شنيدن گوشه ای از سرنوشت غمبار رؤيا طلوعی و اعمال فجيعی که با اين زن پاک دامن در مدت ۶۶ روز زندانی بودنش در دخمه های جمهوری اسلامی انجام گرفته، و آنهم به گناه اينکه گويا در تظاهرات مجاز و قانونی ای، برای در خواست حقوق انسانی زنان، شرکت نموده، غير قابل تحمل است. اين يک لکه ننگ پاک نشدنی است، که بر دامان گردانندگان مغز متحجر جمهوری اسلامی و اسلامی که آنها به جهانيان معرفی می کنند، تا ابد خواهد ماند. نگارنده تاکنون ازآن بخش از کتاب آقای سلمان رشدی انگليسی هندی الصل و از فيلم تئو وان گوخ هلندی که مسلمانان ناب محمدی آنها را توهين به مقدسات اسلام می دانستند، ايراد گرفته و شديدا، ازآنها انتقاد داشتم و معتقدم که نبايد به مقدسات کسی توهين کرد، اگر آن اعتقادات نا درست هم باشند. اما امروز می بينم که اين ديوانه ها خود چگونه به ناموس و مقدسات ديگران و آن هم به شرف يک پزشک مبارز که جان انسانها را درمواقع خطر نجات ميدهد و با اين شغلش يکی ازخادمين پيشتاز بشريت است، نه فقط توهين و بی حرمتی کرده، بلکه به ايشان وقيحانه تجاوز نموده اند. عملی که حتا حيوانات از انجام آن شرم دارند. ننگتان باد، شما به زن شريفی که به خاطر جان فرزندانش حتا حاضر می شود به پای يک گذمه بی شعور بيافتد و اين بی خرد و مغز پوک بجای رحم، از نکته ضعف اين انسان که در بند او قرار دارد، استفاده کرده و به او تجاوز می کند، عملی است وحشيانه و نه فقط نفرت مرا، بلکه انزجار همه ی انسانهای آزاده در سطح جهان را نسبت به اسلاميان حاکم بر ايران چند برابر نموده است و اگر اينها اين کارها را به دستور اسلام و امامان شريفشان کرده و می کنند، آنان نيز از اين تنفر و انزجار مبرا نخواهند بود. اين جانيان بی شعور بايد بدانند که با چنين کار ننگينی که گويا بنا به دستورات مکتب اسلام هتک حرمت به زنان، بزعم آنان آشوبگر وغير مسلمان، مجاز است و روا می دانند، اين عمل فجيع ازديد انسانهای با شرف نه اينکه هيچ لطمه ای به شخصيت طاهره قرت العين قرن بيست و يکم وارد نمی آورد، بلکه از جمله برای همه ما رؤيا طلوعی ها قهرمانانی هستند لايق ستايش. زنانی بزرگ و با شهامت اند که يکی از آنها رؤيای عزيز با اين مصاحبه اش آبروئی برای شما غاصبين قدرت و اسلامتان باقی نگذاشته است. ننگ بر عاملين اين گونه جنايت و تجاوز. من از حضور سردبيرا محترم روزنامه ها و خوانندگان ارجمند برای اين جملات تند عذر ميخواهم و پای عواقب آن هم هرچه باشد، ايستاده ام.
