جمعه 5 خرداد 1385

نامه سرگشاده حشمت الله طبرزدي به وكلاي مدافع خود: شكايت خود عليه اين مظالم و تجاوزگري هاي آشكار را بايد به كجا ببريم؟

وكلاي محترم ، آقايان علي اكبر . بهمنش و خليل بهراميان

موضوع : درخواست اعمال اصل 171 قانون اساسي
با درود فراوان
در مورد پرونده هاي اين جانب ، به شماره كلاسه هاي 78/ 745 /ط - د ، و 80/416 – ط –د و 81 /6299 –ط- د مصرحه در دادگاه انقلاب شعبه 26 ، توجه آقايان را به نكات ذيل جلب مينمايم :
1- در مورد پرونده 78/ 745 / ط – د . 27 خرداد ماه 1378
قاضي حقاني ((سليمي )) رئيس وقت شعبه 6 دادگاه انقلاب و معاونت امنيت ، من را بعنوان مطلع در پرونده مربوط به نشريه هويت خويش كه درآن زمان سمت سردبيري آن را داشتم احضار، اما پس از حضور در شعبه مربوطه بعنوان متهم بازداشت و به زندان اوين فرستاد . از تاريخ مذكور به مدت 5 ماه بصورت غير قانوني در بازداشت و در بند 209 وزارت اطلاعات و شكنجه گاه توحيد ، زير بازجوئي و شكنجه قرار داشتم . پس از اين دوره از بازداشت و شكنجه ، من را با وثيقه – 000/000/200 ريالي با بازداشت سند منزلم آزاد كردند . از ديگر سو عوامل اطلاعات پس از مدت كوتاهي از اين بازداشت، در حاليكه من درسلول انفرادي بودم ، به بهانه حوادث 18 تير 1378 به محل كارم ريخته وبصورت غير قانوني اموال هفته نامه پيام دانشجو و اتحاديه اسلامي ((دمكراتيك )) دانشجويان ودانش آموختگان دانشگاهها را بدون حضور من ، با خود بردند . درباره اين پرونده به چند مسائله اعتراض دارم :
الف- اموالي را كه در آن زمان يعني 7 سال پيش با خود برده اند ، هنوز برنگردانده و اين يك غارت آشكار محسوب ميشود .
ب- سند خانه ام را كه در آن تاريخ بازداشت كرده اند با اينكه من در زندان هستم ، هنوز آزاد نكرده اند كه آنهم يك اقدام غير قانوني محسوب ميشود .
ج – اتهام من در پرونده ، درج بيانيه ((ساختار سياسي آينده ايران )) كه از سوي اتحاديه منتشر شده بود ميباشد، در صورتيكه رسيدگي آن در صلاحيت دادگاه انقلاب نبود. ازديگر سو در حكم صادره از سوي شعبه 26 دادگاه انقلاب ، اگرچه اين پرونده يعني 78/ 745 /ط – د ، مورد اشاره قرار گرفته است، اما من در متن كيفر خواست و متن حكم صادره به اتهام تفهيمي ، اشاره اي نگرديده ، زيرا هيچ وجاهت قانوني نداشته است .
د – شايان ذكر است كه بعدا اين پرونده به شعبه 26 دادگاه انقلاب منتقل گرديد ولي هنوز دادگاه انقلاب اين مدت، 5 ماه بازداشت انفرادي را بعنوان سنوات زندان ، براي زندان اوين ارسال ننموده است . پس اموالم را برده اند ، سند خانه ام را بازداشت كرده اند ، 5 ماه من را زير شكنجه قرار داده اند و هيچ جا نيزبه حساب نيامده است !؟ آيا اين است مفهوم حقوق شهروندي و برخورد اسلامي وقضاوت اسلامي و عدالت عدل علي كه آقايان مدعي آنند !؟
غارت اموال ، بازداشت سند ، پنج ماه زير شكنجه و دست آخر نيز عدم پاسخگوئي براي اينكه در دادگاه انقلاب اسلامي منطق زور حاكم است . وكسانيكه خود به مدد زندان و اسلحه به شهروندان بي پناه زور ميگويند ، نميتوانند انتظار داشته باشند ، از سوي قدرت هاي برتر و قدرتمند ترمورد زور گوئي قرار نگيرند .
