فقدان یک جنبش اصیل وفراگیرملی در صحنه ی سیاسی ایران که به مثابه نیروئی روشنگر درمیان مردم ایران وهم درسطح بین المللی به عنوان نماینده واقعی مردم ایران عمل نماید باعث شده است که ملت ایران نتواند بر روند مسئله اتمی رژیم جهل وجنایت تأثیری بگذارد ونتیجتاً در این میان دارودسته ی بوش واحمدی نژاد که هردو منافع شان در جنگ است ، آرام آرام یک بار دیگر کشور و مردم ما ر دارند به کام جنگ می کشانند. احزاب وگروههای به اصطلاح اپوزیسیون بخاطر جدائی شان ازمردم وانحرافات وآشفتگی فکریشان مثل همیشه از حوادث و وقایع جامعه عقب ودنباله روحوادث اند ، ودامنه فعالیت هایشان از صدور چند اعلامیه فرا تر نمی رود. فقدان اپوزیسیونی خردمند و فعال وحاضر در صحنه باعث گردیده است که پاسدارتروریستی که به همّت ولی فقیه و شورای نگهبان به ریاست جمهوری رسیده است این روزها با اتخاذ سیاستهای ضد ملی و سخنان فاشیستی خود آبروی ایران وایرانی را درجهان بباد دهد وکشورباستانی ما ومردم شریف وزحمتکش آنرا تا آستانه یک جنگ خانمانسوز دیگر به پیش ببرد. از جنگ مهمتر چه اتفاقی ممکن است برای یک کشور ویک ملت بیفتد که روشنفکران وصاحبان خرد وتمامی فعالان سیاسی واجتماعی را از خواب بیدار نماید. آیا باید بمب های امریکائی واسرائیلی برسرمان فرود آید که بیدار شویم ؟ آیا خاطره ی جنگ ایران وعراق وآنهمه کشتار و ویرانی که این رژیم برایمان به ارمغان آورد ازاذهان پاک شده است ، وجدان های آگاه و خرد های آزاد ایران چرا کاری نمیکنند؟ شاید به امید این نشسته اند که احزاب وسازمانهای سیاسی سنتی ایران وارد میدان گردند ومردم را علیه جنگ به حرکت درآورند ، اگر چنین است خیالی است خام وبیهوده ، که ازاین ورشکستگان که بعضاً در میان مردم ایران منفورند کاری ساخته نیست ، چشم امید به نسل جوان خرد ورز باید دوخت ، نسل جوان و خرد ورزی که اگر صفوف پراکنده خود را متحد سازد و وارد کار وزار شود میتواند بربستر جامعه مدنی و حقوق بشرجنبش ضد جنگ را سازمان داده وبا به حرکت درآرودن نیروی عظیم ملت صلح دوست ایران در مقابل دارودسته های جنگ طلب (بوش واحمدی نژاد) به دنیا نشان دهد که مردم ایران خواهان صلح و حقوق بشر وجامعه مدنی است نه جنگ ، که مردم ایران هنوز زخم هایش از جنگ هشت ساله ی خمینی وصدام التیام پیدا نکرده است ، که مردم ایران یهود ستیز نیستند و2500 سال پیش از این رهبری داشته اند که یهودیان را از اسارت نجات داده وبا صدور فرمانی که در حقیقت اولین اعلامیه حقوق بشر است تمامی ادیان ومذاهب را در سرزمین های خود از حقوق مساوی برخوردارکرده است ، که رژم تروریست حاکم بر میهن ما نماینده و حافظ منافع ملی مردم ایران نیست که این رژیم نماینده گروههای تروریستی کشورهای عربی و اسلامی است و27 سال است که پول مردم فقیر و زحمتکش ایران را به امید صدور انقلاب اسلامی به جیب گروههای تروریستی می ریزد ، که این رژیم نسلی از جوانان ایران را در زندانها وشکنجه گاههای خود قتل عام نموده و نسلی را در سراسردنیا آواره نموده و باید در یک دادگاه بین المللی به جرم نسل کشی به محاکمه کشیده شود، این ها همه در گرو این است که نسل جوان و خرد ورز ایران چهارچوب های تنگ گروهی وعقیدتی را بشکند و دربستر یک جنبش ملی حقوق بشر و جامعه مدنی خود را متشکل ومتحد سازد ، در این جنبش نیروی عظیم ملت ایران نهفته است ، نیروئی که انقلاب ملی مشروطه را برپا داشت و براستبداد شاهان قاجار لگام زد وبرای مردم ایران قانون وحقوق فردی واجتماعی به ارمغان آورد ، نیروئی نهفته است که مصدق به اتکای آن جنبش ملی کردن نفت را رهبری کرد ، نیروئی نهفته است که مردم ایران با اتکا بدان و با آرزوی آزادی ودمکراسی ، دیکتاتوری شاه را سرنگون کردند. این نیرو اگر در زیر چتر واحد ضدجنگ ودربستر حقوق بشر وجامعه مدنی متحد شود میتواند دیوانگان چنگ طلب را سر جای خودشان بنشاند و به آنان نشان دهد که در معادلات قدرت چیزی هم بنام قدرت مردم وجود دارد که گردنکشان مستبد از این پس درمحاسبات خود باید آنرا بحساب آورند. این است درسی که نسل جوان میتواند از100 سال مبارزه ی پدران خویش در راه آزادی وایجاد جامعه مدنی ، بگیرد و کاری کند که سنگی را که آخوندهای مستبد و خیره سربلند کرده اند بروی پای خودشان بیفد .
