متن حاضر سخنرانی همایون مهمنش در میزگرد "مشروطیت و جنبش دموکراسی خواهی امروز ایران"، کلن 19 فروردین 1385 برابر 8 آوریل 2006 می باشد.
مشروطیت ایران، یکی از بزرگترین وقایعی بود که تا آن زمان در تاریخ ایران روی داد و بالاترین تحول را در شئون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوجود آورد و حکومت استبدادی را که در آن دوران در ایران فرمانروائی میکرد واژگون کرد و هدفش آن بود که حکومت ملی را که پایه اش بر روی فلسفه نوین و رشد فکر و تعقل و آزادی و عدالت است بر قرار سازد و آزادی عقیده و تساوی حقوق افراد و حکومت مردم بر مردم را در ایران استوار کند و تقدیرات ملک و ملت را بخود مردم سپارد و مردم را در وضع قوانین مناسب با اخلاق و صلاح جامعه مختار و آزاد نماید(1).
اما حاکمیت ملی منتج از مشروطیت استمرار نیافت و پس از مدتی با تقلب در انتخابات، تشکیل مجالس فرمایشی و تصویب قوانین ضد دموکراتیک توسط این مجالس، عملا تعطیل شد تا اینکه مبارزات مردم ایران برای جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق اوج جدیدی یافت و به روی کار آمدن حکومت ملی دکتر مصدق انجامید. این حکومت با کودتای مشترک دربار و سیا در بیست و هشت مرداد 32 برکنار و دیکتاتوری پلیسی – نظامی محمد رضا شاه در کشور حاکم شد. پس از آن مبارزات مردم باز هم ادامه یافت ولی این مبارزات در عوض آنکه به دموکراسی دست یابند در بهمن 57 به دیکتاتوری عصر حجر ملایان منجر شد.
انقلاب مشروطیت نشان داد که دستیابی به آزادی و حاکمیت ملی از مسیر مبارزه علیه استبداد، دخالت بیگانگان و مبارزه برای جدائی دین از حکومت می گذرد. مضمون بسیاری از کوشش های امروز ما یعنی رسیدن به آزادی و حاکمیت ملی همان مضامین و بیشتر مشکلات ما هنوز همان مشکلاتی هستند که مشروطه خواهان در این انقلاب با آن روبرو بودند. تشابه تا آنجاست که میتوان برای یکایک افراد و گروه های نظری امروز چهره ها و گروه های مشابهی در انقلاب مشروطیت نشان داد. پس سوال اینست که چه درس هائی میتوان از انقلاب مشروطیت برای مبارزات امروز گرفت؟
ترویج فکر و فرهنگ دموکراسی
ریشه های انقلاب مشروطیت ایران را معمولا تا زمان عباس میرزا و وزیر دانا و وطن دوست، قائم مقام و افکار ترقی خواهانه بزرگمرد تاریخ معاصر ایران، میرزا تقی خان امیر کبیر و برنامه های اصلاحی میرزا حسن خان سپهسالار که با اصلاحات خود زیر بنای فکری آزادی خواهی و ملی گرائی را ریختند، دنبال می کنند(1). پس از آن چند نسل آرام آرام با خون دل خوردن به پی ریزی مشروطه پرداخته بودند. دارالفنون که به همت میرزا تقی خان امیر کبیر در سال 1230 شمسی افتتاح شده بود و مدرسه علوم سیاسی که به همت میرزا نصرالله خان مشیرالدوله در سال 1278، نقش عمده ای در بالا بردن سطح فرهنگ، به ويژه فرهنگ سیاسی جامعه بازی کردند. بیداری مردم حاصل تلاش روشنفکران یا باصطلاح دقیق تر تربیت یافتگان جدید بود که در زمره خدمتگزاران دولت به شمار می رفتند.
در آن دوران روزنامه ها عموما تحت سانسور و فشار دولتی بودند. آن دسته از روزنامه هائی که در بیداری افکار عمومی موثر افتادند، مثل روزنامه اخگر چاپ استانبول – قانون، چاپ لندن – ثریا و پرورش در قاهره – حبل المتین در کلکته در خارج ایران چاپ میشدند. فعالیت آزادیخواهان درس خوانده در زمینه ترویج فکر آزادی خواهی بسیار دامنه دار بود. ترقی خواهان و تحصیل کردگان این وظیفه را برای خود گذاشته بودند که مانند آزادی خواهان انقلاب کبیر فرانسه، به خواندن مطالب این روزنامه ها در مجامع و انجمن ها بپردازند.
