بمب های هسته ای Bunker Buster 5000 هزار تنی که قرار است توسط امريکا جهت انهدام پايگاه های انرژی اتمی ايران مورد استفاده قرار گيرد، بيشتر از 1000 مايل اشعه راديو اکتيو منتشر می کند و از مرزهای کشور افغانستان، پاکستان و هند فراتر خواهد رفت. حداقل 3 000 000 ميليون نفر را کشته و 35 000 000 ميليون نفر را در معرض ابتلا به سرطان قرار خواهد داد. 1 مگاتن آن 6 برابر مخرّب تر از بمب هيروشيما است.
اينکه دولت ايران 700 تن طلا يک قلم آن 250 تن طلا از بانک کرديت سوئيس و 200 ميليارد دلار از بانکهای کشور های اروپائی را خارج کرده و به کشور های آسيائی از جمله اندونزی، سنگاپور، مالزی و شانگهای... سپرده، به ظّن خودش می خواهد پيش دستی کرده و با آماده سازی بمب اتمی اش آنها را سورپريز کند.
http://www.ucsusa.org/global_security/nuclear_weapons/nuclear-bunker-buster-rnep-animation.html
"....هنگاميکه صدای طبل جنگ بين عراق و ايران در اروپا شنيده شد، گروه های مخالف حکومت جمهوری اسلامی در خارج از ايران، امريکا را زير فشار گذاشتند از اسرائيل بخواهد تا برای انجام کودتائی در ايران به آنها ياری دهد. امّا، حکومت اسرائيل که در اين زمان به اين عقيده رسيده بود که منافع ملی اسرائيل ايجاب می کند که اين کشور رژيم خمينی را در قدرت نگهدارد، به در خواست امريکائی ها پاسخی نداد..." کتاب پول خون ص 80 . حال بايد پرسيد کدام منافع امروز در جهت منافع ملّی اسرائيل است؟
سياست جنگ افروزی مگر غير از اينست که هشت سال بسرکردگی موساد و سيا و ديگر ممالک با فروش تسليحات جنگی کشور ايران و عراق را با هم درگير کرديد و در اسرائيل حساب سياه هنگفت باز کرديد؟آخوند های جنايتکار با کمک شما له منافع تان، عليه منافع ملّت ايران ما را در آتش جنگ سوزاندند.
نمی توان ارتش داشت و نظامی گری نکرد. زمانی که صحبت از انحلال ارتش ها می کنم، اگر به عمق مسئله توجّه شود، خواهيد ديد که بسياری از مصائب دنيا از همين ارتشها نشئت می گيرد.
نمی توان که هميشه ارتشيان را با رژه رفتن و مانور دادن مشغول کرد بايد گاه گاهی آنها را ازاين يکنواختی بدر آورد و هيجان ايجاد کرد و Action آفريد. بايد از قوه به فعل تبديل کرد . مگر می توان از رقابت های تسليحاتی چشم پوشيد. بالاخره بايد با تکنولوژی مخّرب هميشه Up to Date شد. پر واضح است که کارتل های اسله سازی بيکار نمی نشينند و بايد توليد ، نابود و باز توليد کنند.
.
مسلما نمی توان اين تسليحات جنگی را از فشنگ تفنگ گرفته تا تانک و موشک ردياب و بمب ناپالم و هلی کوپتر آپاچی و بمب اتم بدون مصرف گداشت. بودجه سرسام آور نظامی گری بايد تامين شود. کارتل های اسلحه سازی بايد نان آغشته به خون را بخورند. متخصصين تکنولوژی مخرّب بايد تحقيقات خود را ادامه دهند و اسرائيل هم با افتخار اظهار کرد که با ستلايت افق 5 می تواند نوشته های نامه صدام حسين را روی ميز کارش بخواند و با موشک های ردياب نفرات را به هلاکت برساند.
واقعا وقاحت تا کجا، وقتی اطاق خواب منهم مورد کنترل می باشد، پس حقوق انسانی و فردی زندگی خصوصی ما چه می شود؟آيا هرگز به ابعاد اين فاجعه توجّه کرده ايد؟ما مردم کره خاکی گروگان يک عده جنايتکار که در رأس تصميم گيريها قرار دارند، می باشيم. آزادی های فردی ما به انحأ مختلف سلب شده؛ به نام های مبارزه با تروريسم و يا برای ايجاد دمکراسی! بشريت در خطر است!
