پنجشنبه 31 فروردین 1385

آيا برنامه هسته‌اى ايران نشانگر پيشرفت علمى و رفاهى است؟ گفتگوی کيواندخت قهاری با کامران بهنيا، فيزيکدان، صدای آلمان

جمهورى اسلامى ايران دست به تبليغات وسيعى در باره توانايى‌اش در غنى‌سازى اورانيوم و تبديل شدن‌اش به قدرتى اتمى زده است. دكتر كامران بهنيا، فيزيكدان، مدير پژوهش در مركز ملى پژوهشهاى علمى پاريس و نويسنده رمان ”عارفى در پاريس“ چاپ نشر گردون در برلين، در مقاله‌اى انتقادى با عنوان ”موفقيت افتخارآميز علمى“ به انتقاد از ادعاهاى جمهورى اسلامى در باره موفقيت علمى‌اش پرداخته است.

مصاحبه‌گر: كيواندخت قهارى

‌آقاى دكتر كامران بهنيا، شما فيزيكدان هستيد و با مجامع علمى جهان سر و كار داريد. رمانى هم از شما منتشر شده كه نشان مى‌دهد كه در كنار كار علمى‌تان به مسائل انسانى هم حساس هستيد. بدين جهت است كه از شما دعوت به مصاحبه كرديم. آقاى دكتر بهنيا، خبر خوش هسته‌اى را شنيديم. رييس‌جمهور ايران اعلام كرد كه ايران به كشورهاى هسته‌اى جهان پيوسته است. پس مى‌توانيم افتخار كنيم كه سطح علمى ايران الان بسيار عالى است. داورى شما در اين مورد چيست؟

كامران بهنيا: من با آقاى احمدى‌نژاد اصلا موافق نيستم. ببينيد، اگر از تبليغات بگذريم و چشممان را بروى واقعيات باز بكنيم، البته خيلى سخت هست كه بطور كمّى از ميزان توسعه‌ى علمى يك كشور صحبت كرد، ولى الان مدتهاست كه باصطلاح مسئولان كشورهاى مختلف دنيا سعى مى‌كنند، داده‌هايى داشته باشند كه بر اساسشان راجع به سياست علمى اين كشورها تصميم‌گيرى بكنند و يكى از اين رايج‌ترين اين ابزارها براى اندازه‌گيرى مكان علمى يك كشور نگاه كردن به انتشارات علمى دانشمندان موسسات علمى اين كشور است و بويژه تعداد دفعاتى است كه به اين انتشارات در انتشارات ديگر علمى ارجاع شده است. آقاى ديويد كينگ David King كه يك مشاور علمى عالى‌رتبه‌ى دولت بريتانيا در امور سياسى است، حدود دو سال پيش يك مقاله‌ى مفصل و مهمى در مجله‌ى نيچر Nature چاپ كرد و اتفاقا ايران جزو كشورهايى بود كه در اشانتيونى كه ايشان از كشورهاى مختلف انتخاب كرده بود‌، قرار داشت. ما اگر به اين تابلو نگاه كنيم و خجالت نكشيم با اين ارقام، بايد ببينيم كه ميزان دفعاتى كه به مقالات علمى ايرانى ارجاع شده، شش در ده‌هزار است يعنى ٠٦/٠ درصد. با توجه به اينكه ايران يك‌درصد جمعيت جهان را تشكيل مى‌دهد، معنى اين امر با يك ضرب و تقسيم ساده اين است كه اگر ميزان يادشده حتى ۱۶ برابر بشود، ايران تبديل به يك كشور متوسط خواهد شد. ايران متأسفانه در يك حالت عقب‌ماندگى آشكار است و اين جديد نيست ولى با غنى‌ كردن اورانيوم نمى‌توانيم اين واقعيت ساده را مخفى بكنيم كه سطح تحقيقات علمى در كشور بسيار پايين است.

آيا اينكه ايران به گفته‌ى رييس‌جمهور، كشورى هسته‌اى شده است، مى‌تواند اين اميد را برانگيزد كه مردم ايران از رفاه و زندگى بهترى برخوردار شوند؟

