- ممكن است موجى كه ايران در تشديد مواضع به راه مى اندازد، خودش را هم جلو ببرد و به تشديد بحران منجر شود.
ايران در ميانه مهلت تعيين شده از جانب شوراى امنيت براى قطع فعاليتهاى هستهاى خود، اعلام كرد كه به فنآورى كامل توليد سوخت هستهاى دست يافته است. آيا ايران تصميم به ايستادگی در برابر خواست جامعه گرفته يا بر عكس، دركار فضاسازی درداخل كشور برای كنار آمدن با خواست شورای امنيت است؟ عباس عبدی، تحليلگر سياسى و عضو برجستهی جبهه مشاركت در گفتگو با دويچه وله میگويد اگر قرار است حكومت در مسائلى كوتاه بيايد و سازش كند، بايد قبلا اقداماتى صورت گيرند كه بار روانى اين سازش را كم كند. عبدى میافزايد كه شخصا شك دارد كه قضيه به چنين چيزى منجر شود.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
آقاى عبدى اولين سئوالى كه به ذهن میرسد اينست كه خبرخوش غنىسازى اورانيوم در ايران و جشن هستهای كه با تشريفات ويژهای به سمع و نظر مردم رسيد، تا چه اندازه واقعا موضوع مردم است؟
عباس عبدى: از يك جهت موضوع مردم هست! از اين جهت كه مسئله هستهای موضوع مهمى در روابط خارجى ايران و تاثيرش در سياست داخلى است. بنابراين طبيعى است از اين حيث هر موضوع و اتفاقى كه آن را وارد مرحله جديدى بكند، مردم علاقمند باشند از آن مطلع شوند. اما اينكه از آن خوشحال میشوند يا نه، بحث ديگرى است. براى حكومت هم با توجه به فشاری كه در سطح جهانى به آن وارد میشود و با توجه به قولها و نكاتى كه در سطح داخلى در اين باره عنوان كرده و سياستهايى كه بعدا میخواهد اتخاذ كند، طبيعى است موضوع را به صورت يك خبر مهم و احيانا شادىبخش و يك دستاورد قابل توجه عنوان كند. اما اينكه چقدر بتواند در مردم هيجان ايجاد كند و آنها را راغب به سياستهاى آتى كند، موضوعى است كه مورد مناقشه است.
چرا خبرى كه از چند روز قبل برايش اين همه زمينه سازى مىشد و قرار بود آقاى احمدى نژاد اعلاماش كند، نخست در مصاحبه آقاى هاشمى آنهم با يك خبرگزارى خارجى مطرح شد؟ تا چه اندازه میتوان موضوع را در سطح مصاف رقبا در داخل يا حتى تبليغات ارزيابى كرد؟
عباس عبدى: تحليل رفتار آقاى هاشمى يك مقدار پيچيده است و ممكن است اظهار نظر در بارهاش زياد آسان نباشد. بطور كلى آقاى هاشمى آن گونه كه از اخبار برمیآيد، خيلى با اين سياستها موافق نيست و جاى تعجب دارد كه چرا اين خبر را عنوان میكند. شايد فكر میكند يك نكته مثبتى بوده كه ايشان اول اعلام كند، به جايگاه جدى ايشان از بيان اين خبر تعبير شود... يك تحليل هست كه نوعى رقابت داخلى در ميان هست اما معقولتر اين بود كه آقاى احمدىنژاد اين را میگفت. بخصوص كه آقاى احمدىنژاد با اين سياست هستهای بيشتر موافق است تا آقاى هاشمى و ضمنا آقاى احمدىنژاد مقام رسمى مملكت براى بيان اين خبر است و فكر میكنم كار درستى نبود كه آقاى هاشمى آن را اول عنوان كند. خبرگزارىهاى داخلى هم، اعلام ايشان را مطلقا قبل آز اقاى احمدىنژاد انتقال ندادند.
آقاى عبدى تحليلى وجود دارد كه تهييج افكار عمومى و تبليغات وسيعى كه براى ايجاد غرور و افتخار ميان مردم در مسئله هستهای صورت میگيرد، در اصل براى سرپوش گذاشتن روى نفس مذاكراتى است كه در آينده احيانا با آمريكا خواهد شد. بعبارت ديگر، مسئولين ايرانى به اين ترتيب میخواهند عنوان كنند كه از موضع بالا يا دستكم موضع برابر سر ميزمذاكره با آمريكا مىنشينند...
عباس عبدى: اين يك نگرش خوشبينانه و منطقى به قضيه است اما بهردليل كه ايران تا بحال مذاكره نكرده، و بهر دليلى كه در قضيه هستهای كوتاه نيامده، هميشه اين انتظار وجود داشته كه اگر غنىسازى را متوقف كند، اگر با آمريكايیها صحبت كند و اگر در مسائلى كوتاه بيايد و سازش كند، بايد قبلا اقداماتى صورت گيرند كه بار روانى اين كارها را كم كند. خوب اين اتفاق كه سهشنبه اعلام شد میتواند مقدمه چنين كارى باشد و در چنين صورتى، كاملا معقولانه است. اما من شك دارم كه قضيه به چنين چيزى منجر شود. چرا؟ چون سياست تبليغاتى ايران بر خلاف سياستهاى تبليغاتى برخى كشورهاى ديگر است. سياست تبليغاتى ايران وقتى كه قدرت و حكومت آن را راه میاندازد، حتى اگر قصد اوليهاش اين باشد كه خود را از فشار تبليغاتى مذاكره و كنار آمدن با بيانيه شوراى امنيت، خلاص كند، موجى راه مىافتد كه خودش هم با اين موج جلو میرود و بنابراين امكان اين هست كه چنين كارى مواضع ايران را تشديد كند ، برخلاف آن تحليلى كه در ابتدا وجود داشته و دارد كه اين براى سازش و حل مسئله است. اما ممكن است موجى كه ايران راه مى اندازد، خودش را هم جلو ببرد و به تشديد بحران منجر شود.
