دمکراسی بر خلافِ آنچه بسياری می انديشند, حکومتِ مردم هم نيست. دمکراسی ضوابطی است که همراه با تاريخ حرکت می کند و اين حرکت مانندِ زبان زنده است. اينجا بد نيست نقلِ قولی کنيم از متفکرِ بزرگِ سوسيال دمکراسی به نامِ خانمِ روزا لوکزامبورگ. او بر خلافِ لنين که می خواست به حکمِ قانون سيستمِ کمونيستی را در اتحادِ شورویِ پيشين پياده کند، در مطلبی تحتِ عنوانِ " مسائلِ سوسيال دمکراسی در روسيه" می گويد: " آنچه که مهم است خودِ قانون نيست بلکه روحی است که پشتِ آن خوابيده است".
هم اين متفکر می گويد " آزادی يعنی آزادیِ دگر انديشان" به زبانِ آلمانی: Freiheit ist .Freiheit der Andersdenkende. آنچه که بسياری امروز تحتِ عنوانِ سوسياليسم درک می کنند، فرسنگ ها با اين طريقِ انديشه فاصله دارد.
اما آنچه که امروز در ميهنِ عزيزِ ما ايران می گذرد حکايت از آن دارد که اقليتی بر اهرم هایِ سياسی و اقتصادی چنگ انداخته و بر اگثريتِ جامعه حکم می راند. حکومتِ جمهوریِ اسلامی، تحتِ شرايطِ موجود، با ندانم کاری هایِ سياسیِ که مولودِ جدائی از ملتِ ايران است, بهانه هایِ بسياری به دستِ تنها ابرقدرتِ جهانی، يعنی ايالاتِ متحدهّ آمريکا می دهد تا گزينة ابزارِ قهر را در بارة ايران به کار گيرد. به جرأت می توان گفت که اين حکومت حتی در جنگِ هشت ساله عليهِ صدام حسينِ متجاوز, دست به سوً استفادة ابزاری و تبليغاتی از آن زد و به ويژه پس از فتحِ خرمشهر بر شدتِ آن افزود.
اين حکومت که اکنون بيش از پيش با ملتِ ايران فاصله گرفته است می کوشد همچون گذشته ناتوانیِ سياسیِ خود را در مصافِ تبليغاتی با ارزش هایِ دمکراسی توجيه کند. اين آقايان هنوز قانع نشده اند که راهِ اساسیِ نجاتِ ملتِ ايران از تنگناهایِ سياسیِ موجود، گردن نهادن به خواسته هایِ باطنیِ آن ملت می باشد.
اين آقايان مسألة رفعِ اختلاف بر سرِ رِآکتور هایِ اَتمی را با مشکلِ ايران در دورانِ شادرران دکتر محمد مصدق بر سرِ مسألة ملی کردنِ صنعتِ نفت مقايسه می کنند، بی آنکه به خاطرِ مبارکشان بيآورند که از اين شخصِ صديقِ ملی به عنوانِ مشتی پوست و استخوان ياد شد.
نمی دانيئم چرا که هنگامی که پایِ منافعِ ملیِ ايران به ميان می آيد اين آقايان از اين ميهن پرستِ به غايت ملی نام می آورند. آيا اين نشانگرِ ضعفِ اينان در عرصة سياستِ داخلی و خارجی نيست؟
مصدق مظلوم نمائی نکرد. او چهرة واقعیِ استعمار را به نمايش گذاشت و هنوز هم از اعتبارِ شخصيتی ميانِِ همة دمکرات هایِ جهان برخوردار است.
ما بايد به اجبار به اين آقايان هشدار دهيم که تنها راهِ به پايان رساندنِ مصالحه آميزِ در گيری ميانِ ايران و جهان، گردن نهادن به خواست هایِ باطنیِ ملتِ ايران می باشد. حکومتی که از پايه هایِ اجتماعیِ خود جدا باشد ضربه پذير است و اين ضربه نه تنها گريبانِ حکومت را خواهد گرفت بلکه خانه را از پاي بست ويران خواهد کرد.
-بگذاريد جهان بداند در کشورِ ما چه می گذرد!
-زندانيانِ سياسی را آزاد کنيد!
-مطبوعات را آزاد کنيد تا بنگارند آنچه در ميهنِ عزيزِ ما می گذرد!
-در جهتِ انتخاباتِ آزاد, فيلترِ ولايتِ فقيه و نهادِ خود مختارِ شورایِ نگهبان را ملغی کنيد!
-اعلامِ رفعِ پيگرد کنيد!
-به نهادِ سازمانِ مللِ متحد امکانِ باز رسیِ مطلقِ نيروگاه هایِ اتمیِ ايران را بدهيد!
و سرانجام بگذاريد ملتِ ايران در چهارچوبِ قرارداد هایِ آزديخواهی و منشورِ سازمانِ مللِ متحد که کورش خود يکی از پايه گذارانِ آن بود، راهِ انتخابِ آزادِ خود را بجويد!
يک ملتِ آزاد نه به قيم هایِ داخلی نياز دارد نه به قيم هایِ خارجی!
ملتِ ايران خواهانِ برابری با همة کشور هایِ جهان است و در اين راه هيچ واهمه ایاز ارتباط با هيچ کشوری ندارد.
اين حکومت می خواهد در اين لحظه هایِ حساس ملتِ ايران را به پرتگاهِ سقوط بکشاند. و اين امر خطرِ تجزية ملیِ ايرانِ عزيزِ ما را در بر خواهد داشت. به مفهومی ديگر خطرِ نابودیِ سابقة تاريخی, ملی و فرهنگیِ ما.
تنها يک حکومتِ برگزيده از سویِ ملت بر پاية ضوابطِ دمکراتيک, در برابرِ فشارهایِ خارجی ضربه ناپذير است.
آرش قانونی
شاهين قانونی
از سویِ فراکسيونِ متحدِ جبهة ملیِ ايران
هشتمِ آوريل 2006
19 فروردين 1385