واژه فوتبال ورزشي است. اما ، كاربرد و عملكرد آن ، در محدوده سياست ،
اقتصاد ، فرهنگ و صنعت قرار دارد. امروز در صحنه جهان جام جهاني فوتبال
منعكس كننده و در برگيرنده اين محدوده و قلمرو است. اين جام در بحبوحه
فاشيسم و سپس نازيسم متولد شد . از ابتداي پيدايش، تاكنون، سياست از طريق ايده ئولوژي در قلمرو آن حضور داشته است.اينك در آستانه برگزاري دوره هيجده هم فوتبال ملي ايران در برزخ اين ايده ئولوژي گرفتار شده است. معضلي كه هم در داخل و هم در خارج با آن روبرو است.
از سه سال گذشته به اين سوي ، موضوع سلاح هسته اي ايران، يكي از موضوعات مهم خبري جهان بوده است.در شرايطي كه مذاكرات ايران و اروپا
در پشت پرده سياست بي نتيجه مانده بود، تيم ملي ايران به جام جهاني
2006 آلمان صعود كرد. سه چهار ماه بيشتر از اين صعود( بخوانيد الهي و
غيبي) نگذشته بود، كه، احمدي نژاد رئيس جمهور از گرد راه رسيد و ابتدا
خواستار پاك كردن نام اسرائيل از نقشه جهان شد( بخوانيد نابودي) سپس
با يك شوت مستقيم تيم ملي را به كانون بحران فرستاد و قتل عام يهوديان
(هولوكاست) را منكر شد و آب زلالي را بر روي جنايات نازيسم ريخت و پيكر
هيتلر را به گلاب قمصر كاشان مطهر نمود.از اين به بعد بود كه تيم ملي
فوتبال ايران مورد هدف قرار گرفت . تا جائي كه تعدادي از سياستمداران و
باشگاه داران كوچك و بزرگ و بخشي از افكار اجتماعي و سياسي حذف تيم ملي ايران را از جام جهاني آلمان 2006خواستار شدند. اينك با ارسال نامه پارلمان اروپا به رئيس فيفاو جواب رئيس به آن، پاشنه در ،به گونه اي ديگر بر روي پاي فوتبال ايران مي چرخد. در اين گردش دو بحث مورد توجه است.
نخست بحث محرميت ايران مطرح شده است. با توجه به شواهد و قرائن موجود و با در نظر گرفتن عرف ديپلماتيك در نوع روابط بين الملل، موضوع محروميت ايران منتفي است. با اينكه شواهد و وقايع تاريخي مورد استناد درخواست كننده گان بوده، ( مثل، حذف عراق از بازي هاي آسيائي1990 پكن، به دليل اشغال كويت، حذف يوگسلاوي در آستانه جام ملتهاي اروپا به سال 1992 در سوئد به دليل نقش اين كشور در جنگ بالكان ، حذف تيم كريكت آفريقا و محروميت نيجريه و…).تصميمات اتخاذ شده در اين دوره ها بر مبناي نوع روابط و داشتن حيطه اختيار و مسئوليت در قاره هاي اروپا و آسيا تدوين و اجرا شده است.
در حاليكه اينك فيفا به عنوان يك سازمان جهاني و حامي فوتبال در سراسر دنيا مورد خطاب است.در قوانين و مقررات فيفا محروميت سياسي نه جائي دارد و نه تعريفي شده است. افزون بر اين موضوع ادامه بحث پرونده هسته اي ايران در شوراي امنيت به لحاظ مانور جديد اروپائي ها براي مدت نامعلومي مسكوت مانده است.(مگر اين كهتصميم ناگهاني از سر نيازي عاجل اتخاذ شود). آلمان هم دليلي بر صحه گذاشتن بر محروميت ايران نمي بيند ، زيرا اين كشور به دنبال تنش در طول مسابقات نيست . اگر چه سخت گيري هاي دولت آلمان در مورد فوتبال . نماينده گان رسانه اي و هواداران ايراني ناشي از تاثير چماقي است كه در مذاكرات هسته اي با خود همراه دارند.
بحث دوم اين است كه تيم ملي از چند ماه بيش از جام جهاني نه به لحاظ
فيزيكي و تشكيلاتي بلكه از باب فشارهاي سياسي ، رواني ، اجتماعي و پويائي در بستر هاي گوناگون از نعمات جام جهاني محروم شده است.آن زمان كه احمدي نژاد شوت را به هوا زد، اين محروميت و هياهو به وجود آمد و رشد و گسترش يافت. ترديدي نيست كه تيم ملي فوتبال هر كشوري به مردمان و تاريخ آن كشور تعلق دارد، اما آنجائي كه بحث ايده ئولوژيك به ميان مي آيد و بر قامت تيم ملي لباس حكومتي بر تن كنند، تضاد و تناقضي بروز مي كند ، كه نتيجه آن بازي با احساسات و خواست ها و مطالبات مردم در عرصه آن است.
شكي نيست، كه اين دوره از جام جهاني با سال 1998 فرانسه كه، تيم ملي
ايران در آن حضور داشت تفاوت هاي زيادي در نوع نگرش به ايران وجود دارد.
آنچه را كه آن زمان غرب مي خواست ، اينك نمي طلبد. مردم نيز چون هشت سال پيش نمي انديشند. اينك برخورد قدرت هاي رسانه اي و افكار عمومي ،سياسي و اجتماعي جهان بر عليه تيم ملي فوتبال ايران است، و انتقاد و فشار در آستانه و در طول مسابقات بر اين تيم افزايش خواهد يافت. نه تجويز هاي احمدي نژاد و نه نسخه هاي مجلس شوراي اسلامي و نه ترفند هاي فدراسيون نشين ها مي تواند مانع اين فشارشوند. ستاره هاي پارسي روزهاي سختي را در پيش دارند. ناسيوناليسم خفته و هويت تخريب شده در انتظارند!