سى روز مهلتى كه شوراى امنيت به ايران داد، به زودى به سر میرسد. آيا اين را میتوان به مثابه پاسخ قدرت نمايانه و پيش از موعد ايران به جامعه جهانى تلقى كرد كه آن را در مقابل عمل انجام شده قرار میدهد؟
عباس عبدى: بله! اين احتمال وجود دارد اما احتمال عقلانىاش، احتمال اول است. اجازه بدهيد مثالى از زمان جنگ بزنم. در زمان جنگ هميشه اين بحث وجود داشت كه ما يك حمله جدى انجام دهيم و يك جايى را بگيريم و بعد مذاكره كنيم. اما هنگاميكه اين حمله انجام میشد و با پيروزى همراه بود، میگفتند خوب! يك حمله ديگر هم بكنيم بد نيست. اينكار آنقدر انجام میشد تا جايى، با موفقيت همراه نمىشد. آن موقع میگفتند حالا ديگر وقت مذاكره نيست. بايد دوباره گامى جلو برويم تا در فرصت بهتر بتوانيم مذاكره كنيم. به همين دليل هم هيچگاه به مذاكره نكشيد تا قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. بنابراين كارى كه صورت گرفته، شايد در اصل همين بوده: يك گام به پيش برداشتن و يك نقطه خوبى را انتخاب كردن و بعد اقدام به مذاكره كردن. اما وقتى گام به پيش برداشته میشود، شرايطي پيش میآيد كه انگار میشود گامهاى بعدى را هم برداشت و رفت جلو. برداشتن همان گامهاى بعدى است كه موجب بحرانهاى بيشتر خواهد شد.
حال فكر میكنيد با توجه به اينكه آقاى البرادعى عازم ايران هستند، پيام اين اعلام در آستانه ورود ايشان به تهران چيست؟ اصولا اين اعلام چه اندازه در سرنوشت آينده ايران تعيين كننده خواهد بود؟
عباس عبدى: ببينيد كارى كه ايران كرده هنوز از طرف كارشناسان آژانس اعلام نشده و به لحاظ فنى هم ما نمیدانيم ارزش كار چيست؟ تا وقتى از منابع مستقل ارزش فنى كار روشن نشود، نمیشود گفت موضوع دقيقا چيست و آنها چه واكنشى نشان خواهند داد. اما مسئله اساسى اينست كه تاثير آن در سياستهاى ايران چيست؟ ظاهرا قرار است آقاى البرادعى پنجشنبه به ايران بيايد، اگر اين اعلام تاثيرى در اصل سفر نگذارد، فكر میكنم طرفين را با بحران بيشترى مواجه میكند و احيانا آقاىالبرادعى ممكن است با دست خالىتر برگردد. مگر آنكه سياست عقلانى كه گفته شد، بگويند ما موقتا تعليق میكنيم. به نظر من ايران اگر اينكار را هم بكند، حتما بطور موقت میكند تا شكافى بيندازد در اجماع جهانى كه عليه اش شكل گرفته است.
طبق اكثر تحليلها، تلاش عمده ايران اينست كه زمان بخرد و موضوع را پادرهوا نگهدارد. آيا میتوان اين اعلام را در اين چارچوب تحليل كرد كه با بغرنجتر كردن مسئله و با كورتر كردن گرهها، موضوع پيچيدهتر شود يا بحران به قول شما دامن زده شود و در نتيچه بحث جريان داشته باشد، اما به نتيجه نرسد...
عباس عبدى: بله! در واقع اين است اما برداشت كلی اين هست كه غرب در اين رابطه ديگر حاضر نيست زمان را از دست بدهد. هر شكلى هست طرفين بايد به صورت معقول قضيهشان را حل كنند.
شما چشم انداز را چه مى بينيد؟
عباس عبدى: اصلا خوب نمىبينم. بدون اين كه ايران و آمريكا كل مسائلشان را حل كنند، اين قضيه حل نخواهد شد. اين موضوع در بهترين حالت استخوان لاى زخمى است كه هميشه وضعيت را بحرانى نگاه میدارد و در بدترين حالت هم نقطه پاياناش به درگيرى خواهد انجاميد و هرگونه درگيرى كوچكى هم، به طور طبيعى ماجرا را بحرانى تر خواهد كرد. اين هم كاملا مربوط به اين هست كه هيچ ساز و كار معقول و پذيرفته شدهای براى مصالحه در حال حاضر قابل تصور نيست.