چون استقرار و استمرار دموکراسی بدون آمادگی فکری و فرهنگی جامعه ممکن نیست، امروز فعالیت فکری و فرهنگی نیز یکی از پایه ای ترین اقدامات ملیون و سایر دموکراسی خواهان است. برای اینکه فکر دموکراسی خواهی بیشتر از این حاکم شود ضروری است دموکراسی خواهان برنامه های دقیق و روشنی در این زمینه دارا باشند.
لازم است بر اهمیت دموکراسی در بهبود زندگی مردم و اهمیت تعقل در سیاست تاکید و با تفکراتی که به نوعی با دموکراسی مقابله می کنند، برای نمونه آنهائی که هنوز تحت عنوان دفاع از مذهب یا دفاع از ایدئولوژی های به ظاهر چپ از دیکتاتوری دفاع می کنند، یا آنها که امروز با نقاب دموکراسی خواهی هنوز خواب بازگشت دوران "طلائی" گذشته را می بینند، دائما برخورد شود. هر اقدامی برای مسدود کردن بیراهه ها، کمکی به ایجاد آن بستر فکری است که در نهایت خواسته های مردم را به مسیر آزادی و حاکمیت ملی هدایت می کند.
مبارزه با استبداد در راه رسیدن به حاکمیت ملی
خصلت ضد استبدادی و دموکراسی خواهی انقلاب مشروطیت نیازی به توضیح ندارد. بموجب قانون اساسی مشروطیت و متمم آن، "قوای حکومت ناشی از ملت" شناخته شد، "افراد کشور، صرف نظر از دین و مذهب و طبقه متساوی الحقوق" شدند، آزادی های عمومی از قبیل ازادی مطبوعات، آزادی احزاب و جمعیت ها و همچنین آزادی های فردی" رسمی شد، "اوامر پادشاه وقتی قابل اجرا" شد "که به امضای وزیر مسئول رسیده باشد"، "وزیران در برابر مجلسین" مسئول گردیدند و هنگامی که محمد علیشاه به مقابله با مشروطیت پرداخت و به این کار ادامه داد، با استناد به قانون اساسی توسط مجلس از سلطنت خلع و احمد میرزا ولیعهد به شاهی انتصاب گردید (26 تیر ماه 1288).
مقابله با دخالت بیگانه
اولین مجلس ملی پس از تشکیل به مطالعه و انتقاد مواد امتیازنامه ها از جمله امتیاز نفت دارسی و امتیاز بانک شاهنشاهی بر آمد و تصمیم گرفت که دادن یا انتقال هیچ امتیازی بعد از تاریخ صدور فرمان مشروطیت بدون تصویب مجلس مجاز نیست. با تشکیل مجلس و روی کار آمدن اولین حکومت ملی دیری نپائید که سازش بین روسیه و انگلیس که قبلا در قبال مردم ایران سیاست رقابت پیش گرفته بودند، با یکدیگر سازش کردند و مذاکرات مربوط به قرار داد بین روسیه و انگلیس برای تقسیم ایران به مناطق نفوذ که از مدتها پیش شروع شده بود به امضا رسید (8 شهریور 1286 برابر 31 اوت 1907). با امضا قرار داد دو رقیب یکباره در برابر مجلس ملی ایران در جبهه متحدی قرارگرفتند. یکی از اولین برخوردهای جبهه متحد استعمار با مجلس ملی رد لایحه قرض مشترک دو دولت به ایران بود که انگلیس را هم بهمان درجه روس، به خصومت با مشروطیت و مجلس و همراهی و همداستانی با رقیب دیرین برانگیخت(1).
امروز هم در صحنه بین المللی کشورهائی از مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی اعلام پشتیبانی می کنند. ما از اظهار پشتیبانی آنان خوشوقتیم. اما استقرار و استمرار دموکراسی تنها زمانی ممکن است که جامعه ایرانی بتواند با نیروی خود قادر به دست یابی و حفظ و حراست از آن باشد، زمانی که ملیون و سایر دموکرات های ایران از همبستگی، توان سیاسی لازم و پشتیبانی اکثریت قاطع مردم برخوردار باشند. دموکراسی کالای وارداتی نیست. چون چنین کالائی را همانها که وارد کرده اند وقتی برخلاف منافعشان باشد دوباره خارج می کنند.
