"طی چند سال گذشته ما چه از نظر داخلی و چه از طریق بین المللی توسط مسلمانان به مبارزه طلبیده شده ایم. این مصافی است که با ید خیلی جدی گرفته شود. ما این مهم را یا بدلیل تنبلی ویا بردباری تا بحال بی جواب گذاشته ایم. ما می باید مخالفت خود را با اسلام با همه خطرهائی که ممکن است داشته و یا اینکه شاید به ما وصله ای بچسبانند، نشان دهیم چراکه نباید با بعضی از مسائل مدارا نمود. زیراکه ما باید آگاه باشیم که آیا مدارا کردن ما از روی آسودگی و راحت طلبی است یا اینکه از روی محکومیت ماست". ملکه مارگرت دوم 15 اوریل 2005
[email protected]
چاپ کاریکاتورهای محمد در روزنامه دست راستی هیلندس پستن تا بحال باعث مرگ 10 نفر، زخمی شدن تعداد زیادی، تخریب سفارت دانمارک در چند کشور از جمله ایران و بایکوت کردن محصولات دانمارکی در خاورمیانه شده است. دولتها و روزنامه های غربی همگی یک صدا این مسئله را تبلیغ می کنند که جنگ بین دگم اسلامی از یک طرف و آزادی بیان و مطبوعات از طرف دیگر است.
بگذارید برای یک لحظه قبول کنیم که این تبلیغات جهان غرب درست است. در این صورت چه رهبران دول غربی و چه رسانه ها باید به این سوال پاسخ دهند که چه سیاستی باعث رشد اسلام گرائی در منطقه شده است؟ آیا این سیاستهای ارتجائی، جنگ افروزیها، کشتار مردم بی دفاع و اشغال عراق و افغانستان توسط امریکا و متحدین آن نیست که باعث رشد این اسلام گرائی در منطقه شده است؟ آیا آزادی بیان که این حضرات از آن داد سخن می دهند به آنها اجازه می دهد که لا اقل بمردم کشورهای خود بگویند که این چپاول، کشتار مردم و سیاستهای ارتجاعی دول غربی و امریکاست که باعث رشد اسلام گرائی در منطقه و جهان شده است. رشد اسلام سیاسی را در منطقه در طی سه سال گذشته که از اشغال نظامی عراق و افغانستان توسط آمریکا می گذرد را در نظر بگیریم، در مصر مسلمانان 20 در صد آرا را بخود اختصاص دادند، شیعیان در عراق حداکثر آرا را بدست آوردند و حماس در فلسطین حداکثر آرا را بخود اختصاص داده است. با قاطعیت می توان گفت که اگر انتخابات در دیگر کشورهای منطقه هم صورت گیرد نتیجه آن همانند نتایج این سه کشوربه نفع احزاب مسلمان خواهد بود. بی شک نه شرکتهای رسانه ای و نه سران دول غربی بخاطر منافع خود حاضر هستند که علت رشد اسلام گرائی سیاسی را در منطقه خاورمیانه و جهان توضیح دهند. دول غربی و شرکتهای رسانه ای بخاطرکتمان واقعیت درانظار جهانیان و خاک پاشیدن در چشم مردم مجبورند بدون توضیع پایه های مادی رشد اسلام گرائی سیاسی ادعا نمایند که جنگ بین دگم اسلامی و آزادی عقیده و مطبوعات است. براستی چقدر و تا چه اندازه مطبوعات غربی مسائل و واقعیتهای دنیا را آنطور که هست گزارش می کنند؟ بگذارید از همین مسئله شروع کرده و برخورد رسانه ها را در این باره مرور کنیم.