هموطنان ارجمند، رؤيا طلوعی يک قربانی از هزاران زن و دختر شريف هموطنمان است که فرياد برآورده وجنايات اين ديوانه های بظاهر مسلمان را رو نموده است. در کشور بلا زده ما روزی نيست که در خيابانهای شهرهای بزرگ از جمله تهران اين گذمه ها، همانند سگ هار پای دختران و زنان مارا به بهانه بی حجابی و يا بد حجابی گاز نگيرند. من يک نمونه از اين دختران معصوم را که در چنگ دو گذمه و مأمور جمهوری اسلامی در خيابان به دام افتاده است، در اينجا می آورم. شما خوب به اين عکس زير توجه نموده وخود قضاوت کنيد. آن کسانی که پدرهستند، خوب می توانند تشخيص دهند که چرا اين دختر معصوم از ترس اين وحشيان به گريه افتاده است و حتا جرأت نمی کند رو سری سرش را مرتب نمايد. شما هم وطنان عزيز، ملاحظه می کنيد که نجابت و شرافت از سر و روی اين دختر گريان و بی پناه می بارد. آيا گناه اين دختر چيست که اينگونه وحشت زده در ملاء عام به گريه افتاده است؟ او که در تظاهرات هم شرکت ننموده و آنگونه که ملاحظه می شود دختری نيست که از حقوق هم جنسان خود دفاع کند. پس چرا بايد در برابر اين دو هيولا، وحشت زده شود؟ واقعا انسان نمی تواند بغير از اين جمله پرسشی روی عکس که در روزنامه ها آورده شده، چيز ديگر بگويد (هيولا).
شما نام اين هيولا را چه می گذاريد؟
من اين هيولاها را شايد مقصر ندانم، بلکه شيوه تعليم و تربيتی را مقصر می دانم که اينگونه هيولاهای عقده ای و بی شعور را بوجود آورده است. پس بايد واقعا فکری کرد و انديشيد که ما با تفرقه بين خودمان و در مقابل هم قرار گرفتن و جنگ و دعواهای بی موردمان، تا چه اندازه در به وجود آمدن اين وضع مقصريم! بنا بر اين تنها راه نجات جامعه دربندمان، شناسائی حقوق انسانی همه مليتها، چشم پوشی ازبرتری طلبی وهژمونی گروهی خاص و نهايتا اتحاد همه افراد و سازمانهای عدالت خواه می تواند اولين گام برای زير و رو نمودن اين وضع اسفبار در جامعه باشد و بر آن جهانی نو ساختن. جهانی که در آن، خانم زهره طبيب زاده نوری، نتواند رئيس مرکز امور زنان شود و زنان دانشمند و با شهامتی مانند رؤيا طلوعی ها زندانی، شکنجه و تجاوز به انها شود. متمنی است با دقت به اين تصوير زير هم توجه فرمائيد. بد بختی که ما داريم همين مصلحت جوئی و چشم روی حقيقت بستن و تفرقه ما است که به اين عقده ايها امکان می دهد سکان کشتی يک سر زمين با اقوام گوناگونش و مملکتی با فرهنگ کهنش را به دست گيرند. اين خانم طبيب زاده نوری که در جمهوری اسلامی اين پست و مقام مهم را اشغال نموده، در عصر دجيتال از تک همسری در غرب ايراد می گيرد و معتقد است زنان بايد نقش مهم خانه داری را بعهده بگيرند. به برخی از جملاتی که اين خانم مؤمن و مسلمان در اولين مصاحبه مطبوعاتيش گفته است توجه فرمائيد.