زمانی که دولت اسرائيل با همکاری موساد و سيا تسليحات جنگی Out Date شده خود را برای تنور جنگ ايران و عراق آب می کردند، آيا نگران دمکراسی در ايران بودند؟ يا به دلارهای سبز و راحت شدن از شّر نگهداری اين اسقاط های جنگی می انديشيدند و جام خود را به اين همه هوش و تدبير خائنانه عليه منافع مردم ايران و جامعه بشريت بالا می انداختند؟ آيا فقط هيتلر ديکتاتور بود؟ آيا اينهمه ديکتاتور های ريز و درشت از صحنه محو شده اند؟
کشوری که قلدر تر است به کشوری که ضعيف تر است زور میگويد. از آنجائيکه رژيم جنايتکار ارتجاعی آخوندی می تواند به مردمش زور بگويد، اين زورگو می خواهد که در مقابل ديگر زورگويان قد علم کند و از آنجائيکه دچار ماليخوليا شده و اين امر بر او مشتبه گشته که از حمايت مردمی برخوردار است، می خواهد در اين دنيای ديوانه جای پائی برای خودش ايجاد کند
رژيم های جنايتکار ؛ سه نمونه به لحاظ ابعاد و شرايط متفاوت، کشور بزرگ امريکا، کشور فسقلی اسرائيل و کشور فقير پاکستان دارای بمب اتم هستند. آيا اين دولت ها از مردم خود در مورد داشتن بمب اتمی نظر خواهی کرده اند؟ که رژيم قرون وسطائی در ايران بدين مسئله دمکراتيک گردن نهد.آيا ما انسانها گروگان اين رژيم های خودکامه و جنگ افروز هستيم!؟
جورج بوش و شرکا، ما می دانيم که نظر شما نه تغير رژيم جنايتکار ارتجاعی در ايران به يک رژيم مترقّی است و نه قصد دادخواهی مردم ستم ديده در ايران را داريد.
ما مردم آزاده دنيا تا کی بايد گروگان شما باشيم؟ دولت جنايتکار اسرائيل به بهانه اينکه -فلسطينی عقب نگهداشته شده که به نان شب محتاج است- می خواهد اسرائيليان را به دريا بريزد! آتش جنگ را در منطقه همچنان فروزان نگهداشته. آيا اين ادّعا سخيف و خنده آور نيست؟ اگر قوم بنی اسرائيل توسط موسی مورد تنبيه قرار گرفت و به دريا ريخته شد حالا بايد فلسطين خونچکان تاوان آنرا پس بدهد؟ و نتيجتا مردم ستمديده ايران؟ مسئله شما ايجاد جنگ داخلی بين حماس و الفتح است؛ نتيجتآ خوردن فلسطين.
شما ها دولت قرون وسطائی آخوند ها را پروار کرديد و به درد مردم ايران هرگز نيانديشيد که 27 سال در آتش جهل و جنون و خرافه اين از خدا بیخبران می سوزند.حال میخواهيد تنها قدرت منطقه باشيد. چگونه می توان از اين رژيم ارتجاعی فناتيک انتظار داشت که نخواهد با شما همسانی کند؟ چه کسی پاسخگوی اين همه خودکامگی رژيم های انسان ستيز خواهد بود؟به چه مرجعی بايد رجوع کرد؟ زمانيکه می گفتيم سر اختاپوس تروريسم در تهران قرار دارد کسی به درد ما توجّه نکرد و اکنون که مسابقه اتم بازی شروع شده می خواهيد مردم منطقه را فدای اهداف هژمونی طلبانه خود کنيد.
سياست جنگ افروزی شما جنايتکاران ؛ دولت بوش و ديگر نوکران: ايجاد جنگ، آزمايش تسليحات جنگی و سپس ايجاد اشتغال و هيجان برای مزدوران ارتشی و تخريب يک کشور و باز توليد و سرمايه گذاری و به حساب خود سازندگی و ادامه اين دور و تسلسل شيطانی است!
