یکی از خصوصیات حکومت ها ی فاشیستی در این است که مردم را سپر بلا ها قرار می دهند.اساسا حکومت های فاشیستی خود را نماینده آسمانی مردم می دانند ،اما در نهایت باعث نابودی همان مردم می شوند.حکومت های فاشیستی تا آخرین گلوله خود با سپربلا قرار دادند مردم از خودبا لجاجت مقاومت نشان می دهند.به این لحاظ همچون اسب چموش تاآخرین لحظه رام نمی شوند . حتی گاهی اوقات اسب چاموش باعث خرابی وجراحت اطرافیان خود می گردد!عاقبت صاحب اصطبل برای اهلی کردن آن اسب چاموش به نیرنگ و شلاق ومنزوی کردن وشیوه های گوناگون روی می آورد. بالاخره اسب چموش آرام می گیرد وبه همراه اسب های دیگر به حیات خود ادامه میدهد.مهم این است که هر انسان لجبازی بایستی مرز وحدود لجا جت خود را بداند ، وگرنه جبرا مطیع فرامین قواعد شناخته شده جهان خواهد شد.کسی که جبر تاریخ را نشناخته است به راحتی از گردونه تاریخ به خارج پرتاپ خواهد شد!قانون علمی وفیزیکی" گریز از مرکز" هنگام چرخش همه عناصر را گرد نقطه مر کزی خود نگاه می داد ، اما این بدان مشروط است که همه عنصر های در حال چرخش بطور هارمونیک در دایره هم آهنگ بایک دیگر در حال گردش درآیند تا تصادمی پیش نیاید!جمهوری اسلامی از بد و روی کار آمدنش به هیچ یک از قوانین وقواعد جهانی احترام نگذاشته است ، بلکه خلاف آئین بین المللی قدم برداشته است.گروگان گیری 444 روزه کارکنان سفارت امریکا از آن جمله است.بعد از بیست وپنج سال بخش ها ئی از جناح های رژیم که حتی مسقیما در گروگان گیری شرکت داشته اند ، بعد از چموش گری خسته کننده وتهوع آور بالاخره به آداب بین المللی گردن نهادند و از اعمال خود تحت عنوان نفوذ چپی ها وجوانی وبی تجربگی ابراز پشیمانی نمودند!اما آن آ رام گرفتن به بهای خسارات وصدمات زیاد اقتصادی واجتماعی وسیاسی به ایران انجامید که جبران آنها سالیان طولانی زمان می برد. هنوزملت در حال پرداخت هزینه های گروگان گیری بود که همین روزها به بهانه اعتراض به کاریکاتورها در پناه پلیس انتظامی بعضی سفارت خانه های غربی را به آتش کشیدند! البته ناگفته نماند که کشورهای اروپائی پس از به بیست وهفت سال سود جوئی در روابط باایران اسلامی به اندازه کافی فربه شده اند وهیچگاه به فکر حمایت جدی از مخالفین حکومت اسلامی نبوده اند ، تنها در جریان هیاهوهای کاریکاتورها دوباره به فکر ایرانی های افتاده اند.27 سال رژیم اسلامی را تحمل کرده اند ولی کم کم آنها هم از دست رژیم به ستوه آمده اند!بقول یکی از ملییون که مد تیست دار فانی را وداع گفته ،همیشه می گفت" انگاراین حکومت اسلامی آفریده شده است تا فقط خرابکاری کند وساختن در قاموس این حکومت نمی گنجد "! رژیم چاموش اسلامی در ایران در بیست وهفتمین سالگرد انقلاب اسلامی وارتجاعی وشکست خورده خود بقول خودش دست به رفرراندم هسته ائی زد که امضاء نابودی رااز جانب بخشی ازمردم گرفت تا نابودی میهن را تضمین کند!اگر حکومت اسلامی به رفراندم هسته ائی دست زد وخود را هم پیروز اعلام کرد ، دیگر در آینده به خود اجازه وجرات نخواهد داد تا در برابر جامعه بین المللی دست به عقب نشینی بزند.اگر به این اقدام دست بزند در پیشگاه مردم سر افکنده وشرمسار خواهد شد.اگربار دیگررژیم حاکم برایران جام زهر رابنوشد ، حتی هواداران انتحاری خود را از دست خواهد داد!همانطور که در بالا آمد ، رژیم های فاشیستی از مردم برای رسیدن به اهداف بلند پروازانه خود از احساسات ملی گرایانه مردم سوء استفاده می نمایند ، اما به همان موزات مهارت دارند تا شکست خود را بعنوان یک پیروزی غالب کنند! رژیم فکر می کند کنترل داخل ایران را بدست آورده است ، اما برای به کرسی نشاندن نیات پلید ش در صحنه بین المللی به سلاح هسته ائی نیاز دارد لذا بطور شبانه روزی در اندیشه بدست آوردن آن در تلاش است. همه این تلاش هارا با چموش گری وبنام کسب انرژی صلح آمیزاتمی انجام می دهد که همه اینه غیر قابل باور می باشد.اماغرب اگر پایمال شدن حقوق بشر در ایران را مسئله داخلی مردم بپندارد و از کنار آن بی سروصدا بگذرد ، ولی در قبال تهدید اتمی رژیم اسلامی ساکت نخواهد ماند! غرب از هم اکنون در حال آرایش متحدین خود می باشد!
