*دانـشگـاه پـيـشروسـت
*مسووليت شنيدن و آزادي گفتن بايد در كنار هم باشد
*نسل نو انقلاب اسلامي، متحول، انديشمند و نوگراست
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
رييس دانشگاه تهران گفت: در اصول و ارزشهاي انقلاب، واپسگرايي حتي ايستايي به هيچوجه به عنوان يك اصل شناخته نشده است. اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي ميتواند با تحولات هم سازگار باشد و جوانهايي كه آرمانگرا هستند ميتوانند انقلابي هم باشند و در عينحال حفظ آرمانها و ارزشهاي انقلاب زندگي مدرني را هم براي خودشان انتخاب كنند و اصل تحول پذيري در انقلاب اسلامي با اصل اصولگرايي همساز است.
آيتالله « عباسعلي عميد زنجاني » در گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اظهار داشت: نوانديشي، نوگرايي يا به تعبيري مدرنيسم اگر با حفظ حدود و شرايط شرعي و قانوني باشد هيچ منعي بر آن متصور نيست. جوانان زندگي مدرن را دوست دارند و آن را ميطلبند و از اين نقطهنظر نميتوانيم بگوييم جوانان از آرمانهاي انقلاب فاصله گرفتند. انقلاب اسلامي چيزي جز يك سلسله اصول و ارزشهاي متكي به اسلام نيست، اگر نسل جوان با اين اصول و ارزشها آشنا باشد و در متن زندگيشان اين اصول و ارزشها را رعايت كنند ميتوانند آرمانگرا به معناي نوگرا، نوانديش و طالب نوعي مدرنيسم باشند.
اصول و ارزشهاي انقلاب با تحول و نوگرايي قابل سازشاند
وي افزود: زندگي امروز شرايط خاصي را ميطلبد كه نوسازي يكي از زيرساختهاي اين شرايط جديد است و بالاخره نسل جوان ممكن است علاقمند باشد در زندگياش نوگرا باشد و روشي را در پيش بگيرد كه با روش نسل گذشته متفاوت است.
عميد زنجاني تأكيد كرد: آرمانها و اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي با آرمانگرايي به معناي دنبال انديشهي نو بودن و مدرنيسم منافاتي ندارد. اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي با بسياري از شرايط متغير قابل انطباق است. اصول ثابت بايد به نحوي از درون قابل انعطاف باشد كه شرايط مختلف را پذيرا باشد؛ اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي هم از اين مقوله هستند.
وي ادامه داد: ما اگر انتظار داريم كه نسل جديد جوانان و بالاخص دانشجويان عزيز با مفاهيم، اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي آشنايي داشته باشند و پذيراي اين اصول و ارزشها باشند هرگز به آن معنا نيست كه از تحول گريزان باشند و از نوگرايي بيزار؛ بلكه معتقديم كه اين دو با هم قابل سازش است.
ظلمستيزي، يكي از اصول انقلاب اسلامي
عميد زنجاني گفت: يكي از اصول انقلاب اسلامي در نخستين گام ظلمستيزي است؛ ظلمستيزي ابعاد مختلفي دارد. ستيز با استكبار، با زورگويان در سطح بينالمللي، مبارزه با استبداد و پس راندن كليهي عوامل فشار در جامعه و عواملي كه زمينهساز بيعدالتي و تبعيض است، همهي اينها از ابعاد ظلمستيزي هستند. ظلمستيزي همواره بايد ملازم با نفي ظلمپروري باشد و همانطور كه شعار انقلاب اسلامي بوده كه از اين آيهي قراني سرچشمه گرفته است "لاتظلمون و لا تظلمون"؛ "نه خود دست به ستمگري بزنيد و نه ستمگري را پذيرا باشيد"؛ بايد به طور جامع تفسير شود.
وي تأكيد كرد: بنابراين ظلمستيزي هم در مورد نيروهاي خودي است و هم در مورد نيروهاي غيرخودي. ريشه كن كردن ظلم از طريق اجتناب از ظلم و واداشتن ديگران به اجتناب از ظلم، يكي از اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي است كه در سخنان امام(ره) اين مسأله موج ميزند، چه سخنان قبل از پيروزي و چه سخنان ايشان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي.
رييس دانشگاه تهران، «رهايي و آزادي از چنبرهي كليهي عوامل اختناق» را از ديگر آرمان هاي انقلاب اسلامي دانست و افزود: اين عوامل اختناق ميتواند عوامل دروني مانند جهل، بيماري و فقر و از اين دست باشد كه انسانها را به بند ميكشاند و زنجير بردگي به دست و پاي انسان ميزند.
