استاندار محترم آذربايجان شرقی
جناب آقای مهندس معمارزاده
سلام عليکم
هفته گذشته تبريز شاهد يکی از پرحادثه ترين هفته های خود پس از انقلاب بود و در عرض ۲ ساعت نظم و آرامش و امنيت در سرتاسر شهر بر هم خورد و شيشه های اکثر بانکها در مسيرهای اصلی شکست و عده ای زخمی و عده ای دستگير و يک جريان هماهنگ يا ناهماهنگ اعتراض خود را از وضع موجودشان بدينگونه به مديران کشور و استان رسانيدند.
اما آنچه در اينگونه حوادث تاکنون تجربه شده و می شود اين است که مسئولين کشور بويژه استان بدون بررسی و آسيب شناسی و دريافت پيام های آشکار و پنهان آن هيچ خم به ابروی شريف نياورده و تنها به ماست مالی کردن وقايع و موضوعات پيش آمده اکتفا کرده و هيچ تعمق و تعقل در چرايی و چگونگی ايجاد اينگونه حرکتهای آشوب طلبانه و به ظاهر انقلابی به مخيله خود راه نمی دهند و می خواهند با اعلام اينکه چند نفر انگشت شمار و نفوذی که از آن سوی مرزها آمده بودند, مشکلات خود را به گردن نمی دانم که؟ و اجنبی و ... بيندازند و به غائله مثلا خاتمه دهند.
جناب آقای استاندار, يقينا خبر داريد و يا به شما اين خبر نرسيده که در همه اين آشوب های خيابانها در سطح شهر و شکستن شيشه های بانکها و مراکز دولتی و آتش زدن خودروی پليس و ضرب و شتم مامورين انتظامی نکته بسيار بارز و قابل تعمق و شايسته تحليل کارشناسانه و دلسوزانه ای بود و آن اينکه مردم عادی و رهگذر و کوچه و بازار, در برابر اين بی نظمی ها و تجاوز به حريم امن مراکز دولتی و خصوصی, اعتراضی نکرده و مقابله مردمی با موضوع نداشته و بی تفاوت به اين ناهنجاری های اجتماعی فقط تماشاگر اين صحنه ها بوده و احتمالا از ديدن چنين صحنه هايی لذت هم می بردند.
آيا به راستی می دانيد چرا چنين بود؟ مطمئنا اگر در بطن و متن اين تظاهرات و اعتراضات و آشوب ها و جنجالها و سنگ پراندن ها و شيشه شکستن ها و آتش زدن ها و ... بوديد حتما اين بی تفاوتی قاطبه مردم را می ديديد و آنگاه در خلوت و تنهايی خود با خدايتان قطعا اين علامت سوال بزرگ در ذهنتان نقش می بست که: چرا مردمی که در تمام عرصه های سرنوشت ساز از اول انقلاب تاکنون در صحنه حاضر و ناظر و همدوش دولتمردان بودند, اينک اينچنين بی تفاوت و فقط ناظر شده اند؟
اينجانب به جهت انجام رسالت انقلابی و ميهنی و ملی خويش و به جهت ايفای نقش مطبوعاتی خود و به قداست قلم که خداوند تبارک و تعالی بر آن قسم ياد کرد می خواهم صميمانه و بعنوان يک برادر کوچک بطور تيتر وار به چند علت از علل بروز چنين حوادثی تنها ازبعد اينکه چرا مردم بی تفاوت شده اند ؟ اشاره کنم شايد مورد توجه واقع شده و در تنهايی خود با خدای خويش ما را نيز از دعای خير خود بی نصيب نفرمائيد. انشاءالله .