1- محمد علی شاه قاجار با چموش گری های بی حد واندازه عاقبت تسلیم مشروطه خواهان گردید. اما پیاپی علیه مشروطه خواهان توطئه چینی می کرد.
2- احمد شاه قاجار که از دوازده سالگی از خانواده خود به زور جدا شده بود تا به تخت شاهی بنشیند ، از همان اول با بی میلی، خود را شاه ایران نامید.اساسا دمکرات بودن او از ضعیف بودن او برمی خواست!
3- رضاشاه هم تا آخرین لحظه پیشنهاد جامعه بین لمللی را مبنی براخراج نیروهای فاشیستی آلمان جدی نگرفت وبه پیروزی آلمانی ها خوشبین بود تا قفقازاز دست رفته را از روسها برابر وعده آلمانی ها در صورت پیروزیشان پس بگیرد.تمام راههای کمک نظامی به سوی شوروی را نازی ها بسته بودند.ایران تنها راه مناسب وبی خطربرای ارسال کمک نظامی امریکا وانگلیس به شمار می آمد. به عبارتی ایران پل پیروزی وکلید نهائی برای غلبه علیه فاشیست به حساب می آمد ، اما رضا شاه هم از خود چموش گری نشان می داد واز گذاشتن کلید پل پیروزی در اختیار جامعه بین المللی خود داری می ورزید.نیروهای نظامی قوای سه کشور انگلیس وامریکا وشوروی زورمندانه وارد خاک ایران شدند ورضاشاه را به تبعید فرستادند.بعدها انگلیسها گفتند "ما اورا آوردیم وخودمان هم بردیم" اما اگر او ذره ائی از خود ملایمت ومنطق نشان میداد و از چموش گری دست برمی داشت ، همانطور که در جنگ جهانی دوم سرزمین ایران پل پیروزی نام گرفت ، شاید پهلوی اول هم شاه پیروزی علیه فاشیست نام می گرفت ." ماشین بدون دنده عقب وترمز عاقبت به ته دره می رود ! محمد رضا پهلوی ادامه سلطنت خود را مساوی با جنگ داخلی وهرج ومرج وخونریزی تشخیص داد.در آخرین وداع خودش به ملت ایران گفت "اگر ملت ایران تشخیص داده است که بدون ما خوشبخت خواهد شد امیدواریم خوشبختی را تجربه نمایند"
4- جنگ هشت ساله ایران وعراق طولانی ترین جنگ کلاسیک جهان بوده است.قرار بود طبق گفته خمینی آن جنگ بیست سال هم طول بکشد ایشان کوتاه نیاید.قرار بود اوبه صدام سیلی بزند . قراربود از گناهان همه دشمنان اسلام بگذرد ، اما از گناه وهابیون عربستان سعودی هرگز نگذرد.قرار بود گورباچف را مسلمان کند.قراربود تاآخرین روز زندگی اش چموش بماند . قرار بود هر منتقدی و مخالفی را از میان بردارد واز دنیا برود!او از خود ارثیه ائی به یادگار گذاشته است که عنقریب میهن اجدادی ما را به پرتگاه نابودی سوق خواهد داد!هوشیاری ملت ایران در این برهه از تاریخ بسیار حائز اهمیت است.تمام تلاش ملت ایران باید براین باشد که هر گونه موضع گیری ما ایرانیان به نفع رژیم اسلامی به کار نیاید!