رهايي انسانها از عوامل اختناق، از آرمانهاي انقلاب اسلامي است
وي گفت: بالاخره مسألهي رهايي انسانها از عوامل اختناق داخلي و عوامل بيروني اختناق، از آرمانهاي انقلاب اسلامي است. يك انسان انقلابي كسي است كه هم اسير عوامل دروني جهل و فقر و از اين دست نشود و هم در بيرون اسير استكبار و استبداد و عوامل زور و فشار نباشد. البته ما وقتي مسألهي رهايي از بندها را به عنوان آرمان انقلاب اسلامي به شمار ميآوريم به معناي آن نيست كه پا روي مقررات بگذاريم، پايبندي به مقررات و قوانين عادلانهي خود نوعي گريز از بندهاي اسارت است و لازمهي انقلابي بودن به شمار ميآيد.
يك انقلابي از عوامل تفرقه گريزان است
عميد زنجاني، رشد انساني را از ديگر آرمانهاي انقلاب اسلامي دانست و اظهار داشت: از جملهي آرمانهاي اصيل انقلاب اسلامي اين است كه انسانهايي كه ظلمستيز هستند و از بند اسارتها آزاد ميشوند در فرآيند تكامل قرار گيرند و استعدادهايشان شكوفا شود و در همهي زمينههاي حيات تكامل يابند. همگرايي و وحدت در درون امت اسلامي نيز از جملهي آرمانهاي انقلاب اسلامي است. حركتها بايد به سمت وحدت و همگرايي و همدلي پيش رود كه از آرمانهاي دين مقدس اسلام است، بنابراين يك انقلابي از عوامل تفرقه گريزان است. سعي ميكند به عوامل وحدت و همگرايي تكيه زند و تا آنجا كه ميتواند بر مشتركات تكيه كند و مشتركات را وسيلهي براي رسيدن به وحدت و اتحاد در مسائل اختلافي قرار دهد و وحدت و اتحاد را وسيلهاي براي تحقق آرمانهاي ديگر قرار دهد.
رييس دانشگاه تهران ادامه داد: يك انقلابي بايد نسبت به جامعهي خود احساس تعهد داشته باشد و اين احساس تعهد خواه ناخواه مسووليتهايي را به دوش يك انقلابي قرار ميدهد. وقتي آرمانهاي انقلاب اسلامي را پي ميگيريم در يك نقطه به آرمانهايي كه در عرصهي كربلا نهفته است ميرسيم چراكه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، اهداف، آرمانها و نقطه نظرهاي خود را از حماسهي كربلا گرفته است. امام(ره) بارها فرمودند كه همه چيز ما از كربلا است و از آن آغاز ميشود. نهضت امام حسين(ع) هم ريشه در آرمانهاي اسلامي دارد. با بررسي آرمانهاي نهضت كربلا و آرمانهاي اسلامي ميشود اصول و ارزشهاي ديگري را در انقلاب اسلامي شناسايي كرد.
بايد تفاوتهاي بين دو نسل را بپذيريم
وي گفت: ما بايد تفاوتهاي بين دو نسل را بپذيريم؛ من تفاوت بين دو نسل را از لحاظ نظري قبول دارم و به صورت عيني هم امروز به صورت گرايشهاي مختلف شاهد آن هستيم.
عميد زنجاني توضيح داد: در يك كلاس درس دانشجو سعي ميكند از معلومات و تجربيات استاد استفاده كند ولي در عينحال اين حق را به خود ميدهد كه به جايگاهي كه استادش قرار دارد اكتفا نكند و فراتر رود. اين آرمانخواهي براي يك دانشجو كه ميخواهد فراتر از جايگاه استادش دسترسي پيدا كند هيچ وقت به معناي حذف استاد نيست، يك دانشجو كه خود را در جاي پيشرفت و ترقي علمي ميبيند دائما خود را نيازمند به استاد ميداند اما اين نياز باعث نميشود دانشجو از بلندپروازي و آرمانهاي دور دستش دست بردارد و نه به آن معناست كه استاد حذف شود. در جامعهي ما هم نسلي داريم كه كولهباري از تجربه دارند و نسل جديدي داريم كه نوگراست، تعامل بين اين دو نسل كاملا ميسر است.
وي خاطر نشان كرد: هيچ تضاد ماهوي بين تنوعطلبي و سنتطلبي دو نسل وجود ندارد بلكه تعامل اين دو نسل ميتواند راه جديدي را در آينده پيش روي نسل جديد باز كند كه نه پشت پا بزند به تجربيات نسل قبل و نه از آرمانخواهي خود دست بردارد؛ اين كار شدني است. متاسفانه اين مطلبي كه در انديشهي سياسي غرب مطرح است كه مدرنيسم در مقابل سنت و سنتگرايي قرار ميگيرد و تضادي بين مدرنيسم و سنتگرايي تصور ميشود بر شرايط اجتماعي ما نيز تحميل ميشود در حالي كه در حوزهي تعاليم اسلامي و حتي در انديشهي انقلاب اسلامي ما جايگاهي ندارد و ميشود جامعه در عين اينكه از تجربيات سنتي استفاده ميكند در راه پوياي نوطلبي و نوجويي هم گام بردارد.
