگي خودمان در خارج از كشور بودهام كه در حد قابل قبول و در شان ذات و جوهر انقلاب اسلامي نيست و در حد مراسمگرايي و بقا به هر قيمت است. فعاليت در حد جشن 22 بهمن و نوروز و افطاري ماه رمضان و يك عزاداري در ماه محرم، بيانگر رسالت فرهنگي حقيقي رايزنان ما نيست. رايزنهاي فرهنگي ما بايد خود نخبه باشند، خودشان بايد فيلسوف و نظريه پرداز باشند، بروند و با دانشمندان بزرگ عالم گفتوگو كنند. با اين مقدمه كه اين انقلاب، انقلابي جهاني است و اين حق جهانيان است كه با اين انقلاب آشنا باشند و حتي آن را به نقد بكشند و ما از نقد آنها استفاده كنيم.
ايلنا: با اين توصيفات اين نكته كه برخي خروج ايران از NPT را مطرح كردهاند را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
افروغ: خروج از NPT را من به هيچ وجه توصيه نميكنم. چرا بايد ما از NPT خارج شويم؟ اين نشانه بدي است كه ما داريم ميفرستيم. ما در چارچوب مقررات NPT است كه ميخواهيم به دانش هستهاي دست پيدا كنيم و همواره هم گفتهايم كه ما قصد توليد سلاح هستهاي نداريم. نه اعتقاد به آن داريم، نه توان آن را داريم و نه قصدش را داريم. هر صحبتي هم كه كسي از سوي ما درباره سلاح هستهاي بكند، ولو در شرايط بحراني، مورد قبول ما نيست. چون اين خلاف واقعيت، خلاف حقيقت و خلاف دين است.
بنابراين ما از NPT خارج نميشويم و در راستاي NPT ميكوشيم به دانش هستهاي دست پيدا كنيم و در اين كار هم براي اينكه نشان دهيم حسن نيت داريم و قصدمان فقط دانش هستهاي است، من گفت وگوهاي فرهنگي را من به عنوان جديترين راهكار پيشنهاد ميكنم. چون دانش هستهاي صرفا يك مساله علمي و فناوري نيست، يك مساله فرهنگي و سياسي است، يك مساله تاريخي و فرهنگي و اجتماعي است. بنابراين بايد اين مساله را درك كنيم و تلاش كنيم از طريق رايزنيهاي فرهنگي و تعاملات و گفت وگوها و روشهايي نرمافزاري، قابليت چانه زني هسته اي خود را بالا ببريم.
بايد در برابر زياده خواهيهاي غرب از جمله آمريكا خاكريز فرهنگي در سطح كشورهاي منطقه، در سطح آسيا و حتي در سطح جهاني بزنيم. بايد جهان را و جهاني شدن فرهنگ و سرمايه داري را بشناسيم. يك عده فكر ميكنند ميتوانند بيگانه با شناخت جهان كنوني سياستهاي داخلي خود را پيش ببرند. بايد جهان كنوني را درك كرد كه فرصتها و ابزارها و تهديدهايي خاص خود دارد.
ايلنا: آيا لازمه چنين رويكردي به كارگيري ادبياتي متناسب با فضاهاي ديپلماتيك از سوي مسوولان دولتي و رسمي نيست؟
افروغ: حرفهاي من هم واضح است، اما قصد مصاف و رويارويي با كسي ندارم و اهل فن صحبتهاي من را ميفهمند، قصد انتقاد مستقيم ندارم و بهترين نحوه صحبت هم همين بيان مفهومي است كه اهل فن آن را بفهمند. ولي به هر حال عرض من اين بود كه ما بايد از همه قابليت فرهنگي و نرم افزاري خود استفاده كنيم.
ايلنا: پيشنهادهاي خاص و روشني هم در اين خصوص به دولت و رييسجمهوري دادهايد؟
افروغ: باور كنيد اگر به پيشنهادهايي كه بنده تاكنون دادهام، توجه ميشد الان قدرت چانه زني هسته اي ما به مراتب بيش از اينها بود.