5-اولین کودتای نظامی علیه دولت دکتر مصدق در روز بیست وپنج امرداد سال 1332 به وقوع پیوست.او توانست آنرا خنثی سازد.اما اوبه یک موضوع بسیار حساس پی برده بود.او بدرستی متوجه شده بود که جامعه به چند دسته تقسیم شده است.بخشی از یاران خود را از دست داده بود.حزب توده برای اولین بار به او قول یاری رساندن از طریق شبکه نظامی راداده بود وتازه مصدق از نفوذ بیش از حد حزب توده در دستگاه ارتش با خبر شده بود.طرفداران حفظ سلطنت وروحانیون مرتجع وزمینداران ومردم عوام و فدائیان شاه حاضر شده بودند که دست به خونریزی بزنند.مملکت در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته بود.اگر در حال حاضر دستجات کوچک می توانند با فشار وضرب وجرح تحت عنوان مردم وقانون من در آوردی حکومت تعین می کنند پس شما در نظر بگیرید در پنجاه وپنچ سال پیش با هشتاد درصد مردم بیسواد و روستا نشین ببینید چه غوغائی بوده است.دکتر مصدق تا آخرین لحظه می گفت "اوضاع در کنترل اوست" اما این موضوع واقعیت نداشت .پس خود ومقام حکومتی خود را قربانی کرد تا مملکت به آغوش جنگ داخلی کشانده نشود.چموش گری از خود نشان نداد.اما نام او به نیکوئی و صداقت برای همیشه در تاریخ ماند.همه آنهائی که علیه او توطئه کردند ، یکی پس از دیگری اظهار پشیمانی کردند.حتی استعمار پیر وروباه صفت انگلیس هم اخیرا اقرار به همدستی وطراحی در کودتا را کرده است . سپهبد فضل الله زاهدی نخست وزیردولت کودتا هنگام خروج اجباری پس از دوسال از واقعه کودتا به همراهانش گفته بود "آن پیرمرد حق داشت" منظورش دکتر مصدق بوده است. اینک راه وروش او به جای مانده ، که می تواند چراغ راهنمای آینده باشد. رژیم به تازگی جهت بهره برداری سیاسی به دروغ خود را به مصدق منتسب می کند.رژیم دروغ می گوید.حتی همه خیابان هائی راکه مردم به نام او نامگذاری کرده بودند به سرعت تغییر دادند!رژیم میهن را به پرتگاه نابودی می کشاند.این شیوه وآئین مصدق نبوده است.او ابتدا ایران را می خواست حفظ کند سپس دولت خود را! ! اما آقایان می خواهند ابتدا حکومت خود را به هر قیمتی حفظ نمایند ، سپس ایران را!! ایران وطن ما نزد حاکمان اسلامی وسیله ائی بیش نیست ! احمدی نژاد قبل از ریاست جمهوری اش گفته بود" ما بفکر جهانی شدن هستیم" او فکر می کند هنوز دوران لشگر کشی سلاطین گذشته است.به گفته تقی مصباح یزدی " انسان نسبت به مسلمان بودنش انسان است" یا به ترجمه و گفته صریح احمد جنتی دبیر شورای نگهبان "غیر مسلمانان انسان نیستند"!اینک در مقابل اینهمه ددمنشی علیه مردم ایران وآزدایخواهان و کوته بینی وچموش گری رژیم و آغاز غنی سازی وتزریق گازاورانیوم در سانتریفوژها و برداشتن تمام پلمب ها ودوربین ها ورفع نظارت های بین المللی برروی طرح ها اتمی رژیم اسلامی ایران ، عملا آهنگ حمله نظامی زیر گوش همگان نواخته می شود ،تنها آنهائی که خود را به نشنیدن زده اند واز دیدن اوضاع اسف بار میهن وملت باز مانده اند ، اوضاع میهن جدی گرفته نمی شود!وگرنه تما م جهانیان منتظر وقوع حادثه ائی ناگوار وشوم بنام جنگ نشسته اند.امریکا به همراه اروپا افکار عمومی را آماده ساخته است.بحث حمله نظامی به مراکز اتمی حکومت اسلامی به میان احزاب اروپائی نفوذ کرده است و آنها را به مخالف و موافق جنگ تقسیم نموده است. در این شرایط بحرانی وحساس وظیفه مردم ومخالفین رژیم اسلامی چیست و چگونه با بن بست کنونی می توان مبارزه کرد؟