۱_ وقتی مامور راهنمايی و رانندگی که از آموزشهای اوليه آداب اجتماعی محروم بوده و با دست آويز قرار دادن دهها نوع جريمه قانونی, با بی احترامی و تحقير به جريمه کردن مردم پرداخته و هيچ ارزشی به احساس انسانی آنها ندارد و باعث ايجاد عقده در مردم می شود و هر روز شاهد هزاران نوع از اين برخوردها هستيم آيا بنظر شما اين مردم که به زور و توهين و تحقير جريمه شده اند , روزی اعتراض خود را و عقده های خود را خالی نخواهند کرد؟
۲_ زمانی که مردم در طبقات ساختمانهای متعدد دادگستری علاف و سرگردان بوده و سالها طول می کشد تا به حق و حقوق آنان رسيدگی شده و زمانيکه با برخوردهای ناشايست و از روی هوی و هوس برخی قضات دادگستری روبرو شده و با برخورد ناشايست برخی از آنان که هيچ ندارند مگر آن قدرت پوشالی و خالی صندلی و ميز قضاوت که در جايگاه علی (ع) نشسته است هر بار از ساختمان دادگستری عصبی و ناراضی بيرون در می آيد آيا انتظار داريد که در برابر تخريب اموال عمومی توسط هر کس با هر عقيده يا ايده ای اعتراض خواهد کرد؟
۳_ زمانی که مديران دلسوز و شايسته و صادق و حافظ بيت المال, از صحنه مديريت و خدمت با دسيسه شياطين و خناسان حذف شده و به جای آنان مديران ظاهرساز و بی لياقت و سودجو و منفعت طلب به هر نام و عنوانی که باشد سر کار می آيند آيا انتظار داريد خود آن مدير حذف شده يا خانواده او يا کسانی که او را به صداقت و سلامت می شناسند و اين نوع برخوردهای غيراسلامی و غيرقانونی را با آنان می بينند آيا از صدای شکستن شيشه های يک مرکز دولتی آب سردی بر زخم دل آنان پاشيده نمی شود.
و آيا صدای شکستن اين شيشه ها به نظر شما نمی تواند صدای عدالت باشد؟
۴_ خدای امروز همان خدای ميليونها سال پيش است و همان خدايی است که انقلاب را پيروز گردانيد و همان خدايی است که خرمشهر را آزاد کرد و همان خدايی که غرب و اروپا را هر روز پيشرفته تر می کند.
قطعا برای او مسلمان و مسيحی و يهودی و حتی بی دين فرق نمی کند و عدالتش عدالت است و به قول مرحوم مطهری عدالت همچون ذرات پراکنده در فضا است که روزی به هم برخورد کرده و نيروی حاصل از اين برخورد حادثه ای و انقلابی و دگرگونی ای پديد می آورد.
اين خدا هر جا ببيند که ظلم و بی عدالتی انجام می شود به خشم آمده و ديگر برايش گورباچف و ريگان و بوش و صدام و موسی و عيسی و عرب و عجم و مسلمان و غيرمسلمان و تبريز و تهران فرق نکرده و آنچه مقدر الهی است خواهد شد.