جدائی دین از حکومت
بسیاری از روحانیونی که تا تصویب متمم قانون اساسی به پیشرفت مشروطه می کوشیدند، نمی دانستند که لازمه دموکراسی بی طرفی حکومت در برابر مذهب است. اما پس از آنکه دانستند که لازمه مساوات، لغو کلیه امتیازهای روحانیون است، ناراضی شدند. بعضی از آنان سنگ شریعت به سینه زدند و گفتند که حکومت باید مشروعه باشد. در واقع تمام کشمکش هائی که در رابطه با تصویب متمم قانون اساسی پیش آمد مظاهر برخورد سیاست عقلی و شریعت بود. مشروعه خواهان می گفتند:
- اصل هشتم که همه مردم را در برابر قانون مساوی می شناسد برخلاف دین است و نباید در قانون اساسی گنجانده شود.
- می گفتند که مقررات اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری بر خلاف شریعت است.
- عقیده داشتند که اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات درست نیست و مطبوعات باید زیر نظر علما باشد.
- اما مهمترین ایراد آنها مربوط به اختیار مجلس به عنوان تنها مرجع قانونگذاری بود. مشروعه خواهان می گفتند که قانون اساسی ما قرآن است و در مقابل به آنها گفته میشد که قرآن اساس دین ماست ولی قانون، اصول دولت و حدود حکومت و حقوق ملت را تعیین می کند.
نکته مهم دیگر مقابله روحانیون با عرفی ساختن نظام قضائی ایران بود. طرح پیشنهادی کمیسیون متمم قانون اساسی خواهان عرفی ساختن کامل دستگاه قضائی بود و استقلالی برای محاکم شرع باقی نمی گذاشت. این به معنی بسته شدن دکان دیرین و پرمنفعت ملایان بود. به این مناسبت در مقابل آن به مقاومت سختی برخاستند. اما فشار افکار عام برای گذرانیدن طرح مزبور بسیار قوی بود. چون مشاجره در مجلس بالا گرفت احتشام السلطنه رئیس وقت مجلس به مجتهدان تاخت و برخی علما را به فساد متهم کرد و شجاعانه گفت: "اینها برای جلب منفعت قدم میزنند، اعمال غرض می کنند". او بالاخره در مدت کوتاهی که ریاست مجلس را بر عهده داشت کار متمم قانون اساسی را با حمایت مردم به پایان رساند.
پس از انتخاب نمایندگان تهران که شرائط افتتاح اولین مجلس ملی فراهم شده بود علما خواستند روز پانزدهم شعبان که عید مولود حضرت حجت است، به عنوان افتتاح مجلس ملی تعیین شود. اما آزادیخواهان متجدد استدلال کردند بهتر است این جشن ملی با عید مذهبی تداخل نشود، بلکه عید مشخصی باشد.
متاسفانه علی رغم تجارب انقلاب مشروطیت هنوز هم عده ای که خود را خواهان دموکراسی می دانند، کوشش دارند با طرح دموکراسی دینی اختلاف مشروطه و مشروعه را با ظاهر دیگری ادامه دهند. ملیون و سایر دموکراسی خواهان ایران لازم است در ضمن داشتن تفاهم برای آن بخش که صادقانه در پی امتزاج دو مفهوم مورد علاقه خود هستند روشن کنند که عاقبت چنین حکومتی چیزی جز جمهوری اسلامی نیست و اجازه ندهند که بار دیگر آزمایش جدیدی تحت این عنوان در کشور ما به راه افتد.
اتحاد عمل مشروطه خواهان
غیر از مسائلی که با بعضی روحانیون در مورد دخالت دادن شریعت بود و مشکلات با جناحی که به بعضی اقدامات افراطی دست می زد و حیدر عمو اوغلی آن را نمایندگی میکرد آنها و مشروطه خواهان خط میانی در مجموع یک صدا و یکپارچه عمل می کردند. لااقل در آغاز مشروطیت این اختلافات به حدی نرسید که باعث شکست مشروطه خواهان شود. کوشش های استبداد برای ایجاد جدائی میان مشروطه خواهان نیز ناکام ماند. این اتحاد عمل یک شرط اساسی موفقیت مشروطه خواهان بود.