زمانيکه ما از داشتن يک آلترناتيو مترقّی محروم هستيم و مردم ما همچون يتيم های بی صاحب برايشان تصميم گيری میشود و در مقابل دولت های هار در خود جربزه مطرح کردن خود به عنوان نمايندگان صاحب مملکت نمی بينند، ما، همچنان گروگان های مظلوم پر پر خواهيم شد.
سازمان مجاهدين خودش را به هر دری می زند که بتواند قدرت را بدست بگيرد ولی افسوس که نمی تواند آلترناتيو مترقّی باشد. هرچند که برای مبارزات خالصانه و تحمّل درد و شکنج افراد صادق و خستگی ناپذير بنيانگذاران و اعضای اين سازمان احترام قائل هستم و با توّجه باين که برادران و خواهرم، زن برادر و برادرهايش در اين رابطه زندانی و شهيد شدند ولی من به اين سازمان رای نخواهم داد؛ زيرا آن را آلترناتيو مترقّی نمی دانم.
زمانیکه اعضای آن همچون خواهر فاطمه مسئول روابط عمومی دو جوراب به پا می کند که پايش را نامحرم نبيند و هوليگان های مذهبی پرورش می دهد که به سختترين شيوه اعتراض يعنی خود سوزی دست می يازند؛ هرچند در توان هر کسی نيست که چنين شيوه اعتراضی را برگزيند، ولی مترقّی نيست. چگونه می توان باور کرد از نماد ارتجاعی روسری و مانتو در قدرت استفاده شود و روش مترقّی را پياده کند. نمی توان ايدئولوژی مذهبی را با ايدئولوژی سياسی و سازمانی بهم آميخت و مترقّی بود.
نمی توان ارتش آزادی بخش را در خارج از ايران بر پا کرد و پيروز شد؛ زمانيکه ارتش ودولت غاصب، يک ارتش خارجی نيست. اگرکشور ايران از طرف يک دولت و ارتش خارجی غصب شده بود ارتش مجاهدين می توانست به اميد پشتيبانی صدام به ايران وارد شود و لی از آنجائيکه ارتش و دولت غاصب متاسّفانه باصطلاح خودی هستند، و از حمايت هوليگان های مذهبی، قاتلان مبرّز، دزدان کلان و فرصت طلبان خارج نشين برخوردار می شود، اين امکان برای ارتش مجاهدين وجود نداشت.ارتش آزاديبخش را بايد در داخل کشور در منطقه آزاد شده بر پا کرد. بهرحال اشتباه استراتژيکی و تاکتيکی اجازه نمی دهد که سازمان مجاهدين بعنوان آلترناتيو مترقّی قلمداد شود.
خانم مريم قجر عضدانلو که ترجيح می دهم استقلال اسمی خود را هميشه حفظ کند، تلاش در اين دارد که به کنگرس مردان و دولت های غربی به قبولاند که انتی تز جمهوری اسلامی تز سازمان مجاهدين است. و اشتباه آنها هم در اين است که انتظار دارند مردم مار گزيده از مذهب سياسی را بتوان دوباره با مذهب عليه رژيم منحط آخوند ها جذب و بسيج کرد. متاسفانه ضربه ای را که آخوند های شارلاتان به مذهب وارد کرده اند به ضرر مجاهدين هم تمام شده و بهتر است که در اين زمينه هم مجاهدين تکامل يابند.
روی سخن من با جمهوری خواهان دموکراتيک و لائيک آلترناتيو بالقوه رژيم است.
انتظار من از جمهوری خواهان دموکراتيک و لائيک اينست که اگر خود را نمايندگان مردم ايران جهت باز پس گرفتن کشور از دست فناتيک های فاشيست مذهبی و انتقال قدرت به مردم در داخل ايران، نمی دانند، پس بساط خود را جمع کنند تا ملتی را به اميد واهی رهبريت که بشدت فقدان آن را در داخل احساس می کنند، به گمراهه نکشانند. شرايط بسيار حساس است، فرصت سوزی نکنيد.
زری عرفانی
زوريخ آوريل 2006
www.pwoiran.com
[email protected]