۵_ زمانی که در حيطه مديريت جنابعالی در سطح استان با مديران دلسوز به آرمانهای امام راحل (ره) برخورد غير اصولی شده و از صحنه حذف می شوند و هيچ وقعی به گذشته پاک و سالم آنان که می توانستند مثل برخی مقربين نظام! دست در بيت المال داشته و يک شبه راه صد ساله را طی کنند اما نکردند و بر نفس خود غالب شدند و حتی دست متجاوزين به بيت المال را کوتاه کردند آيا اين مديران عزلت اختيار کرده و گوشه نشين, دوباره بخاطر شما آقای معمارزاده استاندار, از جان و مال خود گذشته و به برخورد با بر هم زنندگان نظم اجتماعی می پردازند؟
۶_ زمانی که جلوی چشم مردم در اثر بی کفايتی و بی لياقتی برخی مديران, ميلياردها تومان به شهر و بيت المال ضربه می رسد اما آقای استاندار و دستگاه عريض و طويل استانداری و بازرسی و اطلاعاتی خم به ابرو نمی آورند آيا باز هم انتظار ندارند که به هر بهانه کوچکی شاهد عقده گشايی های مردم نباشيم؟
۷_ عدم پذيرش انسان گونه مردم و مراجعين در دستگاههای اداری استان و برخورد قلدرمابانه و خائنانه و سرگردان کننده در برخی تشکيلات دولتی تحت امر جنابعالی آيا نمی تواند خود به تنهايی عامل يک خيزش مردمی در اعلام نارضايتی نسبت به شما و نوع شما باشد؟
۸_ نارضايتی مردم از وضعيت عمومی مراکز خدماتی مانند بيمارستانها و ... که بدليل عدم توجه مسئولين ذيربط, بيمار در دست صاحبش از دنيا می رود و ما هر روز بدليل بی لياقتی و خيانت عده ای شاهد از دست دادن مردم در بيمارستانها هستيم آيا باز هم انتظار داريم مردم در برابرعده ای به زعم شما اراذل و اوباش از خود مقاومت يا حساسيتی نشان دهند؟
۹_ عدم وجود مراکز تفريحی سالم برای جوانان و مثلا عدم وجود يک محل مطمئن در کل استان شما که دختران بتوانند در آنجا تفريح و بازی و سرگرمی داشته باشند و انرژی های طبيعی خود را تخليه کنند آيا نمی توانند بعنوان يکی از علل اين حوادث و خودی نشان دادن آنان در جامعه باشد؟
۱۰_ زمانی که دختر و پسری که تازه عقد مقدس زناشويی بسته اند بايد ماهها سگ دويی کنند تا چندرغاز وام مثلا ازدواج از يکی بانکها دريافت کنند و چند برابر اين پول بايد تحقير و بی شخصيت شوند آيا اين جوانان نمی توانند به يکی از اين سنگ پران ها تبديل شوند؟
۱۱_ با وجود فرار مغزها از استان و فرار مديران شايسته از استان و خالی شدن عرصه های مديريتی و هدايتی در استان و شهر تبريز آيا چه کسانی را خواهيد داشت تا به جای آنان بتوانند مردم را و جوانان را دور هم جمع کنند و طرحی نو برای آنان و برای آينده آنان بيندازند؟
۱۲_ فعال نبودن برخی معاونين و مديران کل استانداری برای شناسايی نقاط ضعف و قوت استان و جلب و جذب افراد شايسته برای خدمت و ارتباط با مردم آيا نمی تواند يکی از عوامل لجام گسيختگی های اجتماعی باشد؟
۱۳_ زمانی که مردم با دلسردی از دادگستری ها برای احقاق حق خود, به مديريت استان و مراکز بازرسی و نظارتی پناه برده و انتظار دارند مشکلات آنان در اسرع وقت و بطور کارشناسی حل و فصل شده و آنان را از دست برخی مديران نالايق و کارکنان مسئله دار در برخی دستگاههای دولتی رها سازند و مشکلات آنان را حل کنند و چنين محلی و چنين جايگاهی را با اين ويژگيها نمی يابند آيا بنظر شما آه و نفرين آنان بر سر نمازشان نمی تواند اندک اندک جمع گردد و آنگهی دريا شود؟
