یکشنبه 20 فروردین 1385

آمریکا و تجزیه ایران، حسن بهاري

آقای زیدآبادی از نویسندگان خوشفکری است که همواره نوشته هایش شایسته مداقه بسیار است. شاید ایشان در جمع نویسندگان پرورده شده در مکتب ژورنالیسم دوم خرداد، از معدود کسانی باشد که جز تکرار و یا حداکثر بسط و شرح راهبردها و تحلیل های ارائه شده توسط استراتژیست های جناح اصلاح طلب صاحب فکر و خلاقیت از خویشتن است. حضور ایشان در میان بسیاری روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران که به بهای حمایت این جناح حکومتی داغ بردگی فکری آن را به جان خریده اند غنیمتی ارزشمند است. غرض از این نوشته تعریضی است بر نوشته ایشان با عنوان ((آمریکا و تجزیه ایران)) که به قصد توهمی دانستن توطئه جدایی خوزستان از ایران نوشته شده است.
دلایل آقای زیدآبادی در رد دلایل مدعیان قصد تجزیه ایران در بسیاری موارد مستدل است. آنجا که اشاره می کنند که جدا نمودن خوزستان از کشور مادر، آغازگر دوره ای از آشوب و بلوا در منطقه خواهد بود. البته شاید بتوان به این دلیل مهم، مواردی دیگر را نیز افزود.
یکی اینکه سرزمینی مانند خوزستان همانند بحرین دارای قومیتی یک دست نیست. درصد بالایی از این استان پهناور دارای هویت عربی نیستند و حتی بسیاری از اعراب ایرانی چنان با هویت ملی ممزوج شده اند که ترجیح می دهند خود را ایرانی عرب بدانند. بنابراین ایالات متحده در استراتژی‌های درازمدت خویش نمی تواند به تشکیل دولتی سربراه با هویت قبیله ای همچون شیخ‌نشین‌های خلیج فارس دل ببندد. هر کشور جداگانه‌ای با نام خوزستان همواره خویش را زاییده کشور مادر خواهد دانست و نمی تواند از آن دل بکند. دیگر اینکه در صورت تجزیه خوزستان، آمریکا با بقیه ایران چه خواهد کرد. مسلما در طرح‌های درازمدت آمریکا کشور پهناوری همانند ایران به حال خود، آنهم بدون قلب اقتصادی آن ((خوزستان)))، واگذاشته نخواهد شد. ایرانی که نزدیک به هشتاد درصد معاشش را از برکت این استان می‌گذراند چگونه خواهد توانست بدون آن سر گرسنه بر زمین بگذارد و چشم گرسنه خویش را بر ثروت سرشار این استان ببندد؟ هرگونه مدل جدایی این استان از ایران به واکنش شدید دیگر بخش‌های کشور خواهد انجامید که خواب خوش را از چشم تجزیه گران خواهد ربود و این نه به تنها به دلایل سیاسی و ملی که بیشتر به دلایل اقتصادی خواهد بود.
اما آیا تمامی این استدلالات دلیل بر اینند که آمریکا هیچ برنامه مشخصی برای قومیت ها و خصوصا استان خوزستان ندارد؟ پس از تاکید بسیار دولتمردان آمریکایی بر استفاده از پتانسیل مخالفت‌های قومی ایران به عنوان راهبرد آینده شاید ساده‌اندیشی باشد که آمریکا را از این قصد تبرئه نماییم. به نظر می آید ایالات متحده بنابر تجربه بدست آمده از سالهای تحریم، حمله و اشغال عراق تصمیم مشخصی برای استفاده از پتانسیل‌های قومی و مذهبی دارد. آمریکا در برنامه خود به چند دلیل مشخص در صدد شوراندن اقوام و اقلیت‌ها علیه حکومت مرکزی است.
۱. این دلیلی است که آقای زیدآبادی نیز تا حدودی به آن اشاره نموده اند. قومیت‌های مرزی به توجه به توده‌ای از نارضایتی که به مدد توزیع نامتوازن خدمات در سطح کشور و سوء مدیریت و سوء استفاده استان‌های مرکزی انباشت شده است دارای طرفیت‌های شورش بر علیه دولت مرکزی می‌باشند و بی‌شک آمریکا خواهان از دست دادن این نارضایتی انباشته به عنوان عاملی جهت بی‌ثباتی نظام حکومتی ایران نمی‌باشد.
۲. تجربه ایجاد مناطق پرواز ممنوع و ایجاد منطقه امن در شمال کشور عراق، و کمک به شیعیان جنوب عراق در طول حکومت صدام، برای آمریکا رهآوردی شیرین به همراه داشت و آن فتح بیست و یک روزه عراق بود. در واقع این جدایی مقطعی بود که به آمریکا امکان تنفس می‌داد. و بی‌شک تمایل خواهد داشت در جنگ احتمالی با ایران آن را پیاده نماید.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

۳. تجربه حفظ امنیت در عراق از تلخ‌ترین تجربیاتی است که آمریکا در سالیان اخیر داشته است. در کنار آن آمریکا شاهد امنیت نسبی و رشد اقتصادی در منطقه کردستان عراق است که دوره‌ای از جدایی از حکومت مرکزی را پیش از جنگ عراق تجربه نموده است و توانسته است خود را با معیارهای جدید امنیتی و سیاسی همساز نماید. ولی تصرف کلی بقیه عراق بدون استقرار لوازم ثبات، برای آمریکا دردسر ساز شده است. شاید اگر آمریکا ابتدا جنوب عراق را هم برای مدتی تصرف کرده و در چنگ داشت اکنون می توانست دوران بهتری را سپری نماید. این نگاه تجربی به آمریکا این درس را می دهد که هرچند سیب سرخ کشورگشایی ممکن است لذیذ و سهل‌الوصول باشد ولی با بلعیدن یکباره آن ممکن است در گلو گیر کند، بنابراین باید آن را گاز گاز خورد. این راهکار به آمریکا می‌گوید که بهتر است برای تصرف یک کشور، آن را منطقه به منطقه یا قوم به قوم تصرف نماید و پس از استقرار ثبات در بخش تصرفی رو به تصرف بخش‌های دیگر آورد. البته بی‌شک آمریکا در این تصرفات نامی از تجزیه نخواهد آورد تا احساسات ملی را تحریک ننماید. بلکه نام آن را آزادسازی خواهد گذاست یا تامین امنیت.
نتیجه اینکه اگرچه قصد آمریکا برای جداسازی همیشگی خوزستان یا بخش های دیگر بعید می نماید ولی بی‌شک در عمل به آن برای دستیابی به نتیجه کوتاه مدت تردید نخواهد نمود.

حسن بهاری

در اين زمينه:
[آمريكا و تجزيه ايران، احمد زيدآبادي، روز آنلاين]

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آمریکا و تجزیه ایران، حسن بهاري' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016