سازماندهی
مشروطه خواهان در انجمنها و کمیته های متعدد متشکل بودند. به نحوی که هنگام تصویب متمم قانون اساسی تعداد انجمن های تهران به 144 میرسید. از هر انجمن یک نفر انتخاب می شد و منتخبین انجمنی به نام انجمن مرکزی تشکیل می دادند که اختیار کلیه انجمن ها به دست همین انجمن مرکزی بود. می دانیم که در تبریز انجمن غیبی سازمان دهنده بسیاری از اقدامات آزادیخواهان تبریز بود. این انجمن ها مرکز ارتباط روشنفکران مشروطه خواه با آماده ترین افراد بود. ارتباط مشروطه خواهان با مردم و فکر دموکراسی در آنان بسیار قوی بود. برای مثال در روز اول تیر 1287 هنگامی که قشون محمد علیشاه و قزاقان قصد حمله به مجلس را داشتند حدود 600 تفنگدار آماده مقابله با این حمله شده بودند و عده زیادی از مردم برای دفاع از مجلس از میان محاصره مجلس هر طور بود خود را به بهارستان رساندند. یا وقتی روحانیون با عرفی ساختن نظام قضائی مخالفت کردند، مردم به پشتیبانی مشروطه خواهان در بهارستان اجتماع کردند و علیه ملایان شعار دادند.
انجمن ها و کمیته ها وسیله مشروطه خواهان برای ارتباط با مردم بود. بر خلاف نیروهای اقتدار گرا که با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم یا اغلب با پشتیبانی خارجی به قدرت می رسند و با سرکوب مخالفین خود را در قدرت نگاه می دارند، دموکرات ها پشتیبانی جز مردم ندارند. دموکراسی بدون پشتیبانی فعال اکثریت مردم نه مستقر می شود و نه اگر هم مدتی مستقر شود، پایدار می ماند. این مهم ترین درسی است که نهضت ملی از انقلاب مشروطیت به اینطرف به ما آموخته است.
نگاهی به امروز
حال که به زمینه های مشابه در انقلاب مشروطیت و اوضاع کنونی اشاره کردیم، بد نیست به تفاوت ها نیز اشاره ای بنمائیم. میدانیم که در قرن گذشته ذخائر زیرزمینی ایران و موقعیت سوق الجیشی آن اهمیت خاصی یافته، از یک طرف سرمایه ای در اختیار کشور قرار داده و از طرف دیگر توجه سودا گران خارجی و داخلی را به خود جلب کرده است. این دو نکته از انگیزه های مهم کودتای بیست و هشتم مرداد بوده اند و دیکتاتوری کنونی را نیز با دست یابی به امکانات فوق العاده مالی به معنائی از ملت بی نیاز نموده و حاکمین در عوض اینکه خدمتگذار مردم باشد، مانند اربابی حقوق ملت راغصب نموده و با زور بر مردم و کشور حکم می رانند. شرائط نامبرده مقابله با دیکتاتوری و استقرار حاکمیت ملی در کشور را به مراتب دشوارتر از حد معمول ساخته است.
از طرف دیگر ملیون و سایر دموکراسی خواهان در دهه های گذشته موفقیت های مهمی نیز داشته اند. یکی از این موفقیت ها طرح آزادی و حاکمیت ملی به عنوان یک مساله اساسی جامعه و دیگری قبول روش مبارزه سیاسی و دور از خشونت به عنوان روش مبارزه است. روشن است که چنین موفقیت هائی بدون تلاش ممکن نبوده اند و اگر ملیون و سایر دموکرات ها به ويژه در ربع قرن گذشته بر آن پافشاری نکرده بودند، امروز اهداف و روش مبارزه نزدیکی امروز را نداشتیم. اما ما هنوز در زمینه های فرهنگی، سیاسی و تشکیلاتی ضعف های مهمی داریم که اگر آنها را بر طرف نکنیم موفق نخواهیم بود.
علاوه بر نکات فوق لازم است به یک نکته مهم در محتوی و شیوه کار اشاره شود.
بهبود زندگی مردم و عدالت اجتماعی
حفظ آزادی، دموکراسی، امنیت و ادامه آن بدون ایجاد بهبود واقعی در زندگی مردم ممکن نیست. بنابراین ملیون و سایر نیروهای دموکرات باید هم از آمادگی های سیاسی، علمی و کارشناسی لازم برخوردار باشند تا بتوانند چنین بهبودی را عملی کنند و هم از آنچنان تشکل و ارتباط گسترده با مردم برخوردار باشند که این بهبود را عملی سازند.
امروز ملیون و سایر دموکراسی خواهان در ارتباط گسترده با مردم نیستند و مشکلات زندگی و نیاز های آنان را به حد کافی نمی شناسد. در نتیجه مبارزات مردم برای دست یافتن به زندگی بهتر و مبارزات روشنفکران برای دست یافتن به دموکراسی مدت ها است که از هم جدا و به موازات هم حرکت می کنند. ضروری است که این جدائی خاتمه یابد.