كامران بهنيا: باز هم من توصيه مى‌كنم كه براى جواب دادن به اين سئوال به داده‌هاى علمى نگاه كنيد. يكى از مفيدترين وسائل براى جواب دادن به اين سئوال، نگاه كردن به گزارشى است كه يكى از آژانس‌هاى سازمان ملل متحد، يعنى UNDP ، مؤسسه‌ى برنامه توسعه‌ى اين سازمان، هر سال منتشر مى‌كند و كشورها را بر اساس ميزان توسعه‌ى انسانى‌شان رده‌‌بندى مى‌كند. رده‌بندى بنا شده بر اساس ميزان تحصيلات، وضعيت سلامت،‌ اميد به زندگى و همينطور ثروت اقتصادى. جمهورى اسلامى ايران در سال ۲۰۰۵ ميلادى در اين رده‌بندى در رده‌ى ۹۹ بوده است، يعنى ۵۰ رده پايين‌تر از كشورهايى مثل بحرين، قطر يا كويت. بگذاريد،‌ باز هم ياد‌آورى كنم، پاكستان كه صاحب بمب اتم است، يعنى به مقصدى رسيده است كه ممكن است، سران حكومت ايران مايل باشند كه به آنجا برسند، در مكان ۱۳۵ است، ۵۱ درصد مردم پاكستان بى‌سوادند. بگذاريد اين را هم به عنوان يك واقعيت تلخ نگاه كنيم كه يك ايرانى از هر چهار ايرانى بالغ نمى‌تواند خبر خوش هسته‌اى را در روزنامه‌ها بخواند، براى اينكه بى‌سواد است. در چنين شرايطى من فكر مى‌كنم، احتياجى نيست كه ما خيلى از غنى شدن اورانيوم در خاك ايران مغرور باشيم.

آقاى دكتر بهنيا‌،‌ جمهورى اسلامى مدعى است كه تكنولوژى اتمى در نوك پيكان پيشرفت جهانى واقع شده و همه چيز از تحقيقات كشاورزى گرفته تا پزشكى منوط به اين است، واقعا اين طور است؟

كامران بهنيا: مسلما نه، ببينيد، كشورهاى خيلى پيشرفته‌اى هستند، مثل سوئد يا سوئيس كه اورانيوم غنى نمى‌كنند، هيچ وقت هم نكردند و خودشان را نمى‌توانند عقب‌مانده تلقى كنند يا در يك حالت اقتصادى نامتناسب بدانند. الان در تمام جهان بحث سر اين است كه در چه زمينه‌هايى بايد تحقيقات علمى كرد؟ كجا بايد براى آينده سرمايه‌گذارى كرد؟ معمولا يا علوم اطلاعاتى است، با توجه به اينكه در دهه‌هاى گذشته در جهان انقلابى اطلاعاتى شده، بنابراين احتياج هست كه رياضيات بنيادى تقويت شود يا نانوتكنولوژى يعنى تحقيق در مورد توانايى دخالت انسانى در اندازه‌هاى بسيار بسيار كوچك، بخصوص در بيولوژى در ژنتيك كه اينها هيچ‌كدامشان ربطى به فيزيك هسته‌اى ندارد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شما به عنوان دانشمند فيزيك چه توصيه‌اى به جوانان ايرانى مى‌كنيد كه براى پيشرفت كشورشان اميد به برنامه اتمى ايران بسته‌اند؟

كامران بهنيا: من يك آزمايش‌گر هستم و مى‌توانم از هر آزمايش مشكلى خوشم بيايد در نتيجه مى‌توانم تصور كنم كه همكاران من در ايران‌ اين Challenge انجام دادن يك كار فنى مشكل مى‌تواند، آنها را بفريبد و اگر به همه‌ى اينها يك ميزانى از ميهن‌پرستى را اضافه كنيم،‌ مى‌توانيم احساس كنيم كه جوانان خيلى با استعدادى در اين ماجراى تلاش ملى براى به انجام رساندن پروژه‌ى هسته‌اى با انگيزه‌ى بسيار دخالت كنند، فكر مى‌كنم، همه‌ى كسانى كه اهل فن هستند بايد گاهى اوقات از خود سئوالات اخلاقى هم بكنند، مستقل از مسئله فنى غنى كردن اورانيوم. ببينيد‌، ميهن‌پرستى به نحوه‌اى كه اكنون در ايران رايج است، سوابق تلخى داشته است، چه در ژاپن قبل از جنگ، چه در آلمان پيش از جنگ و حتى در روسيه و شوروى. همه‌ى اين كشورها موفق شدند، دستاوردهاى علمى خيلى قابل احترامى داشته باشند، ولى نظر به اينكه جوامعى كه از اين دستاوردهاى علمى استفاده مى‌كردند، جوامع دمكراتيكى نبودند، من فكر نمى‌كنم كه ميهن‌پرستى غير قابل سئوال دانشمندانى كه در اين پروژه‌ها شركت‌ كردند،‌ در نهايت به نفع اين كشورها تمام شده است. بنابراين اگر من بتوانم باز هم به آن منبعى از استعدادها كه در ايران وجود دارد توصيه‌اى بكنم، اين است كه قبل از اينكه به دام اين نگاه ساده‌انگارانه‌ى ميهن‌پرستانه به دستاوردهاى علمى كشور بيافتند، به تاريخ هم رجوع كنند و از خودشان سئوال‌هايى در مورد اساسا ضرورت وجود انرژى هسته‌اى براى توليد الكتريسيته در كشورى كه اينقدر نفت دارد و اينقدر اورانيوم كم دارد، بكنند.

آقاى دكتر كامران بهنيا، بسيار سپاسگزارم كه دعوت ما را به مصاحبه پذيرفتيد.

Copyright: gooya.com 2016