روز دوازدهم فروردین 1385 خورشیدی برابر با اول آوریل 2006 میلادی یکی دیگر از جلسات پالتاکی «اتحاد جمهوریخواهان ایران» برگزار شد. آقایان هوشنگ آریانپور، بهروز خلیق و فرهاد فرجاد سخنرانان این جلسه بودند که درباره «سیاست های هسته ای؛ حکومت و اپوزیسیون» سخنان و نظریات خود را ارائه کردند.
در ابتدای جلسه آقای نادر زرکاری گرداننده این جلسات سخنرانان را معرفی کرد. وی در معرفی آقای هوشنگ آریانپور گفت که ایشان متولد 09 13 و متخصص و مهندس صنایع دریایی است. او در ایران مدیریت مرکزی برای ساختن ناوشکن و موشک های ویژه عملیات نیروی دریائی را عهده دار بود که در جریان جنگ ایران و عراق از میان رفت و پس از آن آقای آریانپور به کار تحقیق و پژوهش درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران در خارج از کشور مشغول بوده اند و آثار زیادی از این کارشناس نظامی در جاهای مختلف منتشر شده است.
آقای زرکاری آقایان بهروز خلیق و فرهاد فرجاد را هم به این صورت معرفی کرد که این دو از فعالان سیاسی دهه های چهل و پنجاه بوده اند و اکنون نیز عضو «اتحاد جمهوریخواهان ایران» هستند.
پس از این معرفی آقای زرکاری توضیح داد که میهمانان این جلسه در بخش اول میتوانند نظرات خود را بیان کنند و در فرصت دوم هرکدام ده دقیقه مجال دوباره خواهند داشت که به جمع بندی آنچه گفته اند، بپردازند.
آقای آریانپور اولین سخنران جلسه بودند. وی در سخنرانی خود با اشاره به این مطلب که ایران عضو سازمان ملل متحد و آژانس بین المللی نیروی اتمی است و بر اساس ماده چهار این آژانس حق دارد مانند تمام دیگر اعضای این سازمانهای بین المللی حق داشتن نیروگاه اتمی برای استفاده های مسالمت آمیز را دارد، نظریات خود را مطرح کرد. وی گفت درحال حاضر یکصدوده کشور جهان نیروگاه هسته ای دارند ودر چند دهه اخیر هندوستان و پاکستان هم با سکوت غربی ها به انرژی هسته ای و بمب اتمی دست یافته اند و آنها را آمایش هم کرده اند، آمریکا یکصد بمب اتمی در اختیار اسرائیل گذاشته است و حتی شایعاتی وجود دارد که ترکیه هم بمب اتم دارد. در کنار این دو کشور شماری از کشورها- جمهوری های اتحادجماهیر شوروی سابق هم بمب هسته ای دارند و با این ترتیب ایران از چهارسو در محاصره کشورهائی است که بمب اتمی دارند.