مبارزه برای آزادی و دموکراسی را بخصوص در شرائط سختی که داریم نمیتوان فقط به همت و فداکاری عده ای دانشجو و روشنفکر به پیش برد. مبارزات صنفی و سندیکائی گروه های اجتماعی مختلف برای دست یافتن به حقوق خود و زندگی بهتر یک شاخه مهم مبارزات اجتماعی است که باید از این پس بیشتر مورد پشتیبانی ما قرار گیرند.
باید در تفکر خود تحولی ایجاد کنیم و کوشش کنیم عوض اینکه عده ای دانشجو و روشنفکر جدا از مردم برای حقوق و آزادی ها مبارزه کنند، روشنفکران مردم را در ابراز و طرح خواست های مطالباتی خود یاری رسانند. لازم است خواسته های مردم برای رسیدن به یک زندگی بهتر را در مرکز توجه و اقدامات خود قرار دهیم. باید توجه داشت که هدف ملیون وسایر دموکرات ها بهبود واقعی زندگی مردم است و نه سود جوئی های ایدئولوژیک یا سیاسی کوته بینانه و مضر برای پیش برد این اهداف. مطمئنا گروه های مختلف اجتماعی زمانی خود در عمل می ببینند که جز در سایه رعایت حقوق و آزادی ها نمیتوان به زندگی بهتر رسید. با پشتیبانی از خواسته های مطالباتی مردم مشکلات واقعی مردم را بهتر می شناسیم و راه حل هائی که ارائه می دهیم واقعی تر و نزدیک تر به خواسته های مردم خواهند بود. دیگر رژيم تنها با بخش کوچک فعالان سیاسی روبرو نیست بلکه با مبارزات صنفی سیاسی گروه های مختلف اجتماعی، همراه با مبارزه فعالان سیاسی روبرو است. لازم است مردم و گروه های مختلف اجتماعی بدانند که متحدین واقعی آنان برای رسیدن به وضع بهتر ملیون وسایر دموکرات ها هستند. بهبود وضع مردم و توجه به عدالت اجتماعی یکی از اصول مهم مبارزاتی ملیون و سایر دموکراسی خواهان ایران است.
لازم است در عین کوشش برای بهبود زندگی مردم، تلاش برای عدالت اجتماعی و تساوی کلیه اقوام ایرانی و کمک به کوشش برای بارور ساختن فرهنگ های قومی با هرگونه طرز فکر تجزیه طلبانه که جز جنگ، خرابی و خون ریزی نتیجه ای به بار نمی آورد مقابله کنیم.
جمع بندی
در جمهوری اسلامی حقوق انسانی و دموکراتیک مردم ایران پایمال و ملعبه مشتی روحانیون فاسد شده است. این نظام منافع ملت را در همه زمینه ها از جمله فرهنگ، اقتصاد، امنیت، تمامیت ارضی و سیاست هسته ای فدای منافع شخصی و گروهی حاکمین نموده است. رهبران نظام با سیاست های بنیادگرائی و ندان کاری در پس پرده به کوشش برای گرفتن ضمانت جهت ادامه حاکمیت خویش ادامه می دهند و در بیرون خطر انفراد کامل، جنگی فاجعه آمیز یا بایکوت اقتصادی علیه کشور را افزایش می دهند.
این همه در شرائطی صورت می گیرد که ذخائر زیر زمینی ایران و منطقه اهمیت فوق العاده ای یافته و بیگانگانی که همواره مترصد فرصت های مناسب بوده اند که این ثروت ها را تحت اختیار خود گیرند، خود را از همیشه به مقصود نزدیک تر می بینند. مسئولین با تهدید به پاک کردن اسرائیل از صفحه جغرافی و ایجاد تصورات واهی در مورد قدرت نظامی کشور در برخورد با قدرت های جهانی، وسیله ای برای فریب خود و مردم ساخته اند. آنها پروژه اتمی را به نحوی خطرناک و پرضرر برای مردم و کشور دنبال کرده، فریبکارانه نقاب ملی گرائی به چهره می زنند. شباهت اقدامات این جماعت با کارهای صدام حسین که ظاهرا با بیگانگان مبارزه می کرد ولی در واقع کشور را بطور کامل در اختیار آنان قرار داد، غیر قابل انکار است.
در چنین شرائط خطیری لازم است ملیون و سایر دموکراسی خواهان ایران بیش از پیش با احساس مسئولیت و هوشیاری، دور اندیشی و به کار گرفتن کلیه تجارب گذشته برای استقرار و مستمر نمودن دموکراسی اقدام کنند.
1) نقل مضمون از علی اکبر دهخدا، از کتاب مروری در تاریخ انقلاب مشروطیت ایران از ایرج پزشک زاد، از انتشارات نهضت مقاومت ملی ایران