رييس دانشگاه تهران تأكيد كرد: بايد اولين نسل انقلاب را كساني بدانيم كه تحت تعاليم انديشهي سياسي امام(ره) سعي كردند انديشهي سياسي انقلاب اسلامي را جا بيندازند، يعني دوران تبيين فلسفهي سياسي انقلاب اسلامي. كما اينكه دورهي بعد را شاهد هستيم كه دورهي ميانه است كه بعد از تبيين مباني و فلسفهي سياسي انقلاب اسلامي به خاطر چالشهايي كه وجود داشته نسل ميانه به دفاع از انقلاب اسلامي پرداختند و سعي كردند چالشها را پاسخگو باشند، ما ميتوانيم اين دوران را دوران تبيين نامگذاري كنيم. در اين دوران بيشتر سعي شد مفاهيم نظري و آرمانهاي انقلاب اسلامي تبيين و موشكافي شود و آلايندههايي كه بر اساس چالشها به سمت و سوي انقلاب اسلامي سرازير شده به نحوي پالايش شود.
نسل نو انقلاب اسلامي، متحول، انديشمند و نوگراست
آيتالله «عباسعلي عميد زنجاني» در ادامهي گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي ايسنا، گفت: امروز شاهد دوره و نسل جديدي هستيم، نسل نويي هستند كه آثار و شواهد و تاريخ انقلاب را به چشم نديدند و فقط با مسائلي كه برايشان بازگو شده آشنايي دارند و سعي ميكنند آرمانهاي انقلاب را با آنچه ميطلبند سازش دهند. اگر تضادي ميان آرمانهاي نوگرايي در جوانها و بين انقلاب اسلامي تصور كنيم معنايش جدا شدن نسل جديد از انقلاب اسلامي است اما اگر برعكس؛ تصورمان اين باشد كه ارزشهاي سياسي انقلاب اسلامي و آرمانهاي دوردست و نزديك آن با آرمانگرايي جوانان سازگار است، ميشود جوانان را با انديشهاي آشنا كرد كه هم انقلابي و پايبند به اصول و ارزشهاي اسلام و انقلاب باشند و هم دنبال گمشدهي خودشان باشند و نسل نو انقلاب اسلامي را شكل دهند. نسل نو انقلاب اسلامي، متحول، انديشمند و نوگراست و ميشود براي آنها در همان قالبهايي كه ميپسندند و به آنها دلبستگي دارند ارزشها و اصول انقلاب را تبيين كرد.
عميد زنجاني تأكيد كرد: ممكن است در يك بخش كوچكي از نسل جوان در آغاز پيروزي انقلاب اسلامي در سالهاي 58 و 59 انحرافي در دانشگاهها پيش آمده باشد اما آنها بيشتر گروههاي سياسي بودند كه تحت تأثير يك فكر غلط گمان كردند كه انقلاب ماهيت تجاري دارد و ميخواهند منافع آن را ميان خود تقسيم كنند. آنان فرآيند انقلاب را درك نكرده بودند و به اوهامي دچار شدند، آنها هم بعدها متوجه اين اشتباه شدند كه از مردم جدا شدهاند. اما جوانان امروز ما همواره هرجا كه انقلاب به آنان نياز داشت حضور قدرتمند و بانشاطي داشتند، چه در انقلاب و چه در جنگ و ديگر عرصهها.
امروز انتقادها هم از طرف خوديها و غيرخوديها صورت ميگيرد
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: اوايل انقلاب تصور اين بود كه هر نوع نقد و انتقاد آزاد ميتواند مورد سوءاستفاده و بهرهبرداري خارجي شود و بسياري از نيروهاي خودي با علم به اينكه جاي نقد و انتقاد وجود دارد از آن خودداري ميكردند. تصور آنها اين بود كه نقد و انتقاد ميتواند به سلامت و استحكام نظام ضربه وارد كند نه اينكه كساني آنها را از نقد و انتقاد باز ميداشتند، وقتي ميديدند كه تهاجم فوقالعاده است بيشتر سعي ميكردند به تهاجمات پاسخ دهند و شايد فرصتي نمييافتند كه به نقد خود بپردازند، بنابراين بيشتر انقلابيون نسل اول دچار چنين آفتي بودند كه يا امكان نداشت خود را نقد كنند و فرصتي براي آن نداشتند و يا صلاح و مصلحت نميديدند. اين مسأله رفته رفته نهادينه شد و يك مرتبه از افراطي سر درآورد كه تصور شد اين احساسات سركوب شده است و حق نقد و انتقاد سركوب شده به صورت حالت فوران خروشيد و اين تصور براي عدهاي به وجود آمد كه نسل جديد علائق خود را از انتقاد گسسته است.