واما درمورد روشنفکران وعقل های آزادی که درخاج ازکشور وبدورازخطرزندان وشکنجه واعدام زندگی میکنند ای کاش که حساسیت و ضرورت زمان را می سنجیدند وبدان پاسخ میدادند . هم اکنون هزاران هزاردگراندیش و روشنفکر ایرانی بخاطر حاکمیت رژیم جهل وجنایت در سرتاسر دنیا آواره شده اند ، این جمع وسیع که عموماً در کشورهای میزبان موقعیت های برجسته ای درزمینه های علمی وحرفه ای وفرهنگی پیدا کرده اند، نیروی عظیمی را تشکیل میدهند که اگربه خدمت جنبش ضدجنگ بربستر حقوق بشروجامعه مدنی در آیند و خود را با جبش داخل ایران متصل سازند قادر خواهند بود که از حمایت و پشتیبانی چند ملیون ایرانی پراکنده در سرتاسردنیا برخوردارشوند وصدای مردم دربند ایران را بگوش جهانیان برسانند و از هویت وآبروی ملی مردم ایران دفاع نمایند. این نیرو میتواند وصلاحیت این را دارد که سفیر ونماینده ی واقعی مردم دربند ایران در خارج ازکشور باشد ، تنها در این صورت است که میتوان بر سیاست گذاران کشورهای اروپائی وامریکا تأثیر گذاشت ومسئله اتمی را به جنبش صلح طلبی مردم ایران تبدیل نمود و جنگ طلبان را به عقب نشینی واداشت.
در اینجا روی سخن من به صدها شخصیت سیاسی وعلمی وفرهنگی وهنری است ، به هزاران فعال سیاسی واجتماعی ایرانی خارج از کشوراست که ازعقل و خردی آزاد ومستقل برخوردارند ، چشم امید به احزاب و گروههای ورشکسته سنتی نداشته باشید که اینان بارخاطر اند نه یارشاطر، عمرتاریخی اینان سالهاست که به سر رسیده است و به بایگانی تاریخ سپرده شده اند ، این دکه های "مقدس" را بگذارید برای متولیانش تا درسوگ "شهیدان " همچنان به نوحه خوانی و مرثیه سرائی خود ادامه دهند ، عمر این دکه های ورشکسته درهمان زمان که آزادی وجنبش ملی مردم ایران را فدای اسقلال کاذب امام "ضدامپریالیست" خود کردند بپایان رسیده بود. اگر براستی دل درگرو آزادی ونجات کشور دارید ازاین جوخه های پریشان فکر فاصله بگیرید ، آستین های را خود بالا بزنید و با عقل های آزاد و مستقل دیگر انجمن کنید که جنبش ملی حقوق بشر و ضد جنگ به تشکیلات نوین نیاز دارد ، که با ابزار ومصالح پوسیده نمیتوان جامعه مدنی را سامان داد. کافی است که تعدادی از شخصیت های خوش نام ومورد اعتماد مردم که تعدادشان در خاج از کشور کم نیست گرد هم آیند وطی فراخوانی ، ایرانیان خارج از کشور را ازموقعیت حساسی که سرزمین باستانی شان درآن قرارداده شده است آگاه ساخته و از آنان همراهی وهمدلی طلب کنند ، خواهید دید که چه نیروی عظیمی به پشتیبانی از این جریان به حرکت در خواهد آمد واز درون چنین حرکت و جنبشی است که تشکیلات مناسب شکل خواهد گرفت ، امروزه شرایط هم از نظر داخلی وهم ازنظر خارجی برای برپا داشتن چنین جنبشی مناسب است وغفلت ازآن بباد دادن یک فرصت دیگر تاریخی است. همین امروز زمان را در یابیم که فردا خیلی دیر خواهد بود .
بهروز بیدار