سخنران سپس با خاطرنشان کردن موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه به دادن اطلاعاتی مقایسه ای درباره تولید انرژی با استفاده از ذخائیر نفت و گاز درمقابل استفاده از نیروی اتمی پرداخت. آقای آریانپور گفت باتوجه به اینکه ایران دارای دومین ذخائر گازی و چهارمین ذخائر نفتی جهان است نیازی به تولید انرژی هسته ای ندارد. و ازنظر اقتصادی تولید یک کیلووات برق از انرژی هسته ای چهاربرابر هزینه تولید همین مقدار برق از نفت وگاز میشود. وی سپس به دلیل اینکه چرا ایران میخواهد انرژی هسته ای داشته باشد پرداخت و گفت ایران همیشه مورد تجاوز قرار گرفته و به عنوان نمونه در جنگهای اول و دوم جهان با وجود بی طرفی ایران، از سوی کشورهای غربی مورد تجاوز قرار گرفت و بعد در همین زمینه به کودتای 1953 اشاره کرد و گفت این کودتا سبب آن شد که در سال 53 گذشته ایران اسیر دو رژیم خودکامه بشود. وی یادآور شد که اصولاً غرب در مواقعی که منافعی دارد هیچ مسئله دیگری برایش مطرح نیست و به کشته شدن صدها هزار ایرانی در جنگ تجاوزگرانه عراق علیه ایران اشاره کرد. در نهایت سخنران نتیجه گیری کرد که در هر صورت غرب و در رأس آنها آمریکا، انگلستان و اسرائیل نخواهند گذاشت که ایران دارای انرژی هسته ای بشود و اگر این روندی که آغاز شده ادامه یابد و آمریکا به نیروگاه های اتمی ایران حمله کند، نیروگاهی که در بیش از 27سال گذشته حدود پانزده میلیارد دلار برای ایران هزینه برداشته است ده ها هزار نفر از مردم بوشهر جان خواهند باخت و هیچکس هم به این حمله اعتراض نخواهد کرد. پس بهتر است جمهوری اسلامی دست از قدرت نمائی و بازی بچه گانه خود بردارد و نیروگاه اتمی بوشهر را با استفاده از سوخت فسیلی راه اندازی کند و از آن بهره برداری نماید.
آقای بهروز خلیق سخنران دوم جلسه بود.
آقای خلیق اول این نکته را یادآور شد که در یک جلسه نمیتوان به تمام پرسشهای مربوط به موضوع مورد بحث پاسخ گفت و سپس به تشریح تحولات ساختاری جمهوری اسلامی در یک سال اخیر پرداخت. سخنران به توضیح درباره ساقط شدن اصلاح طلبان از قدرت و برسر کار آمدن جناح بنیادگرا و افراطی با انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور پرداخت و نتیجه گیری کرد که در بحث مورد نظر باید دو مؤلفه را درنظر گرفت، یکی تحولات سیاسی در ایران و پروژه اتمی جمهوری اسلامی است. از نظر سخنران مؤلفه دیگر که برآیند آن بیانیه اخیرشورای امنیت سازمان ملل متحد بود، تغییر سیاست آمریکا درمورد جمهوری اسلامی است. آقای خلیق استدلال کرد که سیاست آمریکا در این راستا تغییر کرده و میخواهد جمهوری اسلامی را ساقط و برکنار کند.
وی در توضیح نظریات خود گفت بر اساس سخنان خانم رایس، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، و جرج بوش، تنها مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی موضوع بمب اتم و انرژی اتمی نیست بلکه آمریکا جمهوری اسلامی را سد بزرگی بر سر راه طرح خود برای خاورمیانه بزرگ میداند و در این راستا اکنون وضعیت بجائی رسیده که جمهوری اسلامی و آمریکا بطور مستقیم رو در رو شده اند و با این ترتیب ابعاد این مسئله بسیار بزرگتر از شکل ظاهری آنست. ولی سپس یادرآور شد که آمریکا توانست بر اساس عملکرد راست افراطی در جمهوری اسلامی اجماع عمدی ایجاد کند و به این ترتیب شورای امنیت سازمان ملل متحد بیانیه خود را صادر کرد و این شورا با توجه به قدرت اجرائی اش بعد از این با تصمیمات خود میتواند اثرات زیادی بر ایران و سرنوشت سیاسی آن داشته باشد. سخنران به قدرت گیری بنیادگرایان ازجمله به قدرت رسیدن حماس در فلسطین اشاره کرد و این موضوع را هم حائز اهمیت توصیف کرد.
آقای خلیق در قسمت دیگری از سخنرانی خود گفت که قدرت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی با آمریکا قابل مقایسه نیست و باید دید این چالش جدید چگونه عمل خواهد کرد. وی سپس خاطر نشان کرد که ایالات متحده هنوز سیاست معینی درباره جمهوری اسلامی نگرفته بلکه کار خود را درباره رژیم گام به گام پیش خواهد برد. آمریکا گزینه های مختلف از مذاکره تا حمله نظامی را درنظر دارد با اینکه درمورد ایران نمیتواند مانند عراق عمل کند به رغم اینکه توانسته جامعه جهانی را هم با خود همراه کند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی خود را برای آلترناتیو جنگ آماده کرده است اما آنها هم مذاکره را ممکن است ادامه دهند.