2- در 26 خرداد 1379 ، بارديگر شعبه 26 دادگاه انقلاب به رياست قاضي حداد ، من را احضارو بمدت 3 ماه ديگر در سلولهاي انفرادي بازداشتگاه 209 زير شكنجه قرار داد . اتهام من در اين پرونده برگزاري ميتينگ در 4 خرداد ماه 1379 ، در دانشگاه تهران بود . قاضي مربوطه بدون حضور هيئت منصفه و بصورت غير علني ، من را به يك سال حبس محكوم كرده كه درتجديد نظر ، اين حبس به يك ميليون تومان وجه نقد ، تبديل ميشود ، متاسفانه قاضي شعبه 26 ، اين سه ماه انفرادي را نيز درسنوات زندان به حساب نياورده و البته مبلغ يك ميليون تومان وجه نقد را بايد پرداخت بنمايم. دركدام كشور سراغ است كه فردي به مدت سه ماه در سلول انفرادي زير شكنجه قرارگرفته باشد و هيچ جا به حساب نيايد ؟ شايان توجه است كه در تاريخ مذكور ، دو ماه از سه ماه بازداشت من را به دليل عجز پرداخت وثيقه عنوان كرده اند ، در حاليكه ،
3- الف: سند منزل من از سال بيش در بازداشت همين شعبه بوده است . ب : تبديل حكم بازداشت به قراروثيقه به من اعلام نگرديده . بنابراين من بمدت سه ماه غير قانوني در سلول انفرادي مانده ام كه خودشان معتقدند كه هر شب آن معادل با ده شب زندان عادي است .
4- بازداشت بعدي من در 26 فروردين 1380 بود كه تا 7 فروردين 1381 نزديك به 11 ماه در سلول انفرادي در بازداشتگاه ضد اطلاعات وزارت دفاع ودرعشرت اباد مربوط به سپاه پاسدار ،زير شكنجه قرار داشتم . از شما وكلاي محترم ميخواهم تا اين پرونده (( 80/ 416 –ط-د )) را مطالعه فرماييد تا معلوم شود ، دليل بازداشت مجدد من چه بوده است ؟ مطابق آنچه ((سيد مجيد)) ، رييس وقت دفتر شعبه 26 دادگاه انقلاب در ضد اطلاعات وزارت دفاع ((جنب فرودگاه )) به من اعلام نمود اين بازداشت با استناد به اين صورت گرفته كه قرار قبلي من از بازداشت سال 1379 ، تشديد گرديده بود . به گفته خودشان من را براي تشديد قرار به مدت 11 ماه در سلول انفرادي زير شكنجه قرار دادند !؟ ايا چنين قوانيني وجود دارد ؟ شهروند را با يورش عوامل مسلح سپاه به محل كارش بازداشت كنند ، بمدت نزديك به يك سال در سلول انفرادي شكنجه كنند،خانواده اش را بگونه هاي مختلف زير فضار قرار بدهندو بعد ادعا كنند كه براي تشديد قرار بوده است ! براستي اتهام من در اين پرونده(( 80/416/ط- د)) چه بوده است؟ البته پس از آن اعلام كردند كه دليل اين بازداشت ، نگارش نامه اي از طرف من تحت عنوان ((علي شكنجه گاه نداشت )) خطاب به رهبر جمهوري اسلامي بوده است ؟! در اين پرونده نيز :
الف: به دفتر پيام دانشجو و منزل من حمله ور شده و با حكم دادگاه انقلاب اموالم را برده اند و هنوز هم مسترد نكرده اند .
ب: بازداشت من خود سرانه و غير قانوني صورت گرفته است .
ج: قاضي شعبه 26 ، اين 11 ماه انفرادي من را در سنوات ادوار بازداشتهاي من به حساب نياورده است .
د: حتي اگر نظر انها مبني بر تشديد قرار به 50 ميليون تومان ، بهانه صحيحي باشد ، در همين دوره از بازداشت ، با زهم سند منزل من در بازداشت آنها بوده و اقدام آنها وجاهت قانوني نداشته است .
4- بازداشت بعدي من درتاريخ 18 تير ماه 1381 موضوع كلاس (( 81/6299 – ط- د )) بوده است . اين بار نيز به حكم قاضي مقدسي ((احمدي )) وتوسط عوامل سپاه پاسدار ، من بازداشت و براي مدت هشت ماه و نيم در سلولهاي انفرادي بازداشتگاه شماره 500يا بند 2 الف – سپاه پاسدار)) زير شكنجه قرار داشتم . پس از آن به مدت سه ماه در مرخصي بودم و مجددا سه ماه ديگر از اول تير ماه 1382 تا اخر شهريور ماه همان سال در انفرادي بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات زير شكنجه قرار داشتم. . مطابق با اعلاميه رسمي دادگاه انقلاب در تير ماه 1382 من مجددا بازداشت نشده، و به تعبير خودشان از مرخصي برگردانده شدم . بنابراين :