واقعیت این است که ضمن چند سال گذشته دولت دانمارک بوسیله حزب محافظه کار اندرش رسموسن و همراه با حزب دست راستی و ضد مهاجرو راسیستی مردم دانمارک اداره می شود. در این چند سال حکومت دانمارک احکام سخت و ضد مهاجر را در این کشور اجرا نموده است بطوریکه در گزارش 2005 فدراسیون بین المللی حقوق بشر هلسینکی از اجحافات دولت دانمارک نسبت به مهاجران بخصوص مهاجران مسلمان نام برده و آن را محکوم می کند.خانم پییا کشگارد رهبر حزب دست راستی مردم دانمارک بارها بطور آشکارا موضع راسیستی برعلیه مهاجرین و مسلمانان بطور اخص نشان داده است بطوریکه اخیرا در سایت اینترنتی خود نوشته است که مسلمانان مثل علف هرز جامعه هستند و باید نابود شوند. در واقع حکومت دست راستی دانمارک به کمک حزب راسیستی مردم دانمارک تا آنجا که توانسته اند از حقوق مهاجرین زده اند. این خانم در یکی از سخنرانیهای خود اعلام می کند که بزودی مسلمانان دردانمارک اکثریت را خواهند داشت این در صورتی است که مسلمانان حدود یک در صد ازجمعیت مردم دانمارک را تشکیل می دهند. ضمن چند سال گذشته دولت دانمارک چنان جو ضد مهاجر و ضد مسلمان بوجود آورده که همانطوریکه در بالا ذکر شد، ملکه مارگرت دوم در 15 آوریل سال گذشته از مردم دانمارک می خواهد که در برابر دشمن جدید، مسلمانان بایستند. این جوسازی،دنباله جوی است که دولت امریکا همراه با رسانه های غربی بعد از واقعه 11 سپتامبر در آمریکا بر علیه مسمانان ایجاد کرده و دولت دانمارک هم این سیاست ارتجاعی را مو به مو اجرا می کند. بنظر من بحث در مورد چاپ این عکسها را باید ادامه سیاستهای ضد ارتجائی آمریکا از یکطرف و جو ضد مهاجربخصوص مهاجران منطقه خاورمیانه در دانمارک از طرف دیگر دید و لذا نادیده گرفتن چگونگی زمینه ایجاد شده طی چند سال گذشته ساده انگاری و نادیده گرفتن واقعیت موجود است.
براستی کدام یک از رسانه های غربی به خود اجازه دادند که قدری از سطح به عمق رفته و حرفی از زمینه و یا انگیزه های چاپ آن عکسها برای شنوندگان، یا بیننده گان و خوانندگان خود بزنند. کدامیک از رسانه های غربی دست به تحلیل و یا بر خورد راسیستی دولت دانمارک نسبت به مهاجرین و مسلمانان که خود زمینه اصلی این اقدام هیلندس پستن است، پرداختند؟ متاسفانه همه پشت آزادی مطبوعات و آزادی بیان پنهان شده اند. رسانه های غربی بطور کلی خود بخش مهم سرمایه شده و لذا منافع آنها با منافع نظام سرمایه داری گره خورده است. آنها مانند هر شرکت و موسسه در نظام سرمایه داری بایستی منافع صاحبان سهام خود را در نظر گرفته و سود آور باشند. لذا آزادی بیان آنها آنقدر حقیقی است که با منافع صاحبان سرمایه همخوان و هم جهت باشد. در نظر بگیریم که همین روزنامه هیلندس پستن که بخاطر "پاس آزادی بیان" این عکسها را منتشر نمود در هنگامی که کاریکاتوریست دانمارکی، کریستوفر زیلند چند کاریکانور از مسیح را برای انتشار به این روزنامه می فرستد ، ولی این روزنامه ادعا می
کند که بخاطر اینکه " به مزاق خوانندگانش خوش نخواهد آمد " ازچاپ آن خودداری می کند.
در این مورد روزنامه گاردین از قول کریستوفر زیلند می نویسد:
" بعد از فرستادن کاریکاتورها ؛ یک امیل ازطرف ویراستار این روزنامه آقای جنز کایسر در یافت می کند که چنین نوشته شده است: من فکر نمی کنم که خوانندگان هلیندن پستن از دیدن این کارکاتورها لذت خواهند برد. در واقع این کاریکاتورها باعث تحریک و برانگیخته شدن خوانندگان خواهد شد، و لذا من حاضر نیستم که آنها را منتشر کنم".