آقای خلیق ابراز داشت که در هرصورت آمریکا تصمیم دارد که نگذارد جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای و بمب اتم دست یابد و قصد دارد وضعیتی را ایجاد کند که جمهوری اسلامی مانند لیبی تسلیم منافع آمریکا شود که این راهکار برای ایالات متحده کم هزینه تر خواهد بود. اما از سوی دیگر جمهوری اسلامی حاضر نیست تن به چنین کاری بدهد و با دست خود نامه مرگ و نابودی خود را مانند لیبی امضا کند و حاکمان جمهوری اسلامی همانطور که در مذاکراتشان با روسیه و اروپا تلاش کرده اند در واقع خواستار تضمینی برای بقاء خود، برای حفظ نظام جمهوری اسلامی هستند. وی توجه داد که جمهوری اسلامی توانسته طرح نیروهای هسته ای خود را تا حدودی با کمک اروپا و روسیه پیش ببرد و آمریکا زمانی از دموکراسی حرف میزند که منافعش تأمین شود.
آقای فرهاد فرجاد سخنران بعدی جلسه بود. وی ابتدا در معرفی خود توضیحات بیشتری داد و گفت که عضو کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی بوده و همینطور با حزب توده فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرده و از رهبران سازمان جوانان حزب توده ایران بوده است.
سخنران سخنانش را با این موضوع شروع کرد که همه درباره بیانیه شورای امنیت سازمان ملل متحد و کنفرانس برلین میدانند و گفت این بیانیه با تهدید چین و روسیه محتوای تندی علیه ایران ندارد و به ایران یک ماه فرصت داده شده که اعتمادسازی کند. و در این مدت تمام فعالیتهای خود را ازجمله غنی سائی اورانیوم را، متوقف کند و به پای میز مذاکره برگردد. بعد از مطرح کردن این موضوع توضیح داد که گفته میشود در آمریکا دوازده موضع علیه ایران وجود دارد. یک موضع اینست که نه تنها بوشهر (پایگاه اتمی بوشهر) بلکه تمام مراکز اتمی دیگر ایران بمباران شود و حتی صحبت از بمباران اتمی محدود نیز شده است. وی گفت موضع عمومی آنست که آمریکا بهیچوجه نمیگذارد که جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست بیابد. آمریکا بعد از یازده سپتامبر ایران، کره شمالی وعراق را محور شرارت خواند و دیدیم که چگونه بر اساس همین نقطه نظر به عراق حمله کردند اما این بار بخاطر درگیری آمریکا در عراق آمریکا نمیتواند به ایران حمله کند. وی یادآور شد که اسرائیل هم دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی را تحمل نخواهد کرد. آقای فرهاد فرجاد توضیح داد در دویست سال گذشته مردم ایران در آرزوی این بوده اند که به قدرتی در منطقه تبدیل شوند و اکنون جمهوری اسلامی با مطرح کردن شعار قدرت و استقلال تلاش میکند که مردم را به حمایت از خود تشویق کنند و این آرزوی مردم بعد از فروپاشی کشورهای سوسیالیستی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای قدرت بیشتری گرفته است.