درداخل ایران به علت سر کوب های بی رحمانه امکانات شکل گیری تشکلات وسیع سیاسی غیر ممکن شده است. نیروهای مخالف رژیم مستقر در خارج کشور از موقعیت های بسیار وسیعی برخوردار می باشند که باید به کار گرفته شود.خارج کشور همواره در طول تاریخ مبارزاتی میهنمان توانسته است نقش بسزائی بر مسائل داخل ایران داشته است.از داخل ایران هم همه نگاه به خارج کشور دوخته شده است.جامعه بین المللی هم دیگر از عقلانی شدن رژیم پس از رئیس جمهورشدن احمدی نژاد نا امید شده است ودر همین را ستا جامعه بین المللی قول های مساعدی برای حمایت به اپسوزیون خارج کشورداده است.اخیرا طرحی ارائه شده است تحت عنوان پارلمان در تبعید ایرانیان برای خروج از بن بست! این طرح مخالف طرح های گنگره ملی ورفراندم نمی باشد بلکه می تواند بادیگر طرح ها همگام گردد.قبل از اینکه دولت های غربی مارا زیر یک سقف گرد آورند بهتر است از فرصت استفاده نمائیم تا همه ایرانیان طرفدار آزادی ودمکراسی وعدالت اجتماعی هم پیمان با یک دیگر وبدور از هر گونه فرقه گرائی فقط برای نجات ملت ومیهن از میان خود در خارج کشور اجتماعی تشکیل دهیم وآنرا به تمام جهانیان بشناسانیم تا جانشینی عامه پسند برای براندازی متمدنانه رژیم حاکم و زمینه سازی ظهور دولت مدرن ومدنی پی ریزی گردد.از نظر این قلم مختصاتی برای پارلمان در تبعید ایرانیان پیشنهاد می شود.
1- از آنجائی که تصمیم گیرنده نهائی ملت ایران می باشد و نوع حکومت آینده ازجانب ملت ایران ناشی می شود.پارلمان در تبعید ایرانیان مجاز نمی باشد در باره شکل ونوع حکومت آینده تصمیم گیری و مباحثاتی داشته باشد پارلمان در تبعید تنها شرایط وهماهنگی های لازم برای کنار زدن رژیم را مهیا خواهد کرد.
2- پارلمان در تبعید ایرانیان فقط ظرف سیاسی ومکانی برای اجتماع ایرانیان مخالف نظام حاکم فعلی می باشد.این مهم می باشد که حوزه ها ووظائف میدانی پارلمان ایرانیان در تبعید بدون وابستگی گروهی حزبی ومرامی وایدلوژیک تعین ومشخص گردد.
3- پارلمان در تبعید ایرانیان می تواند در صورت پیوستن اکثر نیروهای سیاسی فارغ از تعلقات سیاسی شان، زمینه ساز ظهور مجلس موسسان و برگذاری رفراندم برای تعین نوع نظام حکومت باشد.
4- بیشترین یاری برای شکل گیری پارلمان در تبعید ایرانیان می تواند از جانب منفردین ونویسند گان وپژوهشگران که هم اکنون در سایت های اینترنی مختلف مشغول به فعالیت ارزنده در داخل وخارج کشور هستند بعمل بیاید.آشتی ملی در سرلوحه پارلمان ایرانیان در تبعید قرار خواهد گرفت!
5- پارلمان در تبعید ایرانیان فقط وظیفه هماهنگی همه مخالفین حکومت اسلامی رادر صدربرنامه های فوری وعاجل خود قرار خواهد داد و وارد مباحث برنامه ائی نخواهد شد چراکه بحث های برنامه ائی همواره باعث وقت کشی وافتراق واختلاف شده است. تمام برنامه های آینده ایران چه به لحاظ مملکت داری وتهیه قانون اساسی و تعین نوع نظام به عهده مجلس فراگیر موسسان در بعد از سرنگونی رژیم اسلامی قرار خواهد گرفت.از آنجائی که اعضای پارلمان در تبعید ایرانیان از جانب مردم ایران حقوق نمایندگی دارا نمی باشند، بدین لحاظ پیشاپیش حق وضع وتصویب لایحه ائی را نخواهد داشت.