وي ادامه داد: اما امروز انتقادها هم از طرف خوديها و غيرخوديها صورت ميگيرد و حالت گذشته از ميان رفته است. يكي از آفات انقلابها نقد ناپذير شدن آنهاست. انقلاب اگر دچار اين حالت شود دچار دگم و جمود ميشود و در مقابل عوامل تهديدكننده از پاي درميآيد. البته اين فراز و نشيبي كه در تاريخ انقلاب در رابطه با نقدپذيري ميبينيم را بايد با توجه به عوامل بيروني تحليل كنيم چراكه در برخي موارد اين تصور ميرفت كه ممكن است انتقاد به استحكام نظام صدمه بزند و يا مورد سوءاستفادهي دشمنان قرار گيرد.
دانشگاه پيشرو است
عميد زنجاني در بخشي ديگر از گفتوگو با ايسنا، تأكيد كرد: ترديدي نيست مشتركاتي بايد ميان خواستههاي مردم و دانشگاه وجود داشته باشد، دانشگاه بايد مردمي فكر كند و در راستاي رفع نياز آنها گام بردارد اما لزومي ندارد همهي شعارهاي دانشگاه منطبق بر جامعه باشد. به عبارتي خواستهاي كه در جامعه هست بايد در دانشگاه باشد اما ضرورت ندارد هر شعار و خواستهاي كه در دانشگاه است در جامعه هم باشد چراكه دانشگاه پيشرو است و همواره در آن آرمانها و اهداف جديدي ميجوشد. ما بايد تصور كنيم كه در دانشگاه هم بايد آرمانها و خواستههاي مردمي مطرح باشد و هم افكار نو و خواستههاي جديد. اين خواستههاي جديد به مرور به جامعه و مردم منتقل ميشود. اين حالت رشد به صورت تعامل بايد وجود داشته باشد. اگر تصورمان اين باشد كه خواستهها و شعارهاي مردم و دانشگاه يكي باشد پيشرو بودن دانشگاه كه عامل پيشرفت آن است خود به خود از نظر دور داشته ميشود.
مشكل ميشود گفت كه امروز دانشگاهها حافظ آرمانهاي انقلاب باشند
آيتالله عميد زنجاني افزود: متأسفانه انتظاري كه از دانشگاه ميرود كه پاسدار آرمانهاي انقلاب باشد چندان برآورده نميشود و مشكل ميشود گفت كه امروز دانشگاهها حافظ آرمانهاي انقلاب باشند. بايد در زمينهي آرمانهاي انقلاب تحليل دقيق صورت گيرد. دانشجو بايد در وهلهي اول از استاد مسائلي را ياد بگيرد، وقتي استاد حقيقتي را ندارد نميتواند به دانشجويش منتقل كند.
مسووليت شنيدن و آزادي گفتن در دانشگاه بايد در كنار هم باشد
وي در پايان خاطرنشان كرد: براي انتقال ارزشها و آرمانهاي انقلاب چنان دشواري نداريم، خوشبختانه راهكارها باز است و امكان انتقال آرمانهاي انقلاب به نسل جوان وجود دارد. عوامل زيادي اين انتقال را تهديد ميكند اما در اين ميان بيتوجهي به مسووليت شنيدن يكي از مهمترين آسيبهايي است كه ميتواند وجود داشته باشد. مسووليت شنيدن در كنار حق گفتن و آزادي بيان بايد مورد توجه قرار گيرد. اگر گفتن مسبوق به شنيدن نباشد گفتن هم، گفتني منطقي نيست، هر بيان منطقي بايد به شنيدن منطقي مسبوق باشد. بايد البته استدلالها و تحليلها را شنيد سپس آناليز و تحليل كرد و بعد از حق آزادي بيان استفاده كرد. ترس من آن است كه نسل جديد و به ويژه دانشجويان در مورد حق بيان آزاد بيانديشند و بدون قيد و شرط به آن عمل كنند اما مسووليت شنيدن را فراموش كنند، اگر ما در دانشگاه مسووليت شنيدن و آزادي گفتن را در كنار هم داشته باشيم بسياري از مشكلات و چالشها حل ميشود.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: « حميده صفامنش »