وی همچنین توضیح داد که در دو قرن اخیر ایران عمدتاً مورد تجاوز قرار گرفته و پس از شکست از روسیه به همین دلیل به دنیای مدرنیته رفتند. رضاشاه ایجاد ارتش منظم را شروع کرد ولیکن از افتخارات محمدرضاشاه این بود که میگفت مدرنترین ارتش جهان را با داشتن هواپیماهای فانتوم دارد. ایران بعد از انقلاب (انقلاب اسلامی 1357) هم مورد تجاوز عراق قرار گرفت و زمانی به زانو در آمد که عراق با استفاده از سلاح های به اصطلاح کثیف یا سلاح شیمیایی به ایران حمله کرد و در آن زمان هیچکدام از کشورهای غربی با این اقدام عراق مخالفت نکردند تنها بعدها جرج بوش صدام را با هیتلر و عراق را با آلمان نازی مقایسه کرد.
بعد از مرگ خمینی، رفسنجانی و بعد از او اصلاح طلبان در دوره خاتمی با گفتگوی میان تمدن ها خواستند با آمریکا باب مذاکره را باز کنند اما کیهان، حزب الله و افراطیون برای حفط منافع خود به خرابکاری درمورد تحقق این امر پرداختند. حتی اخیراً خامنه ای گفته است که گفتگو با آمریکا نباید گام به گام باشد چون بعد از انرژی اتمی آنها مسائل دیگر ازجمله حقوق بشر را مطرح خواهند کرد.
آقای فرجاد سپس به تحولات اخیر پرداخت و توضیح داد که پس از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری به کمک نیروهای نطامی وی بسرعت در اجرای وعده های انتخابات خود شکست خورد. میلیاردها دلار از سرمایه های ایران به دوبی رفت، و احمدی نژاد با حمله به هولوکاست و اسرائیل بهترین هدیه را که هدیه ای آسمانی بود به جرج بوش داد. وی گفت بنظر وی احمدی نژاد برای تحکیم قدرت خود و عقب راندن رقبای عاقل خود در جناح راست، مانند رفسنجانی به این موضوعات پرداخته است و با این ترتیب موقعیتی برای بوش ایجاد کرد که بتواند اجماع جهانی را برای حمایت از نظریات خود بدست آورد. کاری که در زمان حمله به عراق نتوانست انجام دهد. این سیاست خارجی احمدی نژاد و برخلاف ادعائی که میکند فقط بنفع گروه خودشان است و ضدایرانی ترین سیاست است.
سخنران سپس از سیاست خارجی ایران درقبال آمریکا و اسرائیل سخن گفت و این سیاست را عامل ضررهای گزافی خواند که متوجه مردم ایران شده است. وی ازجمله گفت بر اثر تحریم های آمریکا ما مجبور شده ایم کالاهای مورد نیاز خود را با 15درصد بیشتر از ترکیه، دوبی و شرکتهای اتریشی بخریم. بعد به یک نکته بسیار مهم اشاره کرد که ما زمانی تضاد ابژکتیو با آمریکا و انگلیس داشته ایم مانند زمانی که میخواستیم نفت مان را ملی کنیم و آمریکا و انگلیس میخواستند جلوی این کار را بگیرند و نفت را به قیمت ارزان بدست آورند اما درحال حاضر ما چنین تضاد مادی و ابژکتیوی با آمریکا و یا حتی اسرائیل نداریم.
او در مورد اسرائیل و در رابطه با فلسطین گفت که، جمهوری اسلامی واقعاً به فلسطین کمک نکرده است، زیرا جمهوری اسلامی با فتح، مخالف بوده است ولی این تضادهای ساختگی سیاستهای نابخردانه ای درپی داشته که به ما ضررهای هنگفتی وارد آورده است. بعد درمورد بحران اخیر سخن گفت و خاطرنشان کرد که کدام کشور عرب در این ماجرا از ما حمایت کرده است؟ هیچکدام. همانطور که در جنگ ایران با عراق، اعراب همه از عراق حمایت کردند. وی در قسمت آخر سخنرانی خود گفت وظیفه اپوزیسیون اینست که در این شرایط خواستار صلح و خلع سلاح اتمی در منطقه بشود و با همکاری نیروهای مترقی منطقه در این راه عمل کند. با اینکا یک گام به پیش بردارد.