6 –پارلمان ایرانیان در تبعید مخالف هر گونه حمله نظامی به ایران حتی به صورت حمله هوائی می باشد ، چون رژیم پس از حتی حمله هوائی از خود عکس العمل نشان خواهد که در نهایت یک جنگ تمام عیار آغاز خواهد شد. برای مثال به گفته های حجتالاسلام محسن غرويان توجه کنید: در مقام مقابله به مثل ميتوان از سلاحهاي هستهاي استفاده كرد، از نظر شرعي همه چيز بستگي به هدف دارد،!! ايرانيوز تاریخ 25 بهمن - گویا نیوز
7 – در یائی از ایرانیان تحصیل کرده وکارشناسان پرتجربه در همه زمینه ها در داخل وخارج کشور در حال تلاش برای آزادی میهن می باشند.برای عرضه آلترناتیوی در مقابل جهانیان نگران به مسائل ایران هرچه سریعترباید صورت بگیرد تا از پراکندگی بیرون بدر آئیم ودر یک محیط سیاسی آشتی جویانه وبدوراز بغض وکینه توزی گرد بیائیم.فعلا این نهاد می تواند پارلمان در تبعید نامگذاری گردد.ارتباط با تشکلات کنگره ملی ورفرندام ونشست برلین وطرح پیشنهادی 81 از جانب دکتر حسین باقرزاده برقرار گردد.
8- این قلم خود از امضاء کنندگان اولیه طرح رفراندم و گنگره ملی می باشد ودر همین راستا از طرح پیشنهادی فوق هم پشتیبانی می نمایم که نهایتا همه این طرح ها در راستای خلاصی میهن از چنگ ویرانگران حاکمان اسلامی قرار بگیرد ودراه یک هدف خود را متمرکز نمایند.
9 – ازهم اکنون هژمونی طلبی واراده گرائی واتوریته گرائی در پارلمان ایرانیان در تبعید محلی از اعراب نخواهد داشت و هسته های اولیه ایرانی ها در کجا وبا هر مرامی که هستند تنها در مخالفت با جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف جهان می تواند شکل بگیرد. پارلمان در تبعید ایرانیان در میان خانواده ها و درجشن های ملی ومیهنی وهر جا که چند نفر ایرانی هست می تواند بوجود آید تا در باره سرنوشت ایران به رایزنی بپردازند.
10 – در های پارلمان در تبعید ایرانیان به روی همه مخالفین جمهوری اسلامی گشوده خواهد بود چرا که در های دمکراسی هم به روی همگان گشوده است.قوانین حقوق بشر وکنوانسیون های الحاقی بدان می تواند میثاق اولیه برای همکاریهای آغازین قرار بگیرد.موارد وتدابیر امنینتی باید کنترل وتامین شود واز نفوذ تفرقه افکنان جلوگیری گردد.شرط ورود به پارلمان در تبعید ایرانیان تنها مخالفت با حاکمان کنونی وسرنگونی متمدنانه رژیم اسلامی می باشد.
11-شعار مرحله ائی می تواند اینگونه تنظیم گردد: اتحاد برای کنار زدن رژیم اسلامی اما افتراق در انتخاب حکومت آتی که الزاما از جانب مردم تعیین میشود.این قلم خود آماده است تا حتی از خواسته های حداقل شناخته شده سیاسی خود فعلا صرف نظر نماید و تنها در سطح گفتمان نزد خود نگاه دارد تا مسئله سرنگونی رژیم اسلامی به تاخیرنیافتد.
12- باورداشتن به مردم هم در نظریاتمان وهم در اعمالمان که بایستی از جایگاه ویژه ائی برخوردار شود ودر همین راستا کلیه گردهمائی ها ونشست ها با اطلاع همگان صورت بگیرد. اکنون وقت آن رسیده است تا از تمام آموخته ها ونوشته هایمان در پراتیک بهره ببریم. به امید رهائی ملت ومیهن از چنگال اهریمنان!پیش بسوی اتحادملی.