ايلنا: مشخصا ميتوانيد پيشنهادات خود را بگوييد؟
افروغ: بگذاريد چند نكته را بگويم. جهان كنوني را بايد شناخت، بخشي از شناخت جهان مربوط به شبكهاي شدن اطلاعات و ارتباطات است، بخشي از آن مربوط به هويتهاي نوظهور فرهنگي است و بخشي هم مربوط به قدرتهاي نوظهور قابل توجه است.
امروزه ميشود از ابزاري به نام تكنولوزي اطلاعات براي فرستادن پيام خود به جهان استفاده كرد. ميتوانيم از مفهومي به نام "قدرت ضعف" استفاده كنيم، اين يعني ضعيفان هم قدرت دارند و خطراتي دارند كه اگر بسيج شوند، تبديل به يك طوفان و اقيانوس غرنده ميشوند. اين فهم را بايد در دستور كار خود قرار دهيم و در روابط بين المللي با اين الگو تجديدنظر كنيم. يعني وقتي بخشي از فعاليتهاي ما مربوط به صدور انقلاب است، اين صدور انقلاب را بايد عطف به شناخت از جهان كنوني و شناخت درست از انقلاب اسلامي انجام داد.
اين انقلاب به نظر بنده، انقلابي جهاني بود و يكي از سوالات اساسي اين است كه چرا اين انقلاب در آن شرايط خاص جهاني پيروز شد. اين انقلاب سه پيام عمده براي جهان داشت و بشري كه آن زمان شاهد اين انقلاب بود، مشتاق و محتاج پيامهاي اين انقلاب بود. من از اينكه عدهاي اين انقلاب را محدود و محصور در شرايط ايران ميكنند، گلايه دارم. انقلاب اسلامي حتي محدود به كشورهاي اسلامي هم نيست.
ايلنا: سه پيام انقلاب به زعم شما چه بود؟
افروغ: يكي، خداگرايي در عرصه معرفت كه اهل فن آن را ميفهمند، اين يعني به چالش كشيدن كل مدرنيته و به چالش كشيدن اومانيسم، يعني خدا را كه حذف كرده بودند به ساحت خردورزي برگردانيم؛ دوم، تقويت معنويت در ساحت روابط اجتماعي و سوم، ارايه يك فلسفه سياسي جديد كه غرب تشنه آن بود.
ايلنا: اينها را اگر بخواهيم در سياست خارجي و خصوصا بحث هستهاي در نظر بگيريم، چه بايد بكنيم؟
افروغ: ما نبايد انقلاب اسلامي را به چند درخواست جزيي براي پيشبرد منافعمان در داخل كشور محدود كنيم. حتي پيشبرد منافع و مصالح ملي ما در داخل كشور هم در گرو آن نگاه جهاني است.
در مورد دانش هستهاي اگر از اول ما آن را پشت درهاي بسته دنبال نميكرديم و اين را به عنوان يك پديده اجتماعي، فرهنگي، سياسي و تاريخي ميديديم، خاكريزهاي زيادي زده بوديم و رايزنيهاي زيادي كرده بوديم، چون مساله هستهاي يك مساله ملي است. من بارها گفتهام چون مساله هستهاي يك مساله ملي است، بايد از تمام قابليتها و ظرفيتهاي ملي خود استفاده ميكرديم و از تمام چهرههاي وجيه و معتبر داخلي و خارجي خود استفاده ميكرديم و اين را محدود به يك گرايش و گروه و جناح سياسي خاص نميكرديم. همين الان هم به نظر من دير نشده است. ما ديديم بعد از اينكه گزارش پرونده به شوراي امنيت رفت، چه عرق ملي كه برانگيخته نشد و چه بسيج عمومي كه تحريك و ايجاد نشد.
ما فرصتي داريم به نام "انسجام ملي" كه از اين فرصت بايد زودتر از اينها استفاده ميكرديم و الان هم بايد بهره برداري بهتري بكنيم.
ايلنا: آقاي افروغ! پيشنهاد مشخص؟
افروغ: يكي از پيشنهادات من اين بوده كه رايزنان فرهنگي ما ماموريت ويژهاي در خصوص درخواست به حق ما داشته باشند و به جاي فعاليتهاي روزمره بروند سراغ دانشمندان مختلف عالم و با فيلسوفان و بزرگان گفتوگو كنند. مساله ما فقط دانش هستهاي نيست. بايد كليت انقلاب را صادر كنيم و در اين صورت مساله هستهاي ما هم به سادگي حل ميشود.