در قسمت دوم که سخنرانان قرار بود جمعبندی از نظرات خود ارائه کنند آقای هوشنگ آریانپور درباره عدم اعتماد غرب به جمهوری اسلامی سخن گفت و توضیح داد که من چهار دلیل دارم که این عدم اعتماد را توجیه میکند. دلیل اول آنکه ذخائر اورانیوم، به اندازه ای نیست که هزینه غنی سازی آنرا توجیه کند. سخنران با دادن آماری از منابع کاز و نفت ایران گفت که ذخائر اورانیوم ایران تنها برابر با پنج درصد ذخائر سوختهای فسیلی (نفت وگاز) ماست و اگر ما گازی که در یکصد سال گذشته در کنار استخراج نفت در هوا سوزانده ایم، که برابر با چهارهزار میلیارد فیت مکعب میشود، میتوانستیم 2400 میلیون کیلووات برق تولید کنیم. بنابراین ما واقعاً نیازی به تولید برق از اورانیوم نداریم. دلیل دوم اینکه فعالیت هسته ای ایران به سپاه پاسداران سپرده شده و این یک نیروی نظامی است و برای بازرسان سازمان انرژی اتمی بین المللی دشوار است که از فعالیتهای هسته ای ایران که سری و تاحدودی حتی محرمانه است، بازرسی به عمل آورند. دلیل سوم من آنست که غنی سازی اورانیوم تا پنج درصد برای تولید انرژی کافی است اما براساس مدارک و شواهدی که موجود است جمهوری اسلامی اورانیوم را تا میزان پنجاه درصد غنی کرده است. میزانی که برای استفاده در ساخت بمب اتم لازم است و منجر به تولید پلوتونیوم 239 میشود که در ساخت بمب اتم مورد استفاده دارد و دلیل چهارم آنکه جمهوری اسلامی به ساخت
موشکهائی با برد دو تا سه هزار کیلومتر دست زده درحالیکه موشک هائی با برد یکهزارکیلومتر برای انجام امور دفاعی ایران، با توجه به بعد طول و عرض جغرافیایی ایران، کفایت میکند و این نشان میدهد که جمهوری اسلامی از استراتژی دفاعی به استراتژی تهاجمی تغییر موضع داده است. وی سپس گفت به همین دلایل آمریکا و اسرائیل نسبت به «فعالیتهای هسته ای» ایران مشکوک هستند. وی خاطرنشان کرد با توجه به اطلاعاتی که من دارم ایران تا ده یا بیست سال آینده قادر نخواهد بود موشکهای هدایت شونده و بمب اتم بسازد.
آقای آریانپور سپس به موشکی که ایران اخیراً مدعی شده که به آزمایش آن پرداخته اشاره کرد که این موشک بنا به ادعای جمهوری اسلامی قادر است همزمان به چند هدف شلیک شود وی گفت این موشک درکجا آزمایش شده و اظهار داشت که به این موضوع مشکوک است. وی پیش ازاین توضیح داده بود که علت تلاش ساختن موشکهایی با برد بیشتر از یکهزارکیلومتر آنست که جمهوری اسلامی میتواند با این موشکها بیش از 500 تا 1000کیلوگرم مواد منفجره حمل کند و به همین دلیل موشکهای دوربرد میتوانند به منظور حمل کلاهکهای اتمی ساخته شوند.
در پایان چلسه آقای بهروز خلیق به جمعبندی نظرات خود پرداخت و عموماً یادآور شد که اپوزیسیون باید بتواند در این شرایطی که ایجاد شده فعالانه و با برنامه عمل کند و نفوذ و قدرت خود را افزایش دهد.
آقای فرهاد فرجاد پیش از شروع قسمت دوم جلسه را ترک کرده نود.
پس از سخنان آقای بهروز خلیق چند تن از شرکت کنندگان درجلسه به مطرح کردن نظرات و پرسش های خود پرداختند.