الف : اين دوره نيز ميبايست در سنوات ادوار زندان من بحساب بيايد. يعني دوره بازداشت موقت من درسلولهاي انفرادي عبارت از 5/33 يعني حدود سه سال است. اين 3 سال انفرادي و شكنجه ، جز سنوات دوره زندان من بحساب نيامده است . در اين دوره نيز عناصر سپاه بصورت مسلح و به حكم قاضي مقدسي به خانه من ريخته و اموالم را برده و هنوز هم عودت نداده اند . براستي در كدام كشور ، اينگونه شهروندان مورد ظلم و ترك تازي قرار بگيرند ؟! آيا ظلمي آشكارتراز اين ديده ميشود ؟! آيا هر كس ((زور)) و اسلحه و زندان داشته باشد ، مجاز است به هر اقدامي دست بزندو حقوق شهروندي را پايمال نمايد؟پس موازين حقوق بشركجاست ؟ چه كسي بايد به فرياد زندانيان دست و پا بسته و بدون دادرس برسد ؟ سه سال نيز در وضعيت فعلي بسر ميبرم كه فقط يك بار آنهم براي سه هفته و‌انهم با شرط و شروط بسيار به مرخصي رفته ام . در واقع 6 سال حبس من ظالمانه و در شرايط صد درصد غير انساني طي شده است .
وكلاي مدافع محترم !
همانگونه كه آگاه هستيد ، دادگاه من غيابي ، بدون حضور من ، وكلاي محترم و بدون حضور هيئت منصفه برگزار شده و در آن دادگاه به 14 سال حبس تعزيري وتبعيد در زندان برازجان و 10 سال محروميت اجتماعي محكوم شده ام . كدام دادگاه براي يك مخالف سياسي وبصورت غيابي ، چنين حكم سنگيني را صادر ميكند!؟ اگرچه اين افتضاح قضائي ، پس از آن در تجديد نظر و شعبه تشخيص ديوان عالي كشور به 17 سال محكوميت ((7 سال زندان و 10سال محروميت اجتماعي )) تبديل شد . ولي چرا بايد من مستحق چنين مجازاتي باشم ؟ چرا نبايد مطابق با اصل 168 همين قانون اساسي خودشان ، جرايم سياسي در دادگاه صالحه ، با حضور هيئت منصفه و بصورت علني برگزار شود ؟ براستي شكايت خود عليه اين مظالم و تجاوزگري هاي اشكا ررا بايد به كجا ببريم ؟ چرا بايد قاضي دادگاه انقلاب و وزارت اطلاعات و سپاه پاسدار، خود سرانه عليه حقوق شهروندان اقدام نمايند و هيچ نيروي ناظر و بازدارنده اي نيز وجود نداشته باشد تا با اين قانون شكني هاي آشكار و پايمال نمودن حقوق شهروندان مقابله نمايد ؟؟؟
آنها تنها بيش از 7 سال است كه من را زير شكنجه و حبس قرار داده اند و زندگي عادي خانواده ام را مختل نموده اند، ضرر و زيان هاي فراوان مالي و روحي جسمي بر من و خانواده ام نيز وارد كرده اند . اموالم را غارت كرده ، از مرخصي قانوني كه حق مسلم هر زنداني عادي و سياسي ميباشدجلوگيري كرده اند ، بلكه حاضر نشده اند نزديك به سه سال دوران بازداشت هاي انفرادي من را جز سنوات محكوميت من به حساب آورند !
جناب وكلاي محترم ، از شما ميخواهم تا مطابق اصل 171 قانون اساسي به اعاده حقوق من اقدام نموده واز كسانيكه با اقدامات غير قانوني در حق من و خانواده ام ظلم و بيدادگري روا داشته اند شكايت نماييد .
همچنين از شما ميخواهم تا از حقوق من در مجامع بين المللي ونهادهاي حقوق بشري به دفاع موثر برخيزيد. من خواهان پرداخت ضررو زيان بي قيد وشرط از سوي دولت جمهوري اسلامي هستم .