آنها خوب ميدانند و ما هم خوب ميدانيم كه مساله اصلي، دانش هستهاي و سلاح هستهاي نيست. اگر اين بود، چرا در زمان شاه آمدند و سايت بوشهر راه اندازي كردند؟ مساله آنها انقلاب اسلامي است و اگر ما اين انقلاب اسلامي را صادر كنيم، يك مقاومت جدي در كشورها ايجاد خواهد شد و سران آن كشورها نميتوانند هرگونه كه خواستند با ما برخورد كنند.
ايلنا: مشكل اصلي از كجاست؟ چه كسي در اين جهت كمكاري كرده است؟
افروغ: ببينيد، به نظر من ما يك انقلاب بزرگ كردهايم اما آن را به دست چهار تا سياستمدار دادهايم كه جهاني فكر نميكنند. شما اگر مروري به صحبتها و انديشههاي امام داشته باشيد، ميبينيد كه امام جهاني فكر ميكردند و به همين خاطر بحث صدور انقلاب را مطرح ميكردند.
پس جمع بندي بحثم اينكه با شناختي كه ما از جهان كنوني و انقلاب اسلامي داريم، اصولا قطع رابطه ديپلماتيك معنا ندارد و در موضوع هستهاي هم خروج از NPT معنا ندارد و مسؤولان هم نبايد به اين سمت بروند، بلكه ما بايد روزبروز روابط فرهنگيمان را گسترش دهيم.
ايلنا: به عنوان آخرين سوال، آيا اقدامات زنجيرهاي اخير مانند تجمع و آتش زدن سفارتخانههاي كشورهاي اروپايي در تهران با ارتباطات فرهنگي كه معتقديد در راستاي اهداف كلان انقلاب است، همخواني دارد و آيا اينگونه رفتارها ديپلماسي كشور را مخدوش نميكند؟
افروغ: در مجموع من معتقدم راهپيمايي حق مردم است و تظاهرات يك حركت فرهنگي است، اما رفتن و آتش زدن به نظر من زيبنده يك حركت و خيزش فرهنگي نيست اما اعتراض كردن و شعار دادن و حتي فرياد زدن حق مردم است. اگر مردم را از اين حق محروم كنيم بعدا ممكن است با اشكال خشونت آميز اعتراض مواجه شويم.
پس من بار ديگر هم بگويم بايد در روابط اقتصاديمان با كشورهايي كه به مقدسات ما توهين ميكنند، تجديدنظر كنيم تا آنها تاوان كار خود را پس بدهند. هميشه هم بايد حساب دولتمردان آن كشورها را از مردمشان جدا كنيم. من واقعا معتقد نيستم كه دانماركيها موافق چنين اسائه ادبي باشند.
اما جديترين هشدار من اين است؛ نكند ما با مسيحيت رويارو شويم. تمدن كنوني غرب و سرمايهداري در قالب نظريه جهاني سازي دارد پشت خاكريز مسيحيت سنگر ميگيرد و خدا ميداند اين بزرگترين خطاست كه ما اين سنگرگيري را باور كنيم.
ايلنا: ولي الان آنها تلاش دارند اين اتفاق بيفتد و به نوعي يك تقابل تمدني مطرح ميشود.
افروغ: بله، ولي خود سرمايهداري بيشترين تضاد را با مسيحيت دارد و بيشترين پيوند را ما با مسيحيت داريم. نكند كه دراين بين غافل شويم و فريب اين حيله را بخوريم. بايد نيتي كه پشت خاكريز هست و نيروهايي كه پشت آن خاكريز هستند را شناسايي كنيم كه همان سرمايهداري است.
ايلنا: وظيفه مسوولان دولتي در اين خصوص چيست؟
افروغ: بايد مواظب باشند كه تعارض امروز ما با اروپا به تعارض اسلام و مسيحيت نينجامد، اين چيزي است كه غرب ميخواهد. اگر آنها به پيامبر اكرم (ص) اهانتي كردند، نشود كه ما به مقدسات آنها اهانتي بكنيم.