خلاصه گفته های خانم زهره طبيبزاده نوری، رئيس مرکز امور زنان و خانواده: "معاهدات بينالمللی حقوقی برای زنان قائلند که عمل حرام است نه حقوق. مفاد کنوانسيونها و معاهدات بينالمللی خلاف عمل انبيا است و ما سعی میکنيم متشرع باشيم و به اين کنوانسيونها نمی پيونديم". خانم طبيبزاده در مورد «سند پکن» می گويد: «در مورد سند پکن خيلی صريح حرف میزنم، ما به اين موافقت نامهها اصلاً نمیپيونديم. خيالتان راحت باشد تا وقتی که من اينجا هستم چنين معاهداتی با ايران منعقد نمی شود. به جای پيوستن به معاهدات بينالمللی با ديد منتقدانه آنها را به نقد میکشيم. چون تمام اين موارد مخالف شرع اسلام است. آنها حقوقی برای زنان قائلند که عمل حرام است نه حقوق. مفاد کنوانسيونها و معاهدات بين المللی خلاف عمل انبيا است و ما سعی میکنيم متشرع باشيم و به اين کنوانسيونها نمیپيونديم بلکه با ديد انتقادی، اعتقادات اسلام را میگوييم. » حالا برای اينکه خوانندگان عزيز با حقوق زنان در اسلام بيشتر آشنا شوند و احتمالا خانم طبيب زاده آن را نمی بيند، بنده پيشنهاد می کنم، هم اين خانم بزرگوار رئيس مرکز امور زنان و هم ديگر زنان علاقمند قرآن مجيد سوره نساء آيات ۲ تا ۷ و ۳۴ و ۱۵ و ۱۶ و سوره نور آيه ۶ و سور بقره آيه ۲۲۳ و سوره شعرا آيات ۱۶۹ تا ۱۷۱ و سوره الاعراف آيه ۸۳ و سوره هود آيه ۸۱ و سور النمل آيه ۵۷ و دهها سوره و آيه ديگر که اگر فرصت کرديد، تمام قرآن مجيد را بخوانند و آقايان اپوزيسيون مصلحت جوئی مانند، دکتر سروش و دکتر بنی صدر و امثال را به چالش به طلبند و بپرسند آيا اين همان اسلامی است که شما هم بعد از جمهوری اسلامی می خواهيد در ايران پياده کنيد و طبق همين دستورات با زنان ما رفتار خواهيد کرد؟
اين خانم زهره طبيبزاده درباره تغيير نام «مرکز امور مشارکت زنان» به «مرکز امور زنان و خانواده» گفت: "ما برای زن مسئوليت و نقش زيادی در خانواده از حضور وی در خانه قائل هستيم، اين در حالی است که بهترين و کاملترين هويت در خانه شکل میگيرد، از سوی ديگر قوام و آرامش درونی خانواده نيز به عهده زن است". پس بنا به عقيده اين خانم بزرگوار جای زنان فقط در کنج خانه است و کلفتی و غذا پزی برای شوهران و بچه داريست نه چيز ديگر. طبيبزاده در ادامه می گويد: "از سوی ديگر معتقديم که رفع نيازهای طبيعی و غيرقابل انکار انسان نيازمند چارچوب قانونی خاص خود است که بهترين مکان برای رفع آن خانواده است؛ درحاليکه خانوادههای تک همسری رايج درغرب الگوی ما نبوده و گفتمان ما باغرب و افکار آنها متفاوت است". يعنی ايشان اعتقاد دارند بايد هرمردی طبق دستور قرآن حد اقل چهار زن داشته باشد. اين را نگفتند اما مخالفت ايشان با تک همسری، که الگو نيست، غير مستقيم چند همسری را تأييد می کند. "به گفته ايشان در دولت اسلامی مرد حق ندارد زن خود را کتک بزند". در صورتی که اين خلاف سوره نساء آيه ۳۴ در قرآن مجيد است که به مردان اجازه می دهد در صورت نافرمانی زن اورا کتک بزنند. پس به اين خانم نيز ياد داده اند پرده پوشی هم بکند و دروغ هم بگويد. طبيب زاده دررابطه باحضور زنان در استاديوم ورزشی می گويد: "ما تابع روحانيت و فقهای عظام هستيم". پس اگر اين گونه با زنان در زندانها رفتار می کنند، بدان دليل است که اسلام هيچ حقی حتا در تماشای فوتبال برای زنان قايل نيست و اگر زن مبارزی مانند رؤيا طلوعی بخودش اجازه دهد که سازمان زنانی درست کند و از حق و حقوق زن حرف بزند، سرنوشتی بهتر ازآن نخواهد داشت، که در زندان به او گذشته است. اين است حقوق زن در سايه حکومت اسلامی. نقل قولها از روزنامه های اينتر نتی برگرفته شده اند.
هايدلبرگ آلمان فدرال
دکتر گلمراد مرادی
[email protected]