ملاحظه می کنید که در اینجا همین روزنامه از انتشار کاریکاتورهائی از مسیح سر باز می زند، چرا که ممکن است به مزاق آگهی دهنده گان به روزنامه خوش نیامده و از دادن آگهی های خود به این روزنامه خوداری کنند که در آن صورت یعنی ازرده خارج نمودن صاحبان سهام و کار بجاهای باریک رسیدن. این خود نشان می دهد که آزادی بیانی که این رسانه ها در حال حاضرپشت آن قایم شده اند از چه نوعی است. لحظه ای یک فرض محال را در نظر بگیرید، فرض کنیم که هیلندس پستن دانمارکی کاریکاتور یکی از خاخامهای بزرگ یهودی را بجای این کاریکاتورها چاپ می نمود. آیا در آن موقع هم سران دول غربی آزادی بیان را مقدم بر همه چیز می دانستند و از آن دفاع می کردند؟ آیادرآن موقع هم روزنامه های آلمانی، فرانسوی و دیگر روزنامه های غربی بخاطر پاس داشتن آزادی بیان و طرفداری از هیلندس پستن آن کاریکاتور خاخام یهودی را منتشر می کردند؟ باور کنید که در آن موقع هم سران دول غرب و هم شرکتهای رسانه ای یک کلمه در مورد طرفداری از آزادی بیان و مطبوعات نمی گفتند که هیچ بلکه هیلندس پستن را بخاطر ضد یهودی بودن سرزنش می کردند و طرد می نمودند و چه بسا که کار به دادگاه و زندان هم می رسید.
مگر بقول این حضرات اینها آزاد نیستند که هر چه دوست دارند بنویسند، بگویند و منتشر نمایند؟ پس چرا رسانه های "آزاد" غربی در مورد جنایات ارتش آمریکا در فلوجه و استفاده از بمبهای شیمیائی و آتش زا و کشتار هزاران نفر از مردم بی گناه چیزی نمی گویند؟ بوش و بلیر تا بحال بیش از 100 هزار نفر از مردم بی گناه عراق را قلع و قمع کرده اند، چرا این رسانه های "آزاد" واقعیت این کشتار را بمردم جهان نمی گویند؟ چرا این رسانه ها در این مورد سکوت کرده اند؟ براستی آیا این روزنامه و یا دیگر روزنامه های "آزاد اروپای مترقی" تا بحال متوجه نشده اند که حمله نظامی آمریکا و انگلیس به عراق بر پایه دروغ های بوش و بلیر بود که همین روزنامه ها بخورد مردم جهان دادند؟ مگر خود ادعا نمی کنند که آزادند و آزادی بیان مهم ترین چیز برای آنهاست؟ پس چرا و چه چیزی مانع فاش و برملا نمودن هر چه بیشتر جنایات بوش و بلیر می شود؟ چرا همین الان باز یک جانبه دروغهای بوش و بلیرودیگر سران دول غربی را در مورد ایران بعنوان حقیقت رله می کنند؟ بهر حال موارد بسیاری وجود دارد که نشان دهنده این واقعیت است که نوع آزادی بیان این حضرات آزادی است که به نفع سرمایه و در راستای منافع نظام سرمایه داری باشد. آزادی بیان شرکتهای رسانه ای آزادی چپاول و غارت سرمایه ها و شرکتهای سرمایه داری است. آزادی بیانی که این ها پشت آن قایم شده اند آزادی کشتار مردم بی دفاع عراق، افغانستان؛ هائیتی و دیگر کشورهای جهان سوم توسط ارتش امریکا و دیگر کشورهای غربی است. آزادی بیان این حضرات دروغین و غیر قابل دفاع است.
رحیم عابدین زاده