نظر به اينکه در چند ماهه اخير و بخصوص بعد از گزارش پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت لزوم واکاری اين موضوع بيش از پيش مبرهن گشته، در اين گفتار سعی برآنست که بدان بصورت اجمالی پرداخته شود.
اولين سوالي که درين باره مطرح ميشود در رابطه با لزوم فناوري هسته اي مي باشد که آيا با توجه به شرايط فعلي کشور و جهان اساسا ما به اين موهبت نيازمنديم يا خير!؟
از نظر تکنولوژيک:
بياييد خاطرات سالهاي گذشته را مرور کنيم:
- در همين حوالي سال گذشته 7000 ليتر بنزين در خيابانهاي پايتخت روان گشت و موجب انفجار بيش از 70 اتومبيل شد. ـ عدم استفاده صلح آميز از بنزين!ـ
- سانحه 2سال پيش نيشابور که در پي انفجار خودبخود يک قطار باربري بيش از 100 تن از هموطنانمان جان باختند.
- يا آتش سوزي سال گذشته حسينيه تهران که در آن هم ..... آتش گرفتن خودبخود پژوها 82، آمار مرگ و مير جاده اي و.....
آقايان! انرژي هسته اي بنزين يا گوگرد نيست، وسعت يک انفجار هسته اي تا دهها کيلومتر و قرنها گسترش مي يابد، دهها هزار انسان بيگناه به خاک ميافتند، با نگاهي بيطرفانه به راستي اين توان را داريد که حادثه چرنوبيل را در کشور بومي نکنيد!؟
از نظر نظام حکومتي:
ايران توانايي غني سازي تا بيش از 90% را دارا ميباشد و اين در حاليست که يک نيروگاه اتمي تنها به اورانيوم غني شده 7-8% محتاج است از طرفي موشک قاره پيماي شهاب3 قادر به حمل کلاهک هسته اي ميباشد ..... اما هيچيک از اينها به تنهايي دليل بر محرميت کشوري از اين انرژي نميشود، پس منع از انرژي هسته اي چرا؟!
يکی از دلايل رعب اروپا و جهان نسبت به فناوری هسته ای ميهنمان را به وضوح در رفتار و سخنان سران رژيم بايد جستجو نمود، اشغال سفارت امريکا و گروگانگيري ديپلماتها؛ جنايات سال 67 و کشتار جمعي هزاران تن از جوانان اين مرز و بوم در کمتر از 2ماه؛ عدم قبول صلح به مدت 7سال و پيگيري جنگ به اميد اشغال کامل عراق و سپس آزاد سازي فلسطين؛ قتلهاي زنجيره اي ؛ بازداشت نويسندگان و حتي نمايندگان مجلس به جرم انتقاد؛ حمايت از گروههاي خشونت طلب در اقصي نقاط دنيا؛ اسم نويسي و مانور عمليات انتحاري در تهران؛ و اينک نيز مطرح کردن مجدد شعار محو امريکا و اسراييل و آماده سازي رئيس جمهور براي حکومت بر دنيا! ؛ همه و همه باعث شکل گيري چهره اي کريه و خشونت طلب و خطرناک از ايران در منظر اکثر کشورهاي دنيا ميگردد بطوريکه امسال ايران منفورترين کشور از نظر مردم جهان قرار گرفت، جايي که در چند سال گذشته همواره به امريکا تعلق داشت.
بدين ترتيب چه دليلي وجود دارد تا جامعه جهاني به تعهد کشوري که تاکنون به هيچ پيمان بين المللي پايبند نبوده است؛ ارزش و اعتباري قائل شود!؟
من نيز به عنوان يک ايراني مايلم که نام ايران با پيشرفت در تمامي زمينه ها منجمله علم و انرژي در جهان طنين افکن گردد؛ اما تا زماني که حکومتي مردمي برين سرزمين مستولي نباشد و اقليتي 15% که در قدرتند و با تبليغات گسترده و وارونه نمايي مسائل و سوء استفاده از غفلت مردم، منفعت ملت را به کناري نهاده اند و با قرائتي سنتي و دگم از دين به دنبال زندان، سرکوب ، محو و کشتار ميباشند، انرژي هسته اي نه تنها موجبات پيشرفت و افتخار را فراهم نمي آورد، بلکه با اين قرائت حاکمان موجب تحديدي بالقوه هم براي دنيا و هم مردم ايران ميشود و تنها جنگ ، تحريم، فقر و انزوا را به ارمغان مي آورد.
انرژي هسته اي حق مسلم ما نيست؛ حق زندگي ، امنيت ، برابري در برابر قانون ، آزادي بيان و حق انتخاب تفکر و مذهب و تعيين سرنوشت است، که حق مسلم هر انساني مي باشد.
حامد منزه