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


5 – من خواهان ازادي فوري و بدون قيد و شرط خود ميباشم .
6- من خواهان اين هستم كه اموال به غارت رفته ام كه عمدتا نوشته جات و ابزار كار مطبوعاتي و چيزهائي مثل كامپيوتر ، فكس و مدارك شخصي است ، فورا به من عودت داده شود .
در حاليكه رهبر جمهوري اسلامي خطاب به دولت آمريكا گفته است : ((اگر دولت آمريكا تصادفا از خرد و وجدان پيروي كند بايد ... زندانيان مظلوم در گوانتانامو و ابو غريب و ديگر زندان هاي پنهان خود را بي درنگ آزاد نمايد ! ((شنبه / 26 فروردين / 1385 / روزنامه همشهري )).
پرسش من اين است كه اگر زندانيان گوانتانامو و ابو غريب كه بصورت مسلحانه در عراق ، افغانستان و آمريكا دست به ترور و بمب گذاري و آدم كشي زده اند ، مظلوم هستند و بايد بي درنگ ازاد شوند ، درباره من و امثال من چه بايد گفت ؟ آيا من كه صرفا با قلم سروكار داشته وازحقوق مردم خودم دفاع كرده ام ، ظالم هستم كه بايد تا اين اندازه زير شكنجه و ظلم و زندان قرار بگيرم ؟ پس من حق دارم بگويم ((اي كاش منهم يك زنداني گوانتاناموئي بودم ))!؟ چرا بايد 7 سال گذشته ، امنيت خود و خانواده ام را سلب كنيد ؟ چرا اموال من را به غارت برده ايد ؟ چرا نزديك به سه سال در انفرادي و زير شكنجه قرار داده ايد ؟ چرا 17 سال محكوميت داده ايد ؟ چرا حتي مرخصي من را لغو كرده ايد ؟ آيا من يك تروريست هستم؟ اگرچه معتقدم حتي تروريست هاي طالبان و القاعده در زندانهاي آمريكا ، عراق و ايران هم بايد عادلانه محاكمه شوند و در شرايط انساني نگه داشته شوند ولي برخوردي كه جمهوري اسلامي با زندانيان قلم و بيان ، همچون من داشته است ، با كدام موازين حقوقي سازگارميباشد؟
من از وكلاي مدافع خود ميخواهم تا ازهر طريق ممكن صداي حق طلبي من را بگوش جهانيان ، افراد منصف و آگاه برسانند و از حقوق قانوني من دفاع كنند . من به جرم گفتن و نوشتن و برگزاري ميتينگهاي مسالمت آميز و راه اندازي تشكل قانوني ، مستوجب اين همه شكنجه و زندان شناخته شده ام! چرا نبايد نهادهائي وجود داشته شد كه بصورت موثر از حقوق زندانياني كه بجرم ابراز عقيده به زندان افتاده اند دفاع كنند ؟ ماخود را موظف ميدانيم كه ازحقوق ملت ايران دفاع كنيم . اين مسائله موجب ميشود كه ما زنداني شويم، پس براي دفاع از حق شهروندي و حقوق بشر، نياز ميباشد نهادهائي نيز از حقوق ما به دفاع برخيزند. من افتخار ميكنم كه از حقوق ملتم بصورت قانوني دفاع كرده ام و هزينه انرا پرداخته و باز هم خواهم پرداخت ولي با صداي بلند اعلام ميكنم كه : من از تروريست ها متنفرم وخشونت را محكوم ميكنم .

ايران- تهران زندان اوين / بند 350 / زنداني سياسي حشمت الله طبرزدي

Copyright: gooya.com 2016