۱۴_ زمانی که کسی پايش به کلانتری و شهرداری برسد و برای حل يک مشکل کوچک بارها تحقير شود و ساعتها و روزها وقت خود را بايد جلوی يک مامور يا کارمند بی سواد و کم مايه بگذراند تا درخواست قانونی او را پاسخ دهند آيا بنظر شما اين فرد و اينگونه افراد در بروز حوادثی مشابه حوادث هفته پيش استان و تبريز از خود چه حساسيتی نشان خواهند داد؟
۱۵_ زمانی که صدا و سيمای استان به جای تقويت فرهنگ و زبان آذربايجانی به تهيه برنامه هايی می پردازد که سر تاسر لودگی و کم مايه و بی مايه نشان دادن اين فرهنگ غنی و مردمان دلاور آن است و همه شاخصه های يک فرد آذری در شخصيت فردی به نام « هوشی »خلاصه می شود آيا انتظار داريد باز هم رگ غيرت مردم بجنبد؟ آيا از خود تاکنون پرسيده ايد که اين رسانه ملی در استان جهت تقويت هويت دينی و ملی آذربايجان چه کار کرده؟
۱۶_ آقای استاندار, وقتی زمينه اعلام حضور گروههای قومی به مناسبتهای مختلف به طور کاملا قانونی و تحت نظارت دستگاههای ذيربط داده نشده و بدليل عدم تدبير مسئولين مثلا موضوع هر ساله قلعه بابک به يک جريان ضد نظام و ضد امنيت کشور تبديل می شود آيا باز هم انتظار داريد که مردم به دنبال بهانه ای برای اعلام اعتراض خود نباشند؟
۱۷_ زمانی که برخی مديريتهای استان با توسل به آراستگی ظاهری خود به ظواهر اسلامی و شعار مذهبی, حداکثر استفاده را از بيت المال نموده و عقده های دوران کودکی و جوانی خود را در چند روز مديريت خويش بر مجموعه ای از يک دستگاه دولتی خالی می کند و استاندار و فرماندار هم می بيند و نمی خروشد آيا فکر نمی کنيد که اينجا خدا می بيند و بلاخره خواهد خروشيد؟
۱۸_ زمانی که بيکاری جوانان به جای اينکه به برنامه اصلی دولتها جهت حل و رفع تبديل شود به يک ابزار سياسی برای پيروزی در انتخاباتها تبديل می شود و هر روز بر تعداد بيکاران جامعه افزوده می شود آيا فکر نمی کنيد اين جوانان بيکار و محروم از ابتدايی ترين امکانات اجتماعی, پرتاب سنگ و شکستن شيشه يک مرکز دولتی را بهترين تفريح و دلخوشی برای خود بدانند؟
۱۹_ زمانی که مواد مخدر براحتی در دسترس مردم بوده و ميانگين ابتلا به اعتياد هر روز کمتر و کمتر شده و به سن ۱۳سالگی در کشور می رسد آيا خانواده بچه های اين مرز و بوم که دولت را عامل اصلی در عدم برنامه ريزی برای جوانان می داند و با ديدن صحنه های اغتشاش و بر هم خوردن نظم عمومی از خود حساسيتی نشان خواهند داد؟ و وقتی خانواده آنان بر اثر اعتياد يکی از فرزندان کلا از هم پاشيده می شود آيا پاشيده شدن نظم جامعه برای او مهم جلوه خواهد کرد؟
۲۰_ و کلام آخر اينکه وقتی موقع تحويل سال پدر يک خانواده در تبريز فرزندان و همسر خود را بدليل فقر و فلاکت از بين برده و خود را نيز حلق آويز می کند و حقيقتا يک فاجعه انسانی در اين شهر رخ داده و هيچ نهاد فرهنگی و سياسی به آسيب شناسی موضوع نپرداخته و ائمه محترم جماعات و روحانيون معزز و متفکران و دانشمندان حوزه و دانشگاه اعتراض نکرده و شورای هماهنگی سازمان تبليغات استان بيانيه ای صادر نکرده و صدا و سيمای منفعل و بی خاصيت استان, هيچ ککی از او گزيده نشده و فرمانداری و استانداری موضوع را به طور جدی پيگيری نمی کند آيا باز هم انتظار داريد عرش الهی به لرزه درنيامده و يک سوسک بی ارزش! عامل هشداری برای مسئولين مسلمان و شيعه و علی چی و حسين چی و نماز جمعه خوان و شب زنده دار و ... نمی شود؟!
همچنان که فرعون با آن همه تفرعنی که کرد بوسيله يک پشه نابود شد!
والسلام علی من اتبع الهدی
مسعود برزگرجلالی - مديرمسئول هفته نامه ساقی
[email protected]